مهرالدین مشید
توطیه و ترفند زیر چتر رویا های آشفتهء استحباراتی
رویای آخوند ترفند و دهشت؛ دو روی یک سکهء جنایت
از رویای ملاحسن آخوند پیدا است که ظلم و قساوت و ستم روایی طالبان تیغ از دمار
مردم افغانستان بیرون کرده و زنده گی را بر آنان تیره و تار گردانیده است.
خشونت آفرینی ها و استبداد بیرویهء طالبان به کابوس وحشتناکی بدل شده است که
روح و روان ملاحسن آخوند را به گروگان گرفته و وجدان او را سخت جریحه دار کرده
است. این بیچاره دریافته که تفنگداران شبکهء حقانی بی اعتنا به فرمان های
رهبران طالبان قندهاری و هلمندی، افغانستان زخمی و به آتش کشیده شده و ویران را
به جهنم بدل کرده و مردم آن را به روزگار سیاه کشانده اند. این فضای اندوهبار و
مبهم و دلهره انگیز در موجی از فقر و گرسنگی سنگین چنان آخوند را شگفت زده و
ماخولیایی کرده است که چونکابوسی بر روان او سنگینی می کند و خواب آرام را در
چشمان او حرام کرده است. این حالت اندوهبار چنان روح زخمی او را به اسارت گرفته
که او را شگفت زده و آشفته خیال و مضطرب گردانیده و از وحشت و دهشت آن هر روز
خواب پریشان می بیند.
یک فایل صوتی ملا حسن آخوند رئیس الوزرای طالبان در فضای مجازی و توسط برخی
رسانه ها منتشر شده که در آن او با گریه می گوید چندین شب است که پیامبر اسلام
را در خواب می بیند که خدا و پیامبر از امت مسلمان ناراضی می باشند. او همچنین
در این فایل صوتی می گوید که طالبان از ظلم، بی تقوایی و خواهشات شخصی دوری
کنند زیرا این رفتارها منجر به نابودی طالبان می گردد.
وی از تمامی افراد طالبان خواست که از ظلم و چپاولگری اجتناب کنند و به جای آن
به مردم خدمت نمایند. او بحران های گذشته را پایان یافته خوانده و وضعیت فعلی
را بحران الهی دانسته است.
وی از تمامی افراد طالبان به ویژه از ملا عبدالغنی برادر خواسته که تقوا را
پیشه کنند و از خواهشات شخصی نیز خودداری کنند. این دومین پیام صوتی ملاحسن
آخوند است که از زمان به قدرت رساندن طالبان منتشر شده است. وی در نخستین پیام
صوتی خود گفته بود، طالبان وعده روزی به مردم نداده است و مردم باید از خداوند
طلب کسب روزی حلال کند.
وی در حالی از خواب پریشان خویش پرده بیرون کرده است که تصاویری در فضای مجازی
از ولایت بغلان به نشر رسیده بود که طالبان تنها آب جوش و نان خشک برای خوردن
داشتند و از رهبران خود خواسته بودند تا به وضع آنان توجه کنند. در همین حال
موارد زیادی از نقض حریم خصوصی شهروندان کشور از سوی جنگجویان طالبان چون؛
بازرسی خانه ها بدون حکم دادگاه، اختطاف افسران پیشین و شکنجه و کشتار آنان،
ترور افراد، تفتیش زنان در تکسی و تفتیش موبایلها در بخشهای مختلف افغانستان
اتفاق افتاده است. شهروندان کشور از این حالت به ستوه آمده و از طالبان خواسته
اند که به آزادیهای فردی و حریم خصوصی آنان احترام گذاشته و بیشتر از این
برحریم خصوصی آنان تجاوز نکنند.
چنانکه سازمان دیده بان حقوق بشر گزارش داد که طالبان خانه به خانه می روند و
اعضای پیشین نیروهای امنیتی را دستگیر کرده و می کشند. این سازمان بیش از یکصد
نمونه را مستند کرده است، اما این تعداد مطمینا بسیار بیشتر از این آمار است.
این همه جنایات از سوی افراد طالبان در حالی بر مردم تحمیل می شود که اداره های
امنیتی طالبان برای مردم پاسخگو نیستند.
این پیام خواب آلود و غیبی هرچند از غیبت هیبت الله چیزی نمی کاهد و اما
دست کم او را بار دیگر سر گفتار آورده است. نوار صوتی ای از او نیز بیرون شد که
در جمعی از مسئولان و کارمندان محلی این گروه در ولایت قندهار سخنرانی کرده
است. او از اعضا و نیروهای طالبان خواسته است که فرمان عفو عمومی را رعایت و به
مردم و کارمندان نظام پیشین ظلم نکنند؛ زیرا ظلم پایان خوب ندارد.
به دنبال او "محمد خالد حنفی" وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان در
بیانیهای اعلام کرد که به همه نیروهای طالبان دستور داده شده است که حریم شخصی
کسی را نقض نکنند.
به همین گونه شاهین نمایندهء پیشنهادی طالبان در سازمان ملل گفت، در اصول
اسلامی حاکمان خادمان مردم اند، آنها بر قلبهای مردم حکومت میکنند، نه
شانههای مردم. انس حقانی، هم نخواست از این بازی بدور ماند و وی از جنگجویان
این گروه خواسته است که به عفو عمومی پابند بمانند.
این سخنرانی ها و اعلامیه عمق ستمگری و وحشت طالبان در برابر مردم بی دفاع
افغانستان را بازتاب می دهد؛ اما در این میان ملاحسن آخوند با زبان خیلی ساده
بسیار گفته های ناگفته و در عین زمان ناگفته های گفتنی دارد که به نحوی پرده از
راز درون گروهی و اختلاف های داخلی طالبان پرده برمی دارد.
نخست اینکه ملاحسن آخوند بحیث مقام اجرایی دوم طالبان پس از امیر غایب آنان،
بجای اینکه مانع ترور ها و کشتار های هدف مندانه و تلاشی های خانه به خانه و
ظلم شبکه حقانی شود؛ برعکس او خود را در برابر این شبکه ناتوان احساس کرده
است. وی از این رو ناگزیر شده تا به ابزار کهن استعماری رجوع کند و به خواب
تمسک جسته و با ریختن اشک به تضرع روی آورد تا برای پیش گیری از خشم حقانی ها،
شکایت از شبکهء یادشده و افراد وابسته به آن را با زبان پیامبر ارایه کند. وی
با این پیام خواسته به نحوی حقانی ها را مهار کند و اسلام سیاسی تروریست
پرورانهء آنان را مورد انتقاد قرار بدهد. هرچند آقای آخوند به گمان خوداش با
ابراز این رویای آشفته خواسته برخود رفع مسوءولیت نماید؛ اما این را از یاد
برده که نه تنها حقانی ها به این خواب پریشان او توجه ندارند؛ بلکه او بحیث
اولی الامر نزد خدا و پیامبر و مردم مسوءول است و در عمل باید مسوءولیت ایمانی
خود را در برابر مردم ادا کند و در غیر آن باید استعفا بدهد تا از عذاب وجدان و
قهر خدا و پیامبر رهایی پیدا کند. بنابراین بعید است که این خواب پادزهر این
همه جنایات باشد که آقای آخوند با نوشیدن آن بری ذمه شناخته شود. از اینکه
صلاحیت ماندن در قدرت و ترک آن از صلاحیت های آخوند نیست و تنها نوشیدن جام
شوگران دوای درد جمله علت های او خواهد بود تا باشد که یکملای ساده و بی آلایش
ریکارد ماندگاری جام شوگران سقراطی را بشکند و جرات و شجاعت نه گفتن به برده گی
و ذلت را روح تازه ببخشد؛ اما بعید است که این گیاهء ضعیف اینقدر زود بجنبد و
با بدرود گفتن بررسم وابستگی های کهن اجداد خود دیروز به بابری های هند و صفوی
های ایران و امروز هم به پاکستان نه بگوید.
باور ها بر این است که فشار های رو به افزایش روانی و سیاسی و اجتماعی و
اقتصادی در داخل و فشار های سیاسی و مالی از بیرون ملاحسن را دچار نوعی دلهره و
اضطراب و ابهام اندیشی کرده است. این بیچاره را موج کشندهء بیماری اختلال شخصیت
یا پارانوئید تهدید می کند. این سبب شده تا او را فانتیزی فراگیرد و به
خیالپردازی های فراطبیعی روی آورد و با به کارگیری عنصر اولیهٔ طرح و
توطیه، تخیلات زمینی خود را رویای آسمانی نشان بدهد. این در حالی است که گریز
از واقعیت ها و ناسازگاری با واقعیت های موجود آخوند را وادار به تمکین بر رویا
های آشفته و بیمار کرده است.
در این سخنان رویایی ملاحسن، ملابرادر بصورت اخص مخاطب قرار گرفته است و
در حالی که او معاونان دیگری نیز دارد. این بیانگر نوعی اختلاف میان شاخه های
طالبان است که به نحوی دلجویی ملاحسن را نسبت به او نشان می دهد. ملابرادر در
ارگ مورد خشم فیض حمید رئیس آی اس آی قرار گرفت که پس از اعتراض سبب تیر اندازی
میان طرفداران ملابرادر و حقانی ها شد. این اختلاف سخت حکومت طالبان را
به چالش کشیده است که بخشی از نگرانی های مهم حسن آخوند را تشکیل داده است.
دیگر اینکه ملاحسن حواسته تا با این الهام های غیبی برپشت عقل پا بگذارد و از
واقعیت های عینی جامعه انکار کند تا عقل ستیزی و واقعیت گریزی را به اوج اش
برساند و فرار از واقعیت ها را به کعبهء مراد بدل کند.
این در حالی است که فشار های سیاسی و اقتصادی چه در داخل و چه بیرون از کشور
بجای آنکه فکر آخوند را برای تمکین بر واقعیت ها و واقعیت اندیشی ها متمرکز
نماید، برعکس گریز از واقعیت ها و تمکین بر رویا های تخیلی همراه با تلقین های
استخباراتی سبب شده تا ملاحسن آخوند نسخهء دیگری به مردم افغانستان تجویز کند و
با فراخوان طالبان که گویا دست از ظلم و ستم و آدم کشی بردارید. او خواسته با
این پیام بدون پیام برسر مردم مظلوم افغانستان کلاه بگذارد. زیرا سکوت او در
این مدت پرده از نیات او برمی دارد و از سویی می نمایاند که این خواب
استخباراتی است که از سوی آی اس آی پاکستان بروی تلقین شده است. وی در پیام
نخستین خود با یک گریز شاخدار دولت را از خدمتگذاری به مردم بری ذمه خوانده و
خداوند را مسوءول رزق مردم دانست. او خواست با این گریز میلیون ها انسان گرسنه
را به فریب دینی بکشاند. شاید این کوتاه نگری ملاحسن برخاسته از عقب مانی فکری
و فرهنگی و ناسازگاری طالبان با خواست های جامعهء افغانستان باشد. به گفتهء
زنان با شهامت افغانستان طالبان انسان های بدوی و عصر حجر اند که از انسانیت و
تمدن بیگانه هستند. از این رو از تدبیر حکومتداری بیگانه و با خشونت آفرینی ها
هم آویز اند. از این رو ملاحسن و یاران دانش ستیز او از تحلیل درست اوضاع سیاسی
و اجتماعی و اقتصادی افغانستان عاجز اند و چه رسد به اینکه آنان افغانستان را
از لحاظ جیوایکونومیک و جیواستراتیژیک و بویژه جیوپولیتیک بشناسند و به اهمیت
آن به مثابهء محور اتصال آسیای میانه و جنوب آسیا و اروپا پی ببرند. در این
مطالعه دست کم گرفتن هژمونی کشور های منطقه و جهان، بویژه پاکستان و ایران بزرگ
ترین اشتباهء تاریخی خواهد بود. با تاسف که طالبان اکنون در چاهء استراتیژیک
پاکستان افتاده اند و بستری برای بازی پاکستان شده اند.
این گفتهء ملاحسن که "در صفوف طالبان آدم های بی دین جای گرفته و ما رخ
به بربادی هستیم" ؛ به مثابهء محور اصلی بحث حاکی از ناراحتی شدید ملاحسن آخوند
است. این سخنان ملاحسن، او را از بسیاری طالبان متمایز گردانیده و او را انسانی
وانمود می کند که بسان مرمی از چهارده صد سال پیش چشم بسته به زمان ما فیر شده
است. از این رو او و حواریون اش از تمدن و فرهنگ کنونی بیگانه اند. آنان نه
تنها دچار نافهمی های دینی هستند و بلکه از فرهنگ و تمدن کنونی کشور و منطقه و
جهان ناآگاه اند. ممکن هم آگاهی آنان در این زمینه ها مشتی از داده های
استخباراتی ناقص باشد که اکنون آنان را به کلی دچار خودبیگانگی های فکری و
فرهنگی و مسوءولیت گریزی های انسانی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی آنان نموده
است.
در این میان آنچه مایهء نگرانی است، اینکه با توجه به اینکه طالبان خدعه در
برابر مخالفان خود را امری شرعی می پندارند. بنابراین این اظهارات رهبران
طالبان هم تناقض گویی های آشکار است که بخاطر فریب افکار مردم و جهانیان گفته
شده است؛ زیرا هدف اصلی این گونه رویا ها تحریف اذهان و وارونه نشان دادن
واقعیت ها است که ریشهء انگلیسی دارد. اکنونپاکستان نظر به اعلامیهء بریتانیا
پس از خروج از نیم قاره در سال
۱۹۴۹
میراث دار و میراث خوار انگلیس در منطقه است و طالبان در دستان آهنین نظامیان
این کشور قرار دارند.
پاکستان در صدد آن است تا از طالبان برای رسیدن به عمق استراتیژی خود در
افغانستان استفاده های اعظمی کند؛ به طالبان دستور داده تا نابودی و ترور علمای
آگاه و چیزفهمان را دستور کار خود قرار بدهند.
شایعاتی وجود دارد که علمای سرشناس در هر ناحیه شناسایی و ترور شوند و در عین
زمان بخاطر نگاه کردن مردم در تاریکی و جهل علمای آگاه و خیر را سلب منبر کرده
اند و این روند ادامه دارد تا مردم از سیاست های دشمنانهء پاکستان زیر چتر
طالبان ناآگاه بمانند.
در کنار اینکه خواب ملاحسن بی شباهت به خواب امیرعبدالرحمان خان نیست. سناریوی
نخستین برای بقای امارت طالبانی از سوی پاکستان و سناریوی دیگری هم برای رسیدن
به سلطنت کابل از سوی انگلیس و روسیه ساخته شدند.(۱)
یکی از اهداف مهم خواب ملاحسن اغفال مردم و فرصت آفرینی و میدان دادن طالبان
برای تکامل پروژهء پاکستان در افغانستان است. بویژه اکنون که با حاکمیت طالبان
خطر مضاعف شدن راه بردی پاکستان از رسیدن به عمق استراتیژی به کنفدراسیون
افرایش یافته است. چنانکه پاکستان مانع ورود کمک های هند به افغانستان شده تا
کالا های پاکستانی با پول گزاف در این کشور به فروش برسد. چنانکه در این روزها
پاکستان به کشور بزرگ ترین صادر کننده به افغانستان بدل شده است. به گفتهء
استاد مسعود تا کنون تجار افغانستان بیشتر از یک میلیارد دالر اساره مند شده
است. این رویکرد پاکستان این گمانه زنی ها را تقویت کرده که این کشور افغانستان
را از صدر اهداف راهبردی خود به سطح کنفدراسیون تقلیل داده است.
پاکستان از خاموشی همسایه ها برضد افغانستان استفادهء کلان می کند؛ بویژه اینکه
حالا میدان را از
سیاست کردن و عمل سیاسی بر پاکستان خالی دیده است. این گونه سیاست معنای انتحار
مردم افغانستان را دارد. پاکستان از کرزی با دستیاری اتمر و انتقال هراران
تروریست به شمال ابزاری برای رشد و تقویت تروریسم بهره برد و از عبدالله بحیث
یک سیاستگر خوش لباس از خود راضی و آری گوی و معامله گر در رکاب هم پاتکی های
ساده اندیش و مصلحت بین و خوش باش او، برای بقای کرزی و غنی و از غنی و
حواریون او چون امرخیل ها و قبیله گرایان دیگر زیر چتر متفکر دوم جهان آنقدر
استفاده کرد. حال این گمانه زنی ها تقویت شده که عبدالله مهرهء از پیش تعیبن
شده، برای ماموریت خاص توظیف شده بود و او در زمان طالان هم به ماموریت
استخباراتی خود ادامه می دهد.عبدالله چنان بر افغانستان و مردم اش ضربه زد که
اگر بیشتر از غنی نباشد و کمتر از او نیست. پاکستان می خواهد از افغانستان بحیث
راهء ترانزیت سود ببرد. بنابر همین هدف است که این سخنان قمرباجوه که در گفت و
گو با سفیر یونان در اسلام آباد قابل دقت است که گفت، او مصروف تامین امنیت در
منطقه و آیندهء بهتر در افغانستان است.
در این میان آنچه بیشتر مایهء نگرانی است پاکستان توانسته با سیاست های انگلیسی
"تفرقه بینداز و حکومت کن" عده ای را از لحاظ سیاسی خنثی نماید؛ در ذهنیت این
خنثا مشکل های سیاسی چنان واکسین تعصب را زرق کرده است که حاکمیت قومی را برتر
از هر نوع داعیهء مردم سالاری و عدالت خواهی تلقی می کنند. برای این قماش آدمک
ها نوعیت نظام تحت نام های امارت و جمهوریت و پادشاهی مطلقه معنایی ندارد و
تنها نشهء شراب قومیت است که یک جرعهء آن برابر به هزاران خم شراب فراقومیت
خمار آنان را نمی شکند. نشهء پیروزی زودهنگام چنان طالبان را غافلگیر کرده است
که بحران شدید اقتصادی هم خمار آنان را نمی شکند. بنابراین بعید است که خواب
های آشفتهء استخباراتی پادزهر بحران شدید مشروعیت سیاسی در داخل و خارج و
دشواری های بزرگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رورافزون کنونی باشد که طالبان به
آن دچار هستند و برعکس دو موش سیاه و سفید طناب عمر آنان را کوتاه و کوتاه تر
می کند. یاهو
۱ - تاج التواریخ آمده که عبدالرحمن زمانیکه از روسیه به کابل رسید و گفت که در خواب پیامبر را یر یر او تاج شاهی گذاشته است.