داکتر سخی اشرف زی سید کاغذ

 

تبصره بر نوشته دانشمند محترم داکتر حیدر

 

نوشته پر محتوای دانشمند محترم داکتر حیدر به هفته نامه امید شماره 749 به نشر رسید مانند همیش مضمامین  شان را  باعلاقه زیاد مطالعه میکنم قبل از اینکه در مورد مضمون اخیر شان تبصره ائی داشته باشم با ئیست به صراحت یاد آور شوم که نوشته های داکتر صاحب حیدر خیلی آموزنده وحاکی از خلوص نیت وپاکی قلب است که  در ترقی وتعالی وطن آرزو داشته وهمیش وطنداران را به همبستگی ملی دعوت واز طرفداران سر سخت عدالت اجتماعی در کشور است ومن به دانش وشخصیت شان ارادت دارم .

ولی با بعضی نکات نوشته شان مطابقت فکری نداشته وخواستم با یک تبصره کوتا  نقاطی را که برایم  به اصطلاح قابل هضم نیست توجه شان را در مورد جلب نمایم اما قبل از انیکه نظر خودرا خدمت شان ارائه بدارم  یک پیش آمد واقعی  کوچک راکه برمن اثر مهم روحی گذ اشت  خدمت عرض کنم :  تقریبا بیست سال قبل یکی از راپورتر های تلویزیون درشهر نیویارک از یک شخصیت  یهود  چنین سوال نمود: " آیاشما یهودی هستید یا امریکائی ؟ ". مرد یهود در جواب گفت که اول من امریکائی استم بعد یهود ، این شخص ملیت خودرا نسبت به دین خود مقدم تر دانست !! اگر امروز ازمن کسی این سوال رابکند من هم با کمال افتخار میگویم که اول من افغان ام وبعد به یک قوم  ومذهب ارتباط میگیرم واین موضوع را ازسببی تذکردادم  که حب بی شائبه  وطن در قلب من نهفته است و از ویرانی ، فقر وبی سوادی  ملت بیچاره رنج میبرم وبه همه اقوام کشور احترام داشته ، آرزوی من همیش همبستگی ملی توام با عدالت  اجتماعی بوده  وهمچنان به تاریخ درخشان کشور خود مفتخرم واینکه  شما نژاد آریائی ویا  سرزمین  آریانا ، خراسان بزرگ را واقعات بدرد نخور چندین هزار ساله خوانده وهمه را افسانه پنداشته اید به نظر من اینطور نیست ، تحلیل شما به این میماند که کشور مصر امروز ادعاکندکه ما مصری هستیم وبه زبان عربی که توام  بادین اسلام از شبه جزیره عربستان واردشده صحبت میکنیم وفعلا مسلمان استیم ومارابه تاریخ چندین هزار ساله این سر زمین چکار! این فرعون ها واین آبدات

وآثار تاریخی برای ما کدام ارزشی ندارد ودر این ظرف شش هزار سال خیلی تحولات دراین سرزمین آمد گریک ها آمدند ورفتند، روم و کارتاژ آمدند ورفتند ، ترک ها وانگلیس ها همه آمدند ورفتند و همچنان  چینائی ها ادعا کنند که درسرزمین چین هزارها سال قبل  مغل ها آمدند  دود مان ها ودیناستی های  هان وچین آمد ورفت  ومارا به گذشته های چندین هزار ساله چه  ارتباط همه افسانه بود ودیوار بزرگ چین  که به منظور ازهجوم بیگا نگان چند هزار سال قبل  تعمیرشد  دیگر ارزش تاریخی نداشته و بدرد چین امروز نمی خورد  ویا اروپای کهن که  شما ومن مدت زیادی را در این قاره سپری وتحصیل نمودیم به تاریخ وارزش های کلتوری اجتماعی  اروپا آشنائی داریم افتخارات گذشته وتاریخ  خودرا بکلی نفی کنند .

افغانستان افتخارات تاریخی چند هزار ساله دارد که غنایم کلتور وفرهنگ ما است ،میراث مشترک همه اقوام افغانستان است و برای من این قابل قبول  نیست که ادعا شود  کدام آریائی ها ؟ کدام خراسان بزرگ ؟ کدام غزنوی ها وکدام کوشانی ها ،تیموریها  وابدالی ها  ، این واقعات سرنوشت ساز تاریخی است نه افسانه وهریک از این تمدن ها اثرات مهم کلتوری ، اجتماعی  وسیاسی خوب ویا خراب از خود دراین سرزمین  بجا گذاشته  اندوازاینکه جرمن ها که ازبلخ باستان  مرکز تمدن آریائی هزار ها کیلومتر فاصله داشته وخودرا به قوم آریائی  جاه زدند  وبنام نژاد آرین در اروپا سوء استفاده های  سیاسی ونظامی  نمودند خود بیان گرآن است  که آریائی ها وسرزمین آریانا تاریخ خیلی درخشانی داشته اند که یک کشور بزرگ اروپا خودرا به این قوم سربلند وباکلتور پیوند داده اند، واین از سهل انگاری ، بی تفاوتی  وسطح پایان دانش ملت ما بوده که نتوانستیم  افتخارات تاریخی خودرا  توسط  نوشته ها ، تحقیقات وتتبوعات وکاوش ها به جهان معرفی داریم ، مهد تمدن درخشان سرزمین آسیای میانه شهر های  بلخ ، غزنی ، هرات ونیشاپور بوده که صرف  یک نیشاپور به ایران قرار دارد ولی سه شهربا عظمت ودرخشان  کلتوری تعلق به کشور مادارد  وما متاسفانه قادر به این نیستیم  که از افتخارات ومباهات  گذشته تاریخی خود دفاع کنیم و دراین مورد قطعا از نگاه علمی وادبی نه تنها کاری ازپیش برده توانستیم بل یک اتحاد نظر به ارزش های تاریخی نداشته  و مزید برآن آنرا قصه وافسانه میسازیم ، حال یک کشور دیگر مانند ایران صدها نه بلکه هزار ها  کتب ، رساله ها ، کاوش های علمی وتاریخی را در مورد آریانا وخراسان  به نشر رسانیده و تاریخ ایران را بکلی یکصدوهشتاد درجه دورداده آریانا وخراسان را میراث نیکان خویش دانسته وکشور افغانستان ، تاجکستان ، سمرقند ، بخارا و خیوا را بی تاریخ وبی کلتور جلوه میدهند .

مزید برآن  در مورد کلمه افغانستانی اشاره نمودید که یک تعداد میخواهند نام افغانستان را تغیر دهند دراین مورد با یست تذکر داد که چند شخصی که نوشته اند که باید نام افغانستان تغیير داده شود  این طور که فکر میشود تغیر دادن نام یک کشور کار آسانی نیست  وما یک قانون اساسی داریم وافغانستان نام کشور مااست  واین مربوط به نظرمن، شما وکسانیکه طرفداری ازتغیير نام کشور دارند نیست این تعلق به ملت افغانستان است ومن یقین دارم که درصورت یک رفرندم عمومی اهداف طرفداران "افغانستانی " بر آورده نخواهد شد ومن سر خودرا به نظریات  این وآن بدرد نمی آورم و این گونه مشاجرات لفظی به اتحاد ملی خدشه وارد ساخته وباید درعوض سعی شود که در مورد پروبلم های بی شمارکه کشور جنگ زده ما به آن دست وگریبان است صدای خویش را به حیث یک افغان به گوش ناشنوای کدر رهبری افغانستان توسط نوشته ها وصحبت ها درگردهمآئی ها  برسانیم  ورسالت ملی خودرا برآورده سازیم .

در مورد اینکه استفاده اصطلاحات وکلمات فارسی را که از کتب، نشرات وموسسات فرهنگی  ایران اخذ وآنرا به نشرات فارسی دری میگنجانند وشما آنرا بطور قهر آمیز "  هجوم خزنده لغات وکلمات ویا واژه های ایرانی " تذکر داده وآنرا" یک نوع امپر یالیسم فرهنگی بعضی مراکز فرهنگی خارجی " توجیه کرده اید  ، دراین مورد بائیست اظهار نمود :

اول :استاد واصف  باختری ادیب، شاعر وزبان شناس معروف  فارسی  ، زبان  فارسی را یک فارسی میداند وبرای اینکه ازملت های دیگر متمایز باشییم زبان خود را به فارسی پهلوی ، فارسی دری ، فارسی تاجکی وفارسی سمرقندی بطور مصنوعی تصنیف کردیم  ، لهجه ها ازهمدیگر کمی متفاوت اند ولی استعمال بعضی کلمات که در جامعه فارسی زبان ها ایجاد گردیده شاید زاده وپرداخته  محیط همان کشور باشد که  درکشور فارسی زبان دیگر نامانوس است  اما ازنگاه ساختمان  گرامرصرف ونحو ، دستورو قواعد زبان فارسی تفاوتی وجود ندارد .و نظر به  احساس ناسیونالیستی که کشور های هم زبان و بخصوص همسایه  ودیگر تفاوت های کوچک کلتوری مانند عرف ، عادات ،اقتصادو حتی مذهب دارند  میخواهند که از ملیت های دیگر متفاوت باشند واحساس ناسیونالستی وحسادت کلتوری  در کشور های عقب مانده ویا کشورهای  روبه انکشاف به مراتب  قوی تر است نسبت به کشور های پیشرفته اقتصادی اروپا ، زبان فرانسوی  وهمچنان آلمانی در چندین کشور صحبت میشود زبان آلمانی که درسویس واطریش صحبت میشود عین همان زبان درکشور آلمان  با کمی تفاوت لهجه صحبت میشود و هیچ وقت کشور های متذکره شکایت از این نداشته اند که چرا کلمات واصطلاحات  آلمانی به اصطلاح بیگانه اطریشی درمحاوره ونشرات آلمانی هجوم آورده  برخلاف از نویسندگان، هنر مندان ، نقاشان  و کمپوزر های موزیک گذشته وامروزکه میراث مشترک  سرزمین آلمانی زبان است  قدردانی میکنند. 

دوم : هجوم به اصطلاح  خزنده ویا اشکار  لغات بیگانه در زبان ها از قدیم الایام  وجود داشته در اثر تهاجم عرب ها در آسیای میانه درزبان فارسی تغیير فاحش آمد که ما تاامروز قادر نشده ایم  که کلمات عربی رابا کلمات فارسی تعویض کنیم ، زبان  فارسی که قبل از تهاجم اعراب در سرزمین فارسی زبان کشور های آسیای میانه صحبت میشد بکلی متفارت ازفارسی امروز است ، ایرانی ها سعی دارند  که به قول خودشان فارسی را سچه ساخته وکلمات عربی را از زبان فارسی بردارند  ویک دلیل عمده  رقابت های سیاسی واقتصادی در کشور های اطراف خلیج فارس وتفاوت های نژادی ونظریات باطنی است که بین عرب وعجم  فارسی وجود دارد .

سوم : هر کشورهمسا یه که از نگاه اقتصادی وسیاسی نسبت به کشور دیگرپیشرفته ترباشد خوا مخوا تحت تاثیر کلتور ، زبان ورسم رواج کشور های همسایه  قوی قرار میگیرد ، افغانستان مدت سی سال است که با روسیه شوری وبعد جنگ های  داخلی وبالاخره هجوم پاکستان تحت پوشش طالبان کشور ما را بلعیده وهمه زیر بنای اقتصادی واجتماعی ما از بین رفت  وحال کشور ما مانند طفلی است که تازه تولد شده وشیوه راه رفتن رامیآموزد مدت زیاده از بیست سال است که شش ملیون افغان  به پاکستان و چهار ملیون دیگر به ایران بشکل مهاجر زندگی نموده و افغانها در این دو کشور تولد شده زبان ، کلتور وطرز روش شان بکلی یا پاکستانی است ویا ایرانی و هر روند اجتماعی ما را مهاجرین برگشته  با پاکستان وایران مقایسه میکنند واقتصاد ما تحت کنترول پاکستان وایران  است وحتی  نفوذ سیستم معماری پاکستان درساختمان تعمیرات رهایشی ما نفوذ نموده ،  ساحه وزیر اکبر خان  زمانی دارای بهترین منا ذ ل با نقشه های مدرن تعمیراتی بود ولی امروز تعمیرات سیستم پاکستانی که دارای کتاره های که رنگ  سبز وسرخ بدور تعمیر بناه شده  وتعمیرات  بشکل یک بام بتی بالای بام بتی دیگر آباد که به کراهت منظر وزیر اکبر خان افزوده وما مشاهده میکنیم که نتها تغیيرات در زبان فارسی بل در فرهنگ وکلتور ،آداب معاشرت و حتی صنعت معماری  ما نفوذ نموده .

چهارم : در شرایط امروزی وسایل ارتباطات جمعی ، اطلاعات الکترونیکی  مانند انترنت ، پروگرام های  تلویزیون  آنقدر سریع توسعه یافته  ونشرات مطبوعاتی وتلویزیونی از ساحه ملی به نشرات  بین المللی تبدیل و برای وسعت ساحه شنوندگان وبینندگان خویش به رقابت برخواسته وسعی دارند که پروگرام های جالب، اخبار وروش های کلتوری ، سیاسی  وفرهنگی خویش را    در خارج از سرحدات کشورتوسط ماهواره های اطلاعاتی به هر کشوری که خواسته باشند میفرستندواین انقلاب الکترونیکی واطلاعاتی مفهوم سرحد وملت ومملکت را به تدریج از بین برده وخواهند برد وکشور های دنیا از ساحه بین المللی یک قدم دیگرفراتر گذاشته روابط شان بین العرضی شده وخود بخود در زبان ها یک ارتباط بین البینی خلق شده وهمه از این پیشرفت اطلاعاتی ،فرهنگی  وآزادی اندیشه به معنی واقعی آن  بخصوص  کشورهای عقب مانده مانند افغانستان مستفید خواهند شد.

 


بالا
 
بازگشت