فاروق فردا

 

بن بست مذاکرات دوحه با تغییر موضع خلیل زاد ،فعال شدن ایران ، پاکستان وقد بلندک مجدد مسکو به مذاکرات خود سازش

مذاکرات دوحه ،به همان گونه که از اول آن پیدا بود، به بن بست گرایید. این بن بست در زاویه های ملی و بین المللی واکنش های سیاست مداران افغانستان و جهان را در بر دارد.

زلمی خلیل زاد نماینده ی ویژه وزارت امور خارجه ی ایالات متحده ی امریکا از این وضعیت ابراز نا امیدی کرد .خلیل زاد از ابتدا در مسایل افغانستان در هاله ی امید و ناامیدی پیش می رود.این بدان معناست که وی تلاش می کند، در هر اقدام و پیش روی دروازه های عقبی را به کلی بسته نکند.زیرا او بیشتر مامور است، تا طراح و نقشه انداز خطوط براورد های سیاسی در افغانستان و منطقه. خلیل زاد ناخدای کشتی بر دریای پر موجی است که روشنی انداز و قطب نمای حرکت در جلوش قرار نه دارد. او در حقیقت بدون چراغ پارو می زند و تنها با اشاره های سرخ و سبز روشن شده از عقب توقف و پیشرفت می کند و مسیر حرکت به سوی راست و چپ را نیز از تیرانداز های این اشاره ها می گیرد. از این رو واجبات مجروح او در تلاطم خروشنده ی دریای پر حوادث مسئله ی افغانستان قابل درک جلوه می کند.در یک کلام ، به گفته ی معروف ، مامور معذور است.

اینک سه روز پس در امریکا چنه زنی های انتخاباتی پیاده می شوند و تغییرات نه چندان مشهود اما بر حال افغانستان ممکن تاثیر گذار رخ نمایند. وظیفه ی خلیل نیز شاید پس از سوم نوامبر سال جاری،یا به اتمام رسد و یا هم در قرار داد جدیدی به گونه دیگری بست یابد. اما چیزی را که می توان پیش بینی کرد ،این است که حکومت کنونی افغانستان، در شرایط فعلی نسبت به طالبان دست بالا دارد.و این را فراموش نکنیم که بالا دستی دولتی مرهون هیات افغانستان در دوحه نیست.افدامات به موقع و اظهار حضور دولت در آئینه پردازی های مختلف در رویارویی با مخالفین است.امتیازاتی که هم اکنون دولت در عرضه ی دگرگونی های امنیتی به دست می آورده ، توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده است. کشور های خارجی مستحضر در افغانستان به ویژه در کابل می بینند که مردم از خود و استخوان خود تناول می کنند و این حالت در این روز ها بر اثر تغییرات قابل توجه تشکیلاتی رهبری در سکتور امنیتی به سوی بهبودی ها دارد گل امید می کارد.این وضعیت شاید به زلمی خلیل زاد قابل پیش بینی نبود.

اما مذاکرات دوحه بر روال عطالت فیزیکی عمل می کند . روز تار روز ماهیت معنوی اش را از دست می دهد .عمل کرد های هیات به نقطه ی صفری تقرب می کند. از سوی دیگر دولت افغانستان هم پینالتی هایش در میدان تقابل با طالبان،گول می کند. این وضعیت باعث شبه است که توجه چندانی به عملکر هیات صورت نگیرد. از ستانکزی و خبری نیست ،خودش و اعضای هیاتش در حاشیه گکی گذاشته اند. در رسانه های افغانستان حتی از خبر های آن طفره می روند.موقعیت طالبان در حال حاضر بر اثر راوبط با امریکا چرب تر به نظر می رسد.از سوی دیگر طالبان گذشته از ماهیت موضعی شان ، در راهی که برگزیده اند، با منطق قابل توجه پیش می روند و لی در هیات دولت این درایت کمتر به نظر می رسد.شاید سبب آن که کسان واقع شده در متن از سواد لازم برخوردار نیستند.

به هر حال ، در این میان چیزی که حایز اهمیت است، فعال شدن پاکستان ، روسیه و ایران است. بدتر شدن اوضاع امنیتی در غرب کشور از جمله غور و هرات به سبب مداخله های بی مورد ایران تلقی می گردد. گفته می شود که ایران سخت تلاش دارد تا شیرازه های اقتصادی هرات را نیست و نابود کند. به قول برخی از ساکنان آن ولایت، دولت ایران به وسیله ی قونسل گری خویش در میان مسوولین دولتی ولایت هم نفوذ کرده است و آن ها را با تطمیع و خرید در پیش برد امور و فلج کردن فابریکه های ایجاد شده در ولایت هرات ترغیب می نماید .ایران تلاش دارد، به منظور بر هم زنی اقتصاد افغانستان و محتاج نگه داشتن کشور و رونق دادن بازار امتعه ی تولیدات خودش، جلو ایجاد فابریکه هایی که اموال خوراکی مشابه ایران را تولید می کنند در هرات گرفته شود. برخی مسوولین بی کفایت دولتی ، قلدران سیاست و تنظیمی در هرات و به همین گونه در مرکز افغانستان که به نحوی منافع اقتصادی در هرات دارند با سیاست ایرانی همنوا اند .این همنوایی خریده شده است. دولت افغانستان به این امر توجه دارد و حلقه های وطن پرست د رنظام آن را مراقبت می کنند. بی مورد نیست که اخیرن والی ولایت هرات به همراه سه تن از اعضای شورای ولایتی به سبب اختلاس و آلوده بودن به فساد به سارنوالی معرفی شدند . پس از آن شاروال هرات با هفت تن از کارمندان آن اداره به سبب رشوت و اختلاس دستگیر شدند.

سارنوال و اداره های عدلی و قضایی روشن می سازند که پای این انتلاس به خیانت ملی نیز می انجامد.

ایران افزون بر آن، طالبان را در غرب کشور حمایت پولی می کند و اسلحه یی را هم که به صورت نیابتی از کشور های متحد خود در مسئله ی افغانستان دریافت می کند به آنان می سپارد.از این رو طالبان در غرب کشور نسبت به طالبان در شما و شمال شرق مجهز و مسلح تر هستند.طالبان جنوب و جنوب غرب هم از همین طریق اسلحه بدست می آورند.

نگرانی اخیری که از جانب یکی از اعضای مجلس ایران ایراد گردید، رسانه یی شده است.در صحبت های عضو پارلمان ایران پیرامون 800 میلیون دالر سرمایه گذاری کشورش و استفاده ی 35 در صدی ایران از آب رایگان افغانستان همه چیز را واضح ساخت.اما اقدامات دولت افغانستان، دولت آن کشور را شوکه کرده است.ایران با آوردن تضییقات تلاش می کند که جلو ساختمان بند کمال خان را بگیرد. ایران مدتی کشیدن مهاجرین افغان از ایران را التیماتوم می داد ولی حال می بیند که با واکنش جهانی روبرو می گردد ،از این رو دولت اسلامی ایران به منظور توقف اعمار بند کمال خان، جز دامن زدن به نا آرامی ها و تضعیف اقتصادی افغانستان راه مثبتی نمی اندیشد.

یکی از وکلای در مجلس آن کشور سال پار هشدار داده بود که ایران جز دامن زدن جنگ در افغانستان، نمی تواند منافعش را تامین کند.

در بالا از مداخله ایران مبنی بر دامن زدن نا آرامی ها در افغانستان نوشته کردم.اینک روی دست اندازی های آن کشور در امور افغانستان کمی با تفصیل دیگر.

طالبان در تاریخ دوم عقرب سال جاری، بر بند کمال خان حمله کردند.در این حمله مرگبار شش تن از نگهبانان و افراد امنیتی بند شهید شدند و سه تن دیگر زخم برداشتند. شاهدان عینی با صراحت گفتند که این حمله بر اثر پشتیبانی ایران صورت بسته بود. مردم نیمروز چند روز این مسئله را مورد توجه قرار دادند و از هرسو به کسب معلومات پرداختند. پس از تحقیق و جستجو ی مردمی ،ثابت گردید که اتهام حمايت ایران از گروه طالبان منطقه غیر قابل انکار است. از این رو شمار زیاد مردم آن ولایت به صورت خود جوش بر ضد ایران مظاهره کردند.مظاهره کننده ها متعهد شدند که در نگهبانی بند کمال خان درکنار دولت و نیروی های امنیتی کشور می ایستند. مردم ولایت نیمروز، با تمام احساسات وطنپرستانه، بر ضد ایران شعار دادند و حمایت آن کشور را از نیروی های مخرب محکوم کردند.اهالی نيمروز در پایان تجمع اراده کردند، که به منظور به سر رسانی بندبرق آبی و آبیاری زمین های ولایت های همجوار بر ضد طالبان افغانستان و ایران اسلحه می گیرند و نمی گذارند که ایران در تخریب منابع کشور شان به اهدافش نایل گردد.

مردم محل که بنا بر دلایل زیاد با توابع ایران روابط و همنشینی دارند، دریافته اند که ایران از گشایش بند کمال خان شدیدا نگران است. مقامات محلی ایرانی در توابع سرحدی به طالبان سلاح توزیع می کنند و آنان را در تخریب بند مذکور ترغیب و پشتیبانی می کنند.مردمان نیمروز این را نیز ثقه کرده اند که دولت ایران شهروندان خود را هم اجیر می کند و در جامه ی طالبان افغانی به تحریب بند می فرستد. این کاریست که پاکستان هم در هلمند، پکتیا، خوست, ننگرهار , کنر و دیگر ولایات به منظور تقویت طالبان و داعش انجام می دهد.این مورد ، در جای خودش به بحث گرفته می شود.

ایران در سالیان متمادی از آب هلمند، بدون پرداختی به افغانستان استفاده کرده است .این کشور هیچگاه در تقسیم قانونی حق آبه، به جانب افغانی توجهی بذل نمی کرد . اکنون که دولت افغانستان مصرانه مصمم است ، جلو رفتن حق آبه خود را به سوی ایران بگیرد، آخوند های این کشور تمام شعایر دینی و همسایگی را زیر پا کرده و تلاش دارند که افغانستان را بیش از این نا آرام گردانند تا خود شان از آب رایگان استفاده کنند.

بسیج مردم ولایت نیمروز از دو جهت حایز اهمیت است.اول این که نیرو ها ی امنیتی بند کمال خان پشتوانه ی مردمی می یابند ، کارگران بند با خاطر آرام به کار شان ادامه می دهند و از طرف دیگر مطمئنند که مردم, اجیران ایرانی را به خوبی شناسایی می کنند و دست داشتن ایران را بر ملا می سازند.

این هم پوشیده نیست، که مقامات محلی در ولایت نیمروز بر خلاف شماری از مقامات در ولایت هرات، دست داشتن و تخریب کاری های ایران را مبنی بر ویرانی بند و سایر موارد، آشکار بیان می دارند.

سلام تایمز, برگه وزین خبری ، در مورد بند کمال خان گزارشی تهیه کرده است. بخشی از این گزارش را که در مورد اظهارات مقامات محلی نیمروز است و به مطلب امروزی ما رابطه می گیرد ،نقل می کنم:

دست داشتن ایران در این حمله

یک روز پس از آنکه شورشیان بالای بند کمال خان حمله کردند، سید ولی سلطان والی ولایت نیمروز در یک کنفرانس خبری در زرنج به خبرنگاران گفت که حکومت افغانستان دیگر اجازه نخواهد داد که آب آن به طور رایگان به ایران جاری شود، و بنابر این، دشمن تمام تلاش خود را به خرج می دهد تا بندهای مختلفی را که آب رایگان را متوقف خواهند کرد، نابود کند.

وی گفت، «حکومت افغانستان متعهد است تا آب را بر اساس توافقنامه مشترک بین دو کشور به ایران فراهم کند، اما ما اجازه نخواهیم داد که بیش از [مقدار آب توافق شده] به ایران جاری شود. اگر ایران آب اضافی می خواهد، باید پول نقد یا نفت را به افغان ها بپردازد. مدتهاست که زمان دادن آب رایگان به ایران گذشته است

وی گفت، «ادارات استخباراتی کشورهای منطقه و همسایه در حمله بالای بند کمال خان و کشتن نیروهای امنیتی نقش داشتند. یكی از اهداف اصلی این ادارات استخباراتی آسیب رساندن به بند كمال خان با كمک طالبان است.»

پاکستان بیشتر از هر کشور دیگر در این امر فعال گردیده است. (به مصاحبه عمران خان صدراعظم این کشور با نشریه شپیگل مراجعه شود).این کشور در حالی که به فعالیت های تخریبی قبلی اش کماکان ادامه می دهد گونه یی تفرقه افکنی درمیان رهبری دولت افغانستان را نیز ایجاد کرده است.دعوت ازعبدالله عبدالله ، سفر بی مفهوم وی به پاکستان و استقبال بالاتر از مقامش گویای روشن شدن دو مسئله است.یکی این که سفر عبدالله به آن آوازه ها ثقت بخشید که گفته می شد پاکستان وی را در انتخابات کمک کرده است و آنچه مسوولین استخباراتی قبلی پاکستان اظهار نموده بودند که عبدالله نفر خودی است.دو دیگر این که پاکستان در این سفر به عبدالله درمورد حکومت موقت و رهبری او چراغ های سبزی را روشن کرد و بر او دست کشید تا آمادگی هایش را بگیرد.

پاکستان می اندیشد که می تواند تمام قوم تاجیک مخالف آن کشور را به وسیله عبدالله ، بزند و جلو پیشرفت های افرادی چون امرالله صالح را که در روابط با پاکستان خط سرخ دارند، سد گردد.پاکستانی ها نظر به معاملات قبلی باور دارند آدمی بی ثبات و غیر مدیر در امور کشور داری مانند عبدالله همیشه مهره محتاج می باشد و اين کشور می تواند هر کاری که دلش بخواهد به وسیله ی او در افغانستان انجام دهد.

پاکستان می خواهد، افغانستان رایا به صوبه پنجم خود مبدل کند، یا این که اگر این کار در کوتاه مدت انجام نیابد کم از کم جلو مهار کردن دریای کنر را بگیرد،در اردوی افغانستان نفوذ کند، و نصب مهره های رهبری ولایت هم سرحد با آن کشور را تحت نظر خود داشته باشد.افغانستان از داعیه الغای خط دیورند منصرف گردد و حکومتی در افغانستان برقدرت باشد که همیشه از دولت پاکستان اطاعت نماید.گفته می شود که پاکستان به عبدالله این وعده را هم داده است که طالبان را با اوبه منظور کار در یک حکومت آماده می کند و از جانب گلبدین حکمتیار هم خاطرش را جمع نموده است.چی عبدالله از گلبدین سخت هراس دارد ،اما سفر گلبدین به پاکستان آب را به آرامی از گلوی عبداله عبور داد.او سپس با خاطر آرام فضای سالون طیاره های حامل خود به ایران و هند را با عطر هایش معطر ساخت و با تقلید از اشرف غنی با برخی از راکبین دیگر نیز در سالون طیاره احوال پرسی بسيار ساختگی ،مقلدانه وبی لطف کرد.

اما شرایط بعدی با این وجود که پاکستان خود را زیاد در حوادث افغانستان دست بکار می نمایاند، اما چندان به نفع عبدالله پیش نمی رود.منگ بودن عبدالله در این روز ها، به گونه ی راه گمک شدن اوست و می اندیشد که در این گیر و دارد هم از دین خواهد ماند و هم ازدنیا.

سفر گلبدین حکمتیار به پاکستان جهش دیگری ایجاد کرد، شاید پاکستان محاسبات خود را داشته باشد و یکی از این محاسبات هم ایجاد کنفدراسیون است که آن را بسیار سال پیش به وسیله گلبدین حکمتیار ذهنیت سازی کرده بود.تبانی عبدالله و گلبدین حکمتیار ،هم پاکستان را به منظور تحمیل خواست هایش خوشبین ساخته است و هم این دو مهره را آشتی می دهد.حرکت های غلام مآبانه حکمتیار در پاکستان به حدی مضحک بود که حتی در خود حزب اسلامی نیز واکنش های تندی را نسبت به او و خانواده اش برانگیخت.ارچند این حزب ،حزب به نام و انحلال شده است، اما باز هم در میان آنعده ازافراد تعبدی و گیر مانده در حلقه ی کشت و خون ،این سفر نفرتی را نسبت به حکمتیار گسترده ساخت.شاهدان عینی امروز به من گفتند که در این دو هفته بر شمار افرادی که روز های جمعه به امامت گلبدین نماز می خواندند کاهش آمده است.اما گلبدین حکمتیار در هر خطبه ی نماز جمعه از این غصه با بسیاربی باکانه سخن می گوید و نمک دانی را که در ان نمک می خورد می شکند.او پس از سفر به پاکستان در مستی همان تطمیعات حتی از کشته شدن افسران پاکستان انکار کرد و به منظور تائید آن سند خواست، حزب اسلامی وی را بیشتر از پیش در نزد مردم منفور کرد.چه این حزب سابقه بسیار بد و انزجار آمیزی داشت و این سفر آن را بیشتر هویدا کرد.حکمتیار به زیارت مادر خوانده سایرمجاهدین و به ویژه مادر خوانده ی خود رفت و در آن جا بر مزار بی نظر بوتو، کسی که گلبیدن را به منظور رسیدن قدرت پس از فتح کابل وعده داد بود، یاد آن روز ها را تازه کرد و به خیال آن روز ها دست بلند کرد و تپ تپ دستان نازک بانو بی نظیر را بر پشت خود احساس نمود.اما زمان که قریشی و رییس استخبارات کنونی پاکستان اورا ترغیب به ویرانی کشور کردند، گلبدین آشکارا،درشتی دستان ایشان را در آلایش نرمی دست بی نظیر مز مزه کرد. با این آرزو و امید به وطن برگشت که سايه شفقت آنان را باخود می آورد . حکمتیار نخستین کاری که کرد, در اولین خطبه ی پس از سفر در نماز جمعه تازه کردن بیعت به پاکستان ودفاع از خشونت هایی بود که آن کشور در افغانستان عملی می کند.

وی هم اکنون مانند کرزی دهها میلیون افغانی از بودجه یی که مردم مالیه می دهند, از دولت افغانستان صدقه گرفته قوت ولایموت می کند.حکمتیار در مقابل قانون اساسی ایستاد شد و مخالف منافع ملی عمل کرد.دستاورد سفر او و ديګران خون هاييست که در وطن جاری ګرديد۔

يا به قول دیگر شهادت جوانان پوهنتون و کوثر دانش ، خونبهای سفر های پر طنطنه ی این جناب ها به پاکستان عزیز شان است.

 

نکته ی حایز اهمیت دیگر در این راستا، قد بلندک فدراتیف روسیه است. این کشور مانند شاگرد تنبل صنف همیشه یک دقیقه پیش از تفریح انگشت بلند میکند، تا از هم چشمی همصنفیان پس نماند .اینک بار دیگر از پشت خم خم رفتن های زلمی خلیل زاد،روسیه با یک کله کشک بی سایه ی سیاسی ،چراغ کم نورش را در برابر روشنی آفتاب گذاشت.این کشوربدین وسیله خواست دو تجربه ی پیش خود را به گونه ی جدید هویت بخشد.

 

هنگامی که خلیل زاد از مذاکرات دوحه با چندان ناخوشبینی ها ابراز نظر کرد، خانم زخارووا، بوبو گل وزارت امور خارجه ی روسیه در جمع خبرنگاران بدون آرایش های همیشگی حضور یافت و نظر زلمی خلیل زاد را در مورد مذاکرات، ناامید کننده اعلام کرد.

 

خانم زخارووا سخن گوی وزارتامور خارجه ی روسیه بر این بسنده نکرد ، خواست  روسیه را در مسئله ی افغانستان دایه ی مهربانتراز مادر جلوه دهد،اما مشکل روسیه در این است که همیشه رخش درمانده بر جاده های اغوا و فریب می تازد.  خانم مذکور، برنامه ی جدیدی را که ضمیر کابلوف از قبل تهیه کرده بود، به مثابه ی راهکاری نام گرفت  و گفت ، هر گاه  طرفین  بخواهند روسیه این مذاکرات را ادامه می دهد.مگر وی  بسیار زود فراموش کرد که کابولوف نماینده ی ریس جمهور روسیه در امور افغانستان و  وزارت  امور خارجه ی کشورش سال گذشته  دو بار میزبان طالبان ممنوع الدخول به روسیه  شدند. سیاسیون روسیه  گروه طالبان را با جمعی از جنگ سالار های طرفدار خود شان، مانند مورچه های ره گم کرده شاخ در شاخ کردند،اما نتیجه یی  جز ناکامی به دست نیاوردند.

 

سخن گوی وزارت امور خارجه ی روسیه در کنفرانس خبری پیرامون مذاکرات دوحه چنین گفت:
دولت وی آماده است مذاکرات بین الافغانی را در صورت درخواست طرفین، در قلمرو کشورش برگزار کند.مشروط گذاشتن روسیه مبنی بر توجه به خواست طرفین، مقداری نمایندگی ازتعقل می کند و لی ناکامی  آن از هم اکنون پیش بینی می گردد. تنها چیزی که قابل توجه می نماید فعال شدن مهره های روسیه در  کابل است.  حامد کرزی پس از کنفرانس خبری سخن گوی وزارت امور خارجه روسیه تقاضای ملاقات با سفیر روسیه در کابل کرد.این ملاقات بلافاصله انجام یافت ، مگر زیاد رسانه یی نشد.زیرا سفارت روسیه در مذاکرات قبلی خبط های بزرگ سیاسیی انجام داد که در نهایت به جبران آن موفق نگردید.

 

سخنگوی وزارت  امور خارجه روسیه روز (پنجشنبه، ۲۹ اکتوبر) در جریان کنفرانس خبری یی با اشاره  به مذاکرات بین‌الافغانی  در مسکو افزود که این کشورش، پلت‌فرمی پیشکش کرده است.مگر خانم زخارووا می تواند بنویسد که روسیه چی پلاتفورمی ارائه کرده اند؟. پلاتفورم های معاملاتی یی که در آن منافع اشخاص مطمح نظر بود و سود های فراوانی هم از آن به دست آوردند، به ملت افغانستان جز بد بختی ارمغانی نه داشت.همین مذاکرات و پلاتفورم های ناهنجار روسیه بود که انتخابات افغانستان را به بن بست کشاند .صدای حکومت موقت  را نخست قریشی  وزیر امور خارجه ی پاکستان یاداور شد. این صدا سپس از حلقوم حامد کرزی در کنفرانس مسکو به صدا آمد.این پیوند نشان داد که کرزی به همراه تیم در تنگاتنگی تبانی  پاکستان و روسیه قرار دارد. برخی نا آگاهان در جامعه ی افغانی بر اثر تلاش ها و تبلیغات سؤ  مهره های روسیه در افغانستان  در انتخابات حضور کم رنگ پیدا کردند.

 

 روسیه به تقاضای ایران و پاکستان از اشرف غنی بد می برد . سرخی داغ کار  پنج سله ی غنی در مربوطات بانک جهانی  در کشور های حوزه مقناطیسی روسیه ی زمان شوروی  هنوز باقی است .از این رو ، فدراتیف روسیه مخالفین اشرف غنی را  در انتخابات وسیعا حمایت کرد. ایران و پاکستان را نیز در این روند فعال ساخت.دریافت اسلحه ی روسیه در نزد طالبان در هلمند و هم چنان حضور نظامیان روسیه در مناطق سرحدی و شرکت آنان در تمرینات مشترک، مگر از دید مردم افغانستان پنهان اند؟.سخن رانی های  برخی کاندید ها  در کمپاین انتخاباتی مگر گپ های خودشان بود؟.

 

روسیه می گوید  که "با وجود رکود جاری در رسیدن به اجماع بین هیئت‌های کابل و طالبان در مسائل ، ما امیدواریم که طرفین انعطاف‌پذیری نشان دهند، به مذاکرات اساسی ره یابند و بدین ترتیب پروسه را از نقطه صفری حرکت دهند".

  این خوش باوری روسیه است که  می اندیشد، اما ناکامی مذکرات دوحه از قبل مشخص بود.روسیه گپ جدیدی ارائه نکرده است. واضح بود که مذاکرات  دوحه به منظور پیروزی آغاز نشده بود، هدف آن ناکامی بود. روسیه هم این را از قبل می دانست، اما این کشور به منظور پیش کشیدن پلت فورمی در کمین است که اینک خانم زخارووا  از آن  نام برد.

   این هم از پیش روشن است که سیاسیون دست اندرکار مسایل افغانستان در روسیه  نقش کشور شان را در ویرانی بیشتر اوضاع  افغانستان  برجسته می کنند، این ها  می خواهند  روسیه هم چشمی  با کشور هایی که حتی  آن  را سیال خود نمی دانند برابر قد بلندک کند.

 

ار چند طرفین مذاکرات، که اهلیت وشایستگی کمتر پیش برد مسایل ختم جنگ در افغانستان را ندارند و خود شان هم صلاحیت حد اقلی این کار را در خود نمی بینند، اما تا کنون به کلی  ابراز نا امیدی نکرده اند و هنوز تلاش  دارند،  به منظور اغوای ملت افغانستان سخن های خلیل زاد را هیجی کنند.

 

در این میان پیش پزکی روسیه و ذهنیت سازی در مورد مذاکرات ناکام دوحه چی را می رساند؟.آن هم نه به منظور دوام،بلکه بر تمام تلاش های قبلی  با خط بطلان کشیدن و آن را از صفر آغاز کردن.مگر این دید روسیه مسخره نیست؟؟؟.

 

 پرسش به این سوال نیز از قبل مشخص است.روسیه در قدم اول به امریکا چراغ سرخ می نمایاند که تلاش هایش به نتیجه نرسید و دودیگر این که می خواهد به دولت افغانستان چراغ سبز دوستی نشان دهد تا برخلاف دو عملکرد مفتضحش ، این بار با استیذان مقاماتدولتی کشور ، نمک خوران قبلی اش را گرد آورد و به نام مذاکرات بین الافغانی،برنامه های ناکامی دولت غنی را بریزد و زمینه به اهداف  استراتیژیک پاکستان و ایران مهیا کند.روسیه در حقیقت می خواهد با تیری که خودش نشانه ی آن شده است، دیگران را شکار کند.دیده شود.

یک مسئله در اخیر این مقاله فراخور یاداوری است که برهم زنی نظام کنونی به نفع مردم افغانستان نیست. برهم زنی نظام،  وضعیت نا هنجار کنونی را چندین مرتبه بد تر از آن می کند که هست. اما جستجو به بدیل حکومت مفسد، که سراپا به ضرر مردم افغانستان است چرا؟. حکومت بدیل به درایت خود افغان ها مربوط باشد، نه نسخه هایی از سرخی لبان خانم زخارووا ، یا واسکت عمران خان ،یا لنگی سیاه آخوند های ایرانی.

پایان

 

 

 


بالا
 
بازگشت