مهرالدین مشید
حکومت موقت راۀ حل یا «ابتذال شر» بر دامان جمهوریت
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستمهیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفتهستم اگر میروم گر نروم نیستم
در این روزها بحث بر سر تشکیل ادارۀ موقت گرم است. هرچند این موضوع از چندین ماه بدین سو از سوی شماری شخصیت ها و گروه های سیاسی یگانه راه برای نجات کشور از فاجعۀ کنونی مطرح شده است؛ اما این موضوع پس از آن بیشتر داغ و رسانه ای شد که زلمی خلیل موضوع حکومت موقت را در نشستی با شماری شخصیت ها و رهبران گروه های سیاسی در دوحه مطرح کرد. گفته می شود که خلیلزاد در این دیدارها سه طرح را مطرح ساخته است؛ طرح نخست ادامۀ حکومت کنونی و شامل ساختن طالبان در این حکومت، طرح دوم شریک ساختن حکومت در یک ساختار حکومتی طالبان و طرح سوم هم ایجاد حکومت موقت و همهشمول بودهاست. هرچند مقام های کاخ سفید در این رابطه ابراز نظر نکرده اند واما مقام های آن در جریان این موضوع اند.
زلمی خلیل زاد یک هفته پیش تر از آن در کابل با عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحۀ ملی، رهبری پیشین جهاد، حامد کرزی، رییسجمهور پیشین، محمد حنیف اتمر، وزیر خارجه و حمد الله محب، مشاور امنیت ملی دیدارهایی داشت؛ اما رئیسجمهور غنی در این سفر آقای خلیل زاد به کابل حاضر نشد که او را ببیند. وی در سخنرانی ای گفت که حاضر است تا قدرت را به جانشین منتخب تحویل بدهم و افزود که طالبان حق ندارند که خواست شان را بر مردم افغانستان تحمیل کنند. به دنبال این انکشاف های سیاسی حامد کرزی، استاد سیاف و عبدالله با رئیس جمهور غنی دیدار داشتند و هرچند جزییات دیدار های شان رسانه ای نشد؛ اما ارگ گفت که در این دیدار در رابطه به پروسۀ صلح، چگونگی ساختار شورای عالی مصالحۀ ملی و تدویر نخستین نشست آن، بحث و تبادل نظر صورت گرفت. شورای عالی مصالحه ملی گفت که در این دیدار دربارهای گفتوگوهای صلح در دوحه و برگزاری نخستین نشست رهبری شورای عالی مصالحۀ ملی بحث و تبادل صورت گرفت. یک روز پیشتر از آن هم رییس جمهور غنی با داکتر عبدالله در مورد برگزاری اولین نشست شورای عالی مصالحه ملی گفتگو کردهبود. حکومت افغانستان پس از نشست شماری سیاستگران در دوحه با خلیل زاد، تلاش هایی را برای تقویت اجماع ملی آغاز کرد و خواست کسانی چون آقای محقق را بحیث مشاور امنیت ملی تعیین کند و به دوستم امتیازات بیشتری قایل شد و ممکن در گام بعدی هم شکار قانونی و اسماعیل خان وکسانی دیگر مانند بسم الله خان در تیر رس آقای غنی قرار داشته باشند، اما هنوز این مسایل رسمی نشده است. آقای غنی می داند که بیشتر شخصیت های خواندۀ سیاسی و رهبران خود خواندۀ گروهی در افغانستان اهل معامله اند و زود تطمیع می شوند؛ زیرا از نظر آقای غنی مهره های سوخته اند که خویش را به حراج نهاده اند. آنان پروای کشور را نداشته، برای افغانستان ومردمش آرمانی ندارند و تمامی تلاش آنان برای رسیدن به قدرت و ثروت است. از این رو خریدن آنان ارزان تر و بی درد سر تر برای آقای غنی است. او در این مدت دریافته که چگونه آنان را به دام خود بیفگند.
هدف از این تلاش های دیرهنگام آقای غنی تقویت اجماع ملی و به نمایش نهادن مانور با طالبان است که متاسفانه خیلی ناوقت آغاز شده و تا کنون به قوام هم نرسیده است.این دیدار پس از آن صورت گرفت که اتحادیۀ اروپا گفت که شورای مصالحه ملی برای پیشبرد مسایل مربوط به مصالحه باید هرچه زودتر آغاز بکار کند. پس از این دیدار ها تبصره ها در مورد حکومت موقت جان بیشتر گرفت و از قراین فهمیده می شود که در آن روز رهبران یادشده موضوع حکومت موقت را با آقای غنی مطرح کرده باشند؛ اما آقای غنی هم بیشتر از گذشته با بلند برداشتن درفش جمهوریت پرداخته و تلاش هایش را برای بقای جمهوریت بیشتر نموده است. هنوز کش و قوس ها در پیوند به تشکیل حکومت موقت در میان رهبران حکومت و گرو های سیاسی و طالبان ادامه داشت که نوار صوتی آقای احمد امینی یک تن از اعضای هیأت دولت افغانستان در دوحه مبنی براین که تلاش ها برای نجات جمهوریت است و آقای غنی قربانی است، رسانه ای شد. همزمان به آن هیأت طالبان برای دیدار با مقام های ایرانی و روسی دوحه را ترک رکردند و نشست های دوحه به کندی مواجه شد. حتا گفته شد که طالبان تمایلی برای گفت و گو ها دردوحه ندارند. همزمان با آن هیأت طالبان سفر هایی به تهران و مسکو داشت. طالبان در تهران و مسکو استقبال شدند و شمخانی رئیس شورای امنیت ملی ایران بی شرمانه گفت که رهبران این گروه را در مبارزه با آمریکا مصمم دیده است. او در مورد ملا عبدالغنی برادر نوشت: "کسی که سیزده سال در گوانتانامو زیر شکنجههای آنان بوده، مبارزه با آمریکا در منطقه را کنار نگذاشته است." هرچند او افزود که هیچگاه جریانی را که بخواهد با جنگ در افغانستان به حاکمیت برسد به رسمیت نخواهد شناخت؛ اما اظهارات نخستین شمخانی پرده از نیات زشت و تمامیت خواهانۀ آخوند های ایران نسبت به افغانستان برداشت که برای پیش گیری از ساخت و ساز پروژه های آبی در غرب کشور، طالبان و القاعده را کمک می کنند. شمخانی با این سخنان خواسته که طالبان را در جنگ با امریکا تشویق کند. این درحالی است که طالبان خنجر ها را بر روی سربازان و مردم افغانستان گرفته اند. آقای شمخانی فراموش کرده که چگونه طالبان در روز ۱۷ اسد ۱۳۷۷، به دنبال اشغال شهرمزار شریف ده دیپلمات ایرانی و یک خبرنگار را قنسل گری ایران کشتند. نرمش ایرانی ها با طالبان به دلیل دشمنی های آنان با امریکا است و شاید هم برخورد تاکتیکی غرض وارد کردن فشار بر امریکا باشد و گفته می توان که نتایج معاملۀ ایران با امریکا سیاست نهایی ایران با طالبان را رقم می زند.
هیأت طالبان در مسکو نیز حکومت افغانستان را مورد حمله قرارداد. چنانکه شیرمحمد ستانکزی در مسکو گفت که در صورت استعفای غنی و انتقال قدرت به یک ادارۀ موقت حاضر به آتش بس اند و وی هیأت حکومت را فاقد صلاحیت خواند و گفت که از ادارۀ کابل دستور می گیرند. در عین حال وزیر خارجۀ روسیه هم به ستانکزی گفته است که کشورش از حکومت فراگیردر افغانستان حمایت می کند. این پیشنهاد طالبان خطرناک بوده و در واقع نوعی انقطاع سیاسی را در پی دارد. در این حال هیچ ضمانتی وجود ندارد که طالبان برای اخذ قدرت به حملۀ نظامی متوسل شوند و به جمهوریت آسیب برسانند؛ زیرا باور های این گروه فرسنگ ها با جمهوریت فاصله دارد. در حالیکه این سخنان ستانکزی درواقع فرمایش نظامیان پاکستان است. سخنان اخیر آقای غنی در برابر سخنان ستانکزی ضمن این که امریکا واداره های امریکا را در رابطه به توافقنامۀ دوحه و صلح به مشارکت خواست و به ادامه گفت او حاضر است تا از طریق انتخابات از قدرت کنار برود. این به معنای واکنش مثبت و انعطاف و چراغ سبز نشان دادن به طالبان و جامعۀ جهانی است. او با این سخنان خواست که تمامیت خواهی های فریب آلود طالب – پاکستان رابه چالش بکشد و از سویی هم خود را از اتهام کنار نرفتن از قدرت رهایی ببخشد. این پاسخ درست به ستانکزی است که وی خواهان قربانی حکومت در راۀ صلح شده است. این در حالی است که اداره های موقت گذشته پاسخگو نبوده و بجای تامین صلح در کشور بیشتر عامل جنگ داخلی شده است. در این میان کار روی میکانیزمی که زمینه ساز برگزاری انتخابات زود هنگام در کشور باشد، خود مسألۀ چالش آفرین است که نیاز به کار دارد.
کشورهای ایران و روسیه که با پاکستان رابطۀ نزدیک دارند. آنان گویا در این سفر چراغ سبز را برای طالبان نشان دادند. دلیلش دشمنی این دو کشور با امریکا است و آنان از طالبان برای جنگ نیابتی برضد امریکا استفاده می کنند. چنانکه افشا شد که روسیه برای طالبان پول و سلاح می داده تا سربازان امریکایی را بکشند. از همین رو بود که ستانکزی از روسیه بحیث تریبیون برضد حکومت افغانستان استفاده کرد. این در واقع به تلاش های افغانستان برای اجماع منطقه ای آسیب وارد کرد و موقعیت منطقه ای حکومت افغانستان را به سود طالبان تضعیف نمود. هدف نهایی سفر هیأت طالبان با تهران و مسکو را تدر واقع اعمال فشار بر امریکا تشکیل می دهد. این اظهارات عباس ستانکزی که در مصاحبه با ایران انترنشنل گفت، آنان برسر حکومت جدید اسلامی با امریکا با توافق رسیده اند.هرچند او نوعیت این حکومت را توضیح نداد و اما این سخن او پرده از زد و بندهای خلیل زاد برضد حکومت و مردم افغانستان برمی دارد ونشاندهندۀ این است که امریکا در زمان ترامپ با طالبان برضد حوزۀ جمهوریت کنار آمده بود. تلاش های طالب وپاکستان محور خلیل زاد سبب شد که در حوت ۹۷، حمد الله محب، مشاور امنیت ملی، در حاشیهی یک نشست شورای امنیت سازمان ملل در واشنگتن بگوید که آقای خلیلزاد با دور زدن دولت در گفتگوهای صلح، به دنبال کسب قدرت در افغانستان است، موضوع که با واکشنهای گستردهی داخلی و جهانی مواجه شد و خشم مقام های امریکایی را برانگیخت. بررغم تلاش های خلیل زاد روند گفت و گو های دوحه به زودی به نتیجه نرسید و جوبایدن رئیس جمهور امریکا شد. دولت جدید امریکا اعلان کرد که توافقنامۀ دوحه را مورد بازنگری قرار می دهد.
در همین حال پنتاگون موضع تندتری در برابر طالبان اختیار کرد و جان کِربی، سخنگوی وزارت دفاع امریکا، روز ۹ دلو در نخستین نشست خبری اش گفت که طالبان به تعهدات شان به کاهش خشونت و دست کشیدن از پیوند با القاعده عمل نکرده اند. او گفت که عدم تعهدات طالبان، رسیدن به توافق سیاسی را دشوار می سازد؛ اما وی افزود که امریکا هنوز هم به این توافقنامه پابند است. او همچنان در مورد سطح نیرو های امریکایی در افغانستان گفت که این به شرایط وابستگی دارد و امریکا در باره صفر ساختن شمار نیروهایش در افغانستان، با همکاران و متحدانش مشوره می کند. یک روز پس از آن وزیر خارجۀ امریکا طی یک تماس تیلفونی با رئیس جمهور افغانستان پیوند به روند صلح و تعهدات واشنگتن به مشارکت دوام دار میان دو کشور بحث و گفتگو کرد بلینکن در تویتی گفت که او خواست امریکا را مبنی بر حمایت همه رهبران افغانستان از فرصت تاریخی را که برای صلح فراهم گردیده ، را بازگو کردم؛ البته با حفظ دستآوردهای که در جریان بیست سال اخیر به دست آمدهاند. پیش از آن جک سولیوان مشاور امنیت ملی جو بایدن روز جمعه ۳ دلو با حمدالله محب مشاور امنیت ملی کشور تلفنی گفتگو کرده بود. وی از بازنگری توافقنانامۀ دوحه خبر داده واطمینان داد که امریکا با تلاشهای دیپلماتیک قوی از روند جاری صلح در افغانستان حمایت خواهد کرد که هدف آن کمک به دو طرف جنگ برای دستیابی به یک راه حل سیاسی پایدار و عادلانه و برقراری آتش بس دائمی خواهد بود. امریکا در واقع خواهان مذاکرات واقعی طالبان با کابل است که اکنون فریب آلود و چند پهلو عمل می کنند.
آنچه از آن سخن رفت، بیشتر بیانگر مواضع آشکار و روی پردۀ مقام های کشور های جهان در پیوند به صلح افغانستان است که بازی های پشت پردۀ آنان حرف دیگری و مواضع دیگری دارد. ممکن حرف های آخرشان را در دقیقۀ ۹۰ بازی بگویند. در این میان به همگان آشکار است که پاکستان و ایران و روسیه و به نحوی هم چین با حمایت از گروهای تروریستی طالب و القاعده در خط مقدم جنگ نیابتی افغانستان برضد امریکا قرار دارند. این صف آرایی ها نوعی تقابل منطقه ای را در پیوند به افغانستان نشان می دهد که اختلاف پاکستان با هند بر آن غلبه دارد. از سویی هم سو قطر، ایران و ترکیه و در سوی دیگر عربستان، مصر و امارات در فضای نشست های دوحه سنگینی دارند. در واقع این وزنه وارد کردن ها است که قرعۀ فال صلح وجنگ افغانستان را شاید پس از یک دورۀ گذار زیر ادارۀ موقت و یا انتقالی، در نظام جمهوریت و امارت و حکومت جدید اسلامی رقم می زنند. کشور های یادشده با توجه به نفوذی که دارند و بدون تردید حرف آخر را در این زمینه خواهند گفت. حرف های کلیشه ای به نام دفاع از جمهوریت وارزش ها راه بجایی نخواهند برد. آزمون های تاریخی نشان داده است که « رفتن به پای مردم بیگانه در بهشت – حقا که با عقوبت دوزخ برابر است.»
با این حال چگونه می توان به کسی چشم امید بست که وی روزی گفته بود، امکان ندارد افغانستان یک پارچه شود و طالبان دشمن امریکا نیست. موضعگیریهای جوبایدن در ده سال گذشته در مورد افغانستان، بارها جنجال بر انگیز شده است. او همواره بر پایان جنگ امریکا در منطقه از جمله افغانستان و خروج نیروهای این کشور از افغانستان تاکید کرده است. جوبایدن در سال ۲۰۱۱که معاون بارک اوباما بود به نیوز ویک گفته بود که طالبان دشمن امریکا نیست، زیرا به گفتهی او، این گروه منافع این کشور را تهدید نمیکند. آقای بایدن در آن زمان به نیوزویک گفته بود که «تا کنون هیچ جمله ای یا اظهار نظری از رییس جمهوری امریکا در زمینهی سیاست ما دیده نشده است که گفته باشد طالبان دشمن ما هستند». در فبروری سال گذشته، آقای بایدن در یک مناظرهی درون حزبی گفته بود که امکان ندارد افغانستان یک پارچه شود. او در این مناظره که در ۸ فبروی انجام شد چنین گفته بود،«در بارهی افغانستان باید بگویم، من کاملن مخالف ایدهی ملتسازی در این کشور بودم. ممکن نیست که آن کشور متحد شود، هیچ امکان ندارد که آن کشور یکپارچه شود.» هم چنان چهارماه پیش، جوبایدن در یک مناظرۀ درون حزبی دیگر گفته بود که افغانستان یک کشور سه پارچه و درست ناشدنی است. او گفته بود که نیروهای امریکایی از افغانستان خارج شوند و پاکستان پایگاهی برای این سربازان در اختیار امریکا قرار دهد، تا واشنگتن بتواند به جلوگیری از حملههای هراس افگنی از افغانستان به امریکا ادامه بدهد.
حال که بایدن رئیس جمهور امریکا شده است و با این افکار پیشینه ای که در مورد افغانستان داشته و مانند اخلاف خود از افغانستان و مردمش چندان آگاهی درست ندارد، چه انتظاری را می توان از او داشت. اکنون که دوحه وارد آزمون تازه شده است و دیده شود که تعهد طالبان برای صلح محک می خورد یا خیر. دراین تردیدی نیست که او هم قربانی اشبتاه های مقام های پیشین کاخ سفید شود که شرایط فاجعه بار کنونی افغانستان نتیجۀ سیاست های پاکستان محور آنان طی ۲۰ سال گذشته است. دیده شود که او بازهم دنبال خلف خود می رود و با پاکستان در پیوند با افغانستان معامله می کند یا این که متوجه مراکز اصلی تروریستان در پاکستان می شود. هنوز زود است که به چرخش سیاسی واشنگتن در پیوند به اسلام آباد خوش بین بود و این سخنان عمران خان را که درگیر شدن طولانی پاکستان در جنگ افغانستان را اشتباه خوانده است، بجای موضع تاکتیکی، واقعی و جدی گرفت. زیرا پاکستان با دشواری جدی اقتصادی رو به رو است و بخاطر حمایت از گروه های تروریستی به زودی وارد لیست سیاۀ تعزیرات صندوق بین المللی پول می شود.
از آنچه گفته آمد، حکومت موقت به گفتۀ هانا آرنت، اندیشمند آلمانی قرن بيستم به مثابۀ «ابتذال شر» (پیش پا افتادگی بدی و یا شر و فساد سازمان یافته) و اما فساد لکۀ ننگینی بر دامان جمهوریت سایۀ سنگینی بر روان مردم افغانستان افگنده است. شماری شخصیت ها در داخل کشور همصدا با طالبان خواهان تشکیل ادارۀ موقت اند و طالبان یک گام پیش نهاده و حتا خواهان استعفای رئیس جمهور غنی اند. این در حالی است که بحث بر سر چگونگی نظام از جمهوریت تا «حکومت جدید اسلامی» طرح طالبانی هنوز آغاز نشده است. در عین حال از یک سو نبود اجماع در داخل میان حکومت و گروه های سیاسی با موجودیت فساد و فقر و بیکاری جانکاه درکشور پای مصالحه با طالبان را لنگ کرده است و ازسوی دیگر خطر بهم خوردن اجماع منطقه ای در رابطه به صلح کوره راۀ صلح را پرخم و پرپیچ تر کرده است. این جدا از دشواری هایی است که با وارد شدن جوبایدن در کاخ سفید توافقنامۀ دوحه زیر پرسش رفته و مورد بازنگری مقام های امریکایی قرار گرفته است. این حوادث دست به دست هم داده و امیدواری ها برای صلح را کمتر نموده است. از این رو است که کشتی در گل افتادۀ کشور که به شدت هوای ساحل دارد، بجای قرار گرفتن در سکوی حکومت موقت در موجی از منازعه میان جمهوری خواهان و امارت خواهان، برعکس هر روز بیشتر از روز دیگر در گل می نشیند. دیده شود که این کشتی در گل نشسته گام به ساحل افتاده می گذارد و به یاری موج از خود رفته به مقام معلوم و شناخت چیستی های خود نایل می آید تا هستی خویش را در رفتن های پیهم و نیستی خویش را در ماندن های پیهم به جستجو بگیرد. یاهو
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستمهیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفتهستم اگر میروم گر نروم نیستم