آقاي كرزی!
آيا ما شهروندان افغانستان آزاد و مستقل هستيم
يا اهدافي در پوليگون و قتلگاه مستعمراتی
ستمگران؟
جواد
شكي نيست كه آقاي كرزي كنون در چهار راه بي برگشتي قرار دارد.
زيرا او چنان در پنجه هاي قوي هيولاي وحشي صفت ستمگران قرار گرفته است كه نه پري به پرواز دارد و نه پيامي براي رهايي.
هر چند يك چنين حالتي را كه آقاي كرزي دارد امر غير قابل انتظار هم نميتواند باشد زيرا معمولاً ايادي بيگانه مخصوصاً در آستاني كه توأم با يك هدف و حيله ي خاص نزد بيگانه گان (ستمگر) در صحنه و ميدان قدرت سياسي و نظامي ظهور مينمايد ديگر او را ياراي با خود بودن و تصميم گرفتن مستقل نيست.
حوادث و واقعاتي كه وقوع آن ها سبب شد تا آقاي كرزي با چنين اوجي رهسپار گردد بي گمان بسته گي كامل با پلان هاي خصمانه يي دارد كه فراتر از مرز هاي كشور، پي ريزي شده و مهره هاي برگزيده شده جهت تطبيق اين اهداف پس از يك سلسله توافقات پشت پرده و تعهدات سپرده شده ي متقابلاً مفيد بين (ستمگران و مهره هاي شان) مؤظف مي شوند.
افغانستان كه در گرما گرم رخداد هاي 9 و 11 سپتامبر در محراق توجه قرار گرفته بود بزرگترين شانس هاي به دست آوردن امتيازات را دارا بود متأسفانه نسبت نبود رهبري سالم، خرد سياسي و آراسته گي حضور در صحنه ي سياسي جهان نتوانست آن را به نفع ملت و مردم استفاده كند.
وقتي ناكاري نظام آقاي كرزي در تمام عرصه ها آشكار مي شود ديگر (ستمگران) اصلاً وقعي به اين امر هم نمي گذارند تا بدانند يا اخلاقاً (چيزي كه نزد ستمگران وجود ندارد) نبايد مبادرت به چنين كاري كنند. پس عجولانه و شتابزده چنان بدون درك موقعيت موقف خود و سراشيبي كه ميتواند آنها را به پرتگاه نيستي بكشاند خود را مالكان كامل يك سرزمين مستقل و آزاد مي پندارند و به عملكرد هاي شان منحيث باورمندان داراي حق كامل افتخار مينمايند. حالا آنچه بيشتر مردم را انديشمند ساخته و دچار سرگيچه گي نموده اقدامات كامل تروريستي مشابه تروريزم و خشن تراز تروريزم، القاعده و طالبان توسط نيرو هاي ناتو و ائتلاف است كه گاه و نا گاه و زماني هم بي رحمانه و با شرارت ملت را به رگبار گلوله مي بندند.
از تروريزم القاعده و طالبان انتظاري بيش از كشتار ملت ما نيست ولي آنهايي كه در نقاب (دوستان بين المللي!!؟) عرض وجود كرده و جز به عرصه ي نظامي گري به ديگر موارد زنده گي اجتماعي اقتصادي، سياسي، فرهنگي، نوسازي و بازسازي اصلاً فكري نمي كنند. و در عرصه ي نظامي گري هم فقط براي بقاي خود منحيث يك قرار دادي بي رحم عمل مينمايند هر يك از صاحبان قدرت و عظمت كه در افغانستان مي آيند يا بيرون از كشور قرار دارند فقط افزايش نيروي نظامي را در بيانات، كنفرانس ها و صحبت هاي شان وعده مي دهند و عمل مي كنند. شايد آنها افغانستان را مانند سايرين كه در گذشته ها فكر كرده بودند رزمگاه جنگجويان و پوليگون تمرينات پرسونل و آزمايشگاه خوبي براي سلاح هاي توليدي شان يافته اند و مي پندارند كه ملك بي پرسان را يافته اند و بايد از آن سود ببرند.
روزي ساعتي و خبري نيست كه شهادت ملت بيچاره ي افغانستان در اين يا آن گوشه يي از كشور توسط نيرو هاي حافظ منافع خود شان در خاك افغانها ارمغان شوم و نا ميمون ندهد يا نداشته باشد.
اراكين دولتي در افغانستان حالا دارند ديگر به وامانده هاي بي ابتكاري مبدل شده اند كه فقط مثل مردم عادي و بيچاره ي افغان ناظر صحنه و در برخي حالات منتظر سرنوشت خود هم هستند. نه دادستاني كه حقوق ملت را بازپرس كند، نه قضاوتي كه قضات آن جانب ملت را بگيرند و نه رهبري يي كه عطش مردم دوستي را در دل داشته باشد. آقاي ثابت به عنوان اقدامات نمايشي هر روز يكي دو تن را روانه ي زندان مي سازد ولي در سطح ملي فكري به كله اش نيست و احساسي كه اصلاً ندارد. از بيگانه گان و ستمگران چه شكوه نمائيم كه آقاي دادستان كل (ثابت) خود در شاهراه هاي بزرگ مردم را به گناه راه بندان كه قطار تشريفاتي او بگذرد مورد ضرب و شتم قرار مي دهد. هر چند او هم در كاسه يي نان خورده كه به دست (ستمگران) پخت و پز شده است و آقاي ثابت همقطاران او با جبوني و سر افگنده گي نان دست اين آشپزان را خورده اند اما حداقل منحيث يك انسان بايد احساسي داشته باشند و آقاي كرزي حتا نپرسيد كه در ماهيپر چي گذشت و لوي حارنوال با مردم چي كرد؟ و چرا كرد؟ به هر حال بر ميگرديم به اصل قضيه كه درين روز ها آقايون نظامي گر و نيرو هاي (ستمگران) پا فراتر از حد شان گذاشته و با اجراي اعمال خشن و كشتار بي رحم مردم ما به اصطلاح افغان ها (درد گوش را از شقيقه) مي كشند. اقدام نظامي هاي بي رحم خارجي درين روز ها به حدي رو به وخامت و خشونت گرائيده است كه افتضاح مرگباري را در سرنوشت سياسي و نظامي آنها رقم خواهد زد. ولي تا آن زمان چرا و چقدر ملت ما توسط اين اژده هاي خون و كشتار به كام مرگ فرستاده خواهند شد و زخم خواهند برداشت و يا هم ملك شان ويران خواهد گرديد؟
آقاي كرزي!
حوادث مرگبار طي چند روز اخير به خصوص تاريخ 13 حوت 1385 در ولايت ننگرهار و پس از انجام حملة انتحاري عليه اين نيرو هاي فاسد (احتمال ثبوت بود و نبود حمله ي انتحاري هم زير سوال است) بيرحمانه مرمي ها را به روي مردم ما شليك و آن ها را مانند گندم درو كردند.
چه فرقي است بين دوستان شما كه به اصطلاح مدافعان حقوق بشر اند و باند هاي جنايتكاري كه علناً عليه مردم، قرار دارند؟ شما فقط در هر حادثه پيغام تسليت و تأثر صادر مي كنيد فراتر چي مي كنيد؟ جواب تان چي است؟ آيا ما شهروندان افغانستان آزاد و مسقتل هستيم يا اهدافي در پوليگون وقتلگاه مستعمراتي ستمگران؟
شما شنيديد كه پس ازين حادثه در ننگرهار ،سپس در ولسوالي نجراب به اثر بمباردمان طيارات دوستان شما پنج خانم، سه طفل و يك مو سفيد از يك فاميل كه جمعاً (9) نفر مي شوند به شهادت رسيدند آيا آنها هم تروريست و عضو القاعده بودند يا مظلوم هاي بي خبر از خود كه توسط نيرو هاي (ستمگران) با پرتاب بمب هاي سنگين وزن شهيد شدند.
حالا باز هم پيامي صادر مي كنيد؟ چه عوام فريبي كه تا چه وقت ادامه خواهد يافت حقوق بشر با آنهايي كه مرتكب چنين جنايات مي شدند چه خواهد كرد؟ و يا همان قضاوت قبلي است كه صلاحيت محكمه ي آنها نزد كسي نيست. آقاي كرزي بيائيد ارقامي را توجه فرمائيد تا بدانيد كه در ملك تان چي مي گذرد؟ اگر گوش هاي تان درد ملت را توانايي شنوايي ندارد و آن را از ناچاري با سرب مذاب آخته ايد حداقل با چشمان بينايي تان، با عقل رساي تان آن را از نظر بگذرانيد و تصميم بگيريد:
یک مکتب درولسوالی کامدیش ولایت نورستان به آتش کشیده شد.
یک مکتب که جدیدا" درولسوالی کامدیش ولایت نورستان اعمارگردیده بود اخیرا" ازسوی اشخاص ناشناس به آتش کشیده شد.دفترمطبوعاتی وزارت امورداخله خبرداد، این مکتب که درقریه میردیش مربوط ولسوالی کامدیش نورستان جدیدا" اعمارگردیده بود ،توسط مخالفین آتش زده شد مگر مردم محل آتش را خاموش نمودند ومکتب را ازسوختن نجات دادند با آنهم به مکتب قسما" خساره وارد شده است.
از اثر یک انفجار در شهر قندهار شش نفر هلاک و چهار نفر دیگر مجروح گردید. از اثر انفجار یک مقدار باروت در شهر قندهار شش نفر هلاک و چهار نفر مجروح گردیده است.به اساس معلومات دفتر مطبوعاتی وزارت امور داخله! باروت متذ کره که در منزل محمد دکاندار حوزه چهارم امنیتی شهر قندهار قرار داشته انفجار نمود که از اثر انفجار آن شش نفر از خانواده موصوف بشمول خودش هلاک و چهار نفر دیگر مجروح شده است.علت انفجار تاکنون معلوم نشده است.
قواي ناتو سه تن از اهالي را کشت
وی او ای : در ادامۀ جنگ ناتو با شورشيان طالب در جنوب افغانستان قواي ناتو سه نفر ملکي را کشته است.
يک سخنگوي ناتو بروز سه شنبه طي يک بيانيۀ کتبي گفت بروز دوشنبه در جريان تبادلات آتش توپخانه با تندروان طالب دو نفر ملکي کشته و چهار تن ديگر زخمي شدند. بيانيه مشعر است که انحراف مرمي توپ در ولسوالي گرم سير ولايت هلمند شايد علت اين تلفات باشد.
در يک واقعۀ جداگانه، ديروز عساکر ائتلاف بر يک موتر شخصي که در نزديک شهر قندهار بسرعت بسوي موضع آنها پيشروي ميکرد، آتش گشوده، رانندۀ افغان آنرا کشتند.
10 اسفند 1385مقامات امنيتی در افغانستان می گويند در اثر انفجار يک بمب در شهر غربی فراه، دو نفر کشته و نزديک به پنجاه تن ديگر زخمی شده اند.
زمری بشری، سخنگوی وزارت داخله (کشور) افغانستان گفت که اين حمله در نزديک يک مکتب صورت گرفته است.
او گفت: "گزارشها حاکيست که در اين انفجار دو نفر کشته و چهل و هشت تن ديگر زخمی شده اند که دو نفر از زخمی ها ماموران پليس و متباقی همه غيرنظاميان هستند."
بر اساس گزارشهای رسیده از افغانستان، شانزده غيرنظامی افغان در اثر تیراندازی واکنشی سربازان آمریکایی کشته شده اند.
اين افراد زمانی کشته شدند که کاروان خودروهای نيروهای آمریکایی در مسیر یک جاده منتهی به مرز پاکستان در شرق افغانستان، هدف حمله انتحاری قرار گرفتند و سربازان آمریکايی به اطراف خود تیراندازی کردند.
کشتار غیرنظامیان در اثر این تیراندازی، مردم محلی را خشمگین کرد و هزاران تن در اعتراض به این حادثه دست به تظاهرات زدند.
ارتش آمریکا می گوید یک اتوبوس حامل مواد منفجره، با رسیدن به کاروان نیروهای ائتلاف منفجر شد و یک تن از سربازان را زخمی کرد.
گفته شده که کاروان نیروهای آمریکایی سپس از چند نقطه هدف حمله قرار گرفت و سربازان برای دفاع از گشتی های خود به تبادل آتش پرداختند.
هزاران نفر در اعتراض به آنچه تیراندازی نظامیان آمریکایی به سوی غیرنظامیان خوانده شده، دست به تظاهرات زدند.
اقاي كرزي اين لست كه حالا مي خوانيد نتيجه ي عملكرد (ستمگران )در خاك ما است كه به تازه گي در رسانه ها به خصوص اسو شتيدپرس (AP) نشر شده است.
مهم ترين رويداد هاييكه در جريان آن
افراد غير نظامي توسط نيروهاي امريكايي
به شهادت رسيده اند
1- 2002/1 July در ولايت ارزگان، در جريان يك عروسي 48 نفر كشته شدند.
2- 2003/9 April در جريان بمباردمان در نزديكي سرحد پاكستان 11 غير نظامي افغان كشته شدند.
3- 2003/6 Dec در جريان بمباردمان نهٌ طفل در ولايت غزني شهيد گرديدند.
4- 2004/17 Jan در ولايت ارزگان ده غير نظامي در بمباردمان هوائي كشته شدند
5- 2005/2 July در شرق افغانستان 17 غير نظامي بشمول زن، طفل، پير و جوان بمباردمان هوائي كشته شدند .
6- 2005/30 April سه غير نظامي شهيد گرديدند.
7- 2006/15 April هفت غيرنظامي در كنر شهيد گرديدند.
8- 2006/21 may در قريه غزني در جنوب كشور 14 غير نظامي كشته شدند.
9- 2006/10 July در ترينكوت 4 غيرنظامي در اثر حملة زميني كشته شدند.
10- در جنوب كشور 13 غيرنظامي در قريه آشوغو در اثر بمباردمان كشته شدند.
11- 2006/26 October بين 30 الي 80 غير نظامي در منطقه پنجوائي كشته شدند.
12- 2007/27 Feb در قندهار يك نفر توسط فيرشان كشته شد.
13- 2007/4 march 10 كشته و 35 زخمي در منطقه يي بين تورخم و جلال. آباد
14- 2007/5 march 9 نفر در كاپيسا پنج زن، سه طفل يك مرد پير .
اينها فقط مواردي اند كه خون بار ترين آنها تنها در چند روز اول برج حوت 1385 رخ داده و حقايق ديگر هم كتمان است كه هنوز يا به دست رسانه ها نرسيده، انكار شده و يا هم در پرده ي ابهام گذاشته شده است از خسارات و ويراني ها كه بگذريم چي مقايسه يي داريد با دوستان و دشمنان تان؟
ارقام تلفات توسط حملات انتحاري كه دوستان شما نتوانسته اند يا نخواسته اند جلو آن را بگيرند بمراتب بيشتر از آنچه است كه در رسانه ها به نشر رسيده و يا هم در اختيار شان قرار گرفته است.