عثمان نجیب

 

ماست‌مالی دروغینِ‌کرزی در واکنش به اظهاراتِ بادارَش عمران خان

نامه‌ی‌نهم سرگشاده‌ی من 

این‌بار عنوانی‌کرزی، آن  دسیسه‌کار که پس از بیست‌ سال جنایت بیدار شد. 

آقای کرزی تو از کدام موضع سخن‌می‌گویی؟ وطن را برباد‌کردی پشتونیزم اقتدارگرا را حاکم ساختی ملت را تباه کردی. اجنتِ چند‌جانبه‌ بودی.‌ بدونِ‌هدایت آی. اِس.‌ آی کلمه‌ نه‌می‌خوانی. مگر فراموش کردی که در دوره‌‌های حکم‌روایی خو‌د تنش‌ها را با جهان به خاطر پاکستان به‌وجود آوردی؟ هند را برای پاکستان فروختی، اخطار دادی که اگر آمریکا علیه پاکستان قرار‌گیرد تو در پهلوی پاکستان قرار می‌گیری. در حالی که یک روز پیش از آن پاکستان را اخطار دادی و گفتی گر نه‌دانی غیرتِ افغانی‌ام چو به میدان آمدی می‌دانی‌ام. حالا که خودت و غنی به دستور انگلیس و آمریکا و استخبارات ‌و فو جِ‌پاکستان نیرو‌های چندملیتی به‌خصوص پشتون‌تبار را به نام طالب در افغانستان مستقر ساختی و شیرازه‌های زند‌ه‌گی و‌ کشوری و مدنی و شهری و میثاق‌های شهروندی را شکستی تا حکومت یک‌دستِ پشتون را حاکم بسازی باز هم بی‌شرمانه صدا بلند می‌کنی. مگر این غیرت افغانی‌ات نیست؟ مگر تو نه‌می‌دانی که عمران‌خان حاکم اعلای صوبه‌ی جدید پشتونیزم در افغانستانی است که همه‌ جنایات را اقتدارگرایانِ تبار تو و تحتِ رهبری خبیثانه‌ی تو به نفع پاکستان انجام می‌دهند؟ باور من و ملت این است که تو واقعاً یک گُدی در دستِ‌حلقاتِ استخباراتی منطقه و جهان هستی. به یاد داری که در یکی از مصاحبه‌های دوران حکومت‌مؤقت به جواب خبرنگار سی‌بی‌اس آمریکا تائید کردی که بلی تو یک‌گُدی آله‌ی دست هستی؟ تو بی‌اجازه‌ی عمران‌خان و جرنیل‌های پاکستان حتا رفعِ مدفوع کرده نه‌می‌توانی ‌و مانند غنی صحرا گشت می‌‌روی و‌ بادارانِ تو در اخیر هم مدفوع ترا با دستان خودت پاک کرده و در کیسه‌های کرتی و پیراهن‌ات یک‌جا از کشورِ خود خارج می‌کند و تو با آن تعفنِ مدفوع جیبِ خودت کشور ما بدبو می‌سازی. مگر تو این توانایی را داری که بدونِ استشاره‌ی پاکستان سخن‌‌بگویی؟ مگر دلِ تو می‌خواست که برادرانِ طالبِ تو با بیرق ‌و پرچمِ جمهوریت در آن کنفرانس اشتراک می‌کرد یا با بیرق قومی و پشتونیزم طالبانی؟ پس دست از سر مردم بردار و بر مداری‌گری‌های خود پایان بده. تو‌ فقط ویران‌گری ‌و پشتون‌گرا. تو برای رفاه نیامده بودی تو عامل جفا به کشور بودی و به شمال کابل و شمال افغانستان و ساحات پارسی زبان افغانستان دشمن بودی و دشمنی‌ خود‌ را انجام دادی. ظاهر سازی‌ها به درد نه‌می‌‌خورد.

هم‌طن و هم‌زبانِ من: 

آن‌چه من ‌و ما از جنایت کرزی غنی عبدالله و شرکای دزد و فراری شان می‌گوئیم حقیقت‌های بدکنشی شخصیتی آنان است.

کرزی خواب بود و‌ حالا در واپسین روزهای حیات‌سیاسی و اقتصادی و نظامی و اجتماعی کشور مثل گاوِ پیرکُنجاره خواب دید. او پس از بیست‌سال خوابِ غفلت و خیانت و اعلام‌ِ رسمی چورِ دارایی ملی و بی‌کفایتی و زراندوزی و برنامه‌ریزی ریشه‌براندازی پارسی‌گویان و‌ تاجیک‌تباران و‌ مبدل ساختن سرزمین‌های شمالی و شمال افغانستان به پای‌گاه‌های تروریستی طالبانی و‌ پاکستانی و دزدی میلیاردها دلار سرمایه‌‌ی و تضعیف‌قصدی قوای‌مسلح و‌ دفاعی کشور و هدر دادن قصدی فرصت‌های بازسازی به‌خصوص در مناطقِ غیرپشتون‌نشین مرتکبِ جنایات فراوان و‌ نابخشودنی شد که حالت امروز وطن هم نتیجه‌ی همان دسایسِ وی‌ است.  

جناب چرسی‌کاکو چندروز پیش و بی‌شرمانه درحالی‌که می‌داند ‌دروغ می‌گوید بارِ دیگر مردم ما را به سُخره و استهزاء گرفته می‌گوید بیایید افغانستان را بسازیم. آقا تو همه دست‌ها را از شانه‌ها بُریدی هر دستی غیر از دستِ‌پشتون که به طرف تو دراز شد را با ماشینِ تعصب و کین‌‌توزی و عقده و حسادت قطع کردی. تا سرحدی پَست و‌ رذیل شدی که برای از میان برداشتن غیرپشتون‌ها از هیچ کاری و عملی که دور از انسانیت بود دریغ نه‌کردی. قتل‌های زنجیره‌یی شمال کابل تا همه ساحات پارسی زبان در کشور را فراموش کردی. ما در پی آن نیستیم که از شخصی به‌طورخاص یا سیاسی‌ دفاع کنیم. ما در پی دفاع از هویت و اقتدار هویتی و‌ تباری خود هستیم که از الف تا ی همه‌ را به قتل‌گاه‌های گوناگون فرستادی. تا اندازه‌یی پست شدی که وزیر دفاع مستعفی آمریکا صریحاً در خاطرات خود جنایات ترا افشا کرد. او نوشت که از آن‌ها خواسته بودی تا در ترورِ رهبران، سران و چهره‌های سرشناس تاجیک‌تباران و پارسی‌گویان و شمال ترا کمک کند. ‌و خودت با گروه دجالت از استاد ربانی شروع تا مارشال فهیم و‌ کاظمی همه را به تیرِ عصبیتِ‌قومی سر به‌نیست کردی. پس از آن هم نوبت را به جلاد و دیوانه و جاسوس و عقده‌مندِ‌ دیگری به نام غنی دادی تا کارروایی‌های باقی‌مانده‌ی ترا برای یک‌دست‌سازی قدرت پشتونیزم تکمیل کند و آمریکای لعنتی هم با انگلیس و روس و ایران و چین و هند ‌و اروپا و پاکستان همه در این جنایت با شما‌ها هم‌راه بودند و دوباره کسانی را به نام سهمیه‌بندی قومی در قوای مسلح و در تمام نهادهای دولتی از تبار خود گماشتی و آن هم بی‌سوادترین و بی‌عقل‌‌ترین انسان‌ها را برای مرگ پدر ملا لیونۍ کوچی مشهور به ملاتره‌خیل تدابیر تشریفات نظامی را هدایت دادی که به کرسی نه‌نشست، محافظان شخصی خود را از دگر اقوام به خصوص تاجیک‌تباران عوض و عساکر آمریکایی را به امنیت خود گرفتی که ذلیل‌زاد این موضوع را از زبان و هدایت بوش بیان و‌ رسانه‌یی کرد، تحصیلات را از لیاقت به سهمیه‌بندی نزول دادی و بهترین فرزندان و لایق‌ترین دانش‌جویان را از راه‌یافتن به دانش‌گاه‌ها بازداشتی و‌ تنبل‌ترین شاگردان پشتون آن‌هم پشتونِ واسطه‌دار به بهانه‌ی سهمیه روانه‌ی دانش‌گاه‌ها کردی. خسربره‌ی ۱۸ساله ناشده ات را که هنوز بوی شیر از دهن او می‌آمد دپلومات و سفیر مقرر کردی. با فرماندهان و فروخته شده‌‌ی پارسی‌گو و رهبرنماهای اقوام غیرپشتون دست به دست هم داده و بر مردم ستم را روا داشتی.‌. برادر ناتنی‌ات را کُشتی و با محمود‌کرزی را از دزدی‌های بانک مبرا ساختی و او با حمایت تو مردمان بی‌چاره‌ی کندهار در ساحات انکشافی عینو‌مینه که ملکیت‌های خود را تسلیم نه‌می‌کردند زنده زنده با بلدوزرها زیر کوه‌های خاک در گودال‌ها ‌و حفره‌ها سر به نیست کرد. وقتی دانستی فارسی‌گویان در همه امور مدنی و علمی حتا در انتخابات دست بلند دارند و آگاهانه‌ و عالمانه به مکان‌های علمی و اجتماعی حتا گزینش‌های مقامات‌ریاست‌جمهوری کشور می‌روند هزارها حیله و نیرنگ زدی تا پست‌ترین‌ها را از تبار خود برگزینی و بهترین‌های دگران را دور بیاندازی.  روشن و راست و بدونِ‌ترس از وجدانی که نه‌داشتی دستور دزدیدنِ مسوده‌ی اصلی قانون‌اساسی را به یون و گروه او دادی. البته در این کار تنها نه‌بودیً سران دون‌صفتِ ‌پارسی‌گویان و ازبیکان و هزاره‌ها هم با تو بودند. سر انجام هم غنی آن شیادِ مادر‌فروش وطن را با همان روال پشتون‌گرایی به دستور باداران مشترکِ تان درست زمانی به پاکستان تسلیم کرد که فضای نفس‌‌‌کشیدن برای همه‌ مردم حتا پشتون عادی و وجدان و روح‌‌ پاک شان نه بود و حالا هم زیر چکمه‌های‌ ستورانِ طالب پامال اند.

مقاومتِ‌دوم نشان داد که اگر ملت اراده‌کند حتا با بادارانِ‌تان هم کاری از پیش برده نه‌می‌توانید. شاید برادران تان پیش‌رفت های گذری داشته باغلام آمریکا و‌ شَدادِ‌‌ سابقِ ‌ارگ پسا ناکامی‌های‌متواتر در مقابل قیامِ‌ ملت برای بقای هم‌تباران اش که همه بود و نه بود کشور را به‌یغما بردند، برنامه‌ی توزیع ده درصدی‌جای‌داد‌های ملی و مردمی را در خواب دیده بود. گویی گاو است و سیرایی نه‌داشت و‌ کنجاره می‌خواست. کشور را رها کرد و فرار را بر قراری ترجیح داد که برایش هدایت داده شده بود.

به‌همان دلیل هم ولسوالان و هم برخی‌فرماندهان نظامی را قبلاً و پیشاپیش از گروه خودش مأمور کرده بود تا پلان‌های خود‌را بر ضد مردم عملی کند.

کرزی و غنی گنده‌دهان و سفله‌زبان نه‌می‌‌دانند که این مُلک را اگر اشغال هم کردند صاحبان اصلی دارد، دیگر عبدالرحمان و محمد‌گل‌مومندی درکار نیست. اول تعریف کلی از کوچی و‌ کوچی‌گری بدانید و بعد محاسبه کنید که اقوام دیگر هم کوچی دارند و این کوچی‌ها چند دزدی مثل شما و هم‌سالان و امثالان تان نیستند که زیر هرنامی‌گوشه‌یی از جگر ملت را دزدانه با تیغ های‌کین جدا می‌کنید. نه کوچی‌یی وجود دارد و نه اراضی یی که بدزدید و نه زمانی است که کرزی جنایت کرد و به جای گام عبدالرحمان گام گذاشت و غنی آن‌را ادامه داد.

آمریکا تا ابد نماند که شما مثل پاچه‌گیرهای وفادار به او چسپیده بودید ‌و ملت‌ِ ما را زخم می‌زنید. اگر می‌بود هم شکل‌گیری مقاومت‌های‌مردمی پوزِ تان‌را در خاک می‌مالند مثل مقاومت بهسود در گذشته و مقاومت‌ملی‌دوم حالا تحت رهبری احمدِ مسعود جوان‌جهان‌لرزان. تو‌ چی‌کاره بودی‌؟ ای آدمِ‌پلید که همه بودونه‌بود ملت را به قبیله‌ات وعده بدهی، مگر می‌دانی که اصل کوچی‌گری از کجا آغاز شده و‌ نام کوچی از کدام زبان است؟ و حالا پشتون خیبر پشتونخواه را بالای شانه‌های مردم سوار کردید.‌ تا کَی و تا چی‌وقت؟ 

آیا تعیینات اخیری که شما‌ها کرده‌بودید منطبق به‌معیارهای تقسیم عادلانه‌ی ثروت و قدرت بودند؟

کسانی حالا و باز هم زیر نام DNA نسخه‌ی جدید پشیمانی از گذشته‌ی شان ‌را دارند؟ که یک‌سره سخنان و مقاومت گذشته‌ی شان را فراموش کردند ‌و حتا به یک‌نوع نظام‌داری که حد اقل اقوام را صاحب‌صلاحیت اراضی خود‌شان در محلات شان 

می‌ساخت خط‌بطلان کشیدند. جبونی نخبه‌های‌تاجیک‌تبار و پارسی‌گو همین‌جاست که به رنگِ‌روز قلم‌گردانی دارند. و حالا که شماها آرزوی ساختن افغانستان را در زمانی دارید که خودتان یا در حصر خانه‌گی یا به‌تبعید مجبورساخته‌ شده اید،‌ پس‌مانده و‌ ‌تفاله‌ی‌دهانِ‌گندیده‌ی بایدن بادرَو همان رهبر و ملکه‌الیزابت همان استادِ خبیث و خبیثه‌ی‌تان می‌باشید که سخنان‌تان غیر حقیقت درونی‌تان‌را می‌گویند. تو در خانه‌ی عبدالله، عبدالله خودش در پریشان‌‌حالی و غنی مادر‌فروش در دوبی است و رولا خانم در چکر خریدها از پول‌های دزدیده‌کرده‌ی خود شوهرش. 

اگر مردم مقاومت نه‌کند و به حکومت فرمایشی طالبانی درس عبرت نه‌دهد و با عقبه‌ی خطرناک برنامه‌های تک اقتداری قوم خاص تن در دهد دیگر چیزی باقی نه می‌ماند. 

انشاءالله احمد مسعود آن جوانِ‌ جهان‌لرزان و هم‌راهان وطن دوست او از سراسر کشور مقاومت دوم ملی را در نبود شماها و بهتر از شماها و مؤفقانه‌تر از‌ ‌و دل‌سوزانه تر از شما دزدان رهبری می‌کند. شما جفایی را بالای ملت تحمیل کردید که بخشیدن تان کار آسان نیست. بهترین تصمیم آن است که جبهه در حضور داشت خود اقتدار سیاسی را در دست بگیرد و در پهلوی مقاومت اقدامات جلب حمایت بین‌المللی را برای کسب بیش‌تر مشروعیت و جای‌گاه مقاومت ‌و مردم روی‌دست گیرد. همه ملت رهبر نماهایی چون شماها کاروان‌دزدان و رهزنان را شناخته تشخیص داده و همه‌گانی کرده بودند که کرزی عبدالله و غنی خاین اند و فرار می‌کنند.… کسی باور نه‌کرد. چون همه مرتجع بودند. در نتیجه غنی جنایت‌کار فرار کرد و تو هم در بند افتادی و کشور و‌ ملت و همه شیرازه‌ها از هم پاشید. تو آن‌قدر نادانی که نه‌می‌دانی حالا اولویت رهایی کشور از اشغال پشتون خیبری و پاکستانی و جنوبی است نه ساختار وطن که طی حکم‌روایی خود و به‌دست‌خود ویران‌اش کردی. بخواب و‌ سگرتی دود کن.

 

 

 


بالا
 
بازگشت