هدايت حبيب
جاسوسهای چینی مورد عفو قرار گرفتند!
به گزارش هندوستان تایمز، اشرف غنی ریيس جمهور افغانستان دستورآزادی ۱۰ جاسوس چینی را صادرکرده و آنها را با طیاره ی اختصاصی روانه پکن نموده است.
این ۱۰ جاسوس در ماه دسامبر در کابل بازداشت شده بودند و برخی از مقامات افغانستان خواستار عذرخواهی چین در این رابطه بودند.
پیش از این نیز هندوستان تایمز گزارش داده بود که افغانستان از چین خواسته بود تا بطور رسمی بخاطر فعالیتهای جاسوسی و نقض قوانین بینالمللی عذرخواهی کند تا این جاسوسها مورد عفو قرار گیرند؛ اما هنوز مشخص نیست که شرایط آزادی این جاسوسها چگونه بوده است.
به گفته منابع امنیتی در افغانستان، جاسوسان چینی در حال ایجاد یک شبکه جعلی "جنبش اسلامی ترکستان شرقی" در افغانستان بودند تا عوامل این گروه در افغانستان را به دام بیاندازند.
جنبش اسلامی ترکستان شرقی یک جنبش تکفیری و جدایی طلب است که از نیروهای تندروی اقلیت اویغور در غرب چین تشکیل شده است. اکثر نیروهای عضو این جنبش در ولایت سین کیانگ چین حضور دارند.
پس ازموجودیت گروه تروریستی داعش در شمال شرق افغانستان، چین درمورد برقراری ارتباط این گروه تروریستی با اویغورها نگران است و به همین منظور در روند صلح دولت و طالبان نقش تسهیل کننده اختیار کرده است.
افراطگرایان اویغور در اردوگاه هایی که در افغانستان و پاکستان توسط عربستان سعودی تامین مالی شده اند، آموزش ایدیولوژیک و نظامی دریافت میکنند.
چین میخواهد مطمئن شود که افراطگرایان اویغور در افغانستان و پاکستان پناهگاهی نداشته باشند و پکن قصد دارد این مسئله بخشی از فعالیت های استخبارات چین باشد.
اما آگاهان سياسی را عقيده براين است، که بزرگتر ومهمتر ازنقش ذکرشده ی عربستان سعودی دراين راستا، ايالات متحده ی امريکا پس از فروپاشی نظام سوسياليستی دراتحاد شوروی و برچيده شدن بساط پيمان وارسا، درحاليکه خود را فرمانروای نظام سياسی و اقتصادی درسراسرجهان می داند، رشد فزاينده ی اقتصاد چين که فعاليت های تجاری و صدورکالای "ارزان قيمتش" بازارهای هرپنج قاره ی جهان را احاطه کرده و رقبای اروپايی و امريکايی را هراسان نموده است؛ برای کارتل های امريکايی وحتا سرمايه سالارهای اروپا قابل هضم ديده نمی شود. ازاين رو آنها هم از کاربرد سلاح کم هزينه دين و مذهب، مانند سابق با استفاده ازتجارب سودمند گذشته درپنجاه سال اخير درافغانستان، مراکز تروريستی و فعاليتهای تجزيه طلبی را تحت عنوان "جنبش اسلامی ـ اتحاد اسلامی ـ جمعيت اسلامی ـ حزب اسلامی ـ حرکت اسلامی تا سرحد انقلاب اسلامی..." نخست برضد جمهوری دموکراتيک افغانستان واکنون برضد جمهوری خلق چين، جمهوری فدراتيف روسيه و ساير کشورهای عضواتحاديه شانکهای ايجاد ـ تجهيزـ تمويل و تسليح نموده و مینمايند؛ تا جلو رشد و گسترش فعاليتهای سياسی ـ اقتصادی و فرهنگی افغانستان و اين اتحاديه را درمجموع بگيرند و خيزشهای سالهای اخير اين کشورها، بويژه روسای جمهور چين و روسيه و متحدين آنها را گرفته و در سرحدات خود شان ميخکوب نمايند.
ازجانب ديگر اختلافات سرحدی ميان دولتهای چين و هند، که در سال گذشته منجر به جنگ های خونبار و تلفات ارتش هند گرديد؛ جمع مناسبات دوستانه ای که دولت چين با پاکستان، اين دشمن ديرينه هند دارد؛ دراين فعاليتها واطلاعاتی که "هندوستان تايمز" انتشار و افشاگری نموده است؛ نمی تواند کم اهميت باشد.
اما در کشوری به نام "افغانستان" که پنجاه سال آتش جنگ خانمانسوز درآن مشتعل بوده و مليونها انسان اين سرزمين را به کام مرگ فرو برده است؛
حدود نزديک به بيست سال است که توسط ايالات متحده امريکا ومتحدين اروپايی اش اشغال گرديده ومردم نگون بخت آن درپنجه های خونباراشغالگران امريکايی و پيمان تجاوزگر ناتو و مزدوران طالبی ـ داعشی و جهادی آن قرار داشته هرروز خون دهها تن، اعم از مرد و زن ـ پير وجوان آن برزمين ريخته و فدای رسيدن غارتگران اشغالگر به منابع آسيای ميانه می گردد؛ کشوری که سرنوشت زعامت آن توسط وزرای خارجه قصر سفيد، تعيين وبالای مردم اسير شده آن، تحميل می گردد؛ کشوری که تا کنون (سده ی بيست و يکم) مرزهای مشخص رسمی که خودش آن را معرفی کند، ندارد؛ ازمجموع تعداد شهروندانش آمار رسمی بدست نداشته، دولت نمی داند که چه تعداد انسان دراين سرزمين زندگی می کند؛ تا مطابق آن برای ساکنين کشور کار ـ نان ـ خانه و ساير احتياجات اوليه ی مورد نياز زندگی تدارک ديده شود؛ کشوری که دستش برای تگدی بسوی تمام کشورهای جهان درازبوده توان پرداخت معاش کارمندان لشکری و کشوری و قدرت دفاع از خود وتأمين امنيت پآيتخت و کارمندان داخل ارگ را ندارد؛ شهرکابل به ماتمسرا تبديل شده است؛ چگونه ميتواند حرف از استقلال و آزادی و استقرار حاکميت قانون و دولت داری بزند؟
درچنين شرايط زمامداران دست نشانده حق دارند تا جلو فعاليت های استخباراتی کشورهای حاکم و اثرگذار براين کشور را بگيرند؟
درحالی که سازمانهای استخباراتی امريکا ـ اروپا ـ اعراب ـ ايران و پاکستان در کابل و ولايات آزادانه فعاليت می نمايند؛ تروريستها توسط هواپيماهای امريکا و مزدوران داخلی آنان به ولايات کندز ـ بدخشان ـ فارياب... بخاطرهموار نمودن راه بسوی آسيای ميانه و سرحدات چين و روسيه انتقال داده می شوند؛ ازدولت چين چگونه ميتوان آزرده خاطر بود، که چرا (۱۰) تن جاسوس را به افغانستان، گسيل داشته است.
برطبق اين ضرب المثل مشهورمردم ما: " انگور، انگور ديگر را ديده رنگ
می گيرد و همسايه، همسايه ی ديگر را ديده پند می گيرد".
دولت افغانستان درحالی که دست تگدی اش بسوی همه کشورهای ذکرشده؛ بشمول دولت چين دراز بوده و کمک هاي دولت چين را نيزمانند ساير کشورها تصاحب و نوش جان می کند؛ با مشاهده ی فعاليتهای علنی ساير سازمانهای استخباراتی کشورهای ذکر شده چگونه می تواند، از جاسوسهای دولت چين بازجويی کند و از آنان سوال نمايد که چرا؛ چگونه و برای چی وظيفه ای به افغانستان بی سر، بی سرحد و بی صاحب، تشريف آورده و فعاليت می نمايند.
تا وقتی که در افغانستان يک دولت فراگير ملی منتخب واقعی مردم ايجاد و مستقر نگردد؛ از نظر اقتصادی کشوری دارای اعتبار ملی و بين المللی و متکی به خود نشود؛ سرحدات آن، بويژه مرزهای شرقی و جنوبی آن بسته و رسميت نيابد؛ مناسک امور دينی از امور سياسی جدا و يک نظام سيکولار، مانند ساير دولت های آسيای ميانه تشکيل و استقرار نيابد؛ جلو فعاليتهای استخباراتی کشورهای منطقه و مونوپول های غارتگر بين المللی گرفته نخواهد شد.
خدا آن ملتی را سروری داد ــ که تقديرش بدست خويش بنوشت
به آن ملت سر و کاری ندارد ــ که دهقانش برای ديگران کشت
( علامه اقبال لاهوری)