خوشه چین

 

حاکمیت وجدان

حق گرفته میشود داده نمیشود.

این حق دادن نیست بحیث(( تبار))متکبرخودت مستحق دررأس قدرت دیکتاتوری ومذهبی.

دیگران به حیث فرمان بردارومالیه ده.

بیایید که وجدان وشرف را حاکم بسازیم نه خودمان را

پس تمامی منازعات تحت روشنایی وجدان ازریشه خشک میگردد.

انسانیت قدمیکشد.

جنگ جنـــگ گــــرسنــگان است

جنگ درسراســر افغانستــــان است

فرزندان غربــــاومساکین کــل کشور

درگروچند مزدوردلال بی وجدان است

این پست فطرطان شرف باختگان تاریخ

به دوریــــک پادومسلکــــی حلقــــۀ دوران است

 تفــاوت ندارد آن دورکرزی این دورملا گُنــــگه

برسرتخت شانده شده است موش منگه

دیروزاگرسخن گوی عبدالله وقانونی بود

امروزمعاون سخن گوی معاونان بالا وپایین

ازسمنگان است

جنگ وجدال پشتون وتاجک وهزاره یک بهانه است

درپشت شاهان فرمایشــــی ازبیــــرون فــــــانــه است

دردش را همان میداند که با اشتهای تمام پذیرفته است

مرگ شاهان، فرارروسای جمهورهمـــه نشــــانه است

تکیه برمردم بربنیاد عقل وخرد وجدان رابرکرسی مینشاند

تکیه برپول چوکی تحفۀ بیگانه برسرآب یک پوقانه است

خشم گرسنگان پابرهنه ها بالا میگیرد

فضارا آهنگ خانه نان کالا میگیرد.

جنگ شعوردار،سرمایه دار آغازمیشود.

کوره کاوه آهنگر باذغال گداز میشود.

وقت ساختن تیروسپر است دلاوران وطنم.

آزادی واستقلال باموزیک دمسازمیشود.

روح فردوسی درتن زن ومرد میدمد.

مردان دارای سپر زنها تیرانداز میشوند.

دینی که توسط احزاب اسلامی شعارداه میشوند دین شیطانی است

دین انسانی نیست.

دین مبین اسلام کهنگی ندارد.

درکشورمان دین مبین اسلام ازیکزاروهارصدسال بدین سو قبول شده بود وجاری است.

علی الخصوص توده ها زن ومرد پیروجوان باعشق تمام پنج وقت را پنج وقت نمازخودرا به وقت محوانند درفوت ویا قضایی اش سخت ناراحت میباشند

لویه جرگه وتصمیم ملت. جمله است که دیگر تار یخش سپری شده است.

تاکید برآن انسان را وادار میسازد که بگوید(چوپان) مزدور اشغالگر رمه خودرا (رشوت خوران)علف خورا ن را بایک خمچه طرف چراگاه رهنمایی نماید.

چرا خانواده چپ ازاقراربه مطلب خجالت میکشند که بپذرند وبگویند.

اگرپیشگامانی که همین لحظه هنوزهم درهمان کثافت دیروز انگلک میکنندباید که اقراربکنند/

عامل فاجعه ها توهستی چرا ک دیکران ازتو آموختند.

دراصول مبارزه قانون مند خط(رفا) همگانی نباید مشت متحدین خودرا علیه خود گره بزنیم.

آنکه تورا برزمین میزند. شیوه غلط همین میزند.

خدا به بندگان خود الهام میدهد.

توقف نکنید که خدا توانا است قادربه ساختن وپیدایش چیزهای دیگراست.

صرف دعا کنید آنچه را عقل تان کارمیدهد به زور برسر دیگران بقبولانید. وازان مدرک نان بخورید.

برای تان عقل وشعوردادم چشم وگوش دست های گیرنده دادم پاها ی را رونده دادم.

گفته ام ازتو حرکت ازمه برکت.

بخوان مطالعه کن تحقیق کن کشف کن و آوری کن گسترش بده عظمت وبزرگی مرا دراختراعات خودت نشان بده نه درفریب ودروغ وکشتار مردم.

بگیرید بردارید تحقیق کنید نو آری کنید.

دست دعا برای طلب بلند نکنید.

اروپا دست ازطلب برداشت جهان را درصفحه تلفون گنجانید.

یک انسان باشعور بی سواد آزادی خوا ه به مراتب بهتراست ازیک انسان بی شعور باسواد وطن فروش.

حاکمیت اگر ازنام قوم باشد.

حاکمیت فاشستی است.

اگرازنام یک گروه باشد حاکمیت باندستی است.

اگرازنام ایدیولوژی باشد حاکمیت فندا منتالستی است.

همه انواع این حاکمیت ها آب ازمنبع بیرونی مینو شیدند.

وسایل قوه قهریه امکانات دفاعی را درسطح بین المللی علیه حریفان بکار می برند شدید ترین ضربه را توده می بینند.

حاکمیت های پیوسته یک قوم سیاست های پادشاه گریزی را به تجربه را به جا گذاشت وحکومت های تک حزبی پادشاه کشی رابه تجربه گرفت

محبت بایدکه به مقصد نباشد.

تو بکن اگر به میل آنجناب نباشد.

شاد بودن وشاد زیستن مایه زندگی است.

تلخ است درمحفل یاران کباب وشراب نباشد.

خدا میگوید.

بهترین چیزی که من برای بنی آدم داده ام.

موقف معنوی آن است.

اشرف مخلوقات.

مهمترین چیزدیگری که داده ام.

شعور او است.

باارزش ترین چیز دیگری که داده دست برای برداشتن وتفکراواست.

ازهمه عمده زبان ترجمان تعقل بیرون شده ازذهن وعشق بیرون شده ازقلب است.

کاری را که خود انجام دهید شیطان درلباس ملا وطالب شیخ ومفتی اختیارات شمارا دردست خود گرفته است.
گندمزارارعبدالشکورخوشه چین است.

حاصل چیده ازخوشه های زمین است.

یکه یکه افتیده هارا در تناب گندی کردم.

ازجمعش تخم هارا بذر حاصلش همین است.

سیاست مدارهای سیقل شده وپالش شده.

ظاهرن زیبا ومقبول سخن ران.

درباطن بیشرفان به این اداره چیهای بی معرفت همه امککانات را آماده میگردانند بخاطری که سرمایه نصیبشان میگردد.
ملتی غرق مصیبت میگردد که انتخابش بربنیاد تعقل و خرد نبوده باشد.

به جهانیان اعلان مداریم نهضت داد خواهانه(ندا)!

 بدیل جنبش عقب گرد، کینه دل، متعصب، خود خواه، مغرور، ضدمعرفت، قوم گراه، آدم خور، فاسد، مردار خور، دروغ گو،

تاجران دین آیین ومذهب میگردد.

مطابق به معیارهای قبول شده قوانین انسانی راه روان میباشند.

پندار نیک، گفتارنیک، کردارنیک، را به عادت حود مبدل مبنمایند.

اندیشه های کنفیسیوس، گاندی فقید، نلسن ماندیلا را ریخت وبافت داده بستر انسانیت آماده میگردانند.. قوانین (ویکتورهوگو) ونصیحت های سعدی شیرازی(بنی آدم اعضای) یکدیگراند.سرمشق زندگی

حویش قرارداده تمامی معیارهای قبول شده ملی جامعه ای خودرا رعایت مینمایند.

باهمسایان خود چون بلبلان برشاخ درخت آزاد میخوانیم.

نه ازمیان قفس.

به مانند درختان باثمر ازشاخه های خویش همسایه بخشی میدهیم.

ولی به هیچ کشوری تعهد نمیسپاریم که ازمسیرخاک ما علیه حریفت هرنوع فعالیت ماجرا جویی را داری.

((مردم ما درطول تاریخ تاوان نوکرشدن را به بیگانه را پرداخته اند))

ازکشورهای دارای امکانات تکنالوژی تقاقاضای کمک درجهت رشد وشکوفای ذهن مستعد به علوم تقاضای کمک از بکاری منابع ملی به منافع ملی خویش کار میگیریم.

 

تک قومی

دراداره کردن یک کشور بینش ودانش علم ومعرفت درکاراست.

نه تقسیم نعمات بین گروپ مافیا.

ماتجارب حاکمیت های تک قومی تک حزبی را تجربه کرده ایم.

اکثریت معاونین شعبات کمیته مرکزی ازبالا تابه پایین.

بیان گرحقیقت امراست.

بیایید به علم ودانش

ولو ازیک قوم باشد.

علم را جستجوتحقیق درراس سلطانش کنیم.

صمیمانه به انسان بودن تکیه زنیم.

کشور خویش را چون جاپانش کنیم.

دانشمندان وخردمندان وطنم هریک درختهای گل درمیان چمن اند.

این درختهارا ازحادثه هامحفوظ بدارید.

اینها درهردوره تاریخی ازمیان برداشته شده اند.

درزمان سکندرمقدونی عمده درزمان فتوحات اعراب درزمان فتوحات چنگیز وتیمور.

درزمان حملات انکلیس درزمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق(خانواده جنبش چپ)طلفات داد.

همین قسم تنظیم های جهادی هم معلم کشتند وهم استاد وتمامی مکاتب را سوختاندند.

همین لحظه ازگل بدین سیاف بپرسید چرا؟

جوابی ندارند.

طالب وملا حتی نهال درختهارا اززمین برمی کندند.

وقتی که انالیز کنی بوی گندفراوان بالا میشود.

ترورشده چهره های شمالی بزرگ توسط کرزی واشرف غنی احمد زی.

خوشه چینم، خوشه چینم، خوشه چین.

بیدارم وکم سخن نگویید گوشه نشینم.

بااراده هستم ومتین

 انتخا بم راه سازندگی است

 برمدارانسان.

بدیل میسازم ازعناصر خودی زیباترازانم وازین.

موضع من درمقابل غیرواجانب روشن است وواضح.

شرم وتاریخ بود که درفرا سوی مراحل بعدی مردم را گویند است غمگین.

دوستان محترم!

تعاملات ومعاملات را ازترکیب عناصر باهم یادگیریدوکه چگونه باراضافی الکتریکی خویش را به جانب مقابل میدهد تاکه تعادل راه تعامل را هموار بساز.

اگرپالیسی میکرهای سیاسی ما این مطلب را دنبال نمی نمایند.

نزد من معلم نمره ات صفراست.

نطاقی میانخالی ات مراکارنیست.

آن باد نتیجه باقلی ات مراکارنیست.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت