محمد علی مهرزاد

 

صلح درافغانستان یک شعاراست ویا یک هدف!؟

صلح وامنیت مفهوم کلی اصطلاح عام وفراگیر وهمیشه در حال نوسان است، که دولت ها همیشه در طول وعرض مقطع زمانی به عنوان هدف وشعارهای روزقرارداده ومی دهند،این موضوع مهمترین مساله است که با توجه به ارتباطا ت نزدیک ان با همه ابعاد جامعه تمامی نظامها وحکومتها براساس تعریف خود به ان می پردازند،وبربنیاد صلح و امنیت همه پلان های از قبیل توسعه ورشد تعلیم وتربیه همگانی ،پیشرفتهای اقتصادی ،توزیع نعمات مادی ومعنوی وایجاد روابط بین المللی سا لم که منافع ملی کشورکا ملا در ان متبلور یافته باشد پا یه گذاری وتحقق می بخشند ،باید به این حقیقت باورداشت که اهمیت ودامنه تا ثیرات صلح و امنیت نه تنها نزد افراد واجتماع وبصورت کل نزد دولتها نسبت به گذشته ها پیچیده تر ودر عین زمان دامنه ان نهایت گسترده تر شده است . اگرچه در پهنه زمان نا امنی همیشه به شکلی از اشکال وجود داشته است ولی امروز از جمله دو عامل اعمال انرا تسهیل بخشید ه است : یکی تراکم جمعیت در شهرها ووجود مراکزتجمع ونقل وانتقال هوایی ، ودیگری کشف ماده ای انفجاری که ساختن بمب ونا رنجک را در اختیار هر آدمی زاده ای گذارده ، وقدر پیشرفته تراش به ساختن موشک وراكت نیز می تواند برسد . درین صورت هیچ قلعه ی در دنیا وجود ندارد که بشود گفت تسخیر نا پذیر است  انسان جدید بروی یک کانون انفجار زنده گی می کند که در سینه ها ست ...!! ایجاد واستقرار امنیت برای عده ای از دولتها هدفیست که تمام هم وغم وتلاشها را درجهت تامین منافع وتداوم حاکمیت خود تلقی می کنند، وحتی تمام افکاراقشار جامعه را بعضا بسوی تداوم بقای نظام سیاسی می کشانند ، ومردم بدون انکه مجال درک عدالت اجتماعی راداشته باشند ازامنیت استفاده افزاری می کنند ،چرابقا وارتقای هر نظام وحکومت وابسته به کیفیت امنیت درساختار هرنظام است ،در واقع امنیت جزء اهداف وارزشهای اصولی وپایدار نظامهای سیاسی قرارمی گیرد ،ولی با تاسف زمانی که در افغانستان صلح و امنیت به همکاری مردم تامین شود عدالت اجتماعی را دولت مردان فراموش می کنند! وقصه تا مین حوایج اقتصادی جامعه به فراموشی سپرده می شود ، ازین واقعیت نباید چشم پوشید که از امنیت درطول پهنه زمان نظربه منافع طبقاتی تعبیرات مختلف بوجود امده واز دیدگاه هر گروه وافراد فرق دارد ، چه انتظارات افراد ودولت مردان بر سر اقتدار ازصلح و امنیت بتناسب منافع فردی واجتماعی درنوسان قرارمی گیرد . انچه مهم وقابل توجه است که در کنار امنیت اصطلاحات ومفاهیم چون عدالت اجتماعی ، وحدت ملی ، عزت وکرامت انسانی ، تعلیم وتربیه همگانی ، سازندگی وسرانجام جبران خسارات معنوی ومادی که جزء اساسی ترین عناوین وموضوعات بحث برانگیزاست که بعد از هرتحول وتغیر، خصوصا بعداز استقرار نظام جمهوری اسلامی در کشور درهرگوشه وکنار با سلیقه های گوناگون مورد بحث قرارگرفته و انتظار تامین انهارا داشتند ؟ تا همانا  سیاستگذاران وتصمیم سازان با تعهد دینی ، ملی، ووجدانی با تامل وتدبیر لازم راهکارها وراهیا فتها بخاطر مصالح ومنافع وامنیت ملی ملیت ها واقوام باهم برادر ساکن در افغانسان با همکاری کشورهای صلح دوست جهان تامین کنند ، تا تمامی شهروندان جامعه با اطمینان وارامش بیشتر بعداز این همه جفا کاریهای نظا مهای مستبد وخودخواه سه دهه اخیر نفسی راحت می کشیدند .! 

پرابلم های اجتماعی که فعلا به نحوازانحا گریبانگیر اکثریت جامعه ما شده است ومانع رسیدن به حد اقل نیازمندیهای اولیه وروزمره قرارگرفته است جای دارد که موجب دغدغه ونگرانی وایجاد مزاحمت را فراهم کند .مردم ما به این عقیده اند که نا توانی دولت مردان سه دهه اخيردرادعاهاي غير واقعي وبلند پروازانه نسبت به صلح وامنیت ، بهبودي ورفاه اكثريت عظيم مرم ما ؛ صرف شعاري بوده ودربقاي قدرت وبراي خود اعتبار كمايي كرده اند؛و در حل معضلات داخلي وخارجي، كاملاً نا موفق و موجب یک سلسله بحرانات اقتصادی ، وعدم توجه به تامین امنیت وایجاد فاصله دربین مردم ودولت شده است ! اگرچه می توان بسیاری ازمشکلات فردی را نیز فاجعه بشری به شماراورد ،ولی در پهلوی آن لزوماً مشکلات اجتماعی ،سرقت ، قتل ، اختطاف ، کلاهبرداری ، اعتیاد ، وقاچاق به مواد مخدر ، هتک حرمت هموطنان وفساد اداری ازجمله این مشکلات به حساب می روند ، بدون شک این همه معضلات اجتماعی نه تنها باهم ارتباط دارند، بلکه برای دریافت راه حل معقول ومقبول ایجاب بررسی همه جانبه را می کند ، بطور مثال مشکل عدم تامین اقتصادی با مشکلات تبهکاری در ارتباط است،هم چنان بسیاری از مشکلات اجتماعی با بی سازمانی درداخل کشور مرتبط است! کسانی که تصوروچنین برداشت دارند که جنایت کاران نوع بخصوص از مردم هستند وبا سایر انسانها فرق دارند ، درحالیکه درجه اختلاف فردی بین جنایتکاران به همان اندازه زیاداست که در بین مردم !رفتار جنایتکاران با همان اصولی قابل درک وتعبیراست که از اعمال ورفتار اشخاص قانون شناس ناظراست .!

از نطر اجتماعی کجروی وجنایت جریانی است که طی ان افراد از مدار همنوای با قواعد واصول جامعه خارج می شوند ، درین صورت ارتکاب جرم می تواند به شکل فردی ویا اجتماعی واقع شود ، که عوامل فردی شامل خصوصیات فزیکی وروانی افراد می شود وعوامل اجتماعی شامل فرهنگ، اقتصاد وتعلیم وتربیه وغیره است .دانشمندان جا معه شناسی عقیده بر این دارند که میزان در آمد افراد در ارتکاب جرم وجنایت موثر است ، چرا تحقیقات که درین اواخر بخاطر درک عامل ازدیاد جرم بعمل امده گویای اینست، مردمی که در گروهای پایئین تردر آمدقراردارند سهمشان در کل در آمد جنایتکاران بیش ازنسبت تعداد شان در کل جمعیت هر کشوراست ،جنایت در دوران رکود اقتصادی به حد اکثر ودر دوران رفاه اقتصادی به حد اقل خود می رسد . دردین مقدس اسلام نیز به همین مسئله توجه شده است:( کا دالفقران یکون کفرا) دلالت برهمین مسئله دارد . 

از طرف دیگر امار واحصا یه درين سه دهه ا خيرنشان می دهد که تعداد جرایم درسطح طبقه بالا؛ بالاتررفته است! وبالعکس !ولی ازیک حقیقت انکارناپذیر نباید انکار نمو د که هستند افرادیکه با کمال فقر وتنگدستی در نهایت شرافت ووارستگی زندگی کرده اند؛ وهرگز گرد اعمال خلاف نگشته اند .در واقع فقر با عوامل متعدد دیگری نیز  ارتباط دارد، زمانیکه فقر با وضع محلات فقیر نشین که ازشرایط ناگوار شرایط صحی وعدم اموزش مسلکی رنج می برند بدون شک احتمال ارتکاب جرم با لاتر می رود ، چه وضع اجتماعی هرجامعه ، فرهنگ واداب ورسوم ان جامعه یعنی مذهب ، نهادهای اجتماعی وتفاوت طبقاتی فقیر وسرمایه دار در ازدیاد ویا کاهش جرایم نقش موثر دارد .گاهی تناقض ارزشها وهنجارهای اجتماعی وگاهی چندگانگی وابهام نظام ارزشها زمینه ساز بروز جرم می شود ،فقدان هما هنگی در ساخت نهادها ی اجتماعی ونیز در ارتکاب جرایم موثراست ، هنگامیکه جامعه ای از طریق نهادها وایدیولوژی خود گروه وسیعی از مردم را در شرایطی قرارمی دهند که نمی تواند احتیا جات خودرا موافق پسند جامعه ارضا کند یاس وحرمان این گروه مشکل حادی را ایجاد می کند ،عوامل روانی نیز ازعوامل ارتکاب جرم است ، هنگامیکه افراد از طریق واپس زدگی عا طفی از اقناع وارضای نیازهای خود چشم می پوشند از حیث شخصیت نفسانی دچار مشکلات مانند شرارت ، جنایت، فساد ودها جرم دیگررا مرتکب می شود ، اختلالات روانی، محیط جغرافیای ،وضع شهرها ، وضع خانوادگی افراد، ودوستان نا اهل ونا باب در ارتکاب جرم موثراست .شکی نیست جامعه که مشکلات اقتصادی واجتماعی فراوان دارد ، ارامش وامنیت دران رو به کا ستی می نهد، وجامعه که در ان ارامش وامنیت جای خودرا به نگرانی واضطراب بدهد؛ مطمئناً نمی تواند جا معه سالم باشد تا مردم بتوانند زندگی خودرا ادامه دهند.

صاحب نظران نقش دولت هارا در کاهش جرم وجنایت بسیار موثر می دانند ، امروز نقش دولتها نبایدصرف به تحمیل مجازات باشد بلکه دولتها باید زمینه های ارتکاب جرم وجنایت را عمیقًا ریشه یابی کرده وانهاراازمیان ببرند ، باید افراد را اجتماعی بار اورند وبرای افراد کار واشتغال ایجاد کنند واجبارهای غیر ضروری ، چون سلب ازادی ، وسختگیریهای بی مورد را کنار بگذارند . اگرچه نباید فراموش کرد که امروز مکتبهای مختلف اجتماعی حق مجازات دولت را نفی نمی کنند، ومجازات را نیز ازاعمال باز دارنده ای جرم می دانند ، اما اعتقاد دارند که دولت ها موظف به اصلاح تربیت واجتماعی کردن افراد جامعه می باشند ، متا سفانه حوادث سه دهه اخیر موجب شده تا حکومات برسر قتدار کمتر روی بدیل جرایم از جمله  جنایات، جنحه ، وقباحت در جامعه افغانستان فکری اساسی صورت نگرفته است ، وامروز زندانهای افغانستان روز بروز از مجرمین به شکل سرسام آور پرشده می رود ، وپیامد این نوع جزا در جامعه افغانستان نهایت فاجعه بار است ، چرا در یک فامیل حداقل پنج نفری یک منبع عایدوجود دارد . تصورکنید که عاقبت بازمانده گان به چه پیمانه زمینه جرم وفحاشی وبحران اخلاقیرا فراهم خواهد ساخت ؟ نه تنها قوانین موجود نتوانسته تا از این همه جنایات جلوگیری کند ، بلکه از همه مهمتر که کارفرهنگی در اگاهی دادن مردم از قوانین به ان پیمانه ی که توقع میرود صورت نگرفته است ، تا زمانیکه بستر فرهنگی در جامعه گسترش داده نشود ، ما انتظار ازدیاد جرایم را بیش ازین خواهیم داشت ، به نظرما درمورد بدیل جزاهای مجرمین از کارشناسان وصاحبنظران علوم اجتماعی ، مردم شناسی ، روانشناسی، جرم شناسی  وکسانیکه در بخش جرایم تجربه عملی دارند استفاده شود ، تا جاییکه تجربه بعضی از کشورها که از حقوق شــــهروندی واز امتیا زات اجتماعی بالا برخوردارند ، در صورت ارتکاب جرم خصوصاً انهای راکه وظیفه ی رسمی دارند، از حقوق وامتیازات دولتی محروم شوند، از جمله از حقوق کار واشتغال ، قطع انواع بیمه ها ، وتبعید در داخل ، وتبدیلی های خارج از محیط کارشان، جریمه های نقدی در کوتا مدت در جلوگيري فساد اداري كه فعلاً در كشورما ادامه دارد تا حدي اثرات آنی دارد ، در صورتیکه این همه تاسیسات وبناهای زندانهای پرهزینه ، ومصرف اعاشه ودها مصارف دگر به حق زندانیان انجام میشود ، در بخش تجدید تربیه ی مجرمین هرگز صورت نگرفته است ! باید این اصل شناخته شده را بپذیریم که زندان جای آموزشگا ی تربیه مجددیست برای مجرمین که تا اکنون مجال شناسایی از توانمندیهای مثبت خودرا نداشته وهمیشه منفی گرا واستعدادشان در جهت خشونت وبه شکل وحشی ورام نا شده جریان داشته است ، این هزینه ومصرف را در جهت بیداری وجدان وخصوصیت های اجتماعی بکار افتد ، تا ازین طریق زندانی ومجرم از نوخودرا باوروپیداکند! در مورد انانیکه سواد ندارند ، به شکل واقعی نه به صورت شکلی وبی هدف ،باید کورسهای اموزشی توام با ایجاد حرفه های گوناگون وهدف مند ازاین کتله عظــیم برای ابا دانی وباز سازی امروز وفردای کشور مسئولانه ، نه تنها درداخل زندان بلکه در خارج از محیط زندان استفاده بهینه صورت گیرد . این امر مستلزم اینست که برای مجرمین طوری اگاهی داده شود که نظام قبلی در ارتکاب جرم شما با شما شریک بوده وزمینه فعالیتهای اجتماعی وفرهنگی را برای شما مساعد نساخته است، ودرعمل نظام موجود این اعتماد را در وجود زندانیان ومجرمین ایجاد کند که وطن به وجود شما خارج ازین عملکرد خلاف کاری ضرورت  دارد .   

حقا که ارزش توجه جدی ومسئولیت های سنگین را متوجه نیروهای امنیتی ما که پیشگامان امنیت وتحول در کشوراند می سازد ودرین اواخر نباید نادیده گرفت که تلاشهای امیدوارکننده ایجادشده که نیروهای امنیتی به لانه های اصلی وشبکه های جهنمی داخلی وگماشتگان خارجی که درپی تخریب ارامش جامعه ما می باشنددست یافته است ،تداوم تلاشها برای تا مین صلح و امنیت وقتی تحقق بیشتر پیدامی کند که مفهوم چون عدالت اجتماعی ، اداره سالم وایجاد نظام وسیستم اداری که معتقد ومتعهد به معیارهای پذیرفته ، ملی وبین المللی باشد ، انچه درین سه دهه اخیر موجب نابسامانی وبی امنیتی شده همانا نبودن معیار برای خدمت بوطن ومردم حق شناس افغانستان است. نظامهاي بر سرا قتدارصرف شعار بي شعور براه انداختند؛ ومردم را اغفال كردند ااین امرموجب شده تا اعتماد مردم از دولت روبکاهش برود واین عدم اعتماد وباور نسبت به دولت مردان در بی امنیتی تاثیر مستقیم وقابل تشویــــش را بجا گذاشته است ! بیگانگان ازین خلاء چون خفاشان شب گرد خون پاک هم وطنان مارا می مکند نه تنها همسایگان غربی وجنوبی توسط مداخلات مستقیم موجب جرم در کشورما می شوند، واز همه بد تر که عده ای فریب خورده  ونا اگاه را به حیث شریک جرم آلوده ساختند! همکاری وحضورفعال واگاهانه مردم شریف افغا نستان در طول مبارزات ازادی بخش درمقابل بیگانگان ضامن پیروزی شان بوده است ، تحولات وتغیرات اخیر یکبار دیگر اقوام با هم برادر را به همکاری با قوای اردوی ملی ،پولیس وقوای بیدار امنیتی می طلبد تا ازین ازمون نهایت انسانی یکباردیگر روح ازاد مردان وازاد زنان راه استقلال وطن را شاد سازید وبرگ زرین بر اوراق پرافتخار تاریخ کشور ثبت کنید ، درین راه خداوند یار ویاورما بوده وهست .

همه ما به این عقیده باید باور داشته باشیم  که تامين صلح و حفظ امنیت از یک طرف وتوسعه اقتصادی وسازندگی وطن که یک امربالاتر ازان است نادیده گرفته نشود ، انچه برای نیروهای بیدار امنیتی در شرایط فعلی وظایف جدید را در پیش روی انها گذاشته ، تجدید تربیت فریب خوردگان ووابستگان واجیران که در خدمت بیگانگان قرارگرفته اند از یک طرف، واز طرف دیگر سازندگی کشور ازما می طلبد تا همه نیروها مادی ومعنوی را در جهت فقر زدای سوق دهیم، چرا تنها به شعار مفهوم صلح و امنیت اکتفا نمی توان کرد ،سرانجام پایه های اصلی خود صلح و امنیت را عدالت اجتماعی وسازندگی وجبران خسارات وخرابی های بیرحمانه سه دهه اخیر تشکیل می دهد .همان طوریکه صلح و امنیت ضامن رشد حیات اقتصادی قرار گرفته می تواند ، مدیریت وسازما ند هي درست وایجاد اداره سالم که دران از فساد اداری شدیدا جلوگیری شود می تواند در امنیت اثرات بسزای داشته باشد ،تقوای سیاسی واجتماعی که در ان کرامت وحیثیت انسان های وطن ما حفظ ورعایت شده، به مکلفیت ها ی امروز وفردای خود درمقابل جامعه یکبار دیگر به پیشگاه خداوند(ج) با وجدان کاری بخاطر مردم رنجدیده ومعصوم تعهد بسپاریم ،این ارزو وقتی براورده خواهد شد که مشارکت فرد فرد هم وطن در تامین صلح و امنیت با علاقه مندی وبا قبول مسئولیت ونهایتا با قبول ایثار وفداکاری براورده خواهد شد

  

 

 


بالا
 
بازگشت