خوشه چین

 

گرسنگان

عیاران مسلمان حقیقی بودند

زمانی که درک کردند ازنام اسلام سؤ استفاده صورت میگیرد برتری جویی عرب واشغال سرزمین دیگران هدف شان است برده سازی وکنیزگرفتن از جغرافیای فتوحات شان مطرح بوده است،علیه نظام اشغالگردست به قیام زده اند.

بیایید که درجمع باشیم

نه اینکه تنها وخورد کم باشیم.

با این اصول بحرمیشویم همه.

ورنه درمقابل روشنی پرواز شبنم باشیم.

(جهان خوشه چین) انسان زاده شده ام، انسان بودم، انسان هستم وانسان باقی میمانم.

توکه پشتون بازی میکنی نکو.

نکو که درمقابلت تاجک بازی میکنند هزاره بازی میکنند وووومیکنند ازدر انسان بودن وارد صحنه بشو.

(جهان خوشه چین) انسان زاده شده ام، انسان بودم، انسان هستم وانسان باقی میمانم.

توکه پشتون بازی میکنی نکو.

نکو که درمقابلت تاجک بازی میکنند هزاره بازی میکنند وووومیکنند ازدر انسان بودن وارد صحنه بشو.

حکومت همه شمول یعنی مهره های اصول پسند.

دارای برنامه ارمانی (اعتلا ترقی وپیشرفت)تطبیق آن نه اطاعت کورکورانه آقا بلی گوهای مذب ذب.

دست بالا نمی کنم به دعا لب خند میزنم محبت میکنم باخلق خدا/

ازش می آموموزم برایش می آموزانم کمک مینمایم ازش کمک میطلبم.

بخدا خیلی سخت است درافغانستان.

بحیث انسان.

راه رفتن وعمل کردن روی زمین.

هرچراغی که دردست گرفته شد رفتارحیوانی ازشان سرزد.

بخدا خیلی سخت است درافغانستان.

بحیث انسان.

راه رفتن وعمل کردن روی زمین.

هرچراغی که دردست گرفته شد رفتارحیوانی ازشان سرزد

امریکا

امریکا کرزی را ازگله جدا کرد بحیث یک دله جدا کرد اززیر ریش مردم خرسوار گذشت عروسک دست خودرا آرایش داد برسرش کلاه پوست قره قلی برسرشانه اش جیلک ابریشمی درتنش پیراهن و تنبان مردمی کرد شکیک پوش جهان اعلانش نمود.

اکنون طالب را به گونۀ دیگرارایش داد بالنگی خط خطی سیاه وپیراهن تنبان عروسک سرمه کشک درمیدان آورده است.

این عروسک یاغی حلقۀ بی فرهنگ کوچه باغی دارد که رامش کنند.

بادادن چند یوم آرامش یگان شیرینی را درکامش کنند.

بعدازگذشت زمان حل مطلب صورت میگیرد.

تفی بزند درپشت سرش بدنامش کنند.

نقش پاکستان درنقش تنبان کشیدن است

بلآخره باید گفت که سیاسیون جنوب وشرق چپ وراست ومیانه اش به جای سازندگی خانه قریه ومحل ولایت الی کشورخویش همه چون مرغان مهاجربه سمت شمال درحال حمله میباشند تا سرزمین دیگران را به خوداشغال نمایند.درفرجام ازپشت سرخبرندارند که پاکستان این فرزند انگلیس تنبان خودشان را ازتن شان بیرون کرده است.

ماجراهای که درکشورایجاد شده است همه فرزندان ناقلین به شمال میباشند.

خلیل زاد فرزند ناقل

حکمت یارفرزند ناقل درقندز

عبدالله امین فرزند ناقل درقندز

فرهاد دریا جدیدا عارق زد فرزند ناقل درقندز

عطای نوردندانکش فرزند ناقل درمزار

روزی فراخواهد رسید که عیاران بخاطر گرسنگان توده های ملیونی سردولت مردان را ازتن شان جدا خواهد نمود.

نه دست آنهای را که بخاطر دزدی ازترس مردن ازجیب دارا دزدیده است.

شاریده ترین وگندیده ترین سیاست مداران چپ وراست را قرن بیست ویک همراه ایدیولوژی اش دفن مینماید.

شخصیت عبارت است ازبیان عمل کرد های فرداست.

ازگهواره آغاز کوچه وپس کوچه محل اجتماع مدارث مکاتب ومحیط اکادمیک میپیماید.

ودرمقاطع مختلف سیاست هرفردخودرا تعریف مینما ید.

بعضیها چهره منفی وکریه را به خود میگیرند بعضها چهرمثبت را.

طالب بیغم باش تاریخت سپری گشته است.

آن دروغ که تو،گفتب سیه حورو پری گشته است.

عصر نوین است طلسم دردست انگلیس وچین است.

دردهنت شرینی میدهند درپشت سرت زرگری گشته است.

مبارزان حقیقی مردان وعیاران آزاده نتیجه کاروپیکارخودرا درپراتیک نشان میدهند.

ایجاد اخوان مجاهد القاعده طالب وداعش

به آن میماند که شکارچی  اشتهایش برای  خوردن کلولی قرچه آمده باشد.

درزنزدیک خانه اش ازجنگل بید وزربید سنجد .دولانه  بریده وخشک  خیبان مصنوعی موازی تیارنماید دردوطرف این خیابان علف های خشک گال وجواری را گورکرده باشد چکک ودام هم ازقبل تدارک دیده است.

دانه های گال هم پاشیده است.

)خواننده های قفسی  برای شکار پرنده های مهاجر دردام بیافتند.   x y z)چون

تمایل خوشه چین براین است که قوارا ترکیب وتمرکزببخشیم.

تابه تجزیه.

دیدیدیم که ازافتراق وتجزیه قوه ما دشمن استفاده اعظمی کرد.

هم ازبخش خلق وتوته هایش هکذا ازتوته های پرچمی کرد.

 

(ندا)خانه همه است.

درخانه های کوچک پاها ازلحاف بیرون آمد.

سروصدابی چنین وچنون آمد.

دیدیم که لیلی رابردند باشترکجاوه.

دردشت سوزان بیچاره مجنون آمد.

 کنون ما به این سطح رسیده ایم که اشتباهات قبل ازنتیجه عمل خویش را ازهمین اکنون برطرف نماییم.

تمایل خوشه چین براین است که قوارا ترکیب وتمرکزببخشیم.

تابه تجزیه.

دیدیدیم که ازافتراق وتجزیه قوه ما دشمن استفاده اعظمی کرد.

هم ازبخش خلق وتوته هایش هکذا ازتوته های پرچمی کرد.

(ندا)خانه همه است.

درخانه های کوچک پاها ازلحاف بیرون آمد.

سروصدابی چنین وچنون آمد.

دیدیم که لیلی رابردند باشترکجاوه.

دردشت سوزان بیچاره مجنون آمد.

برضد لشکرخالد بن ولید.

عیاران لشکر ابومسلم خراسان میسازند.

هکذا لشکر یعقوب لیث صفاریان میسازند.

با این شعار هرکه بنده خدا است همه میشویم یاررررر.

درمرکزکابل وشمالی بزرگ لشکر امیر کلکان میسازند.

امارت اسلامی باید خودرا تعریف کند.

امارت اسلامی درکشوری که نودوهشت فیصد مردم آن مسلمان است.

هیچ مفهومی ندارد.

مرض طاعون صادرشده بیش نیست

گفتمت ازهیبت عیار بترس

ازانسان ازادیخواه هوشیار بترس

(خوشه چین) فرند رنج ومحنت است متکی به خود.

ازارشاد(آماج)ازسخن وری داود ازثبات سید نصرالدین کلنگاربترس.

تنها واکسینی که میتواند طالب وملا را از وجود بیمارجامعه براند او عیاران است

. یکی خوب شعر مینویسد

یکی آن شعررا باصدای خوب زمزمه میکند.

دیگران یعنی گروه آرکستر با ریتم ومیلود موزیک هم آهنگ میسازند.

گرداننده صحنه را آرایش وتزیین میدهد.

چشم بینندگان باژست وحرکات بازیگران دوخته میباشد.

علاقه مندانش کف میزنند هرقدر اجرای زیباهمان قدر کف زدنهای ممتد.

به نام ماندن رستم طفل رستم نمیشود.

آنکس سقوط مینماید که خم نمیشود.

هزاران تابلیت دارو وعده میدهد.

هیج زخمی را علاج نه مرهم نمیشود.

بیایید که درجمع باشیم

نه اینکه تنها وخورد کم باشیم.

با این اصول بحرمیشویم همه.

ورنه درمقابل روشنی پرواز شبنم باشیم.

آن که سبز مینماید ازمیان سنگها سربیرون میکشد.

نه ازماسکاورا پذیرفت نه ازپاکستان را ونه ازواشنکتن را ونه ازدوحه را می پذیرد.

بازهمان جنبش عیار

فصل توت وانگورخو شرنگ

هرکس شخصیت خود است.

شخصیت ها ازکسی برای کس دگر تعویض نمی گردد.

تنها مسولیت ووظیفه است که ردوبل میشوند.

هیچ عملی بالا ترازانسان بودن قابل پذیرش و تطبیق نیست.

تاریخ یکصد چهل ساله سپری گذشت.

دوران افسانه گویی دیو وپری گذشت.

آخرین تجربه اش را سرمایه به نمایندگی کرزی وغنی عملی کرد.

دوران حرامی گفتن نرخری وماچه خری گذشت.

اگرتوبخواهی برتربودن خودرا بازور سرنیزه پیاده بسازی ومیخواهی هم که پیاده کنی.

نعوذن بالله خدا هم بگردی ازت منکرمیشوم دردهنت میزنم.

این خصلت عیاران است.

استعداد آزاد آگاهی میزاید وخرد می آفریند.

اکثریت استعداد ها فدای ازدواج ها شده است.

استعدادی به کاراست که استعداد هارا به سوی مثبت سمت وسو ببخشد.

ایجاب مینماید پیرامون این مسله تحقیقات علمی صورت بگبرد.

اما درکشورما ترور میشوند

چرخش زمان شخصیت هارا نگین عصرخود میسازد.

نه چرخش زبان.

دیوانه درراهی میرفت.

گنگه نابینا وکرهم خدایی دارد.

عارق گاو جفیدن سگ گوزخر صدایی دارد.

چرخش زمین برمحور خودش نور ازآفتاب گیرد.

باخبرباش کن فیکن که تاریکی شب روشن فردایی دارد.

یک حرف ساده اما جلوگیر ی ازخطر هستوی.

پلنگی که صاحب چنگ ودندان شد.

دیدی که چگونه وارد میدان شد.

رفع واقعه را قبل ازوقوع باید سنجید.

کس را زنده نبینی که پشیمان شد.

تصمیم زیبا از مغزسرد بیرون آید.

بازهمان دشمنان داخلی میدان نبرد.

ازترکیب هاید روجن واوکسیجن آب فزون آید.

زندگی رونق میگیرد زمین سوخته سبز.

عشق دوباره زنده لیلی ومجنون می آید.

این گل گل عیار است.

واقعن گل بیخاراستو

برایم صرف محبت آفتاب

نم باران بهار درکاراست

هیچ مانعی برسرراهم نیست.

اراده خودی ام سازگار

است.

(خوشه چین) میخواند ومیداند مرا.

به یک گل بهارنه تعداد ما بسیاراست.

سرخی گل عیار برای توعطرپخش مینماید.

برگ سبزم اوکسیجنش بسیاراست.

دوستان محترم(ندا)دیدگاه خاص خودش را دارد.

نه یک تازی ونه پیش تازی ونه زیر بار رفتن معاش بگیر ونه زیر بار آوردن معاش بده هردوحالت زیان آوراست.

صد راه آینده میگردد.

تمایلات به لکه ننگین سیاست های عبدالرحمن خانی وتداوم آن چون تیزاب به شرافت وحیثیت سیاست گذاران مربوط به یک سمت صدمه وارد نموده است چنانی که اگر بازنگری نگردد.

شناختی میشناسمت.

جان گفتی نفس میگویمت زمانی که درپهلویم نشستی به فهمت ودرکت ارزش قایل میشوم پیش نماز میسازمت.

به خواندن مرغان قفسی از آسمان پایین نمی آیم که دردامی گیرآیم.

(انسان بودن)اصل مناثبات اجتماع را معیارمی بخشد وقیمت میگذارد.

کمتر وقت بوده درطول زندگی درلبانم لب خندی نبوده باشد.

باتمام سختی های روزگار غم را به خودراه نداده ام.

ناکامی هیچ مفهومی نداردبالآخره پیروز میشوی.

فقط ناکامی عشق ناامید کننده است.

عشق به رسیدن هدف معیینی که بدیل نداشته باشد.

تنها بخاطر مرگ مادر ودوستان رفیقان وشخصیتهای مفید بایدگریست.
به نام ماندن رستم طفل رستم نمیشود.

آنکس سقوط مینماید که خم نمیشود.

هزاران تابلیت دارو وعده میدهد.

هیج زخمی را علاج نه مرهم نمیشود.

بیایید که درجمع باشیم

با این اصول بحرمیشویم همه.

ورنه درمقابل روشنی پرواز شبنم باشیم.

 

 


بالا
 
بازگشت