علی رستمی

 

گرامی باد اهداف انقلاب اکتوبر

یکصد سومین سال قبل به تاریخ 25اکتوبر(7نومبر به تقویم جدید)1917ترسایی انقلاب در روسیه تزاری با قیام مسلحانه کارگران،دهقانان ،سربازان انقلابی ارتش وسایر روشنفکران،، بر شالوده یی پیکار خستکی ناپذیر انقلابی زیر رهبری داهیانه ولادیمیر ایلیچ لینن رهبر حزب بلشویکبه پیروزی  رسید . با سرنگونی تزار روس واشغال قدرت توسط کارگران ومتحدین ان تغییر بنیادی به سطح جهانی بوجود آمد .چهره جهان آهستهآهسته دگر گون شد ونظم جدیدی جهانی بوجودآمد.  نخستین دولت سوسیالیستی طبقه کارگر وبا اتحاد تمام زحمتکشان روسیه بنام " اتحاد جماهیر اشتراکیه شوروی  سوسیالیستی" درجهان قدعلم کرد . این نخستین دولت سوسیالیستی درجهان بودکه لرزه در اندام  استعمار واستثمار گران  نظامهای سرمایداریوارد کردکه مخاصمت ومداخله را برای خنثی نمودن ان  براه انداختند. اما به زودی به اثر رهبری خلاقانه حزب کمونیست روسیه به شکست مواجه واز مقاومت علنی دست کشیده وجنگ سرد را اغاز کردند.این رویدا د باعظمت تاریخی متکی بر پیش بینی های کارل مارکسمتفکر بزرگ بودکه، نخستین و تنها انقلاب سوسیالیستی درجهان بوقوع پیوست.
  نقش این رویدادبا اهمیتی بزرگ  تاریخی بویژه درمجموع تحولهای جهان معاصر برجسته وبی نظیر بوده است. تجربه های گرآنسنگ آن چه در عرصه نظری و چه در عرصه عملی کماکان به مثابه غنی ترین دستاورد تاریخ بشریت محسوب می شود،که نخستین بار در تاریخ معاصر  اکثریت مردم ستمدیده جامعه، قدرت سیاسی را با تشکیل شوراهای کارگری به مثابه ارکان قدرت سیاسی، مستقیمن در دست  خود گرفته، و آغاز به ساختن جامعه سوسیالیستی کردند. در دوره پس از تسخیر قدرت سیاسی توسط شوراهای کارگری، ما شاهد یکی از دمکراتیک ترین جوامع بشریت  در تاریخ  بودیم. تا امروز ارزشهای مادی ومعنوی ان وردِ زبانی انسانهای مترقی بشردوست وانسان باورقرار دارد.
بر خلاف ادعای های مغرضانه مخالفان انقلاب از جمله لیبرالیستها ی استثمارگر ونیروی های راست وچپ افراطی ومرتجع مورد خشم واهانت وتبلیغهای زهراگین شان قرار میگیرد ، این انقلاب توسط سازماندهی کارگرآن و دهقانان و سربازآن  بوجود آمده و رهبری حزب بلشویک دررآس لنین و تروتسکی وسایرهمرزمانش  نقش تعیین کننده داشتند که  در پیروزی انقلاب اکتوبر
1917ایفا  کرده اند.

اهمیت بین  المللی انقلاب اکتوبر دراینست که به زودی پایگاهی نیرومند ی را به سطح جهانی باجنبشها مترقی دموکرات وضد استعماراستبداد واستثمار وصلح پسند که اززیر یوغ نظامهای امپریالیستی رهایی میافتد تبدیل شده وبه مثابه دژ استوار ومطمین درجهان تبارز کرد.از هیچگونه پشتبانی وهمکاری سیاسی ، نظامی واقتصادی برآی آنها دریغ نمی کرد. انترناسیونالیستی پرولتاری را درسطح جهان به اشتراک کشورهای سوسیالیستی برضد نظامهای مستبد امپریالیستی بنا نهاد.

بلشویکهای انقلابی روسیهبرای طرح دیدگاه با سیاستهایانزمان خودنسبت به همسایه های خود افغانستان وایرانبرداشت واقعیبینانه اختیار کردند. به این رو درهفت دسامبر 1917 یعنی چند هفته بعدازپیروزی انقلاب اکتوبر اعلامیه  یی مهمی با عنوان « خطاب  به مسلمانان روسیه وشرق» به امضای لینن رهبر انقلاب روسیه منتشرشد.

 براساس آن روسیه انقلابی به رهبری لینن اولین کشوری بود که استقلال کشور مارا به رسمیت شناخت  واماده هرنوع کمک وهمکاری با شاهی جوان امان لله  برای خلق زحمتکش افغانستان اعلام کرد.

چنانکهشادروان غبار درجلداول کتاب خودچنین درمورد مناسبت های روسیه انقلابی وافغانستان جوان ازاد تحریر داشته است:" درسال 1919ترسایی دولت شوروی در27 مارچ استقلال ان را شناخت وسفارت افغانستان در28 می درتاشکند رسید، همچنین سفیر افغانستان در10اکتوبر درماسکو وسفیر شوروی درکابل در14 دسمبر همان سال رسیدند. بالاخره در اوایل سال 1921 (28 فبروری ) معاهده همکاری ودوستی بین افغانستان وشوروی امضا گردید." بعد ازان دولت ترکیه ، فرانسه وایتالیا استقلال افغانستان را به رسمیت شناختند . سایر قدرتهای بزرگ مانند امریکا وانگلیس  از استقرار روابط سیاسی با دولت جوان افغانستان به تاخیر عمل کردند. سپس برای کمک وهمکاری میان افغانستان ودولت اتحادشوروی امضای قرارداد همکاری میان جانبین از لحاظ اقتصادی واجتماعی فرهنگی ونظامی صورت گرفت که  بر بنیاد آن بهترین زیربناهای اقتصادی وفرهنگی ونظامیرا دروطن ما ایجاد ورشد وتکامل دآدند. تا به حال اثرآت آن محسوس است.

دراینصورت دراتحادشوروی دولت خلق زیر نام « دیکتاتوری پرولتاری» شکل وپایه گذاری شد. دراصل این امر زآیده فکر کارل مارکس پیشوآی بزرگ طبقه کارگران جهان وفیلسوف جامعه شناسی طراز کشورالمان درجهان  بوده است. دولت شورهایی دراصل با تفکرنوین انقلابی جایگزین  استبداد به جای استبداد امپریالیستی که زیرنام دموکراسی ولیبرالیزم فردگرانه  درجهان وجود داشت، هدف بود. طوریکه مخالفین تبلیغ کردند ،مارکس هیچ وقت ارزونه دآشت که استبداد به عوض استبداد دیگری در  جهان جایگزین کردد.  مفهوم مارکس از لحاظ نظری وعملی « دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا» زمینه سازی برای انتقال وگسترش قدرت درمیان تمام زحمتکشان جامعه است. یعنی نظام مشارکتی از پایین به وسیله تمام اقشار جامعه مد نظراست . طوریکه نقش طبقه کارگر را با اتحادسایر نیروها پیشرومحوری دانسته  کهبرشالوده یی نهادهای دموکراتیک ازطرف مردم گزینش  اختیارمی نمایند.  تنها میتواند براصل ضرورت تاریخی طبقه کارگروحزب آن ، درمقام تصمیم گیری به نیابت از سایر اقشار تحت ستم درجامعه  که محور سازماندهی دگرگونی های اجتماعی واقتصادی شده واین زمینه را فراهم اورده است ،یکجا با تمام نیروهای مترقی ودموکرایک با نماینده همه اقشار جامعه  سازماندهی ورهبری مستقیم راازپایین جامعه به عهده بکیرد.  شوربختانه که این اصل بعداز انقلاب اکتوبر نه توانست به طور شایسته آن بعداز مرگ لینن اتفاق به افتتد وبرعکس ان عمل شد.

برعلاوه کاستیها وانحرآفهای تیوریکی درساختمان جامعه سوسیالیستی براساسی نظریه مارکس انگلس ولینن  تغییر بینادی درجهان به نفع طبقه کارگر وتمام زحمتکشان جهان بوجودامد. ایجاد کشورهای دموکراتیک رفاه ملی، احزآب کارگری وجنبش های کارگری وصلح سوسیالیزم بنام انترناسیونالیست پرولتری؛رهایی کشورهای مستعمره درامریکای لاتین ،اسیای ،افریقا واروپا شرقی  اززیر یوغ  ستم استثمارگرآن انگلیس ،فرآنسه آلمان، هسپانیا وایتالیا . تشکیل جنبش عدم انسلاک به اثر مساعی مشترک کشورها یجهان سوم با اتحادجماهیر شوروی ،ایجاد جنبش جهانی زن برشالوده یی دفاع از حقوق حقه زنان میان زن ومرد.، برای نخستین بار نقش زنان دررهبری دولت ارتقایافت ودرکابینه دولت شوروی  به حیث وزیرشامل شد. نقش اصلی احزاب و کشورهای سوسیالیستی مبارزه  عادلانه برای تضعیف روحیه گسترش تهاجم نظامی به کشورهای جهان سوم  وعقب مانده توسط امپریالیزم ونیروهای ارتجاعی آن  وبه دست گرفتن بازرگانی بین المللی ومنابع اصلی اقتصاد به منظور ایجاد تسهیل ها بر اصل برنامه ریزی اقتصادی برآی بالا بردن بارآوری کار ازرویکردهای عمده آنبود.  مبارزه جدی برآی خلع سلاح هستوی وامضایپیمانهای عدم گسترش آن درجهان از شهکاریهای نخستین دولت سوسیالیست درجهان بود. نظم جهانی که امروزبعداز فروپاشی شوری بوجود امده ناشی ازعدم موجودیت آن میباشد وجهان یک قطبی شد.دست جهان آمپریالیزم درهرگوشه وکنار بخواهد حمله کند دراز شد. بعدازیک قطبی شدن جهان ، جهانیان شاهد صدها عمال ارتجاعی وغیرانسانی  تجاوزگرجهان غرب دررأس امپریالیزم آمریکا هستد که جهان رابرآی تأمین منافع ملی آزمندانه نا عادلانه خویش به پرتگاهی جنگ هستوی قرآردآده اند. عملآ تجاوز وکودتا زیر نام "دموکراسی قلابی" به راه می اندآزد. درکشورهای مانند حاشیه خلیج فارس ، اسیای مرکزی، افریقا، اسیا واروپای شرقیمانند اوکرایین، بلاروسیه ، لیتوآنی  بولیوی وووو.. به همهَ گان به مانند آفتاب روشن وهویدآاست.

 به گفته روزآ لوکزآمبورگ  درجهان" سوسیالیزم یا بربریت".

علی رستمی اکتوبر 2020

 

 

 


بالا
 
بازگشت