ح. "حریف"

 

حاکمیت دوباره«امارت سیاه طالبی»میراث شوم

دودهه تجاوزواشغال امپریالیست های امریکاوشرکا!؟..

 

قسمت دوم

واشنگتن مدعی است که درامر عمران، توسعه وبازسازی افغانستان ۱۴۸ ملیارد دالر را هزینه نموده که در واقعیت امر این مبلغ نزدیک به دو برابرهزینه« پلان مارشال» ازجانب امریکا برای بازسازی کشورهای اروپایی جنگزده،  پس از جنگ جهانی دوم میباشد.جان ساپکو سربازرس کمک های امریکا برای افغانستان اظهار داشته که بخش بزرگ این کمک ها مورد حیف ومیل قرارگرفته وتغیرات محسوسی را درزندگی واقتصاد افغانستان به بار نیاورده است.

باید خاطرات نشان نمودکه ۱۸ درسد کمک ها ازطریق دولت افغانستان به مصرف رسیده ومتباقی به سازمانهای غیردولتی، ان جی او ها، موسسات وپیمان کارهای خصوصی پرداخته شده که هرگزپاسخگونبوده واز جانبی بخشی از کمک های پولی اصلن وارد افغانستان نشده است.ازجانبی  پروژه های اقتصادی درچندین مرحله دست بدست شده که هرکدام سهم خودرا برداشته وهمراه با فساد گسترده وهمه شمول ، شامل حال خارجی ها وداخلی ها، بخصوص« ان جی او» ها، شرکت های پیمان کار، مهره های کلیدی دولت ، اعضای فاسد پارلمان وجنگ سالاران بوده ،کارهای نامکمل پروژه ها ازیک سال به سال دیگر انتقال وبا کیفیت پائین  پایان یافته ویا اینکه اصلن تکمیل نشده است.  مثال بزرگ آن احداث شاهراه های بی کیفیت میباشد که بخاطراعمارآن ملیارد ها دالرهزینه شده وبنابر دزدی وفسادگسترده ازیکطرف، اضافه وزن لاری های باربری وعدم کنترول ومراقبت ،بخش های عمده این سرک ها دوباره منهدم وبدتر از حالت اولی گردیداند. چنانچه همین اکنون  افغانستان از داشتن بزرگ راه های متعارف محروم است.

دامنه وگسترده گی فساد در دولت به حدی ریشه دار ونیرومند گردید که چند سهم دار بزرگ  یکی از بانک های بزرگ خصوصی بنام کابل بانک ، قریب به یک ملیارد دالر سرمایه نقد این بانک راحیف میل نموده که دولت نتوانست  با ایجاد محکمه اختصاصی حتا بخش کوچک آنرا دوباره حصول نماید. به همین ترتیب مبارزه با فسادگسترده وهمه گیراداری با حفظ تاسیس ارگانهای پرهزینه حراست حقوقی هرگز موفق وتاثرگزارنبوده است.

طی این فساد وغارت گسترده پای نیروهای متجاوز واشغالگر نیز دخیل بوده است. بجاست دراین مقطع بالای اظهارات صریح خانم هیلری کلنتون وزیر خارجه ریس جمهور اوباما که دربرابر سوالات سناتوران درموردبی نتیجه بودن هزینه های هنگفت امریکا درجنگ وبازسازی افغانستان  ارائه نموده بود، مکث نمائیم .هلیری کلنتون باصراخت گفت: « درمقابل هزینه هردالر درافغانستان، ۴ دالرازآنکشور بدست آورده ایم ...» همچنان نظامیان امریکایی معادل یک ترلیون دالرازمعادن لیتوم ویورانیم میهن ما، استخراج غیر قانونی نموده وبوسیله هواپیماهای غول پیکر ترانسپورتی به خارج از کشور ما انتقال داده اند.

افغانستان با داشتن ۷۵ ملیارد مترمکعب آب به حیث منبع بزرگ انرژی برق آبی ، سالانه با هزینه نیم ملیارد دالر، ازهمسایه هایش برق خریدارنموده وسوچ برق دربیرون از کشور قرار دارد، به همین ترتیب درهنگام انفجار دادن پایه های ولتاژبلندبرق بوسیله همین طالبان به حیث اپوزسیون مسلح، هفته ها شهروندان پایتخت ۵ ملیونی کابل درتاریکی نشسته اند.درحالیکه با همین  ۱۰ ملیارددالری که برای خرید برق هزینه گردیده، میتوانستیم بزرگترین بندهای برق اعمار واز ذخایرآب آن دشت های خشک وسوزان کشور مانراسرسبز وحاصل خیزنموده  ودرهر دو عرصه یعنی تولیدانرژی وتولیدموادغذایی به خودکفایی برسیم.

افغانستان بعد از دو دهه اشغال و قبل از به حاکمیت رسانیدن امارت سیاه طالبی ،به بازار مصرفی فرآورده های کشورهای همسایه وجهان مبدل گردیده ، طوریکه سالانه درمقابل کمتر از یک ملیارد دالر صادارات ، ۹ ملیارد دالرواردات داشته است، که رقم یک مقابل ۱۰ را میرساند.

شهر۵ملیونی کابل حداقل دارای شبکه کانالزاسیون ، آب صحی آشامیدنی ترانسپورت شهری وجاده های متعارف یک پایتخت نبوده، هوا وآب های زیرزمین آن آلوده وکثیف گردیده ، سالانه سد ها تن به اثر آلوده گی هوا وشیوع امراض ناشی از آن جانهای شانرا ازدست میدهند.

درکشوریکه ۶ دهه تمام اقتصاد پلان شده ی دولتی حاکم بوده وبخش های ترانسپورت، آموزش وپرورش، بهداشت ویا صحت عامه، پست و مخابرات،تهیه انرژی ،واردات شکروبنزین، براساس برنامه ، از طرف دولت آماده ورهبری میگردید. برعلاوه ، اقتصادخصوصی، مختلط وکوپراتیفی عملن ومطابق به قوانین نافذه دربخش های مختلف کشور فعال بود . روی چنین سیستم اقتصادی کارا، خط بطلان کشیده وبجای آن«اقتصاد بازار» را اساس گذاشتن وآنهم اقتصادبازارمدل کشورهای امریکا وغرب که سدهاسال سابقه رشدآرام داشته اند.  تحمیل اقتصادبازار درتقابل با منافع و اقتصادی ملی واقع شد.

اقتصادکشور بدست مافیا افتاده ،سرمایه گذاری ملیاردها دالری جهت ایجاد فابریکه ها بخاطر تولید فرآورده های مورد نیازمردم ، درنتیجه عدم مواظبت دولت بوسیله صدورتعرفه های حمایوی گمرکی براموال مشابه خارجی ، عدم ثبات وشرایط امن، اختلال درمنابع انرژی وازجانبی رقابت با اعمال سیاست های اقتصادی دمپنگ بوسیله شرکت های تولیدی خارجی به ورشکستگی مواجه ودرسراسر افغانستان صدها شرکت وفابریکه های تولیدی به رکود مواجه واکثر سرمایه گذاران سرمایه های شانرا به بیرون از کشورانتقال نموده ودرنتیجه لشکر بیکاران در داخل کشورطولانی تر گردیده است.

دولت بخاطر مقابله بانرخ تورم وانفلاسیون وافت ارزش پول افغانی دربرابراسعار خارجی درهرهفته تا ۶ ملیون دالرراازطرف بانک مرکزی دربازار آزاد به فروش رسانیده که البته با قاچاق این پول به کشور های همسایه بخصوص ایران نتوانسته است کارسازباشد، طوریکه نرخ مواد اولیه زندگی بنابر احتکار وتسلط مافیا دربازار،روزتاروزافزایش یافته ومصرف کننده گان توان خرید را از دست میدهند.

دربخش آموزش، درطی دودهه موجودیت ۴۶ کشور جهان وادعای دهها ملیارد دالر کمک های ادعایی شان به تعداد ۵ ملیون کودک واجد شرایط آموزش از رفتن به مکتب محروم مانده ونیمی از مکتب ها بدون سقف بوده ودانش آموزان درشرایط ناگوا اقلیمی هم درفضای باز مشغول فراگیری آموزش بی کیفیت  بوده اند.

واشنگتن ادعا داردکه بخاطرمبارزه با کشت، تولید،ترافیک وقاچاق موادمخدرمبلغ ۸ ملیارد دالر راهزینه نموده است، باتاسف و برعکس، مطابق ارقام نشرشده از جانب خودامریکایی ها ونهاد جهانی مبارزه با موادمخدر، ۹۲ درسد موادمخدر تمام جهان درافغانستان وبخصوص درولایت هلمند که در آنجا پایگاه های بزرگ نظامیان امریکا وانگلیس موجود بود، زرع وتولید شده است.سالانه قریب به ۷۵ ملیارد دالرازبابت تجارت آن به جیب مافیای داخلی وخارجی ریخته ویکی از منابع بزرگ تمویل تروریست هابحساب می آید.  درحالیکه اگربراساس یک برنامه منظم ،دهقانها حمایت شده و کشت های بدیل چون زعفران وسایر نباتات طبی ارزشمند جاگزین کوکنار میشد ،نام افغانستان از لست تروریزم واولین کشور تولیدکننده مواد مخدر جهان پاک میشد.

چالش بزرگ دیگری بجامانده ازدو دهه اشغال که به حیث یک فاجعه ملی وانسانی ازآن یادآوری نمود، همانا اعتیاد ۳،۵ شهروندان افغانستان شامل جوانان ،زنان وکودکان به مواد مخدرمیباشد که منشا اصلی آنرا قریب به  ۵۰ درسد بیکاری وبی روزگاری درکشورتشکیل میدهد. تداوی این همه معتادین که اکثرن از فامیل های شان رانده شده ودر زیر پلها ،میان ویرانه ،پارکها ودرکل درفضای باز زندگی مینمایند، کاریک نسل بوده وحتا یک شفاخانه بزرگ معیاری بخاطرتداوی چنین معتادان وجود ندارد.

 

امروز که امارت سیاه طالبی برمردم ومیهن ما تحمیل گردیده ، تمام بخش های اقتصاد ،حکومتداری وتامینات اجتماعی بنابربی کفایتی وبی ظرفیتی آنها به رکود مواجه شده ،کارمندان وآموزگاران از ۵ ماه به اینسو نتوانسته اند معاش های ماهوارخودرا بدست آورده، دربانکها پول لازم وجود نداشته ،زنان این نیمی از پیکر جامعه ازاشتغال وآموزش بدورومحصور چهاردیواری های خانه های شان شده اند.

برهمگان روشن است که واشنگتن زیرپوشش شعار های عوامفریبانه ی مبازره علیه تروریزم، استقراردموکراسی وحمایت از حقوق بشر، درواقعیت امربخاطرتحقق اهداف ژئو استراتیژیک، ژيوپولوتیک وژئوایکونومیک اش درمنطقه به حضور مستقیم اش پرداخته، بنابراینکه ، مطابق ارقام خودشان باهزینه ۲،۳ ترلیون دالری ودرگیر بودن درطولانی ترین جنگ نافرجام درتاریخ امریکا ، به بخشی ازاهداف خود متذکره خودبخصوص درزمینه دوام مقابله و رقابت هایش باچین، روسیه وایران دست نیافته وبخاطرتداوم غارت معادن برنامه هایش تحقق نیافته  ، باپخش ونشراخباروگزارش های دروغین وعوامفریبانه به خاطراغفال شهروندان اش پرداخته است ،بخاطرپاسخ به فشار مالیه دهنده گان امریکایی ازیک سو ،توقف تلفات انسانی وهزینه های بزرگ جنگی که کمر واشنگتن راخم کرده است ،ازطرف دیگر،واشنگتن بدون آنکه دوام جنگ وبی ثباتی رادرمنقطه متوقف وادعای کذایی وغیرواقعی ی که گویاجنگ رادربرابرمخلوقات تروریستی اش باخته است، درسیاست های راهبردی اش تغیراتی به وجود آورد .

برمبنای همین تغیرسیاست ، واشنگتن به حیث یک کشور اشغالگربدون حضور حکومت دست نشانده خود شان در کابل،  باب مذاکرات مستقیم را با طالبان ،پاکستان وحامیان طالبان از طریق نماینده با صلاحیت اش زلمی خلیل زاد کشوده وقبل براین برای این گروه تروریستی دفتر سیاسی دردوحه بازنمود. واشنگتن رهبران طالبان را با اجرای سفرهای رسمی همراه با پاسپورت های پاکستانی ، به حیث یک نیروی برزگ جنگی وسیاسی به جهان معرفی وحیثیت بخشید. بعد از ۱۸ ماه مذاکرات پیهم ،بتاریخ ۲۴ اپریل ۲۰۲۰توفقنامه صلح دوحه به امضا رسید. توافقنامه دوحه که درپشت درهای بسته میان امریکا وطالبان ودر واقعیت امر میان امریکا وپاکستان به امضا رسید،به جز بخش های محدودآن که همگانی شده ، بیشترین بخش های آن تاهمین دم از آگاهی شهروندان افغانستان که بار خانمان برانداز جنگ را متحمل گردیده ، پنهان باقی مانده وهمگانی نشده است.

براساس بخشی ازتوافقنامه دوحه، امریکا تعهد سپردکه  درطی ۱۴ ماه به حضور نظامی شان درافغانستان پایان داده، تمام زندانیان طالبان رابوسیله حکومت افغانستان رها ورهبران شان از لست سیاه شورای امنیت سازمان ملل خارج میسازد.

 به همین ترتیب جانب طالبان متعهد شدند که روابط شانرا باسازمان القاعده وسایر ترورسیتان قطع نموده وهرگزنمی گذارند که خاک افغانستان به حیث منبع تهدید وتجاوزعلیه امریکاودوستان شان مورداستفاده قرارگیرد.طالبان همچنان تعهد کردندکه جنگ وخشونت هارا تخفیف داده،بالای مراکز شهرهای بزرگ حمله نه نموده،  باب مذاکرات بین الافغانی را باز وبرسربرنامه آتش بس توافق مینمایند. درنهایت با ادامه مذاکرات آتش بس دایمی برقراروبه پروسه سیاسی پیوسته وشامل حاکمیت همه شمول بعدی میشوند.

واما درعمل چیزی دیگری اتفاق افتاد، درحالیکه حکومت کابل بیشتر از ۶۰۰۰ تن از محکوم شده گان تروریست طالب را از زندانها رها نمود، باوجود آماده گی کابل برای شروع وادامه مذاکرات وفرستادن تیم مذاکره کننده به دوحه، طالبان به وقت کشی های پیهم پراخته وهرگزباب مذاکرات مستقیم واساسی روی یک اجندای منظم را بازننمودند. برعکس نه تنها به کاهش خشونت ها مبادرت نورزیده بلکه به عملیات های مسلحانه و حمله های انتحاری درسراسر کشورشدت وافزایش بخشیدند. چنانچه درطی مدت یکنیم ماه بعد از امضای توافقنامه دوحه ۴۵۰۰ حمله مسلحانه را برعلیه دولت ومردم افغانستان راه اندازی نموده وقریب به ۱۰۰۰ تن از نظامیان دولت افغانستان را به قتل رسانیدند. طالبان برخلاف متن توافقنامه دوحه به حملات شان بالای شهرک ها (ولسوالی ها)وشهرهای بزرگ باشدت وسرعت تمام ادامه دادند، طوریکه درطی مدت دوماه قریب به اتفاق شهرک ها ومراکز ولایات به شمول کابل پایتخت افغانستان را متصرف شدند.

 یک نکته قابل دقت ویاد آوریست ، اینکه واقعیت تصرف  شهرک ها، شهرهای بزرگ بشمول پایتخت ۵ ملیونی کابل بدون مدافعه ومقاومت نظامی دولت با موجودیت قوای دفاعی – امنیتی ۳۵۰ هزارنفری صورت گرفت.از همین جاست که پهلوهای پنهان قرارداد دوحه مطرح میشود که براساس آن بنابرتعهد جانب واشنگتن به طالبان ودستور واشنگتن به حاکمان ارگ افغانستان وشخص ریس جمهوراشرف غنی، بایستی دولت وحاکمیت افغانستان بدون مقابله ودفاع  ومرحله به مرحله به جانب طالبان سپرده شود.چنانچه مدارک واسنادی وجود دارد که آقای حمدالله محب مشاورارشد امنیتی ریس جمهورغنی وهمچنان شخص اشرف غنی به حیث قوماندان اعلای قوای مسلح بصورت مستقیم به قوماندانهای نظامی تحت امردستور صادر مینموده  که بدون حتا شلیک یک مرمی ورها نمودن همه ی سلاح ومهمات نظامی به نفع طالبان عقب نشینی نمایند.درغیرآن چطور ممکن بود که یک حاکمیت دولتی وقوای دفاعی وامنیتی ۳۵۰ هزارنفری مجهز با تسلیحات وتجهزات نظامی ولوژستیکی پیشرفته امرکایی که واشنگتن ارزش مجموعی آنرا ۸۰ ملیارد دالرمعرفی می نماید،از طرف یک ریس جمهور دست نشانده وتحمیلی ،بدون مجوز ودخیل بودن اراده واشنگتن به مشتی از تروریستان تحویل داده شود؟

تسلیم دهی کابل به تروریستان طالب درحالی صورت گرفت که طالبان هنوز در دروازه های کابل قرارداشتند . بازهم دیده میشود که چگونه اشرف غنی بادزدی  ۱۶۹ ملیون دالر از خزانه دولت ،درموجودیت بیشتر از ۶ هزار نظامی امریکایی وبازبودن سفارت امریکا درکابل همراه با تیم ۷۰ نفری از بلند پایه گان نظام در ارگ کابل درحالیکه کنترول میدان بین المللی کابل نیززیراداره نظامیان امریکایی است ،باخاطرآرام وبا استفاده از ۴  بال هلی کوپترتا شهر ترمز کشور ازبکستان وازآنجا بوسیله هواپیمای خط هوایی امارات از میهن کشیده میشوند.

اگرکه حتا همین مساله شامل پهلوهای پنهان توافقنامه دوحه نبوده باشد، چگونه واشنگتن تاکنون سکوت مرگبارنموده وحتا یک پرسش توضیحی کوچک را متوجه اشرف غنی ویا سایرمزدورشان نساخته است.

دراخیر میخواهم این سوال را مطرح نمایم که چرا واشنگتن بخاطر ادامه برنامه شیطانی وغارتگرانه اش درمنطقه، رژیم بنیادگرای طالبی را گزیده ، بالاکشیده وبرچنین نوع رژیم قرون وسطی اعتماد وتکیه نموده است؟

پاسخ کوتاه وروشن است وآن اینکه تداوم بی ثباتی وایجاد درد سرهای منطقوی برای رقبای جهانی واشنگتن چون روسیه ، چین  و حکومت ولایت فقیه ، رعایت  رضایت خاطر شرکا منطقوی شان چون،پاکستان سعودی ها، قطرو امارات  را نمیتوان بوسیله یک حکومت سکولارویا راست میانه تحقق بخشید، همین حکومت بنیادگرای طالبی سنی مذهب باحمایت مالی مستقیم سعودی ها، امارت وقطراست که اهداف باقیمانده واشنگتن وشرکا را تحقق بخشیده میتواند وبس.البته که نقش گروه تروریستی داعش که قبل برین  درموقعیت های مورد نظربخصوص زون شما وشمالشرق میهن جابجا، تمویل وتجهیز شده اند ، درخور توجه است.

امریکا وشرکا که به ظاهر، بخاطرسرکوب تروریستان، ختم جنگ  ،استقراردموکراسی، حمایت از حقوق بشرواعمار یم جامعه انسانی دو دهه مهمان ناخوانده میهن ومردم ما بود،بعد از ۸۰۰ هزار کشته وزخمی وملیونها آواره وبیجاشده ، بابیش از نود درسد شهروندان زیر خط فقرویک کشور ویران ، به اشغال مستقیم اش  نقطه پایان گذاشته ،ولی باهزاران دریغ ودردکه میهن ومردم جنگزره مارا تسلیم اژدهای چندسرتروریزم، بنیادگرایی اسلامی، تجاوز وخشونت ،عقبگرایی، تاریک اندیشی وحاکمیت قرون وسطی بنام «امارت سیاه طالبی»وحامیان پاکستانی اش نمود!؟...

درنهایت آنچه گفته آمدیم ،یک مساله چون آفتاب روشن وآن اینکه جنگ جاری درافغانستان ،جنگ بیگانه گان وخارجی هابوده واما بادریغ ودرد این مردم عقب نگهداشته شده ماست که کوله باراین جنگ فرسایشی رابرشانه های ناتوان شان حمل نموده وبه حیث مواد سوخت وگوشت دم توپ مورد استفاده ابزاری قرارداده شده  ومیشوند!؟.

دستان ناپاک تجاوز ، اشغال وغارت امپریالیستها، شرکای جهانی ومنطقوی و مخلوقات تروریستی دروجود امارت متحجر وسیاه طالبی شان از سرنوشت مردم جنگزده وعذاب کشیده ما کوتاه!

دسمبر ۲۰۲۱

 ح «حریف » - آلمان

 

++++++++++++

بخش نخست

قبل ازهمه میخواهم این سوال را مطرح سازم که چرامیهن ما بیشترازدوهزارسال به این سو، مورد توجه وتاخت وتازهای شاهان، امپراطورها وکشورکشایان جهان قرارگرفته ومشخصن طی قریب ۵ دهه اخیربه حیث یک جغرافیای راهبردی درمحراق «جنگ سرد» میان ابرقدرت ها نتوانسته روی خوش آرامش وثبات را تجربه نموده وچرا «راه جنت» از کشور ما میگذرد؟

جهت یافتن پاسخ دقیق ومطلوب ضرورمیدانم نگاهی گذرای به عقب بیاندازیم:

آریانای قدیم ،خراسان قرون وسطی وافغانستان امروزی کشوری است که درقلب قاره آسیا قرارداشته ،درشمال باکشورهای آسیای میانه تاجکستان، اوزبکستان وترکمنستان، درجنوب، شرق وجنوب شرق باپاکستان،درغرب با ایران ودرشمالشرق با کشور چین هم سرحد بوده وطول مرزهای افغانستان با همسایه ها  به  ۵۸۰۰ کیلومتر میرسد.

مساحت افغانستان ۶۵۲،۶کلیومترمربع بوده که آسیای میانه ،آسیای جنوبی،آسیای غربی(شرق میانه) راباهم وصل مینماید.نفوس افغانستان ۳۲،۹ملیون تن ، شامل ۱۵ قوم مختلف میباشد. زبانهای رسمی آن فارسی دری وپشتوومرکز آن شهرکابل است.

موقعیت جغرافیایی افغانستان درطول تاریخ از اهمیت ویژه ی برخورداربوده ودرمحراق توجه امپراطوری هاولشکرکشایان جهان چون اسکندر مقدونی، تیمور کورگانی، چنگیزخان وبرتانیای کبیرقرارگرفته است.آخرین کشور کشا، ناپلیون بود که میخواست باعبور از افغانستان خوداشرا به هند برساند که بنابر عواملی به چنین امری موفق شده نتوانست.

 همچنان افغانستان درگذرگاه معروف  «راه ابریشم »واقع شده است،این را ه بزرگ تجارتی که ازسال ۱۱۴ قبل میلاد تا ۱۴۵۰ میلادی مورد استفاده کاروانهای تجارتی  قرارمیگرفت، در مسیر ۷۲ کشور و۳۰۰ شهرواقع شده  وبه ارتباط افغانستان از قندهار به هند واز بلخ به چین امتداد داشته است.کنون چینایی ها میخواهند با هزینه دهها ملیارد دالری، راه ابریشم رابه حیث یک مسیر تجارتی وترانسپورتی مدرن دوباره احیا واعمار نموده تا آسیای میانه وشرقی را به آسیای جنوبی وآسیای غربی(شرق میانه)،افریقا واروپا وصل نمایند.

موقعیت افغانستان از اهمیت ژئوپولوتیک، ژئواکنومیک وژئو استراتیژیک برخورداربوده، به همین لحاظ درمرکز توجه ورقابت های قدرت های بزرگ استعماری چون برتانیای کبیر و روسیه تزاری وبعد از جنگ جهانی اول ودرسالهای جنگ سرد میدان رقابت ها میان امریکا واتحادشوروی و همین اکنون محل رقابت امریکا، روسیه، چین وایران قراردارد.

همچنان کشورما ازاهمیت تجارتی وترانزیتی خاصی درمنطقه برخورداربوده که ذخایر عظیم نفت وگازوانرژی برق  آسیای میانه را به آسیای جنوبی چون پاکستان وهندکه نیازمند انرژی استند، انتقال نموده ، چنانچه با تکمیل پروژه های بزرگی چون پروژه انتقال لوله بزرگ گاز«تاپی» وپروژه التاژبلند برق«کاسا ۱۰۰۰»  ، باکوتاه ترین فاصله زمانی وقیمت تمام شد ارزان ،میهن ما،همراه با حصول انرژی موردنیازاش، صدها ملیون دالرازبابت حق ترانزیت این پروژ ها بدست می آورد.

بادریغ ودردکه افغانستان ثروتمندترین کشورفقیر جهان است ! طوریکه بیشتر از ۸۰ درسدمساحت آنرا کوه های پرازگنج تشکل داده ،چنانچه افغانستان بنام «کشور معادن »نیز یاد مینمایند.

 افغانستان براساس گذارش نیویارک تایمزذخایربزرگ زیر زمینی چون معادن مس، آهن، لیتوم ،یورانیوم، کبالت،  تلک، و نیوبیوم وهمچنان احجار قیمتی چون زمرد ، لاجورد بهروج ولعل ، به همین ترتیب فلزات قیمتی چون طلاو نقره داشته که بر مبنای بررسی های اداره فضای امریکا(ناسا) این معادن در ۴۰۰ محل آن تثبیت شده و ارزش مجموعی آن  به ۳،۱۳ ترلیون تخمین زده شده است.

ذخایر لیتوم ویورانیوم درولایت هیلمند قرارداشته که معادل ذخایرلیتوم کشور بولوی بوده واز نظر ارزش پولی بیشتراز ارزش نفت عربستان سعودی میباشد.به همین سبب یکی از پایگاه های بزرگ نظامیان امریکایی طی سالهای اشغال در ولایت هیلمند قرارداشته است. لیتوم که استفاده آن درتکنالوژی کمپیوتری ، تلفون های همراه واداره های فضایی کاربرد دارد، اداره ناسای امریکا نیزازجمله مشتریان درجه یک آن بشمارمیآید.

ذخایر معادن مس افغانستان که برابر با ذخایر مس کشور چلی بوده، ازجمله بزرگترین ذخایر مس جهان به شمار می رود.همچنان حجم ذخایر گاز طبعی افغانستان برابر نصف ذخایر گاز کشور عراق تخمین گردیده  که ارزش مجموعی آن معادل یک تریلیون دالر میشود.

همچنان افغانستان  دارنده ذخایربزرگ آبی به حیث یک منبع برزگ انرژی بوده که مقدار آب سالانه آن به ۷۵ ملیارد متر مکعب میرسد، ولی متاسفانه  ۲۵ درسد این آبها درداخل افغانستان به مصرف رسیده وسالانه دو سوم آن یعنی ۵۰ ملیارد مترمکعب آن بصورت رایگان نصیب کشور های همسایه میشود. قیمت هرمترمکعب آب دربازارهای جهانی از ۱،۵ تا ۲ دالرمیباشد ، چنانچه کشور همسایه ی ما یعنی ایران آبهایش را بوسیله لوله های بزرگ ، بالای کشور کویت به همین قیمت بفروش رسانیده واما درمقابل استفاده ملیاردها مترمکعب آبهای افغانستان بنابرموجودیت حاکمیت های غرق درفساد وضعف مدیریت انرژی آبی ، حتا یک سنت هم نمی پردازد!؟ چنانچه حامد کرزی این ریس جمهورتحمیلی باصراحت اعتراف نمود که خریطه های مملو از دالر را درهواپیما ویا از طریق سفارت ایران شخصن بدست می آورده وازاین بابت ازحکومت ایران ابراز تشکر نموده است!؟

یکی دیگر از ظرفیت های  توسعه افغانستان نیروی کاری ی جوان آن است.جمیعت افغانستان مطابق آخرین سنجش اداره احصایه افغانستان،  ۳۲ ملیون و۹۰۰ هزارتن برآورد شده واما سازمان ملل نفوس میهن مارا ۳۷ ملیون معرفی نموده  که ازجمله ۵۱ درسد آنرا زنان و۴۹ درسد را مردان تشکیل میدهند.. به همین ترتیب ، ۲۲ ملیون تن آن زیر ۲۴ سال قرار دارد که از نظر جوانی جمیعت درجمله ۲۰ کشور اول جوان جهان به شمار می آید.صرف ۹۰۰ هزار تن جمیعت افغانستان بالاتر از ۶۵ سال عمر دارند.

طی نیم سده ی اخیر، نوع رژیم سیاسی ویا حکومتداری درافغانستان ، یعنی تا سال ۱۹۷۱رژیم شاهی مشروطه بوده ، درسال ۱۹۷۳ نوع رژیم جمهوری ، درسال ۱۹۷۸ به جمهوری دموکراتیک مبدل شده ، درسال ۱۹۹۲ به جمهوری اسلامی تغیرشکل یافته ، درسال۱۹۹۶ بنام امارت اسلامی طالبی، بعد از اشغال افغانستان بوسیله امریکا وایتلاف جهانی اش، بازهم جمهوری اسلامی وپس از دو دهه موجودیت نظامی واشنگتن وهمراهان، یکبار دیگر« امارت سیاه طالبی» برسرنوشت هم میهنان ما تحمیل گرانیده شده است.

در دهه ۶۰ سده گذشته که درنتیجه مبارزات دادخواهانه مردم افغانستان علیه ارتجاع ، استعمارواستبداد ، سلطنت مطلقه دروجود ظاهرشاه عقب نشینی نموده وقانون اساسی نسبتن دموکراتیک رادرافغانستان  نافذ ساخت ، تغییراتی درحیات سیاسی مردم بوجودآمده ،طوریکه قوای سه گانه دولت چون حکومت، پارلمان وقوه قضایه از هم تفکیک گردید .سازمانها واحزاب ترقیخواه، دموکراتیک وچپ و همچنان جریانهای راست میانه  وبنیادگرای اسلامی نیز موازی به آن عرض وجود نمودند.باکودتای سال ۱۹۷۳ بوسیله محمد داوود پسر عموی شاه ،جای  نظام شاهی را جمهوری گرفت. اصلاحات همه جانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی وفرهنگی وبخصوص اصلاحات ارضی از طرف نظام تازه اعلام شد، برنامه ی که مورد استقبال سازمانها ، احزاب مترقی ومردم افغانستان قرارگرفت.بنابر اینکه برنامه های متذکره منافع استبدادگران وزمینداران داخلی را زیر سوال برده وازجانبی سیاست خارجی نظام جمهوری مبنی برایجاد روابط دوستانه  با اتحادشوروی وهند وحمایت ازجنبش پشتونها وبلوچهااعلان گردید ،درمخالفت بامنافع غرب وپاکستان قرار گرفته، رهبران سازمانهای بنیادگرای اسلامی که بعد استقرارنظام جمهوری به پاکستان پناه گرفته بودند، بنابرحمایت مالی وتسلیحاتی اسلام آبادومشاورت سازمان استخباراتی آی اس آی دروجود گروپ های مسلح از پاکستان داخل افغانستان شده ودرچندین ولایت افغانستان شورش های مسلحانه ی نافرجام راعلیه نظام جمهوری براه انداخته که بلافاصله سرکوب ودوباره بطرف  پناه گاه های شان درپاکستان فرارنمودند.

ریس جمهورمحمد داوود که به اثر فشارهای داخلی وبیرونی از تحقق اصلاحات مطروحه اش روگردان شده بود ، بافاصله گرفتن از مسکو وبعداز انجام سفرهای به عربستان سعودی، مصر، امارات وایران ،وبعد از اطمینان از حصول کمک های اقتصادی وسیاسی آنها ، دست به تصفیه مهره ها وکادرهای چپ درداخل نظام زده وعده ی آنهارا زندانی نمود ،این تقابل ورویارویی روزاتا روز شدت بیشترگرفته چنانچه یکی از رهبران حزب دموکراتیک خلق میر اکبر«خیبر» ترورشده درنتیجه ی راه اندازی قیام نظامی ازطرف نظامیان چپ، جای نظام جمهوری را جمهوری دموکراتیک گرفت .

استقرار جمهوری دموکراتیک طرفدار شوروی ، صف بندی کشورهای غربی وشرکای منطقوی شان ، به رهبری واشنگتن را درمقابله با  بلوک شرق به رهبری مسکومشخص تر ساخت .ازاینکه هسته های بنیادگرایی دروجود گروه های مجاهدین قبل براین درپاکستان شکل گرفته بود، واشنگتن، اسلام آباد وریاض ازحربه ی دین و گروه های جهادی به عنوان ابزار بازی های بزرگ شان درمقابله با اتحاد شوروی وحکومت طرفدار شان درافغانستان استفاده نمودند.

باوجودآنکه نظامیان اتحادشوروی بنابر درخواست های پیهم حکومت وقت افغانستان وبر اساس قرارداداستراتیژیک ۵ دسمبرسال ۱۹۷۸ میان کابل ومسکووبه دفاع از سرحدات جنوبی خودشان وحاکمیت دموکراتیک وارد افغانستان شدند، که اساس آنرا مداخلات پیهم امریکا ، متحدین منطقوی اش وچین تشکیل داده یعنی با وجود آموزش حمایت مستقیم مالی،تسلیحاتی وسیاسی ازاپوزسیون مسلح حکومت افغانستان، شامل گروه های مجاهدین، کار گسترده تبلیغاتی رانیزعلیه آن براه انداخته وبنابر مدارک معتبر، دامنه نشرات  تبلیغاتی شان دریک شبانه روزبه مدت ۱۳۴ ساعت میرسید که بوسیله میدیای گفتاری، نوشتاری، شنیداری ودیداری انجام گردیده ،چنانچه بانشر ارقام نجومی وتصاویرغیرواقعی ، بیشترازرقم جمیعت افغانستان  درجمع کشته شده گان معرفی شد که اساس بی ثباتی و مهاجرت های ملیونی راسبب گردید.

به ارتباط کشیده شدن پای نظامیان شوروی به افغانستان ،بهتر خواهد بود به مصاحبه بژرنسکی مشاوارامنیت ملی جمی کارتر ریس جمهور وقت امریکا توجه مینماییم:

براساس مصاحبه برژنسکی که به لقب«پدرمعنوی جهادافغانستان»نیزمعروف ، درمقابل سوال ژورنالیست یکی از روزنامه های معتبرامریکایی چنین گفته بود: « ۶ ماه قبل از لشکر کشی شوروی ها به افغانستان ، من(برژنسکی) وریس جمهورکارترمشترکن تصمیم گرفتیم که گروه های مجاهدین را کمک همه جانبه نموده، تا دولت طرفدارشوروی وخودشوروی ها را به چالش کشیده وافغانستان را به ویتنام دوم برای شوروی ها مبدل وازآنهاانتقام گیری نماییم...»

آقای برژنسکی بخاطر اعلام حمایت همه جانبه واشنگتن به پشاورپاکستان یعنی محل کمپ های آموزش مجاهدین که درمرزدوکشورقرارداشت، سفر نموده وخطاب به مجاهدین گفت : « ما یقین کامل داریم که شما مسلمانان خوبی ی استید، یک روز شما دراین نبرد برحق تان پیروزشده وبه مسجد های تان برخواهید گشت ، بخاطریکه خدا باشما بوده وشما برحق استید...» کمک های پولی وتسلیحاتی واشنگتن به مجاهدین از ۳ تا ۲۰ ملیارد دالرتخمین زده شده است .

مذاکرات ۴ جانبه ژینوبنابردرخواست دولت افغانستان  که شامل کشورهای افغانستان، پاکستان (غیرمستقیم بوسیله نماینده سازمان ملل)، امریکا وشوروی بامیانجیگری سازمان ملل ازجون سال ۱۹۸۲  تا اپریل ۱۹۸۸براه افتاد ،شامل توافقنامه درمورد ۴ موضوع زیربود:

۱ – بازگشت نظامیان شوروی به کشور شان.

۲ – قطع مداخلات وکمک های خارجی به دوطرف جنگ.

۳- عودت دوباره مهاجرین به افغانستان.

۴ – اجرای تضمین های بین المللی .

دیگوکوردیویزنماینده سازمان ملل درمذاکرات ژینو، درکتاب اش،« پشت پرده افغانستان»مینویسد: « واشنگتن وپاکستان علاقمند ختم جنگ نبودند، هدف شان نابودی دولت افغانستان واخراج نظامیان شوروی بود، شوروی ها که میخواستند افغانستان را ترک نمایند، درطی ۹ ماه ازافغانستان خارج شدند.واما سه موضوع بعدی چون قطع مداخله وکمک های نظامی به طرفین جنگ، برگشت مهاجرین وتضمین های بین المللی هرگز عملی نشد...»

بنابرمواضع منفی واشنگتن واسلام آباد درجهت ادامه کمک های مالی وتسلیحاتی به گروه های مجاهدین ،جنگ شدت حاصل نموده ودرنهایت دراپریل ۱۹۹۲حکومت مجاهدین ساخته شده در اسلام آباد درکابل به حاکمیت رسانیده شد.

تنظیم های جهادی بنابراختلافات قومی و ذات البینی شان ، مشغول جنگ های میان گروهی شدند. جنگهای خانمان براندازیکه تا سال ۱۹۹۶ ادامه یافت ،اردوی نیرومند ومجهزبازمانده از جمهوری افغانستان منحل، متلاشی وغارت شده، ۷۰ هزار از شهروندان بیگناه وبی دفاع کابل به قتل رسیده ، سدها هزار ازاهالی ملکی واداربه مهاجرت های اجباری ویا از محل های سکونت شان بیجا شدند،زیرساخت های اقتصادی کشورمنهدم وچپاول گردیده وشهرکابل به ویرانه مبدل شد.درنهایت گروههای جهادی  نتوانستد به تشکیل یک حکومت فراگیرموفق وثبات را بوجود آوردند.

واشنگتن که ظاهرن درسالهای اول دهه ۹۰ به افغانستان پشت نموده بود،از یک سو به ادامه اهداف سیاسی و تداوم بی ثباتی وایجاد درد سرهای علیه حکومت آخوندی ایران وروسیه ، واز سوی دیگربنابر هدف اقتصادی یعنی احداث لوله بزرگ نفت وگازاز آسیای میانه و عبورآن از خاک افغانستان ،به پاکستان که بوسیله کمپنی های یونیکال امریکایی وشرکت دلتای عربستان هزینه میشد،بل کلنتون ریس جمهورامریکا درتفاهم نزدیک  با بی نظیر بوتوسیکولارترین نخست وزیر پاکستان به مقصد آوردن امنیت درافغانستان بخاطراحداث پروژه لوله گاز، به سروسامان دادن تحریک طالبان پرداختند.

طالبان به حیث نسل دوم مجاهدین متشکل از طلبه های مدرسه های دیوبندی پاکستان ویا «مدرسه های قران» بوده که درسال ۱۹۹۴ تحت رهبری ملامحمدعمر آخوند بنام «تحریک اسلامی طالبان» شکل گرفته وبخاطرمقابله با شر وفساد وایجاد یک نظام اسلامی برمبنای «فقهه حنفی» از مرز سپین بولدک کندهارعبور وبا رشد سریع درسراسر کشورگسترش یافتند.  در ۲۷ سپتمبر، درحالیکه حکومت جهادی تحت رهبری برهان الدین ربانی کابل راترک گفتند،  طالبان کابل را تصرف  ودر اولین ساعات حضور شان درکابل، دوکتور نجیب الله ریس جمهور پیشین وبرادراش شاهپور احمدزی راکه درطی ۴ سال در دفتر سازمان ملل درکابل پناهنده بودند، بیرون کشیده ، درتفاهم نزدیک با سازمان جهنمی آی اس آی پاکستان،پس از شکنجه های غیرانسانی ومحاکمه صحرایی به قتل رسانیده و در چهار راه آریانابرای چند روزحلق آویزنمودند!

طالبان بعوض پرچم سه رنگ سیاه، سرخ وسبز، بیرق سفید شانرا بلند نموده ،رادیوی کابل را «رادیو شریعت»نامگذاری واستدیوم ورزشی کابل را اعدام گاه محکمه های صحرایی ساخته وزنان را درحضورهزاران بیننده تیرباران مینمودند.

طالبان برمبنای «شریعت» شان زنان را از ابتدایی ترین حقوق شان چون حق آموزش در مدارس ودانشگاه ها، حق کاردرادارات دولتی وسایر حقوق ابتدایی محروم وعلیه آوازخواندن زنان مجازات سنگین وضع کردند.  نشرات شبکه های تصویری را متوقف ساختند، اعمال مجازات ها وفشار های توهین آمیز ضدبشری اداره ی امر به معروف ونهی ازمنکریا پولیس مذهبی ، کشوررا به وحشت سرا مبدل ساخته بودند! طالبان به سلسله فرهنگ ستیزی وعقاید ایدولوژیک شان آثار تاریخی افغانستان را نابود کرده وبه سلسله جنایات شان علیه هویت تاریخی افغانستان ، بنابردستورمستقیم پاکستان، تندیس های تاریخی بودا با قدامت یک ونیم هزارساله راکه ازجمله افتخارات ومیراث بزرگ فرهنگی  ما به حساب آمده وتحت حمایت اداره ی یونیسکو(ارگان فرهنگی سازمان ملل) نیز قرارداشت منفجر ساخته ونابود کردند!

طالبان بنابر اعتقادات دینی ومذهبی شان ،به قانون اساسی ، دموکراسی ونظام مردم سالارودرنهایت به حقوق وآزادی های شهروندی مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشروبخصوص آزادی وبرابری زنان باور ندارند ، طالبان اجکام ودساتیرقران را به حیث قانون اساسی ورهنمای عمل خودمورد تطبیق قرارداده وبه قانون اساسی مدون ، انتحابات وحاکمیت مردم سالاراصلن باورمند نیستند.

درحالیکه تمام بخشهای از زندگی مردم به رکود مواجه بود.امارت ناتوان وبی کفایت طالبان درطی ۵ سال عمرننگین شان ازجامعه جهانی تجرید گردیده ، به جز از پاکستان، عربستان وامارات ،هیچ کشوری حاضر نشد تا اینها را به رسمیت بشناسد.

همچنان طالبان روابط تنگاتنگ خودرا با سازمان تروریستی القاعده به رهبری اسامه بن لادن ، ملیاردر سعودی حفظ نموده واز کمک های همه جانبه وسخاوتمندانه آنها برخورداربودند.

بعد از رویدادتروریستی ۱۱ ستمبر ۲۰۰۱وفروریختن برج های دوگانه تجارت جهانی درنیویارک که عاملین اصلی آن درپرده ابهام قرارداشته، چنانچه تاکنون این رویدادتروریستی به شکل دقیق آن مورد بررسی دقیق قرارنگرفته است . واشنگتن سازمان تروریستی القاعده و رهبرآن یعنی بن لادن راکه درافغانستان زندگی مینمود متهم ساخته واز طالبان مطالبه نمود تا رهیران القاعده را تسلیم امریکا نمایند. طالبان سرباز زدند،امریکا به شورای امنیت سازمان ملل مراجعه نموده تا مصوبه آن شورا مبنی بردفع تجاوز ومجوزحمله به افغانستان وسرکوب امارت طالبان را بدست آورد . شورای امنیت مطابق ماده ۵۱ منشورآن سازمان حمله تروریستی به امریکا را ازطرف یک دولت عضو سازمان ملل نپذیرفته وبنابر اینکه سازمان القاعده صاحب کدام سرزمین مشخص نبوده ودرجهان آواره اند ،به تقاضای امریکاپاسخ رد داد.بنابر آن ریس جمهور بوش باصدورفرمان «عملیات آزادی پایدار» ، بتاریخ ۷ نومبر ۲۰۰۱ دستور عملیات نظانی علیه افغانستان را صادر که بعداز بمباردمان های سنگین بوسیله هواپیماهای بی ۵۲ و اف ۱۶برافغانستان وباهمراهی نیروهای زمینی اتحاد شمال ،طالبان طی کمتر از یک ماه سرکوب واز حاکمیت ساقط شدند.

به دنبال آن جورج بوش جنگ نامحدودازنظرمکانی وزمانی علیه تروریزم را اعلان نموده وتقاضای تشکیل ایتلاف جهانی را نمود، زمانیکه عده ی از کشور ازاشتراک درایتلاف متذکره طفره رفتند،ریس جمهور بوش تهدیدکنان اظهار نمود، هرآنکه با ما نیست با تروریستان است.برهمین بنا ایتلاف جهانی بیش از ۴۶ کشور به رهبری واشنگتن تشکیل و به اشغال افغانستان پرداختند.

کنفرانس ۹ روزه ی«بن»تحت نظر واداره مستقیم واشنگتن به اشتراک سران جهادی، جنگ سالاران، نوکران اجنبی ها درنهایت دشمنان جان ، مال وشرف مردم ما درحالی تدویر یافت که هیچ نمایندگی ی ازنیروهای ملی ، ترقیخواه و وطنپرست ، شامل زنان، جوانان و صدای خاموش مردم افغانستان درآن وجود نداشت .درکنفرانس نام نهاد بن آنچه قبل برآن پیش بینی ومهندسی شده بود زیرنام «موافتنامه های بن» مورد تصویب قرارگرفت.ترکیب کنفرانس «بن» مبین آن بود که هیچ کاری مطابق منافع ملی افغانستاندرعرصه های مختلف حیات اجتماعی،  سیاسی، اقتصادی و فرهنکی صورت گرفته نمیتواند .چنانچه نتایج آن پس از دو دهه همان بود که پیش بینی میشد.

براساس قراردادهای بن یک حکومت ۶ ماهه ی موقت، بعدن یک حکومت عبوری وانتقالی ودرنهایت حکومت انتخابی به شیوه ریاستی پیش بینی گردیده که ریس جمهورچون امریکا درمرکز قدرت وهمه کاره نظام باشد.به همین ترتیب تفکیک قوای سه گانه یعنی قوه مقننه با دومجلس نماینده گان ومجلس سنا وقوه قضایه پیش بینی گردیده بود. به همین ترتیب اساس سیستم اقتصادی کشور «اقتصادبازار» درنظر گرفته شد.

بخاطر تحقق برنامه های متذکره دو لویه جرگه ، یکی لویه جرگه اضطراری ودیگری لویه جرگه قانون اساسی مطرح شده بود.

واشنگتن وایتلاف جهانی شان با ادای  شعار های کر کننده واما دروغین« مبارزه با تروریزم» ، «استقراردموکراسی» ،«حمایت از حقوق بشر» و«عمران وبازسازی افغانستان» مردم ما را فریب دادند. درقراردادهای بن ، تامین «عدالت انتقالی» نیز وعده داده شده وبخاطر تحقق آن نهادحقوقی - مدنی پرعرض وطولی بنام«کمسیون مستقل حقوق بشر»ایجاد وشروع بکارنمود.

بادریغ ودرد آنچه درقراردادهای بن به تصویب رسیده بود،به جز یک سلسله کار های نیم بند چون  فعالیت آزادانه احزاب سیاسی ، آزادی بیان ورسانه ها، اشتراک وسهم گیری زنان درحیات سیاسی، اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی کشور، هیچ کار اثر گزاری  بخاطر تامین امنیت وثبات ،حاکمیت قانون ، رشد اقتصادی ، ترقی اجتماعی ، فرهنگی وبهبود زندگی مردم صورت نگرفت. واشنگتن در پست های کلیدی مهره های  را که قبلن بالای شان سرمایه گذاری نموده بود ، جابجانموده واصلن کار به اهل آن سپرده نشد.همزمان با ورود اشغالگران ، دیسانت شده گان ، حضور جهادی ها وجنگ سالاران زورگو ومافیای مواد مخدروفساد، بیشتر از۴۰۰۰« ان جی او» یا سازمانهای داوطلبانه ی غیردولتی وغیر انتفاعی نیزازبیرون کشور وبخصوص کشور های غربی سرازیرشده که خودرامستقل وغیرپاسخگومیدانستند، چالش های را بوجودآورده وثمره قابل لمس کاری نیز نداشتند .

انتخابات های ریاست جمهوری، پارلمانی وشوراهای ولایتی بانفوذ جنگ سالاران، هزینه های پولی گزاف بصورت قلابی وتوام بامداخله و تقلب های گسترده حکام قدرت دایرکه اکثرن  از رای مشروع مردم برخوردارنبودند. واشنگتن بنام انتحابات ریاست جمهوری، مزدوران ومهره های مورد اعتماداشرا بالای مردم ما تحمیل نمودند.جنگ سالاران و چهره های جنایتکارجهادی که وارد پارلمان شده بودند، قبل ازهمه مصوبه ایرا به تصویب رسانیدندکه طی آن جنایتکاران ۳ دهه جنگ مورد عفوه قرارگرفته وبدین وسیله گلیم «تطبیق عدالت انتقالی» وعده داده شده درموافقتنامه های «بن» را جمع نمودند.

 ادامه دارد...

دسمبر ۲۰۲۱

 ح «حریف » - آلمان

 

 

      


بالا
 
بازگشت