غلام محمد زارع
ارمان نیک وچهره های بدنام
سه دهه میشود افغانستان در گرو این لیست سیاه با اضافه چند بدنام دیگر دست وپا می زند . همین ها از آغاز الی امروز در جنگ های تنظیمی ، ویرانی های کشور ، کشتار هزاران انسان بی گناه ، چپاول دارایی های عامه و دست برد به کمک های جهانی به مردم افغانستان ، تجاوز به عزت و ناموس انسان های مظلوم ، جاسوسی به بیگانه و وطنفروشی و ده ها بدنامی دیگر شریک اند . انهایکه تا کنون هم در جنگ های قومی وقبیله وی دخیل اند . انهایکه تا کنون نتوانسته اند با خود جور ایند چگونه میتوانند با دیگران کنار ایند ؟ انهایکه تا کنون نتوانسته اند با همدیگر مصالحه کنند ، چگونه میتوانند با طالب که چهره زشت تر ، کریه تر و سیاه تر و در جاسوسی و بیگانه پرستی دست بالا دارد ، مصالحه کنند ؟ این چهره های انقدر ننگین و الوده و سیاه کار اند که افغان بودن شان مایه ای شرم و سرافگنده گی است .
تامین صلح واقعی در کشور نه تنها به افراد دلسوز ، وطندوست ، خردمند و ملی نیاز دارد که وابسته به منافع ملی کشور بوده و در راه براورده شدن این منافع ، عاقلانه و با روحیه ای از خود گذری عمل نمایند بلکه به یک پروگرام مدون ، جامع و همه شمولنیزضرورتدارد .
روشنفکران و تحصیل دیده های ما یا منافع خود را در وجود این مهره های سیاه وبدنام یافته و در زیر ریش طالب و مجاهد پناه برده ویا مشغول تحقیر ، تخریب و متفرق ساختن انهای اند که به زحمت توانسته اند دور هم جمع شوند و صدای روشنفکران ترقی پسند را بلند نمایند . حضور در معادلات سیاسی بزرگ نیازمند صدای واحد ، یک پارچگی سیاسی ، برنامه و طرز تفکر امروزی میباشد .
حزب وطن با داشتن تجربه غنی از مصالحه ملی و اموزه ها و برداشت های علمی و واقعبینانه از مصالحه و اشتی ملی می تواند در این پروسه نقش بزرگ و سازنده داشته باشد . درطرح پیشنهادی شورای سراسری حزب وطن که مجمع عمومی ان در ۵ میزان ۱۳۹۱ در کابل تدویر گردیده ،پیرامون برنامه ملی استقرار صلح در جمهوری اسلامی افغانستان امده است : برای سازماندهی اگاهانه ای گذار از جنگ به صلح ، قبل از همه لازم و ضروری است تا جنگ جاری ، هم چنان علل و عوامل داخلی ، منطقوی و جهانی ان تثبیت و تعریف شده ، سازماندهنده گان اصلی دوطرف ــ یا طرف های ان ، افزار و عوامل بکار گیری انان در این جنگ و دلایل بکارگیری این افزار به وسیله انان ، تشخیص و جایگاه «دولت جمهوری اسلامی افغانستان » و سایر ساختار های سیاسی و اجتماعی در این جنگ و در پروسه گذار از جنگ به صلح تصریح گردد .
بررسی عینی علل و عوامل داخلی ، منطقوی و جهانی ، جنگ جاری در کشور و طرف های درگیر دران و دلایل برافروخته نگهداشتن ان ، ما را به رسیدن به صلح و تشخیص منافع طرف های متخاصم کمک کرده و پروسه مصالحه را کوتاه ، سریع واسان میسازد . برای تدوین پروگرام مصالحه ملی ، تسریع پروسه قطع جنگ ، تامین اتش بس ، اغاز گفتگو های صلح ، زمینه سازی برای گذار از جنگ به صلح ، اعتماد سازی متقابل ، ایجاد مکانیزم های ملکی سازی و اموزش های مسلکی ، ایجاد و احیایی موسسات بهداشتی و معالجوی روانی ، سازماندهی نشست وبرخاست ها میان گروپ های مختلف جامعه و اشنایی با زنده گی مدنی و معاصر فعلی ، پیش شرطه های تامین صلح در کشور میباشند که دولت و سازمان ها و ساختار های ملی خارج از حاکمیت قبلآ روی ان کار کرده و اماده گی های لازم را برای تسریع پروسه مصالحه ملی اتخاذ نمایند .
صلح تنها ختم جنگ ، متارکه و اتش بس نیست . زور ازمای های سیاسی ، بی عدالتی های اقتصادی ، کشمکش های اجتماعی ، نابرابری های فرهنگی ، پامال سازی حقوق و ازادی های شهروندی ، نابرابری های ملی ، قصاوت و بی رحمی و انواع خشونت های دیگر صلح را در جامعه متزلزل و نا پایدار میگرداند . برای تامین صلح واقعی نه تنها باید جنگ ختم شود ، بلکه افراد مسلح غیر مسوول ( چه مجاهد وچه طالب ) خلع سلاح شده به زنده گی ملکی برگردانده شوند . در غیر ان مردم همیشه گروگان باند گروپ های مجاهد ـ طالب مانده و صلح به شکل واقعی و کلی ان تطبیق نمیشود . در این حالت عدالت اجتماعی تامین نشده و زمینه های باز سازی و نوسازی زیر بنا های جامعه فراهم نگردیده ، تطبیق قانون و حراست از ان به شکل عادلانه عملی نمیگردد .
با درد و افسوس که ترکیب پیشنهادی شورای عالی مصالحه هیچ گاه نمیتواند برای این معضل بزرگ ملی راه حل که در ان منافع کشوربراورده باشد پیدا نموده و مفاد قانون اساسی را حفظ ، حقوق و ازادی های اساسی شهروندان را تامین و از دموکراسی و دست اورده های دموکراتیک دو دهه اخیر حمایت و پاسبانی نماید .
انچه مایه ای تاسف و دلسردی میگردد اینکه نه دولت با ترکیب معیوب و بی اعتبارش و نه هم طالب با ساختار قرون وسطی و امارت اسلامی اش ، هیچ کدام اماده و علاقمند تامین صلح دایمی در کشور نبوده و پروگرام راهبردی تنظیم شده ندارند .
غرب و همسایه های ازمند ما بنابر دلایل متعدد به تحکیم صلح در افغانستان و پایان جنگ و خشونت علاقمند نیستند . پاکستان به حضور یک افغانستان قوی در همسایه گی خود رشک میبرد و در تلاش است که ارامش در کشور ما تامین نشود . هر چند ایران در ظاهر از دولت مرکزی حمایت میکند ولی زدوبند های با باند گروپ های جهادگر قبلی که وابسته به این کشور اند و هم چنان طالبان دارد . چین حریف ستراتیزیک امریکا در منطقه بوده و در رقابت های جهانی تهدید بزرگ برای این کشور به حساب میرود .روسیه که بار دیگر قد برافراشته است حاضر نیست در معادلات جهانی نادیده گرفته شود . این کشور با تامین منابع مالی ، سلاح و مهمات جنگی و حمایت سیاسی یک بخش از طلبه های وحشی را زیر حمایت خود اورده است . ذخایر بزرگ گاز و نفت اسیایی میانه که هنوز روسیه انراساحه نفوذ خود میداند ، دلیل دیگریست که بر حضور دایمی امریکا درافغانستان تاکید می نماید . امریکا حاضر نیست افغانستان را که چهار راه اسیا میباشد به این زودی ها رها کند . سروصدا های خروج عساکر امریکایی تبلیغات انتخاباتی بوده در وضعیت عمومی در کشور تاثیر چندان ندارد . خروج چند هزار سرباز امریکایی از کشور به هیچ صورت به معنی ترک افغانستان توسط امریکا نمیباشد .
03.09.2020