عبدالقیوم میرزاده

 

بر پایی اتحاد نامقدس به قصد براندازی شیرازهٔ نظام کشور

کشور عزیز ما افغانستاناین روز ها در دشوار ترین مراحل هست و نیست خویش قرار گرفته است. سازمان استخبارات نظامی پاکستان، مراجع سیاسی و استخباراتی ایران، سازمان استخبارات فدراتیف روسیه در تبانی حلقات داخلی وابستهٔ ایشان چون طالبان، جهادیان سابق، نو کران استخبارات ایران افرادمعلوم الحال وابسته به سازمان استخبارات روسیه که تجربه کودتای سال ۱۹۹۲ کشوررا نیز دارند در یک اتحاد نامقدس برعلیه نظام جمهوری اسلامی افغانستان صف بندی کرده و در پی بر اندازی نظام دولت جمهوری اند.

از تحلیل تبلیغات رسانه های جمعی تصویری و ارزیابی مجموعهٔ رسانه ای آنلاین در قبال کشور ما بر می آید که ماشین تبلیغاتی دشمنان افغانستان با شدت تمام برای بر اندازی نظام فعال گردیده است و توفان مهیبی در راه است همهٔ اجزا و گردانندگان این تبلیغات در یک خط واحد برعلیهٔ منافع ملی کشور ما مصمم اند تا بر طبق اهداف تیوری توطئه تبلیغات زهر آگین ضد ملی را در میان مردم پخش و بدین وسیله این اهداف ضد ملی را به باور مردم تبدیل کنند واخیراً دامنهٔ این تبلیغاتوسعت یافته واز طُرق گوناگون مردم را برای براندازی نظام میشورانند وهمچنان درپی تضعیف مورال رزمی قوای مسلح کشور اند.

استراتیژیست های امریکایی در محوریت طرح های انگلیسی درجنوب و جنوب شرق آسیا و پر هزینه بودن مصارف نظامی پیشبرد اهداف و کنترول منطقه مصمم اند تا با کمک ارتش پاکستان و نیرو های تحت فرمانش یعنی طالبان، داعش و القاعده از طریق ارتقای نقش پاکستان در فعل و انفعالات منطقه در قبال طرح ها استراتیژیک چین درجنوب آسیاامور شان را به پیش ببرند.

در نسخه امریکایی در قبال این سیاست ها آمده است که در جامعه سنتی افغانستان گروه های تروریستی بطور ریشه دار عمل میکنند، بناً اتحاد ملت افغان بدوریک دولت ملی با اساسات دیموکراتیک محال است. درهمچو شرایط امریکا مصمم است نیرو هایش را تا ماه می ۲۰۲۱از افغانستان خارج کند که تطبیق این امر با خطوط ترسیم کرده ای امریکایی به قیمت درگرفتن یک جنگ داخلیدر کشور ما تمام خواهد شد. آنها نسخه های این تیوریبی ثباتی ودر دادن جنگ داخلی در کشور ما را برای متحدین منطقوی اش طوری ترسیم کرده اند که درهمچو اوضاع بی ثبات و جنگ داخلی درافغانستان نه تنها خودشان بلکه سایر آزمندان منطقوی چون روسیه، ایران، جمهوریت های آسیای میانه نیز میتوانند منافع شان را جستجو ودریافت کنند.در این نسخه ها پاکستان نقش ژاندارم را بازی میکند وگروه های تروریستی فعال در افغانستان چون طالب،داعش، القاعد، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جنبش اسلامی ازبکستان و سایر تروریستان که همه در مدارس بنیاد گرایی پاکستان آموزش دیده و از جانب سازمان استخبارات نظامی پاکستان تعلیم و تربیه تروریستی گردیده اند گرداننده گان اهداف پسا امریکا را در افغانستان و منطقه میباشند. این است دیدگاه حاکم در بخشهای کلیدی مراجع سیاستگزار امریکاکه از سال ۲۰۰۹ بدینسونه تنها تمام پیشنهادات دولت افغانستان را مبنی بر تحکیم پایه های اقتصاد و اداره، همچنان تقویت نیرو های مسلح و ایجاد نیروی هوایی برای دفاع از سرحدات کشوررا رد کرده بلکه در تفاهم با پاکستان طالبان را بیشتر تقویت کرده و به بهانه های فریبنده در جهت هویت بخشیدن این گروه تروریستی از طریق تأسیس دفتردوحه اقدامات دیپلوماتیک را رویدست گرفتند.

در نسخه امریکایی دولت افغانستان بی ثبات و رهبری کشور ضعیف و بدون هرنوع امکان برای مقابله با ترویزم ترسیم گردیده است. که طراحان این نسخه منجمله خلیل زاد بمنظوربی ارزش ساختن تبعات دیمو کراسی نوپای کشورو تضعیف ادارهٔ دولت درسال ۲۰۱۴ بعد از انتخابات برای انتخاب رئیس جمهور و معاونین اش عبدالله عبدالله دلقک معلوم الحال خویش را که درعین حال مهرهٔ پاکستانی نیز میباشد وظیفه دادند تا با همکاری با سایر زور گویان تنظیمی، مفسدین، غاصبین، دزدانو قاچاقبرانکه در این همه سال مزد بگیران اداره دولت امریکا و پاکستان بودند دربرابرانتخابات و رای مردم قرار گرفته و آخر الامر به دستور باداران امریکایی اش حکومت (وحدت ملی) که در حقیقت کمر ملت را در برابر تجاوز بیگانه شکستاند و دیموکراسی را بدنام ساخت ایجاد کردند. به طریقه های مختلف پروسهٔ دولت سازی و تحکیم پایه های دولت ملی را لرزان ساختند و در این همه سالها در برابر تمام اقدامات که در راستای منافع ملی جریان داشت موانع ایجاد کرده وفساد گسترده را درتمام ساحات اقتصادی و ادارهٔ کشور جاری نگهداشتند. همچنان باتمام ذرایع به شمول تهدید منافع ملی کشور از فساد پیشگان حمایت همه جانبه کردند.

در این نسخه امریکایی همچنان زیر نام حکومت مؤقت تدابیری پیشبینی شده بود که خلای قدرت را در کشورما بمیان آورند وهمانند سال ۱۹۹۶ با یک یورش طالبان را حاکم بر سرنوشت کشور ما گردانند. برای مقدمات این یورش لازم می افتید تا لشکری برای تقویت نیرو های موجودطالبان تدارک میشد که این تدارکات از زندانیان طالبان در زندانهای افغانستان تکمیل میگردید وزمینه سازی افتراقات ملی، تخدیر و تخریب اذهان عامه، تبلیغات وسیع ضد حکومتی، تضعیف مورال رزمی نیروهای مسلح کشور را به غلام بچگان داخلی پاکستان و امریکا که همه در یک صف نا مقدس در زیررهبری عبدالله عبدالله جمع شده اند سپرده شده بود.

در همچو اوضاع و احوال که یک اتحاد نا مقدس مخربین و خاینین داخلی در تحت حمایت پاکستان، ایران، امریکا، روسیه برای تحقق نسخه ها و اهداف سیاست ها و استراتیژی های بیگانگان شکل گرفته و هر روز سیلی از تبلیغات در جهت مخالف منافع ملی کشورغرض پر تنش ساختن هر چه بیشتراوضاع جریان دارد یگانه مرجع که در برابراین همه دسایسو حملات سازمان یافتهٔ تهاجمات جنگجویان پاکستانی (طالب)قرار دارد ادارهٔ دولت افغانستان است که با شکیبایی تمام تلاش خویش را در جهت دفع حملات مسلحانه جنگجویان طالب، داعش و القاعده متمرکز ساخته وهمزمان غرض تأمین منافع ملی کشور، حفظ تمامیت ارضی، رشد و شگوفایی اقتصادی کشور، تأمین روابط دیپلوماتیک و ایجاد تفاهم مشترک منطقویی در جهت خنثی ساختن اهداف ددمنشانهٔ خارجیان که نه تنها منافع ملی ما را زیر پا میکند بلکه اوضاع منطقه را نیزبه بحران میکشاند و بیلانس قوا را در منطقه برهم میزندو در نتیجه احتمالاً آشوب بزرگی منطقه را فرا خواهد گرفت اقدامات را رویدست دارد.

ناگفته نماند همه اجزای این اتحاد نا مقدس در تلاش کثیرالجوانب سقوط ادارهٔ دولت یا نظام کشور را نشانی کرده اند. انکشاف این وضع نتایج کاری پروژهٔ ایست کهحدود ده سال قبل مؤسسهٔ تحقیقات استراتیژیک امریکا بنام (راند)در گزارش برای کانگرس امریکا تهیه کرده بود میباشد. باراک اوباما رئیس جمهور قبلی امریکا در سال ۲۰۰۹ سعی کردپالیسی رادر کنگره به تصویب برساند تانقش پاکستان را در منطقه محدود ساخته و دست پاکستان را در امور افغانستان کوتاه سازد و همچنان قطع کمکهای امریکا برای پاکستان مطمع نظرش بود و درعوض مطرح کرده بود تا کمک برای تحکیم حکومت سازی درافغانستان و تقویت قوای مسلح افغانستان اقدامات رویدست گرفته شود. که محافظه کاران کنگره با این پالیسی مخالف بودندو مؤسسه راند دراین زمینه گزارشی برای کنگره تهیه کردکه برعکس پیشنهادات باراک اوباما پاکستان را منحیث کشور محوردر الویت سیاست های امریکا در جنوب آسیا همچو گذشته مطرح کرده بود و این گزارش از جانب کانگرس امریکا تصویب شد، کهاوباما هم به تأخیربرآن صحه گذاشت و به این ترتیب زلمی خلیل زاد هر چند در ابتدأ در نقش های پشت پردهمجدداً وارد میدان بازی شد و درانتخابات سال ۲۰۱۴ افغانستان آگاهان سیاسی حتی از کاندیداتوری وی منحیث رئیس جمهور خبر میدادند هرچند خودش این خبر ها را نه رد و نه تأئیدکرد. اما با ملاقات های متعدد و تحریکات صریح عناصر خود فروخته ای که فهرست شانرا در بالا ذکر کردم توانست وضعیت سیاسی کشور را در جریان شمارش آرا بحدی متشنج سازد که با دخالت جانکری وزیر خارجه وقت امریکا دولت و حکومت غیر قانونی و ضعیف را بر کشور ما تحمیل کرد و بدین ترتیب در انظارجهانیان و کانگرس امریکا دولت افغانستان را ضعیف و سراپا آغشته در فساد معرفی کرده و به گزارش راند صحه گذاشت.

خلیل زاد از همه امکانات استفاده کرد تا نقش محوری پاکستان رادر مسایل افغانستان استحکام بخشیده و با تمام امکانات تلاش بخرچ داد تا دولت افغانستان را تضعیف و مانور های سقوط دولت و دولت موازی را بوسیلهٔ ریزرف های پاکستان - ایران وگماشتگانش چندین بار به منصهٔ اجرا گذاشت. که خوشبختانه همهٔ این مانور ها گرچه به قیمت گزاف اما دفع گردید. در آستانهٔ انتخابات سال ۲۰۱۹ ریاست جمهوری افغانستان گزارشی دیگری را مؤسسه راند به کانگرس امریکا ارائه کرد که در آن در پیامد توافق امریکا با طالبان در غیاب دولت افغانستان مسئله حکومت مؤقت متشکل از غلامان حلقه بگوش پاکستان، ایران و مهره هایی امریکایی مطمع نظر بوده است. گرچه در گزارش نام افراد ذکر نگردیده است اما دید وادید هایی خلیل زاد، سفیر اسبق امریکا در کابل و رئیس قوت های امریکا در افغانستان با افراد و حلقات معین و سفر هایی این افراد و حلقات به پاکستان و ملاقات هایی آنها با نظامیان پاکستانی در پشت در های بسته حکایت گر عمق این زد و بند های ضد افغانی میباشد.

ممکن است خلیل زاد و یا مؤسسه راند برای منافع ملی امریکا بهترین گزینه ها را مطرح کرده باشند اما به اطمینان برایتان متذکر میشوم که این گزینه ها که در این گزارش من آنرا بنام نسخه های استراتیژیک نام برده ام دقیقاً در جهت مخالف منافع ملی ما قرار دارد. اگر ملت ما متحدانه در کنار دولت خویش قرار گیرد و دست غلامان سیه روی پاکستانی، ایرانی، روسی و امریکایی را از عرصهٔ فعال سیاست کوتاه کرده به حاشیه برانند و همه حرکات خاینانه و ملاقات های کودتا گونه ٔآنها را به مراجع امنیتی گزارش کنند و منابع عایداتی فساد محور آنها را بخشکانند من یقین دارم که گزینه های فراوان بدیل وجود دارند که روابط متقابل سیاسی – اقتصادی- نظامی و فرهنگی کشور ما را با همه کشور های جهان منجملهایالات متحدهٔ امریکا و پاکستان درچوکات منافع ملی جانبین تعریف میکند.

همه با یک صدا در برابر این حرکات کودتایی ایستاده شویم و در خنثی سازی تبلیغات زهر آگین این مار های آستین مجدانه فعال گردیم.تا توان داریم این مخربین و فساد پیشگان را به حاشیه برانیم. هر تبلیغ سوء را که بوی تفرقه و نفاق از آن متصاعد است با دلایل مؤجه رد کرده و مردم را از نیت سوء آنها آگاه سازیم.

به همهٔ مردم باید تفهیم گردد نقد منطقی، آگاهانه، مستند و علمی از نقایص، کمبودی ها و نارسایی ها چه به مثابه یک شهروند و چه بمثابهٔاپوزیسیون و یا جناح های مخالف البته در هرعرصه باتوضیح علمی درخصوص راه های برون رفت و رفع نقیصه میتواند گره گشای خوبی برای انکشاف، پیشرفت بوده وفرهنگ نقد را درجامعه نهادینه میگرداند که بسیار مفید و پذیرا است. اما به دهل و سرنای دشمن معلوم الحال کشور رقصیدن و تبلیغات استخراج شده ای سازمانهای استخبارات پاکستان و ایران را نشخوار کردن و طرح آن درمجالس، محافل و رسانه ها نه به صیغهٔ نقد بلکه به صیغهٔ

محو فزیکی عناصر متشکلهٔ ادارهٔ دولت و نابودی نظام مترادف با خیانت به کشور است.

هلند، فبروری ۲۰۲۱

 

 


بالا
 
بازگشت