عثمان نجیب

 

شادروان دکتر نجیب مثل غنی خود شان ستون پنجم بودند:

من در مروری به نشرات روزانه‌ی تارنما ها و پای‌گاه های خبری به این عنوان نا جالبی برخورد:

ستون پنجم در زمان حکومت‌داری نجیب الله کی بود؟

اسپوتنیک پای‌گاه مجازی معتبری‌ست که توقع می‌رود بسیار دقیق و عالی باشد. اما گاهی چنین نیست و افزون بر آن توانایی های آگاهی مدیریتی و سواد گرداننده‌گان آن هم زیر ذره‌بین نقد می‌روند.

متن مصاحبه با آقای انیس چنان وانمود می‌کند که گویا شادروان دکتر نجیب هیچ‌گونه تقصیری در آسیب رسانی به منافع کشور نه داشته و قربانی شده اند.‌

آقای انیس که شاید بی‌خبر از جریان ها و روی‌داد های دوران حاکمیت شادروان دکتر نجیب به خصوص سه ماه پسینِ سال ۱۳۷۰ اند و یا تجاهل عارفانه می‌کنند. شادروان دکتر نجیب خود ستون پنجم برای دولتِ تحت رهبری خود شده بودند.

اصالت رهبری اجتماعی و اداری و نظامی کشوری و سیاسی کشوری را کنار گذاشته به اپوزیسیون علنی علیه کادر های رهبری حزب و دولت مبدل شدند. توهمات و نا هنجاری های رخنه کرده‌اند قوم‌پرستی و زبان‌پرستی و قبیله‌گرایی، پرداختن به تقویت پیدا ‌‌و پنهان خان های دوسره و همیشه مفت‌خوار و بی‌مغز و بی‌عقل خیبر پښتون‌خواه به نام کاذب داعیه‌ی پشتونستان، ایجاد خط فاصل روشن میان خودشان و مسئولان تبار های‌ دگر، بی باوری و سعی در گزینش ها و برطرفی های آشکارا قومی، عدول از سیاست های مردم محور و نظر محور حزب ‌و دولت تا سرحد ایجاد خط روشن فاصله بین تاجیک و‌ پشتون و ده ها مورد دیگر سبب شد که نظم جامعه توسط آقای دکتر به بی‌راهه کشانیده شود.‌ اقدامات شان علیه شمال، علیه جنرال دوستم، علیه جنرال مؤمن، علیه شهید مصطفای قهرمان و سرانجام علیه یک بخش بزرگ از بدنه‌ی مردمی، کادری و رهبری نظامی و سیاسی کشور و خطاب های علنی قوم گرایانه به مسئولان قوای مسلح و حتا آقای مزدک معاون خود شان نمونه های بارزی از ستون پنجم بودن خود داکتر و سلیمان لایق،‌ ماڼوکۍ منگل، جنرال رفیع، جمعه اڅک، جنرال باقی و همراهان دیگر شان بود. آقای مزدک صریح نوشته اند که دکتر نجیب گفته بودند جمعه‌ اڅک را بالای سینه های مردم شمال می‌نشانند… در جلسه‌ی سرقوماندانی اعلا به محترم جنرال دلاور صاحب گفته بودند که تو از موضع شمالی‌‌گریت نه می‌برآیی. جنرال رفیع را با تعداد خاینان دیگر برتری سپردن قدرت به حکمت‌یار توظیف کرده بودند. برنامه های عملیاتی بمباردمان شهر های مزارشریف و شبرغان در اولویت های شان بود. استعفای قبل از وقت و نمایشی برای زمینه سازی عمدی ایجاد خلای قدرت را مطرح کردند. غنی اکر فرار کرد و با برنامه های کامل کشور را به پاکستان تسلیم کرد یک خاین و یک جاسوسِ چند جانبه و به شدت حتا بیش‌تر از شدت قوم گرا و تبار‌گرا و بدون تعهد به افغانستان بود. اما اعلام استعفای قبل از وقت و حتا خود ساخته‌ی شادروان دکتر نجیب کمرِ نظام، کشور و ملت را شکست. اما آن زمان بزرگان و فرزندان صدیق وطن نه گذاشتند کشور فروبپاشد و‌ قوای مسلح از بین برود. در آخرین ساعات هم شاهد بودیم که ملت مثل غنی برای شادروان دکتر نجیب هم ارزشی نه داشت و تلاش فرار کردند. فراوان موارد دیگری است که گفتار آقای انیس را رد می‌کنند. وقتی رئیس جمهور و سرقوماندان اعلای قوای مسلح و منشی عمومی کمیته مرکزی حزبِ به سر اقتدارٍ کشور همه را نادیده می‌گیرد و ‌خود را به دامان حکمتیار و آی اس آی پرتاب می‌کند ‌و جنرال جبونی چون رفیع و دیگرانی که خاین تر از هم بودند را به ملاقات با حکمتیار توظیف می‌کردند و کشور را در آستانه‌ی سپردن به پاکستان مثل امروز قرار داده بودند، چاره‌یی وطن دوستان و جنرالان ارشد ‌و متعهد به ملت چی بود؟ آنان در یک اقدام متهورانه همه دارایی های کشور، نظامِ کشور، ارتش، پلیس ملی و امنیت ملی و قوای سرحدی و قوای هوایی را با همه ساز و برگ آن ها حفظ کرده در حالی‌‌ که یک سوزن از سراسر کشور بی‌جا نه شده بود به ناگزیری، انتقال قدرت را رقم زدند و در آن زمان مسعود هزاران بار گزینه‌ی بهتر از حکمتیار بود. از دیر گاهی حکمت‌یار افغانستان را یکی از صوبه های پاکستان در وجود کنفدریشن می‌دانست. اما مسعود هرگز چنان اندیشه نه داشت. تفاوت خیانت بین شادروان دکتر نجیب و غنی برای ملت و مردم چیزی نیست. هر دو پشتونیزم سیاسی و‌ اقتداری می‌خواستند، هر دو راه فرار را در پیش گرفته بودند، هر دو ملت را به کام اژدها رها کردند که دکتر مؤفق نه شد چون نظام کامل وجود داشت. اما غنی مؤفق شد چون همه خاین و‌ بی‌کاره و اجیر و ذلیلِ های امریکا نشین بودند و آمریکا ایشان را مدیریت می کرد. امروز که جهان همه یک نظام تروریستی را بر کشور ما تحمیل کرده و غیر از تاجیکستان همه شمشیر به روی ما کشیده است باز هم حکمتیار برای فرزندش از طالبان وزارت می‌خواهد و فرزند مسعود به دفاع از مردم و افغانستان با دستان خالی اما با تکیه به اراده‌ی قوی و توکل بر خدای مهربان پرچم مقاومت ملی را برافراشته که در کم‌ترین زمان بیش‌ترین اعتبار و اعتماد جهانی را به دست آورده است.

 

لینک گزارش اسپوتنیک در زیر:

https://af.sputniknews.com/opinion/202109277230582-ستون-پنجم-در-زمان-حکومتداری-نجیب-الله-کی-بود/ 

  

 


بالا
 
بازگشت