عبدالقیوم میرزاده

 

جدیت مبرم و استوار دستگاه دیپلوماسی کشور هم کلیدی از مؤفقیت است در راه تأمین صلح پایدار

کشور ما بیش از چهار دهه است که در آتش جنگ میسوزد وبلا ها و افت های گوناگون دامنگیر اشاستو همه روز ه این آتش و آفت از مردم بیگناه قربانی میگیرد. وظیفهٔ میهنی همه باشنده گان این سرزمین است که برای قطع جنگ و رفع این همه بلا ها و آفات مجدانه دین مادر وطن را اداکنند. همچنانیکه قوت های مسلح کشور و ارگانهای تأمین امنیت و نظم و اداره وظیفه دارند گامهای مؤثر و هدفمندبردارند و کشور را از این مخمصهٔ خانمانسوز نجات دهند وظیفهٔ دستگاه دیپلوماسی کشور که در وجود وزارت خارجه جمهوری اسلامی افغانستان، نماینده گی های سیاسی دولت افغانستان در خارج از کشور و رسانه های صوتی و تصویری که بوسیله انتر نت با جهان وصل است میباشد تا مسئولیت ها و وظایف شان را در پرتو قانون اساسی کشور و تحقق سیاست خارجی بر پایهٔ منافع ملی استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، بیطرفی و رعایت منشور ملل متحد برای بررسی، برقراری، تأمین، حفظ و توسعهٔ روابط سیاسی با کشور ها و سازمانهای بین المللی، نگرش همه جانبه وتحلیل دایماً فعال از وقایع بین المللی و اقدامات پویا و هدفمند بر طبق روال، اصول ، قواعد ملی و بین المللی و عرف دیپلوماتیک و اصل همکاری های متقابل به منصهٔ اجرا گزارند.

در شرایط کشور ما بنابر ملحوظات حکومت های ضعیف و دست نشانده، فعالیت گروه های تروریستی، موجودیت عناصر بیگانه در رده های حکومتی و ادارهٔ دولت و نبود استقلال در سیاست خارجی کشورعده ای از کشورهای جهان منجمله پاکستان روابط اش را با کشور ما خارج از عرف دیپلوماتیک طوری دیگرتعریف کرده اند.

پاکستان دراین چهار دههٔ اخیرروابط و مناسبات اش را با کشورما بیشتر بوسیلهٔ فشار های مسلحانهٔ گروه هایی تروریستی چون مجاهدین، طالبان، داعش، القاعده و سایر گروه های تروریستی که نیرو هایشان را از میان مهاجرین افغان در آنکشور و مردمان کناره های سرحد تأمین میکنند رویدست داردکه اهداف و استراتیژی هایش در قبال کشور ما نیز بنابر مؤثریت و کارآیی گروه های تروریستی و درجهٔ خود فروختگی عناصر مداخلهٔ که در دست دارد خاصتاً اجزای رهبری این گروه ها تعین و حالت نوسانی داشته است.

بعد از حملهٔ امریکا به افغانستان ۲۰۰۱ بسیاری از تحلیگران خاصتاً شعب مسئول دروزارت خارجهٔ افغانستان به این باور بودند که در موجودیت قوای امریکا و ناتو در افغانستان نقش پاکستان در قبال مسایل افغانستان منفعل گردیده است بناً دستگاه دیپلوماسی کشور نتوانست توجه جامعهٔ جهانی را به نقش پاکستان در تربیه و تجهیز تروریستان بین المللی معطوف گرداند و فشار بین المللی را برپاکستان وارد آورد. و در مقابل پاکستان در این مدت توانست در همکاری با مشاورین نظامی امریکایی و انگلیسی خویش گروه طالبان ودر حوادث متأخر گروه داعش را منسجم، تعلیم و تربیه و مسلح ساخته و در سایهٔ همکاری های استخباراتی با امریکا و انگلیس به بهانه ای اهدافی علیه چین، جمهوریت های آسیای میانه و ایران این نیرو های تروریستی را بصورت مصئون به سرتاسر کشور ما خاصتاً اهداف بالا ذکریافته گسیل داشت. همچنان درساحاتیکه افراد غیر مسئول، طالبان و نیروهای خارجی مشغول استخراج معادن و کشت و پروسس تریاک اند، این ساحات و مسیر های ترانسپورتی آن به همکاری این نیرو هاعامدانه تحت سیطرهٔ طالبان درآورده شدند که روزانه هزاران تن سنگ ها، مواد معدنی استخراج شده و مواد مخدراز همین ساحات بارگیری و به پاکستان قاچاق میگردد.

به این ترتیب طالبان یعنی نیرو های نیابتی پاکستان قسماً بر سرنوشت بخشی از کشور حاکم ساخته شده و درزمان زمامداری ترامپ پاکستان توانست زلمی خلیل زاد را با ذرایع که در حیطهٔ امکان داشت متعهدانه متقاعد سازد که پاکستان نقش مثبت و فعال در اجرای مانور های امریکا در جنوب آسیا با سوق و ادارهٔ منضبط طالبان ایفا کرده و همگام و همکارمطمئن برایشان خواهد بود، آنهابا ذیرکی تمام ادارهٔ ترامپ را متقاعد ساختندکه حکومت افغانستان بنابر موجودیت فساد و چند دستگی نیرو های متخاصم در ادارهٔ دولت بی ثبات بوده که هرآن احتمال دارد این تخاصمات درونی در ادارهٔ دولت باعث فروپاشی آن گردد، و نمونه هایی از این تخاصمات و بی ثباتی را در فعالیت ها و مانور های ضد ملی و ضد دولتی گروه خود فروختهٔ عبدالله عبدالله، عطا محمد نور، محقق، صلاح الدین ربانی، دوستم و دیگران که هم انتخابات، هم آرای مردم، هم حاکمیت ملی و هم قانون اساسی کشور را به سُخره گرفتند در انظار جهانیان به نمایش گذاشتند. در اینجا قابل ذکر میدانم که برای امریکا در امر حقق استراتیژی هایش علیه چین، ایران، روسیه و جمهوریت های آسیای میانه بهترین گزینه نیروهای تروریستی میباشد که بوسیلهٔ پاکستان تربیه و تجهیزگردیده و علیه این اهداف بکار گرفته میشود که این عملیه در منطقه برای پاکستان زیر نام طالبان ( نیروی آزادی بخش ضد خارجی افغان) میسر و ممکن میباشد که برای افغانستان خصم و در خط مقابل منافع ملی کشور ما قرار دارد.

پومپیئو وزیر خارجه وقت امریکا، خلیل زاد و عدهٔ از نظامیان امریکایی در تفاهم با پاکستان دراین راستا با مشروعیت دهی بین المللی این گروه تروریستی و در حاشیه قرار دادن دولت جمهوری اسلامی افغانستان پیش رفتند ونقش متحدین بین المللی امریکا را در قبال افغانستان با تذویر دیپلوماسی درحالت انفعال قرار دادند وبا ملاقات های مکرر و متعدد با  خودفروختگان داخلی یعنی اجزای گروه عبد الله عبد الله را تا سرحد تهدیدات کودتایی ترغیب کردند و دست پاکستان را درسازماندهی و تشکل مجدد غلام بچگانش غرض مداخله و حملات مسلحانه درکشور ما آزاد گذاشته و چراغ سبز را برایشان نشان دادند و بلأخره در فبروری ۲۰۲۰ توافقنامهٔ را با این گروه تروریستی در غیاب دولت افغانستان امضأ کردند.

اما بنابرمبرمیت مسئلهٔ افغانستان برای ایالات متحدهٔ امریکا،موهومیت و نا مشخص بودن ابعاد طرح توافقنامهٔ پومپیئو – خلیل زاد - طالبان برای اعضای کنگره امریکا، کنگره ایالات متحده امریکا در دسمبر ۲۰۱۹قبل از امضای این توافقنامه با طالبان گروه مطالعاتی را مؤظف ساخت تا ابعاد این توافقنامه را تثبیت و پیآمد های توافقنامه صلح آنکشور با طالبان را در قبال سیاست ها و تعهدات بین المللی ایالات متحدهٔ امریکا بررسی کند. این گروه تحقیقاتی بعد از تحقیقات حدود یکسالهٔ خویش بلأخره طی گزارشی منافع انکشوررا در جنوب اسیا چنین فورمولبندی کردند:

«ایالات متحده دارای منافع مهم ملی است که تحت تأثیر تحولات افغانستان قرار خواهد گرفت. گروه‌های تروریستی که همچنان در افغانستان فعال هستند، مانند القاعده و دولت اسلامی خراسان، می‌توانند سرزمین ایالات متحده را مورد تهدید قرار دهند. حضور مداوم نظامی ما در کنار نیروهای امنیتی افغان در افغانستان، این گروه‌ها را سرکوب و از حملات آن‌ها به میهن ما جلوگیری کرده است.خروج کامل نیروهای ما این امکان را به وجود می‌آورد که این تهدید دوباره ظهور کند. در درازمدت، ایالات متحده باید یک نیروی ضد تروریسم را در افغانستان حفظ و یا اطمینان حاصل کند که راهکارهای تأیید شده دیگری وجود دارد که می‌تواند از شکل‌گیری دوباره این گروه‌ها جلوگیری کند. اما عقب‌نشینی غیرمسئولانه نیروهای امریکایی احتمالاً به یک جنگ داخلی جدید در افغانستان منجر خواهد شد و این امر دعوت از احیای نیروهای ضد امریکا است که می‌توانند سرزمین ما را تهدید و روایت پیروزی در برابر قدرتمندترین کشور جهان را فراهم کنند. ......... یکی دیگر از منافع کلیدی ایالات متحده مربوط به منطقه کلان‌تر است. افغانستان باثبات، پتانسیل همکاری‌های اقتصادی منطقه‌ای را ایجاد می‌کند که می‌تواند به نفع همه کشورهای منطقه باشد و آسیای میانه پر انرژی را با جنوب آسیای محروم از انرژی پیوند دهد. به همین ترتیب، یک افغانستان بی‌ثبات از طریق ادامهٔ تجارت غیرقانونی مواد مخدر، جلب ایدیولوژی‌های افراطی و تشدید رقابت بین هند و پاکستان، دو قدرت مسلح با سلاح هسته‌ای، باعث بی‌ثباتی منطقه می‌شود............... کمک‌های غیرنظامی و نظامی ما به دولت افغانستان باید با پشتیبانی از ساختارهای اصلی دولت ادامه یابد؛ اما با شرایطی که در قانون )کشورهای آسیب‌پذیر از افراط گرایی( که بر پاسخ‌گویی، مشروعیت و بیش‌تر شامل شدن در امر کمک‌رسانی تأکید دارد و انگیزه دادن برای دولت تا نقش سازنده‌ای در روند صلح داشته باشد. یک نکته قابل تأمل است که هدف از کمک خیرات نیست، بلکه جلوگیری از فروپاشی دولتی است که سقوط آن برخلاف منافع ما خواهد بود................ با این حال، از آغاز روند صلح، چشم‌انداز عقب‌نشینی ایالات متحده یک اجماع منطقه‌ای شکننده، اما واقعی در پشت یک افغانستان باثبات و بی‌طرف که نه پناهگاه تروریست‌ها باشد و نه سرزمین طالبان را ایجاد کرده است. ایالات متحده باید یک استراتژی دیپلماتیک را که به دنبال به دست آوردن اجماع است، اتخاذ کند. از کشورهای منطقه برای استفاده از روابط خود با بازیگران افغان به منظور موفقیت در مذاکره درخواست کمک کند. این استراتژی به کشورهای منطقه اجازه می‌دهد تا بارهای حمایت و حفظ یک افغانستان صلح‌آمیز را به صورت عادلانه‌تری تقسیم و از این روند در چارچوب بین‌المللی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد میزبانی کنند.»

از اینجاست که وظیفه دستگاه دیپلوماسی کشور مبرمیت حاصل میکند، دستگاه دیپلوماسی کشورمشتمل بر وزارت خارجه، نماینده گی های سیاسی کشور در اکناف جهان وتمام رسانه های جمعی اعم از تصویری، صوتی و نوشتاری لازم است تا در گام نخست طرحی جامعی را در قبال روابط کشور ما با کشور های خارجی منجمله همسایگان که در آن هرکدام تعریف مشخص و معین داشته باشند به منظوری مقامات ذیصلاح رسانده که بر طبق این تعاریف همه ارگانهای ادارهٔ دولت و حکومت نقش شان را در قبال این روابط بخوبی درک کنند. همچنان دستگاه دیپلوماسی با هر وسیلهٔ ممکن و در دسترس نقش ضد بشری همه گروه های تروریستی و بنیادگرا بصورت اخص طالبان و داعش را به مردم جهان، پارلمان ها، حکومات و سازمان های بین المللی روشن ساخته و اسناد اثباتیه از محاکم صحرایی سنگسار زنان، ترور های هدفمند نخبه گان، اعضای جامعهٔ مدنی و سایر اعمال تخریبی ضد بشری  این گروه های تروریستی را در دید و دسترس همگان قرار دهند. به جهانیان باید اذعان کرد که طالبان با سایر گروه ها و دسته های تروریستی مماثل هیچ فرقی ندارند، آنها تنها بیرق خود را که همه درگدامهای سازمان استخبارات نظامی پاکستان ISI انبار شده اند تعویض میکنند و در وحشت، دهشت، ترور، اختناق، بنیاد گرایی و تخدیر اذهان مردم هیچ فرقی با هم ندارند و همه از یک مرجع تجهیز، سوق و اداره میگردند.

آنچه در سیاست خارجی کشورما از اهمیت بسیار فراوان برخوردار است همانا تآمین صلح در افغانستان ومنطقه میباشد، هیچگاهی صلح جهانی ومنطقوی در موجودیت یک افغانستان جنگ زده و پر آشوب متصور نیست، هیچ کشوری در منطقه از این آشوب درامان بوده نمیتواند، سیاسیون وسردمداران پاکستان، ایران و کشور های آسیای میانه نیز بوضاحت این را میدانند ولی برای اتخاذ و اجرای چنین سیاست به عناطر متخصص، مدبر، ملی ووفادار به امر مقدس وطن و منافع ملی در ادارات سیاستگذار واجراییوی نیاز است. دستگاه دیپلوماسی کشورما در ایجاد و توسعه روابط حسنه با همسایگان خاصتاً پاکستان بیشترین توجه را معطوف دارند. گرچه پاکستان تا امروز مناسبات اش با افغانستان را با تهدید مسلحانه، ایجاد دهشت، وحشت و افغان کشی از طریق فرستادن گسیل گروه های تروریستی، حمایت مادی و معنوی ستون پنجم یا حکومت سایه در درون دولت تعریف میکند.اما موقعیت جغرافیایی وجیو استراتیژیک افغانستان خود بیانگر آنست که اگر عناصرمتخصص، مجرب، ملی اندیش و کارا درادارهٔ دولت و دستگاه دیپلوماسی کشور زمام امور را در دست داشته باشند پاکستان ناگزیر خواهد بود تا درعملکرد ونحوهٔ روابط اش با افغانستان بازنگری کند. برای یک دستگاه دیپلوماسی مجرب و کارا این امر بسیار ممکن است تا معادلات منافع جانبین را طوری رقم بزنند که برای طرفین راه جزء شناسایی حق خود ارادیت یکدیگراز طریق ایجاد روابط نیک همسایگی، احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی هر دو کشوروجود نداشته باشد.این کار هم از طریق گفتگو های سودمند توسط هیئت ها و سفرای مدبر،حرفه ای، مجرب، کارشناس و ملی اندیش، هدفمند، نکته سنج و سخن دان میتواند صورت پذیرد وهم از طریق فشار های بین المللی و ارائه اسناد قابل اعتبار از مداخلات مسلحانه، تعلیم، تربیه و تجهیز گروه های تروریستی و گسیل این گروه ها به قلمرو افغانستان به سازمان ملل متحد، پارلمان ها وحکومات میتواند عملی گردد.

 

هلند، فبروری ۲۰۲۱

 

 


بالا
 
بازگشت