محمد علی مهرزاد
پیامدصلح اجباری؛ طالبان با دولت افغانستان!؟
جنگ در قلب اسیا توسط پاکستان، وخاور میانه توسط اسرائیل بخاطر نسل کشی وایجاد خشونت براه انداخته شده است ، این حالت و شرایط متحول جنگی ضرورت مذاکره را در بین افغانستان و پاکستان از یک طرف ، واز طرف دیگر با طالبان ایجادکرده است؛ برای اینکه در دام این همه فتنه گرفتارواغفال نشویم ، جای دارد تا پیرامون وپیامد خطــــــرات ، مفید یت و شا یستگی مذاکرات که در آینده صورت خواهد گرفت ، از دقت بیشتر کار گرفته شود.
شما از ما بهتران کاملاً در جریان حوادث اخیر در افغا نستان هستید که حکوما ت در مرحله اول به دلیل نحوه تقسیم قدرت داخلی وتقسیم غنا یم جنگی به حیا ت خفت بارخود ادامه دادند؛ درهم چو اوضاع واحوال مقاومت جامعه وتوده های مردم راعلیه استبدادداخلی ومداخله خارجی ، بیش از حد ضعیف ساختند، چرا ثروت وقدرت در دست عده ای معدود وزورگو وغاصب انباشته شده ؛ فقر وبیکاری ازیک طرف واز همه بد تر که وحدت ملیت های باهم برادر را به تنظیم وگروهای شمال وجنوب توسط ایران وپاکستان به دستور استعمار کهنه کار به هفتگا نه و هشتگا نه تقسیم کردند ،وته مانده ای خر من را به دولت به اصطلاح پیوندی ( وحدت ملی) سپردند که تا اکنــــــون پیامد ونتا یج این اعمال ضد منافع علیای کشور را درسهمیه بندی جدید تعصبات تبارگرایی ، وحدت واقعی مردم مارا به تاراج بردند ، خشونت ها ی که امروزمشاهده می کنید؛ محصول تضاد هایست که درین چهارده اخیربه حیث میراث شوم برجامعه ما تحمیل شد؛ البته این پلان ها قبلاً در ایران و پاکستان برنامه ریزی شده بود، وثمره تلخ وفاجعه بار انرا با درد ودریغ به خوردمردم ما دادند.
تاجاييكه تجربه سالهاي متمادي بما آموخته است كه نه تنها مبارزه جدي عليه تروريزم بي رحم وبنياد گرايي از طرف پاكستان چشم اندازي قابل اعتماد در گذشته وجود نداشته ، بلکه درایجاد ومساعد ساختن لانه های تروریزم وافراط ګرایی مذهبی فعالیت های غیرقابل انکارداشته وتا اکنون هم ادامه می دهد. درينصورت چرا بايدازموده را بازهم در معرض امتحان گذاشت .؟ با يد به اين پرسش پاسخ داده شود كه در طول ساليان پاكستان نتوانسته ويا نخواسته راه هاي براي صلح بيا بد؛ تا از طريق مذاكرا ت به صورت تدريجي اعتماد سازي وجلوي مداخلات بي مورد خودرا در افغانستان بگيرد ؟ تعدد مراكز تصميم گيري به مثا به جنگل قدرت در پاكستان موجب شده تا هركدام از سه منبع قدرت، چون نظاميگران ، استخبارات و دولت ملكي نه تنها براي تشويق يك ديگر براي صلح وآشتي در داخل آن كشور كاري نكرده اند؛ بلكه در حذف يكديگر دست بگريبانند و زمينه تشنج ومداخله را در كشورهاي همسا يه تداوم بخشيده اند. اين سياست چند پهلوموجب شده تا در هيچ مذاكره اي با افغانستان وهند به موافقه برسند.! درين اواخر پاكستان نظربه اوضاع غير قابل كنترول داخلي وبحرانات اقتصادي به اين فكر افتاده كه راه حل مشكلات كه خود ايجاد نموده در مذاكرات بعدي با افغانستان راه حل برد- برد را در پيش بگيرد، تا هردوطرف سود ببرند، البته درين روزها در پاكستان صحبت از اين مي شود كه در صورت رفع منازعات داخلي با گروهاي بنياد گرايي كه خود بوجود آورده به يك صلح مقطعي برسند؛ بدون شك اين امر وقتي ممكن است كه كشورهاي حامي پاكستان خواسته باشند، واز طرف ديگر پاكستان به اين نتيجه برسد كه خطرات آينده از نظر بار هزينه جنگ ومداخله در امور افغانستان غير اقتصادي و غير قابل تحمل باشد. اين را نبايد ناديده گرفت كه پاكستان در طول بوجود امدن در جوار افغانستان بصورت قطع عاد ت به ادامه روابط مسالمت آميزرا نداشته وفاقد تجربه تداوم حيات شرافت مندانه بدون خشونت با همسا يگان است.
مذاكرات ا بزاري بسيار مفيد در حل رده خا صي از مشكلات هستند ، البته زما ني كاراي دارند كه اراده سياسي وصداقت در طرفين مذاكره ايجاد شود ؛ در حاليكه تا اكنون پاكستان براي همجو فضاي بستر سازي نكرده وهرگز در سياست خارجي اين كشور به اين مفاهيم اهميت داده نه شده است. تجربه مذاكرات در سطح جهان نشان داده شده است ، هنگام كه صحبت بر سر موضوعات بنيادي نباشد امكان رسيدن به مصالحه وموافقه قابل قبول است؛ اما هنگاميكه بحث بر سر موضوعات بنيادي از جمله خط فرضي ديورند ويا د ست يا بي به در ياي ازاد وداشتن بندرگاه آبي مطرح مي شود ، مذاكره ديگر راه حل مناسب براي رسيدن به تنيجه رضايت بخش براي د و طرف نمي باشد ، دريك مذاكره طرفي برنده مذاكره است كه در ميدان مبارزه دست بالاي داشته باشد. مسلماً تمايل پاكستان بمذاكره ومبارزه عليه تروريزم وگروها ي بنياد گرايي افراطي اگر رياكا را نه نباشد ، مي توا ند سريعاً توسط خود پاكستان خا تمه يا بد ؛ در حاليكه پاكستان خودرا هنوزبا داشتن نيروي اتمي وداشتن روحيه نظامي گري نيرومند ترين كشور در منطقه مي دا ند، وبه ا ين با ور است كه مي تواند در مقابل گروهاي تروريست وگروهاي بنياد گراي افراطي مذهبي به خشونت خود ادامه دهد، احتمالاً بشكل مقطعي علاقه مند است تا با مخالفين داخلي سازش كند ، ولي با كشورها ي همسا يه در اتاق مذاكره ممكن خطرات بسياري در كمين باشد.!؟ طوريكه در ين جهار دهه اخير عهد شكني پاكستان به ثبوت رسيده است ، انچه براي سيياست مداران وديپلما تان ما يك امر نهايت ضروري پنداشته مي شود اينست كه نها يتاً از دقت توام با بينش عالي ودانش مسلكي وشناخت عيني كه از پاكستان در طول شصت سا ل همسا يه داري دارند استفاده عظمي در مذاكرات ها ييكه در اينده قراراست پاكستان زمينه سازي كند كار گرفته شود .
بحث روی موضوعات بنیادی و کلیدی از موضوعات فرعی تفکیک وبرای ادامه مذاکره زمینه باز باشد ؛ تا صداقت و پایبندی پا کستان وحامیان طبعی وسنتی آن روشن شود ،که تا کدام حد به حل موضوعات اساسی ضما نت اجرایی می دهند .
البته ازین آمر نمی توان انکارکرد که در روا بط بین ا لمللی، مذاکره به حیث ابزار بسیار مفید در حل قضا یا بین دولتها موثر واقع می شود ، به شرطیکه صداقت وتوازن در دوطرف معادله طور نسبي مسا وی باشد . اما نبا ید فراموش کرد که معضلات در بین افغا نستان وپاکستان سابقه وسر درازی دارد ، چرا هرزما نیکه ، موضوعات بنیادی وکلیدی از جمله خط (دیورند) و راه یافتن به آبهای بین المللی از طریق بندر( گوادر) حتی موضوعات بسیار عادی از جمله تجارت با پاکستان عنوان می شود ؛ طرف پاکستان برای افغا نستان مشکلات مضاعف را ایجاد ، ولبه تیز مداخلات خودرا دوچندان ساخته است ، تاریخ شاهد وگویا است که پاکستان در طول تاریخ همسا یه داری ، هرگز به تعهدات خود با افغانستان وفا نکرده ودر عمل برای مدت کوتا از ان سرباز زده است .
از انجا ییکه در پاکستان مراکز تصمیم گیری متعدد واز ادرسهای جداگا نه ، اجنداهای گوناگون عنوان می شود ، به اطمینان گفته می توانیم که در بسیاری مواقع مذاکره با پاکستان به صورت گزینشی صورت گرفته است . هرنوع پیشنهاد صلح از طرف پاکستان به جا نب افغا نستان توام با ریاکاری و از فرصتها سوء استفاده می نما ید . شما شاهد بودید که پاکستان در سرهم بندی وایجاد دفتر نما یند گی برای طالبان در قطرتمام نورمهای بین المللی واداب دیپلو ماسی را را نادیده وزیرپای خود کرده، سازمان ملل متحدرا به مسخره گرفت، وعلناًدر امور افغانستان گستا خا نه بمداخله خود تداوم بخشید.شما به تاریخ وعمر کوتای به اصطلاح ایجاد پاکستان اشنا یی دارید ، که تمام تهد یدا ت، داخلی وخارجی را به فرصت های قابل استفاده تبدیل نموده ، نه تنها مردم پاکستان را اغفال کرده ؛ وتمام مشکلات وبحرانات اقتصادی واجتماعی که دامن گیر آن کشوراست بشکل فریب کاری به عمر سیاسی خود ادامه داده است . شاهد مدعای ما فرصت طلبیهای پاکستان اینست ، درهرمقطع زمانیکه اقوام بلوچ وپشتون در گذشته علیه حکومت نظا می واستخبارات آن کشور جنبش هارا براه انداخته اند ؛ با حیله ونیرنگ تن به اعطا یی امتیاز ات زود گذرشده است ؛ ولی در مد ت کوتا انرا نقض نموده است.شما شاهد بودید که درین اواخر طالبان در پاکستان ، از قدرت کافی برخوردارشدند؛ انهم توسط استخبارات به همکاری نزدیک نظامی گران پاکستا نی بخاطر مقا بله با شوروی سا بق و تداوم مداخله با دولت های بعدی که بخواهند بشکل مستقل در افغانستان بوجودایند ، پاکستان با علاقه مندی با ب مذاکره و امتیاز دادن را برای گروهای خشمگین طالبان داخلی در زیر پوشش برقراری صلح تن به مذاکره ومصالحه مصلحتی داد ؛ واين زماني است كه به اصطلاح مخالفين داخلي دولت را به چالش كشيده اند ، ودر غير ان هر زمانيكه پاكستان بتواند مخالفين خودرا تحت سيطره بگيرد ناجوانمردانه توافق نامه هارا زير پا مي كند . هرزمانيكه خطرات وتهديدات از داخل وخا رج در برابر پاكستان بر داشته شود ، بدون در نظر داشت موفقتنامه ها ي قبلي به اعمال فشار ومداخله خود در افغانستان مي افزا يد.
پرسش بعدی اینست که در صورت عدم موافقه وناتوانی هریک ازطرفین در آینده چه راهای برای رسیدن به اهداف خود خواهند داشت !؟؟برعکس اگر توافق نامه ای حاصل شد ، در صورتی که یک طرف عهد خودرا بشکند وبر خلاف تعهد نامه از نیروهایش برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند ؛ طرف مقابل چه کاری می تواند انجام دهد.؟
پرسشی اخری که مطرح می شود اینست که ؛ فرض کنید درین مذاکره همه چیز در مذاکره خوب پیش برود ، انگاه لازم است بپرسیم : نتیجه چگونه صلحی خواهد بود ؟ آیا زندگی امروز مردم افغانستان بهتر از وضعیتی خواهد بود که ملیت های ساکن در افغا نستان متحمل رنجها از جانب پاکستان شدند؛ ایا این صلح شا یسته این ملت شریف است که بخاطر آن شروع به مبارزه کرده واکنون هم به آن ادامه می دهند .؟کارشناسان سیاسی افغانستان ازین نگران اند که ؛ نشود ازطریق شرکت طالبان در اداره دولت درین مذاکره اجباری یکباردیگرهمان طوریکه بعد ازشکست شوروی درافغانستان نتایج جهاد واقعی مردم افغانستان را از طریق رهبران تنطیمی هفت گانه وهشت گانه درپاکستان وایران به این دوکشورواگذارکردند. این امرباعث شد تا افغانستان ازداشتن یک حکومت با ثبات محروم باشد، وهمیشه نتیجه ، روی میزمذاکرات نه تنها افغانستان ازجایگاه ضعیف برخورد داشته ؛ بلکه حل قضایا برای کشورما تکرارتاریخ شده است. چرا تجربه درطول تاریخ نشان داده است که ازین بازیهای سیاسی درین سرزمین روی میزمذاکره افغانها بازنده بوده اند. علت این همه بازندگی وضع اسفبار عدم اگاهی درفن واداب دیپلوماسی عده ای از دیپلوماتان وزارت خارجه که به شکل اماتوردرحل قضایای منطقه وجهان برخورد می کنند وکمتراگاهی از وضع کشور خودوشرایط خاصی که درکشورها ی خارجی حکمفرماست دارند . ازهمه مهمتردرین شرایط حسا س لازم است تا درقدم اول آشنا یی باتاریخ کشورخود ودرقدم بعدی با طرح ( خاورمیانه بزرگ) که فعلاً نظربه بحرانات که دران منطقه ایجاد کرده اند ، وبه یقین دامنه آن حوادث درمنطقه اسیا وبخصوص درافغانستان به شکل وشما یل دیگرتوسط پاکستان درحال شکل گیری است ، باید خودرا درمتن قضا یای سیا سی پشت پرده که در(( بازی سیاسی بزرگ)) جریان دارد ، افغانستان را نیز نشا نه گرفته اند ؛خودرا اگاهانه وارد قضا یا سازیم . امروزاگرمی خواهیم راهبری مدبرانه وکمکی واقعی ودوراز ریا وفریب به حق جامعه خود داشته باشیم ؛ تنها راه آن درمقابل مردم نشستن است، پنهان کاری نکردن است،خودی وناخودی ندانستن است، گفتن تما می حقایق به مردم است، بی تردید گفتن گوشه از حقیقت از هردروغی دروغ تر است، راهی برای ما باقی نمانده است جزاینکه خودمان را اختیار دارقضاوت مردم قراردهیم وپنهان برایشان به تصمیم گیری نپردازیم از قضاوت انها هراسی به خود راه ندهیم ووحشت مقابل مردم نشستن را ازخود دورکنیم.