احمد سعیدی
برای نجات از بحران موجود، باید کوشید
تأريخ يك بار ديگر ملت عزيز ما را با آزمونِ سختي روبرو ساخته است. در حال حاضر از يك سو مسئله صلح با مخالفین و از سوی دیگر موضوع خروج قوت های خارجی از افغانستان و از سوی دیگر نا امنی روز افزون بی عدالتی، و بی توجهی مسئولین کشور عزیز ما را هر روز به سمت نابودي سوق میدهد. از طرف ديگر كشور و مردم ما، در حالت مبارزه با مهيب ترین مرض خطرناک کرونا براي بقای زندگی خويش دست و پنجه نرم میکنند. در چنین حالت بحرانی وپر اضطراب ایجاب مي نمايد تا تمام هموطنان و نیروهای متعهد، مؤمن و وطن دوست از همین حالا در صدد احیای یک التر ناتیف مناسب باشند تا از این منجلاب نجات یافت.
همه مي دانند، اوضاع پر آشوب واضطراب کنونی نتیجه سبک اندیشی وکم تدبیری دولتمردان وحتی فعالان فرهنگی وسیاسی کشور بوده است که امروز مردم وسر زمین ما را به یک منجلاب لایتناهی سوق داده است.لذا لازم دانستم با تکرار رنج نامۀ کشور بار دیگر اوضاع فعلی این سر زمین را به بررسی بنشینم وبه زعم خود یک راه حل برای مهره های قدرت و اربابان خرد پیشنهاد نمایم تا اگر خداوند (ج) خواسته بود یک گره از صد ها گره پیچیده مشکلات باز ویا لاقل سست شود.چه بیرون رفت از بحران و یافتن راه حل معضله افغانستان از توان فکری وفزیکی فرد وشخص واحد ولو نابغه هم باشد بیرون است. لذا اجماع ملی، اتفاق ملی،تصمیم ملی وقیام ملی، تعهد ملی به خاطر غرور ومنافع ملی همه نیرو ها وعناصر ذیربط در قضایای افغانستان یگانه گزینه وانتخاب است.
اول- نما و یا تصویر وضعیت کنونی: اگر ساده بنویسم خیلی نا گوار وغیر منصفانه خواهد بود. کلمه ناگواری وبحران ونابسامانی از زبان خامه صد ها نویسنده کشور در روی صفحات جراید مجلات وشبکه های انترنتی حک شده است. لذا مي نويسم اوضاع در یک نگاه ساده قابل درک وتحلیل نیست به فکر وتعمق بیشتر نیاز دارد.رهبران ما مي گويند، اگر زور نداریم، قدرت داریم. تفکیک این مقوله های فلسفی که در بیرون مصداق ندارد شگفت انگیز است.حالا بهتر بگویم، ما حقایق را وارونه جلوه مي دهيم. ما استراتیژی مشخص نداریم ودر برابر اهداف شوم دشمن عمل قانع کننده صورت نمي گيرد.
وجود فاصله بین مردم ودولت، سکوت در برابر جنایات وحشتناک چون سر بریدن افراد وکشتار دسته جمعی ، ترور شخصیت های مؤثر در تأمین امنیت و تخریب آبادی ها،وجود عناصر وابسته به دشمن در داخل ارگان هاي نظامی وامنيتي وسیاسی، بی اعتمادي ، بی تفاوتی وفرار از مسؤولیت را در برابر چشمان ما قرار مي دهد.در مجموع فضای اعتماد از بین رفته منافع مشترک وجود ندارد به همین دلیل، مردم دشمن را هم مشترک نمی پندارند.مردم حکومت وکساني که در اخاذی و رشوت دست دارند را جدا از خود فکر مي کنند و به زعم ایشان مخالفان به خاطر بر اندازی قاچاق چیان، مفسدين وخارجی ها می جنگند و باید هم بجنگند. اگر با مخالفان کمک نکنند مخالفت هم نمي کنند.
پس چه باید کرد.تا وقتي که تراکم سر مایه از دست قدرتمندان کاهش نیابد ودسترخوان مردم عادی هم همرنگ دسترخوان حاکمان نباشد کسی با دولتمردان در سنگر مشترک نمی رود چون هیچ چیزی مشترک وجود ندارد. مردم فکر مي کنند اگر بی ثباتی مانع پیشرفت ها مي شود که دولتمردان درآن منافع خود را دارند بهتر است کشور بی ثبات ونا آرام باشد.
همان طوری که مسؤولان از لحاظ روحی با مردم فاصله دارند وباکشیدن دیوار ها وحصارهای سمنتی در اطراف دفاتر ازلحاظ فزیکی نیز با ملت فاصله داشته حتی همه مردم را تروريست فکر مي کنند.مسؤولاني که جرأت بیرون شدن از دفتررا ندارند چگونه مي توانند خدمات رفاه اجتماعی را به ملت عرضه کنند وهر حکومتی که در عرصه خدمات رفاه اجتماعی عاجز وناتوان باشد شکست خورده است. حال به نظر دولتمردان برابر است مردم از شر مشکلات زنده گي نجات یابند ویا خیر . فکری که مسؤولان نسبت به رعیت دارند فکر مسؤولانه نیست. فکر این است این مردم اصلاح نمي شوند، این مردم راضی نمي شوند واین مردم به خدمت نمی ارزند باید چند روزی که بر دفتر تکیه زده ایم کاری انجام دهیم که از لحاظ اقتصادی آنهم در خارج از کشور راحت باشیم.
به باور من همه بحرانها نا رضائیتی مردم سر چشمه أصلی این بحرانها ست.باید مردم راضی شوند وامنیت تأمین گردد تا جلو همه نا بسامانیها ونارضایتی ها گرفته شود.
باید بدانیم که هدف دشمن خیلی مشخص وبر جسته است.بی ثبات سازی افغانستان به خاطر پیشگیری از پیشرف وترقی عمق استراتیژی دشمن افغانستان را تشکیل مي دهد.
ما هم باید هدف اساسی ما ثبات وامنیت باشد.به خاطر رفاه عامه وقتی ما کار های امني وخدمتگذاری اجتماعی را همآهنگ ومتوازن به پیش ببریم درآن صورت مردم به خاطر دفاع از آسایش وامنیت خود هم در پهلوی ما ايستاد مي شوند.حال مردم از چه دفاع کنند.نه سبسائيدي،نه کمک ونه هم تضمینات اجتماعی وجود دارد، هرکس متکی به خود است، بود ونبود حکومت برایش يکي است در چنین حالتی می بائیست بر کرده های گذشته تجدید نظر کرد وبه خاطر ثبات رفاه وامنیت کشور وبلند بردن سطح زنده گي مردم تجدید پیمان نمود.ما به مردم کار استثنايی انجام نداده ایم. طور نورمال در دفاتر فاجه می کشیم ومردم هم به خاطر دفاع از ما آماده نیستند، مردم نمیخواهند خود را در حالت غیر نورمال که جنگ ومقاومت است به حراج بیاندازند.
مسؤولیت نیرو های سیاسی فر هنگی ونهاد های مدنی :
هیچ ملتی، بدونِ زحمات و دادنِ قربانی ها، به آرمان های خویش دست نیازیده لذا نیروهای مترقی ودموکراتیک که قدرت تحلیل مسائل را در موارد ذیل توجه جدی نمایند.
۱ : انسجامِ سیاسیِ مردمِ افغانستان و تحکیمِ وحدتِ ملی؛
۲ : تامینِ صلحِ عادلانه، امنیت و ثباتِ پایدار؛
۳ : تقویتِ حاکمیتِ ملی؛
۴ : تقویتِ مردم سالاری و ارزش های دموکراتیک و افزایشِ مشارکتِ شهروندان در سرنوشتِ کشور؛
۵ : عمیمِ حکومتداریِ مسؤول و مبارزه با فساد؛
۶ : استحکامِ حاکمیتِ قانون و عدالت در حیاتِ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ جامعه؛
۷ : حفاظت و تقویتِ ارزش های دینی و فرهنگیِ ملت؛
۸ : تامینِ رشدِ اقتصادی و اجتماعیِ متوازن و رفاه پایدارِ ملت؛
۹ : مبارزه با موادِ مخدر و اقتصادِ نامشروعِ جنگ؛
۱۰ : رشدِ استعداد و سرمایۀ بشریِ نسلِ جوانِ میهن؛
۱۱ : تحکیم و توسعۀ روابط و همکاری های بین المللی و حسنِ همجواری، برای صلح و امنیت، حاکمیتِ ملی و تمامیتِ ارضی، توسعه و رشدِ اقتصادی.
شکی نیست، که افغانستان این تعداد میلیونرها را که در چندین سالِ گذشته به وجود آورده است،درطول تاريخ خویش ندیده بود. به همین گونه، در حال حاضر اقتصادِ ملت در کل، بهتر از هر زمانِ دیگری مي باشد.
و اما، تقسیمِ ناعادلانۀ فرصت ها و ثروتِ ملی به علتِ سياست هاي نادرست، معامله گری های نامشروعِ سیاسی، فسادِ اداری در دستگاه دولت و تداوم فرهنگ معافیت و ضعفِ شفافیت و حسابدهی در نظامِ کمک های جامعۀ بین المللی، باعثِ رنجِ روحیِ مردم شده و فاصلۀ عمیقی را بینِ فقرا و قدرتمندانِ سیاسی، نظامی و اقتصادی کشور ایجاد کرده است. از سوی دیگر، این تقسیمِ ناعادلانۀ فرصت ها و ثروتِ ملی، زمینه های وسیعی را برای سربازگیریِ تروریستان از میانِ مردمان محروم و ناراضی کشور مساعد ساخته است.
۱ : ستون پنجم در درون نظام حکومت را از ملت وجامعه جهانی بیگانه ساخته
خواست های رهبران دولتِ ما از جامعۀ بین المللی، مبنی بر ازبین بردنِ پناهگاه های اصلیِ تروریستان در خارج از کشور، جلوگیری از تلفاتِ افرادِ غيرنظامي و رعایتِ حاکمیتِ ملیِ افغانستان، موردِ تأیید و حمایتِ ما قرار دارد؛ اما با تأسف باید گفت که تلاش هاي عمدیِ بعضی از حلقات در درونِ رهبریِ دولت، برای افزایشِ تشنج با متحدینِ غربیِ افغانستان و تعقیبِ سياست هاي منطقوی به قیمتِ از دست دادنِ متحدینِ استراتیژیکِ بین المللیِ کشور، باعثِ نگرانیِ شدیدِ ملت گردیده است. به باورِ ما، سیاستِ دوری جستن از متحدانِ توانمند و متعهدِ بین المللی و رفتارِ خصمانه با آنان، به مصلحتِ کشور نیست.
تحکیمِ دوستی با متحدانِ استراتیژیک و کشورهای همسایه، بر اساسِ منافعِ ملیِ کشور، باید اساسِ سیاستِ خارجیِ کشور را تشکیل دهد.ما در شرایطی حیات بسر می بریم که جنگ ونا امنی اوضاع کشور را پیچیده و پیچیده تر ساخته است.
درچنین اوضاع وحالات مسأله نجات وطن از بحران موجود ازهر زمان دیگر مطرح بحث است، پاسخ مناسب به اين سوال بايد در صدر فهرست اقدامات سیاسی نیرو های ملی ووطندوست قرار داشته باشد. از نظر ما افغانستان سرزمين مشترك تمام اقوام با هم برادر ساكن در آن بوده، افتخارات معنوی، تاریخی و داشته های مادی، معنوي و فرهنگی آن به تمام باشنده گان این سرزمین به طور یكسان تعلق دارد درد ورنج وطن، سعادت و شگوفائي آن مشترك است در راه نجات از وضيعت موجود به يك مبارزه مشترك و پيگير نيز ضرورت است.