داکتر غلام محمد دستگیر

  

عدالت امریکایی وعدالت امارتی

 

                 فکر زاهد، ابلهان را سر خطِ مشقِ ریاست  سامری  تعلیم  باطل میکند  گوساله را

                 روح را ازبند جسمانی گذشتن مشکل است  هر گره منزل بود در کوچۀ نی ناله را

                                                                                                          "بیدل"

درین چند سطر زیر میخواهم یک مثال قضاوت و عدالت امریکا را که طالبان کافر مینامند با سیستم  قضایی وعدلی امارت که خود را مسلمان سچه نام داده اند حضور تان تقدیم کنم؛ ولی به هیچ وجه بطرفداری سیستم عدلی امریکا نبوده برای جلب توجه ظالمان زمان رقم یافته است. قضاوت و عدالت طالبان در دو مقاله در هفته های گذشته از ۱۱ تا ۲۵ اکتوبر و از ۲۵ اکتوبر تا ۸ نوامبرکه مجموعآ شامل ۵۹ رویداد های قتل، چپاول، سوختاندن، مهاجرت های جبری و دیگر مردم آزاری بود در سایت وزین آریایی به نشر رسید. درین دو سه روز اخیر می شنویم که اداره ای طالبان در حوالی یک هزار نفر را از صفوف خود کشیده اند زیرا که همه این نا آرامی ها توسط همین دسته طالب خلق گردیده بود؛ این چه نوع قضاوت و چه قسم عدالت است؟ اگر مجرم بودند چرا علنی در محضر یک قاضی و حضورعام محاکمه نشدند. ما چه میدانیم که هرکدام به هزار ها روپیۀ مردمان گرسنه و ستمکش ما به قریه های شمال به زمین های غصب شده ای مردم محل جابجا نساخته باشند. این نوع قضاوت وعدالت خجالت آور است.

بروز چهار شنبه ۲۴ نوامبر ۲۰۲۱ یک محکمۀ قضایی عدلی در محل گلین کونتی Glynn County شهر برنزویک Brunswick ایالت جورجیای Georgia اضلاع متحده ای امریکا سه نفر سفید پوست را به جرم قتل یک جوان سیاهپوست محکوم ساختند.

در امریکا مانند دیگر ممالک متمدن و انکشاف یافته سیستم قضایی و عدلی به اساس هیآت ژوری و وکلای متهمین در عمارت یک محکمه درحالیکه قاضی در صدر مجلس نشسته و اختیارعام و تام آن محل بدست دارد، صورت میگیرد. معمولآ، در چنین وقایع قانوندانان متبحر مجرب و شهیر منطقه بحیث افسران محکمه از مؤکِل خود با همه قانون، دلایل و ثبوتی که دارند طوری دفاع میکنند که هیآت ژوری را متوجه جدی بیگناهی مؤکِل خود نمایند. چون فیصلۀ ژوری است که تحت شرایط قانون و محکمه برگزار شده مورد قبول قاضی و همه جانب قرار میگیرد.

سال گذشته، ۲۰۲۰، یک جوان سیاه جلد از یک سرکی که کوچۀ سفید پوستان بود به دویدن خود دوام میداد که با دو موترهای تِرَک تعقیب میشد. در یکی ازین موترها پدروپسر سفید پوست با سر و صورت ترسناک و تفنگ بدست روان بودند و در موتر بعدی کسی دیگر بود که ازین صحنه فلم برداری میکرد. پسر، از موتر اول پایان میآید و با تفنگی که در دست دارد بسوی این جوان میرود و حمله میکند، جوان سیاه پوست میکوشد که مانع استعمال تفنگش شود که حمله کننده با فیر تفنگش این جوان نامراد را در همان محل به قتل میرساند. این واقعه، در وقت ریاست جمهوری ترمپ که چندان به این طبقۀ کثیر امریکا توجه نداشت صورت گرفت و برای ماه ها حادثه خموش مانده بود. ولی با آمدن جوبایدن فامیل مقتول دادخواهی نمودند؛ سیستم قانونی بکار آغاز کرد و به خواهش شان جواب داده شد؛ بعد از چندی محاکمه دایر گردید. در اخیر، همه محکوم به حبس شدند ولی تا حال مدت حبس شان تعیین نشده است. به بهانۀ متاسف بودن از واقعۀ که رخ داد میخواهند مرافعه طلب شوند،  بگمان اغلب یک حبس دوامدار منتظر شان خواهد بود. محکومین متهم بودند به:

۱-قتل قصدی یا Menace murder

۲- قتل با میلان جرم جدی یا Felony murder

۳- قتل با میلان جرم جدی یا Felony murder

۴- قتل با میلان جرم جدی یا Felony murder

۵- قتی با میلان جرم جدی یاFelony murder  

۶- حملۀ شدید یا Aggravated assault

۷- حملۀ شدید یا Aggravated assault

۸- به غلط محبوس ساختن یا False imprisonment

۹- مساعی جنایی جهت اجرای جرم یا Criminal attempt to commit felony

پسر با همه ۹ اتهامات از طرف ۱۲ ژوری (یازده نفر سفید پوست و یک نفر سیاه پوست) محکوم شد، پدر پسر به هشت اتهام محکوم گردید و فوتوگرافر با شش اتهام محکوم کردند. همۀ شان زنجیر و زولانه از محکمه به طرف زندان فرستاده شدند.

سیستم جنایی امریکا عبارتست از قانون جنایی امریکا و هم هر ایالت اضلاع متحده قوانین جنایی و عدلی خود  را دارند. و اما در عین حال فیصلۀ آخری بدست ژوری و قاضی است که همان قوانین را تعبیر و با هدایت و رهنمایی قاضی، تطبیق مینمایند. اگر وکیل مدافع در سایۀ قانون بتواند مباحثات قانونی و احساساتی خود را به ژوری و قاضی انتقال دهد مجرم بی گناه و یا با جزای کمتر محکوم شده میتواند؛ یک هفته قبل ازین واقعه یک مجرمی که دو نفر را کشت و یک نفر را زخمی ساخت به اساس "قانون دفاع ازخود" در شهر Kenosha ویسکانسن از شش اتهامات بری الذمه شناخته شد و روز دیگر با مادرش از ترمپ در خانه فلوریدایش ملاقات کردند......

طالب تا حال کدام سیستم اداری، دفاعی، امنیتی، اقتصادی، تعلیمی، تجارتی و قضایی -عدلی ندارد. اگر چند نفر در بالا عالم و مولوی است در امور دینی بوده تجربۀ حیاتی شان جنگ و کشتن بوده بالای افراد کوچه و بازار و دهات و قصبات خود کنترول ندارند. آنها به منظرهیبتناک ولباس های چرکین ودور از ارزش های اسلامی هم حاکم اند هم ژوری اند و هم قاضی. اگر بر این ایله جاری های خود کنترول میداشتند تا حال باید اقلآ ۳۰ نفر را به اساس راپور مستند DPPC در محضرعام محاکمه میکردند که مردم میدانستند قضاوت و عدالت حکم فرماست. آنچه میخواهم تقدیم کنم برای تنویراذهان مردم است و روی موضوعات حکومت اسلامی، خودکشی، عدالت، فریبکاری، غصب زمین مردم، امام عادل، اطاعت از مستبد بحث میشود که امید مورد پسند علاقمندان قرار گیرد و اگر اشتباهی به نظر میخورد لطفآ مرا متوجه سازید.

سیستم کنترول طالب یک سیستم تئوکراسی یا کنترول مردم به استفاده از دین و مذهب است. به عباره ای دیگر میخواهند نمایش دهند که آنها پیرو شریعت اسلامی اند و آنهم به اساس قرآن و سنت پیامبر اسلام. قسیمیکه در ۵۹ واقعۀ ظلم طالبی مطالعه نمودید نه شریعت مراعت شد ونه سنت محمدی. حکومت های مردمی و راستین با جهان تعاملات سیاسی و اقتصادی و دیپلوماسی میداشته باشد تا عضو معتمد کشور های این جهان گردند. امروز کشور ها باهم خیلی ها نزدیک شده اند و انتنرنت مسافه را از بین برده و بر زمان ثقلت بخشیده است. بدون آن، زندگی تجرید شده خودکشی وتباهی یک ملت است ملتی که همه اقشار و اقوام آن بشمول زورمندان بگودال بدنامی تاریخی مفقود میشوند.

امام غزالی، در کتاب الاربعین ترجمه برهان الدین احمدی در فصل هشتم در فصل "ادای وظیفه" در صفحه ۸۶ تحت عنوان " حالت سوم" می نویسد: " داشتن ارتباط با عموم مردم است و کمترین درجات حسن معاشرت با ایشان اینست که انسان به کسی آزار نرساند. حضرت رسول خدا میفرماید: "مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امن باشد". درجۀ بالاتر آنست که به ایشان نفع برساند و نسبت به همه نیکی کند. در بالاترین درجات اینست که آزار مردم را تحمل کند".

در قضاوت و عدالت طالبی انتحار رواج داشت و هنوز هم در جریان است. در مختصر فقه از قرآن و سنت، مؤلف عبد العظیم بدوی ترجمۀ عبدالله محمدی در باره ای احترام، ارزش خون و نفس مسلمان (صفحه ۶۰۷) آیات متبرکۀ نمبر ۲۹ و ۳۰ النساء را تذکر داده میفرماید: "و خود کشی نکنید، بی گمان خداوند نسبت به شما مهربان بوده است، و کسی که چنین کاری را از از روی تجاوزکارانه وستمگرانه مرتکب شود اورا با آتش دوزخ می سوزانیم، واین کار بر خدا آسان است".

با تاسف، نکته دلچسپی در ترجمه وتعبیر این آیت توجه ام را جلب نمود. شروع آیت نمبر ۳۰ با ومن يفعل ذالک عدوانآ آغاز گردیده ، عدوانآ، "از روی تجاوزکارانه و ستمگرانه" ترجمه شده است درحالیکه ترجمۀ آن "از روی دشمنی" است که تعدی و ظلم هم (پیام نور، تفسیر کابلی و معارف القرآن) آمده است.

برداشت من، ازین تعبیر اینست که کسی میخواهد دشمنی دوام کند و مردم نداند که دشمنی کردن به آتش دوزخ میانجامد؛ همین تخم دشمنی و تفرقه اندازی بود که دشمنان افغانستان بذر کرده بودند و اکنون ثمر موقت آنرا که مزه ای تلخ خواهد داشت تجربه میکنند. درهمین صفحه باز قران مجید به ما درس میدهد که: "و کسیکه مومنی را قصدآ به قتل رساند، کیفر اودوزخ است و جاودانه درآنجا می ماند و خداوند بر او خشم میگیرد و اورا از رحمت خود محروم میسازد و عذاب عظیمی برای وی آماده میکند – النساء ۹۳".....آیا طالب ازین آیات متبرکه بیخبر اند؟ گمان نمیکنم. و اینکه چرا این عمل دوزخی را در پیش گرفته اند، با کلمۀ استشهاد خود و جوانان معصوم را فریب میدهند؟ باید جواب دهند.

در عصر ما پیلوت های Kamikaze جاپان هنگام جنگ جهانی دوم، عساکر و یتنام شمالی اثنای جنگ ویتنام و در سال ۱۹۸۶ "ریاض امین جابر" نوجوان شانزده سالۀ فلسطینی (داکتر محق) به انتحارهای وطندوستی که ملک خود را از شر دشمنی متهاجم خارجی نجات دهند صورت گرفته است. جای تعجب است که طالب انتحار را که دین منع کرده است جنبۀ دینی و روحانی داده است؛ به اساس نوشتۀ "داکتر محق" موضوع استشهادی اصطلاحیست که در چند دهۀ اخیر ظاهر شده است. داکتر قرضاوی برای عملیات استشهادی در مقابل اسرائیل فتوی داد نه برای قتل مسلمانان معصوم و بیخبر.

خودم کلمۀ استشهادی را اختراع دیوبندی های پاکستان میدانم که با استفاده از ضعیفان کثیر پتان ها، تادیۀ  تا یک لک کلدار به پدرمقتول، و فریب خود وی که: "حضرت محمد بر سر سفره منتظر است که با تو یکجا صرف طعام کند و در جنت ۷۲ حور بهشتی نصیبت میشود" مردمان معصوم را قصدآ به کشتار گاه فرستاده اند تا پارچه پارچه شده به هوا تیت و پاشان شوند.

داکتر قرضاوی درصفحۀ ۲۱۸ کتاب "دورنمای جامعۀ اسلامی" در فصل عدالت نوشته است: یکی از مهمترین ارزشهای انسانی که اسلام آنرا برای بشریت به ارمغان آورده و از اصول و ارکان زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی قرارش داده "عدالت" است. یقینآ، عدالت شالوده ای یک اجتماع باثبات بوده در سایۀ آن انکشافات اجتماعی، مدنی، سیاسی، اقتصادی، دانش به اوجش میرسد. دین اسلام بر عدالت اصرار دارد. بنگرید! اگر خداناخوسته پیامبرخدا قضاوت و عدالت طالبی میداشت آیا اسلام میتوانست که جهان شمول شود؟ قطعا نه.

و لاکن، وقتیکه عدالت امریکایی را به مقایسۀ عدالت طالبی می نگریم بی نهایت مایۀ تاثر فراهم میگردد. این ملا و مولوی که ادعای مسلمانی دارند چرا قضاوت عادلانه ندارند؟ در حالیکه فقه حنفی در باره قضاوت معلومات ارزشمند ارائه میدارد چرا از آن پیروی نمیشود؟ آخر همین فقه یکی از ستون های شریعت نیست؟ "قاضی مسلمان با فضیلت میباشد، راستگویی پیشه دارد، علم و پرهیزگاری اش به همه آشکار مینماید، قاری کتاب خدا بوده به اکثر احکام دین علمیت میداشته باشد، از سنت پیامبر آگاه است، صحیح را ازغیر صحیح تشخیص میدهد  و در مسایل جدید با کتاب خدا عمل میکند- اگر درآن نیافت از سنت نبوی پیروی می دارد- و اگر در انهم نیافت به آنچه اصحاب اتفاق نظر داشت مراجعه میکند-  و اگر در قول ایشان خلاف نظر دید به آنچه نزدیکتر به قرآن مجید است عمل میکند- سپس به فتوای بزرگان اصحاب، وعلاوه بر فضیلت و تقوا با اهل علم بسیار گفتگو ومشورت میکند و زبانش را از منکر و شکمش را از حرام حفظ  میدارد، پاکدامن است، سخن طرفین دعوی را می فهمد، عاقل میباشد و پیرو هوا و هوس نمی باشد....".

از ابو ملیح هذلی روایت است: عمربن خطاب در نامۀ به ابو موسی اشعری نوشت: "اما بعد، قضاوت فریضۀ بسیار سنگین ، و سنة متبعة (پیروی از سنت است). پس هرگاه بتو واگذار شد بدان! سخن حقی که قاطعیت نباشد سودی ندارد، ودر نگاه نشست و برخاست و عدالت بین مردم به برابری رفتارکن و کاری نکن که انسان صاحب منصبی به جلب کردن تو طمع بورزد- مختصرفقه ۶۳۳- ۶۴۴ ".

این بود امیر راستین و عدالت خواه که به کاندید قضاوت تماس میگیرد و رهنمایی وهدایت برایش هدیه میدهد؛ ما در قضاوت و عدالت طالبی در طی بیست سال چنین روشی ندیده ایم و ازین ببعد هم توقعش وجود ندارد.

به هیچ وجه نمیتوانم تقاضا کنم که سیستم قضایی افغانستان مطابق سیستم قضایی امریکا که چندان خوب هم نیست عیار گردد، اما از نگاه قانون، باید به قانون جنایی مروجه احترام قایل شود و قانونی تر ساخته شود. و محاکمه باید با سیستم هیآت ژوری بیطرف و قاضی صادق با تقوا تنظیم یابد. تا حال ما کدام محاکمه ای علنی از طالب بجز قضاوت صحرایی ندیده ایم, ولی در سابق سه نفر قاضی و با حضور متهم در محکمه و موجودیت مردم اجرا میشد. گرچه عادلانه نبود اما شروع یک سیستم بود که فکر میکردیم اصلاح خواهد شد، بی خبر ازینکه، هرچند برای سیستم های بی بنیاد وعوام فریب انتظار بکشیم از بد بدتر شده بی نتیجه میگردد.

گر زدنیا بگذریم افسون عقبی حایل است                             منزلی تا هست باقی راه ما هموار نیست

دیده  ها باز است اما خواب میبینم و بس                             تا مژه  برهم  نیاید هیچکسی بیدار نیست

بسکه مردم دامن احسان زهم را چیده اند                             بیدل از خشت کسی را سایۀ دیوار نیست

حسن بصری، در صفحۀ ۵۸ فقه سیاسی تالیف قرضاوی در توصیف امام عادل مینویسد: کسی است که میان خدا و مردم قرار میگیرد (نه بین مردم و ISI پاکستان)، از خدا می شنود و به مردم می شنواند (قرآن میخوانند و قرآن تدریس میکنند ولی تا حال از رئیس الوزراء مردم کلمۀ از قرآن وحدیث نه شنیده اند)، هدایت خداوند را نگاه نموده و راه را برای مردم می نمایاند (نه راه چور و چپاول و غصب دارایی مردم) و خداوند را فرمانبرداری دارد و مردم را رهبری میکند (افغانستان متاسانه هیچوقت لیدر و رهبر وطندوست و مردم دوست، نداشت همه "برای مطلب خود دلبری" داشتند. بجز یک دوره ای جنجالی امان الله خان و خودپسندی داوود خان). وقتیکه حضرت عمر فاروق عساکر خود را به ولایت های ممالک اسلامی میفرستاد، مسؤولیت آنها را در برابر مردم بیان میفرمود: "من آنها را برای وارد کردن شلاق بر بدن های مردم و گرفتن اموال و...میان آنها نفرستاده ام. من آنان را فرستادم تا استاد و معلم مردم باشند". حضرت عمر بن عبدالعزیز هنگامی که زمام خلافت را در دست گرفت فرمود: "مردم! من بر تر از هیچیک شما نیستم، بجز آنکه خدا بار مسؤولیت مرا سنگین تر گردانیده است (ما تا امروزاز لیدرطالب نه دیده ایم و نه شنیده ایم و قسمیکه در بین مردم با مردم در مراوده باشد هم دیده نشده است). امیر المؤمنین حضرت علی کرم الله وجهه یک امیرعادل بود و قاضی زمان هم عادل و متقی بود بود وقتیکه اختلاف یهودی و حضرت علی به مقام قضا رسید قاضی به نفع یهودی حکم صادر نمود (قسمی که ژوری و قاضی امریکا به مفاد فامیل مقتول سیاه پوست حکم نمود).

در عدالت طالبی فعلا همه معصومان و خادمین مردم توسط قاضی های نام نهاد مجرم شناخته میشوند وآنهم زیادتر در محکمۀ صحرایی! عدالت طالبی افراد و طرفداران خود را وقتیکه در محضرعام مرتکب جرم میشوند محاکمه نمیکند؛ گناه ازشریعت نیست گناه از جاهلان طالبی است که اکثریت شان از عنعنۀ یک قوم پیروی دارند. در سوره ای النساء آیت ۵۸ خداوند دستور میدهد که: "(مسؤولیت ها) و امانت ها را به کسانی بسپارید که شایستگی آنرا داشته باشد و هرگاه میان مردم حکومت و قضاوت کردید بر اساس عدالت حکم کنید، بدرستی که نیکو پند میدهد شما را به آن، همانا خداوند، باشد شنوای بینا – پیام نور". قسمیکه دیده میشود طالب ازین درس قرآنی پیروی ننموده مقامات حساس را به کسانی سپرده اند که ممکن به اهداف آن تصدی وارد نباشند، به کسانی سپرده اند که باید خطیب و ملای مسجد میبودند و اینکه چه میکنند مثل آنست که "گل گذاشته شده از آب میگذرند" و حیات مردم را مورد دستخوش قدرت طلبی خود قرار میدهند؛ رئیس دانشگاه کابل کدام تجربۀ اکادمیک دارد؟ کدام پروژه ای تحقیقاتی را رهنمایی نموده است؟ چند نشریه در مجله های معتبرعلمی دارد؟

در قضاوت و عدالت طالبی فریبکاری و نقض عهد نمایان است. در مختصر فقه از قرآن و سنت، مؤلف عبدالعظیم بن بدوی ترجمۀ عبدالله محمدی در صفحۀ ۴۵۰ از حدیث نمبر ۱۳۱۹ صحیح روایت کرده: "کسیکه فریبکاری کند از مانیست". در صفحۀ ۴۷۴ از ابو هریره در حدیث حسن الارواء نمبر ۱۴۸۹ روایت است که پیامبر فرمود: سه گروه در روز قیامت دشمن شان هستند: کسیکه در عهدش به نام من سوگند خورده و سپس آنرا شکسته است، کسیکه انسان آزادی را فروخته است (فروش مردم آزاد افغانستان به پاکستان) و پول آنرا خورده است (غصب دارای مردم ) و کسیکه شخصی را بکاری گرفته و از زحماتش استفاده کرده ولی دستمزدش را نداده است (غنی و طالب).

در قضاوت وعدلیۀ طالب غصب زمین و ملکیت مردم رایج است: درباره ای غصب زمین در صفحه ۵۰۹ فقه مختصر از سعید بن زید روایت است: از پیامیر شنیدم که فرمود: "هرکس قطعۀ زمین را غصب کند (به همان اندازه) هفت طبقه زمین در گردن او طوق میشود (متفق علیه). از سالم از پدرش رضی الله عنه روایت است که پیامبر  فرمود: اگر کسی قطعه ای زمین را به ناحق بگیرد روز قیامت تا هفت طبقه در زمین فرو برده میشود (صحیح). اگر کسی زمین را غصب کرد و در آن درخت کاشت و بنایی آباد کرد به قطع درخت و تخریب بنا مجبور ساخته شوئد به دلیل فرموده ای پیامبر: "به عرق انسان ظالم هیچ حقی تعلق نمی گیرد – صحیح".

در باره ای اطاعت از اهل استبداد قرضاوی در فقه سیاسی صفحه ۱۶۹ - ۱۷۰ نوشته است: فرعون برای خود کامی خود "قوم خویش را فرومایه و نا آگاه بار آورد (و آنان را در سطح پایانی از فرهنگ و رشد فکری نگاه داشت، مثلیکه طالب بر جاهلان یله جاری عمل دارد، در ظرف بیست ویک سال همان جاهلانی که بودند هستند و افراد خود را اقلا روش اسلامی  را تدریس نکرده اند)، ایشان هم از او فرمانبرداری و پیروی کردند؛ براستی آنان مردمی نا فرمان ومنحرف بودند". ودوباره در مورد پیروان فرعون قرآن میفرماید: "...و(اطرافیان و قوم فرعون) از امراو پیروی کردند، در حالی که فرمان فرعون رشد یافته و رهنمای به سوی هدایت نبود (وارزشی نداشت) او در روز قیامت پیشاپیش قوم خود بوده (و ایشانرا همچنان که در دنیا به کفر و گمراهی رهبری میکرد، در آخرت) آنها را به سوی آتش جهنم رهبری خواهد نمود، چه بد جایگاهی است که به آن وارد میشوند. هود۹۷-۹۸.  این آیت متبرکه برای افرادیکه از چنین فرعونیان قرن ۲۱ پیروی دارند، هوشداری "آتش جهنم" میدهد.

متاسفم ازینکه مردم افغانستان، وطنداران عزیزم وستمکشیده ای من بعداز انتظار طولانی برای صلح و امنیت توسط یکدسته دزدان وطنفروش فریب داده شدند، به معنی حقیقی نه امنیت دوامدار وجود دارد و نه قضاوت و عدالتی که قرآن و پیامبر خدا رهنمایی فرموده است. با چنین روش های غیر اسلامی، غیر مدنی و غیراخلاقی طالب درجهان با وجود تبلیغات میان تهی پاکستان و اجنت های امریکایی شان نام بد کمایی نموده اند. علاوتآ، طالبان ظالم مملکت را دودسته به پاکستان تسلیم نموده خود را غلام غلامان ساختند اما حاضر نشدند با غیر پشتونها از در قضاوت و عدالت پیش آمد نمایند! ولی ما:

                                  چشم  امید  نداریم  ز  کشت  دگران          دل ما،  دانۀ ما،  نالۀ ما، ریشۀ ما

                                   بیدل ازفطرت ماقصر معانیست بلند         پایه دارد سخن ازکرسی اندیشۀ ما

در ظرف چند روز اخیر "کمیتۀ تائید اعتبارملل متحد" رای دادند تا چوکی ملل متحد به طالب داده نشود ولی کمک های بشری با آمد آمد زمستان به مردم فقیر داغدیده و رنج کشیده ای افغانستان فرستاده میشود که یک امر ضروریست. آنچه همه میداند اینست که سیستم کنترول طالبی نباید شناخت سیاسی پیداکند، طالب ظالم تروریست خلق شده است، و میدانیم:

خوی بد در طبیعتی که نشست

ندهد تا به وقت مرگ از دست

 

 داکترغلام محمد دستگیر، برومفیلد، کولورادو

 

 


بالا
 
بازگشت