مهرالدین مشید
نگرانی روسیه از ورود جنگجویان اسلامی به آسیای میانه
مشتعل شدن جنګ در ناگرونا قره باغ اوضا منطقه را پیچیده تر می سازد
پیش از آن که به منازعۀ تازه میان آذربایجان و ارمنستان بپردارم، بهتر است به پیشینۀ کشیده گی میان دو کشور اندکی بپردازم. برای روشن شدن موضوع بیرابطه نخواهد بود که اندکی به پیشینۀ تنش ها در ناگورناقره باغ اشاره شود. این ماجرا به دهۀ۱۹۲۰ باز میگردد. به زمانی که اتحاد جماهیر شوروی منطقه خودمختار ناگرونو- قرهباغ یا قرهباغ کوهستانی را که ۹۵ درصد جمعیت آن از نظر قومی ارمنی هستند، در آذربایجان (که آن زمان یکی از ایالتهای شوروی سابق به شمار میرفت) تاسیس کرد. ناگورنو واژهای روسی است که به معنای کوهستانی استفاده میشود. در زمان حکومت بلشویکها درگیری میان ارمنستان و آذربایجان بر سر این منطقه تحت کنترل بود. حتی در آن زمان مسکو به ویژه در دوران استالین تلاش میکرد با زنده نگه داشتن این اختلافها زمینه را برای حفظ مرجعیت خود در خصوص اختلافات محلی حفظ کند. اما با آغاز روند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کنترل مسکو بر این بحران کاهش یافت. در سال ۱۹۸۸ قوه مقننه قرهباغ تصمیم هایی را برای پیوستن این منطقه خودمختار به ارمنستان تصویب کرد. این در حالی است که قرهباغ از نظر جغرافیایی در عمل در درون مرزهای آذربایجان قرار داشت.
همزمانبا انحلال اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ، منطقه خودمختار به گونۀ رسمی استقلال خود را اعلام کرد. جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بر سر این منطقه در گرفت و در پی آن تقریبا ۳۰ هزار نفر کشته و صدها هزار آواره و پناهنده بر جای ماند. در سال ۱۹۹۳ ارمنستان توانست ناگورنو قرهباغ یا همان قرهباغ کوهستانی را به تصرف خود در آورد. این درگیریهای پراکنده تا سال ۱۹۹۴ ادامه داشت. جنگجویان حزب اسلامی به رهبری حکمتیار طی پروتوکولی به آذربایجان فرستاده شدند تا بالاخره با میانجیگری روسیه دو طرف اعلام آتشبس کردند. در سال۱۹۸۸ که هنوز اتحاد جماهیر شوروی تجزیه نشده بود، پارلمان منطقه قرهباغ از مسکو خواست که این منطقه را تحت قیمومیت ارمنستان قرار دهد. این خواست با مخالفت روبرو شد. در ماه فبروری درگیریهای قومی خونینی بین آذریها و ارمنیها پیش آمد و در ماه دسامبر ارمنستان، منطقه قرهباغ را جزیی از خاک خود اعلام کرد.دو سالپس از آغاز درگیریها بین ارامنه و آذریها، قرهباغ اعلام استقلال و تشکیل جمهوری کرد که از سوی هیچ کشوری در دنیا به رسمیت شناخته نشد. درگیریهای آن زمان با ۲۵ هزار کشته و اشغال مناطق بیشتری از سوی ارمنستان و شکست آذربایجان خاتمه یافت، اما به صلح نیانجامید.همچنین گفتنی است در سال ۲۰۰۶ در رفراندومی در قره باغ، ۸۹ و نیم درصد شرکتکنندگان به قانون اساسی جدیدی رای دادند که براساس آن اين منطقه کوچک کوهستانی را به یک کشور مستقل تبدیل میکرد. حدود ۹۰ درصد واجدان شرایط که اکثریت آنها ارمنی بودند، در این همه پرسی شرکت کردند. این رایگیری هم به معضلۀ قره باغ نقطۀ پایان نگذاشت و پس از آن هم بین نیروهای هر دو کشور تقریبا در هر سال درگیری های مسلحانه رخ داد و هر سال ۱۰ ها تن را به قربانی گرفته است. اما در حال حاضر ما شاهد شدیدترین درگیری ها هستیم که از سال ۱۹۹۴ تا حال سابقه ندارد.
بار دیگر منطقۀ ناکرونا قره باغ درفبروری ۱۹۹۵ شاهد درگیری ها بود. درگیری ها زمانی آغاز شد که در ۲۰ فبروری ۱۹۹۵در جمهوری خود خواندأ قره باغ همه پرسی به عمل آمد. دراین همه پرسی مردم ساکن قره باغ، به تغییرِ نظام حکومتی و نام کشور خود رأی مثبت دادند. کمیتۀ مرکزی انتخابات اعلام کرد که 87.6 درصد از شرکت کنندگان در همه پرسی، به طرح قانون اساسی جدید رأی مثبت دادند. نظر به قانون اساسی جدید آن زمان نظام حکومتی این منطقه از پارلمانی به جمهوری تغییر می کرد و نام کشور، از جمهوری قره باغ کوهستانی، به جمهوری آرتساخ تغییر می یافت.(6) گفتنی است که در ۲۰ سالگذشته آذربایجان با کمک درآمدهای نفتی به تقویت نیروی نظامی خود پرداخت. ارتش این کشور دارای ۶۷ هزار نظامی، ۲۲۰ تانک و ۱۰۰ هواپیمای جنگنده است. با آغاز درگیریها اردوغان اعلام کرد که ترکیه تا آخر در کنار آذربایجان ایستاده است. در ۶ ماه گذشته بارها آتشبسی که ۲۰ سال از عمر آن در قرهباغ میگذرد، شکسته شده است. دو طرف یکدیگر را متهم میکنند و معلوم نیست کدام طرف حمله را آغاز کرده است. توان نظامیارمنستان کمتر از آذربایجان است. ارتش این کشور ۴۹ هزار نفر نیرو، ۱۴۴ تانک و ۳۳ هواپیمای جنگنده دارد. با این حال ارمنستان عضو پیمان دفاعی کشورهای همسو (عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق) است. کمک روسیه به ارمنستان در جنگ نخست تاثیری تعیینکننده در شکست آذربایجان داشت.
با آغاز درگیری ها میان آذربایجان و ارمنستان گمانه زنی هایی وجود دارد که جنگ در حال انتقال به کشور های آسیای میانه است. همین اکنون از موجودیت جنگجویان سوری در آذربایجان سخن زده می شود و حتا دستان اسراییل در این جنگ دخیل شمرده شده است. ارمنستان از عملیات طیاره های ترکیه به سود آذربایجان نیز سخن زده است. این جنگ که تازه آغاز شده پای کشور های گوناگون مانند، ترکیه، اسراییل، ایران، روسیه و کشور های دیگر را به این جنگ کشانده است. در صورتی که این جنگ ادامه پیدا کند، به تدریج نیرو های اجیر از کشور های مختلف را به این جنگ خواهند کشاند. چنانکه روزنامه هاآرتص، سهشنبه ۱۵میزان، همزمان با دهمین روز از تجدید این جنگ در قفقاز جنوبی نوشت، در دو هفته اخیر پروازهای باربری حامل اسلحه اسرائیلی به آذربایجان به میزان چشمگیری افزایش یافته است.
به گزارش این روزنامه، در دوران همهگیری ویروس کرونا فرودگاه اسرائیل « سوت و کور» است و پروازهای تجاری تقریباً وجود ندارد اما خط هوایی باربری در مسیر تلآویو- باکو شاهد «شکوفایی» است. گفته می شود که اسرائیل پیش از این میلیاردها دلار توافقنامه تجاری با ترکیه داشته است تا بتواند این هواپیماها را به آذربایجان منتقل کند. اسرائیل ۵ هواپیما را به ترکیه فرستاده و خلبانان آن در ترکیه آموزش دیده اند و در نهایت در آذربایجان مستقر شده اند و افزون بر این مهمات این هواپیماها تامین شده است تا بتوانند در برابر نیروی هوایی ایران بایستند. علاوه بر این در سال ۲۰۱۱ یک کشتی نظامی اسرائیلی هم در بنادر آذربایجان حضور پیدا کرد تا تجهیزات نطامی را به آذربایجان منتقل کند.در همین سال جنگنده های اف ۱۵ و اف ۱۶ اسرائیلی در آذربایجان مستقر شدند و در این مسیر همراهی دولت آلمان را با خود داشته اند.
از سویی هم ارمنستانو اتحادیه اروپاطی سالها روابط مثبت داشته اند. روابط دو طرف از طریق توافق نامه مشارکت جامع و پیشرفته ای است که در سال 2017 به امضا رسیده است. [۱]آقای ادوارد نالبندیان، وزیر امور خارجه سابق ارمنستان ابراز اطمینان کرد که توافق نامه همکاری مشترک "صفحه جدیدی را در روابط اتحادیه اروپا و ارمنستان" خواهد گشود.[۲]در حالی که نماینده عالی اتحادیه امور خارجه و سیاست های امنیتی ، فدریکا موگرینیدر جون سال 2019 به این نتیجه رسیده است که روابط ارمنستان و اتحادیه اروپا در سطح "عالی" قرار دارد. ارمنستان از لحاظ جغرافیایی بین اروپای شرقیو آسیایغربی قرار دارد. با این حال ، مانند قبرس، به دلیل ارتباط با جامعه اروپا ، از طریق دیاسپورا، زبان هند و اروپایی آنو معیار مذهبی بودن مسیحیبودن، از نظر بسیاری با اروپا مرتبط در نظر گرفته شده است. در ۱۲ جنوری۲۰۰۲ ، پارلمان اروپاخاطرنشان کرد که ارمنستان ممکن است در آینده وارد اتحادیه اروپا شود. [۷۱]
اما عدمعضویت جمهوری آذربایجان در ناتوی یوروآسیا به معنای دوری باکو از مسکو نیز نیست. جمهوری آذربایجان اگرچه با ترکیه روابط بسیار نزدیکی دارد، اما به دلیل فقدان آزادی سیاسی و ساختار دموکراتیک، چشماندازی برای تبدیل شدن این کشور به یک گرجستان دیگر در قفقاز وجود ندارد و الهام علیاف نیز هرگز به ماجراجوییهای ژئوپولتیک که ولادیمیر پوتین را برنجاند، علاقهای نشان نداده. برای کرملین این مساله اهمیت بسیاری دارد. به همین دلیل، در نهایت موضع روسیه در مساله قرهباغ، نه جانبداری از ایروان (شبیه به جانبداری آنکارا از باکو) بلکه تلاش برای جلوگیری از هرگونه درگیری است. به بیانی دیگر، قرهباغ و اختلاف ارمنستان و جمهوری آذربایجان، شبیه به یک سردرد اضافه است که روسیه ترجیح میدهد هرگز مجبور به ورود نظامی به آن نشود.
بدون تردید این درگیری در حال حاضر بر منازعه روسیه و ترکیه در بحران سوریه نیز تاثیر گذار است. هواپیما نظامی روسیه در اواخر ماه نومبر توسط نیروهای هوایی ترکیه مورد شلیک قرار گرفت. هر دو کشور در درگیری های قره باغ درگیر اند. ترکیه به وضوح از آذربایجان جانبداری می کند. سیاست امنیتی روسیه بسیار نزدیک با ارمنستان است. روسیه در ارمنستان یک پایگاه نظامی دارد و ۵۰۰۰ نیرو نظامی اش را نیز در این کشور مستقر کرده است. اما موضع روسیه به این شکل یک طرفه نیست. به این دلیل که این کشور یک منبع عمده وارد کننده سلاح به جمهوری آذربایجان نیز است. جمهوری آذربایجان ۸۰درصد از سلاح های سنگین و پیشرفته اش را از روسیه وارد می کند. بنابراین روسیه نقش دوجانبه ای را بازی می کند، در حالی که ترکیه به وضوح از آذربایجان جانبداری می کند و در یک دشمنی تاریخی با ارمنستان قرار دارد.
کشیده گی های ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ بیش از هر کشوری سبب نگرانی روسیه شده است. از همین رو وزیرانخارجۀ ارمنستان و آذربایجان در ۱۹ میزان به مسکو رسیدند تا به میانجیگری روسیه در مورد جنگ ناگورنو قرهباغ مذاکره کنند. این دیدار به دعوت ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به هدف پایان دادن به جنگ شدید در این منطقه صورت گرفته. دمیتری پسکوف سخنگوی کرملین میگوید که ولادیمیر پوتین خیلی با مقامهای ارشد ارمنستان و آذربایجان کار کرد تا آنها را برای مذاکره به هدف پایان دادن جنگ و آتشبس آماده سازد. قرار بود گفتوگوهای دو جانب ساعت سه پس از چاشت امروز (۹ اکتوبر) به میزبانی سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه آغاز شود اما تا هنوز در مورد آن جزئیات داده نشده است. جنگ شدید حدود دو هفته پیش در منطقۀ ناگورنو قرهباغ میان نیروهای آذربایجانی و ارمنستانی آغاز شد. در این نبردها تا اکنون صدها تن از دو جانب کشته و زخمی شده اند.
روسیه نگران است که مبادا به درازا کشیدن جنگ میان دو کشورفقیر آسیای میانه پای شبکه های استخباراتی و جنگجویان خارجی را به این منطقه بکشاند. آشکارا است که در این صورت خطری بالقوه چه که خطری بالفعل سایر کشور های آسیای میانه را تهدید می کند که روسیه هم از خطر آن درامان نخواهد ماند. از سویی هم پوتین از رقابت های اقتصادی و نظامی امریکا و شماری کشور های اروپایی با روسیه و چین در منطقه آگاهی دارد که هدف آنان تضعیف کشور های یادشده جمع ایران می باشد. امریکا از درگیری شوروی پیشین در افغانستان استفاده کرد و با کمک به مجاهدین افغانستان توانست که امپراتوری شوروی پیشین را تجزیه کند. روسیه توانست که با استفاده از حضور امریکا در افغانستان به نحوی امریکا انتقام بگیرد. همین اکنون بر رغم ناراحتی ها نارضایتی هایی که از حضور امریکا در افغانستان دارد؛ اما باز هم می خواهد امریکا را در افغانستان بیشتر زمین گیر کند. درگیری های امریکا در جنگ های شرق میانه و افغانستان تا کنون بیشتر از ۴.۷ میلیارد دالر را هزینه کرده است. این جنگ ها ضربۀ جبران ناپذیری به پیکر اقتصادی امریکا وارد کرده است و اکنون امریکا بیش از دو هزار میلیارد دالر قرضدار است و 6,539.1 تریلیون دالر و قرار آخرین آمار کسر بودجۀ امریکا به 3 تریلیون دالر رسیده است. این هزینه ها نه تنها از قدرت اقتصادی امریکا در جهان کاسته است و بلکه قدرت رقابتی آن را در برابر رقبای کلان اقتصادی اش چون چین نیز به مراتب کاهش داده است. چنانکه امریکا درمعاملات اقتصادی خود با چین در رابطه به تکس گمرکی کوتاه آمد. روسیه که میراث دار شوروی پیشین است. در رابطه به نفت و گاز آسیای میانه نگرانی های چندین طرفه دارد. چنانکه بیشتر آگاهان دلیل اصلی این جنگ را بر سر عبور پاپلین گاز و نفت از بحیرۀ خزر به خاک ترکیه عنوان کرده اند. گفته هایی وجود دارد که اردوغان و پوتین در روزهای پیش از جنگ ازطریق تماس تیلیفونی که داشتند، دراین زمینه با هم به کدام توافقی نرسیدند و پس از آن جنگ در قره باغ درگرفت. اردوغان در پی حمایت روسیه و ایران از آتش بس تهدید جنگ و درگیری بیشتری در سوریه را وعده داده است. گمانه زنی هایی وجود دارد که با عبور پایپلین گاز ازناگرونا قره باغ راۀ حلی پیدا شود.
از سویی هم روسیه از سیاست های برتری جویانه امریکا و اهداف راهبردی آن در پیوند به موجودیت منابع سرشار نفت و گاز درکشور های آسیای میانه بویژه بحیرۀ خزر آگاه است. روسیه می داند که امریکا در صدد حادثه آفرینی و ماجراجویی در آسیای میانه است. چنانکه روسیه بار ها امریکا را متهم به حمایت از گروۀ داعش کرده و مقام های روسیه از انتقال جنگجویان داعش از سوریه به شمال افغانستان سخن گفته اند. این در حالی است که هنوز هم خطر داعش از میان نرفته است. چنانکه مایکل کوگلمن پژوهشگر آمریکایی در بخش آسیا در ۱۰اکتبر گفت: شایعات ریشه کن سازی داعش در افغانستان بسیار اغراق آمیز است. داعش کماکان ظرفیت انجام حملات را حفظ کرده است و همچنان به جذب نیروهای جدید اعم از مبارزان ناراضی سابق و جوانان افغانستان ادامه می دهد!" امریکا هر از گاهی به بهای به قربانی گرفتن آرمان های آزادی خواهان جهان، رهبران آنان را می خرد و فرماندهان آنان را به استخدام خود درمی آورد. چنانکه با استفاده از ضعف و رهبران و ناتوانی فرماندهان مجاهدین جهاد مردم افغانستان را به کمک پاکستان به بازی گرفت. حال هم روسیه نگران است که مبادا امریکا جنگ نیابتی را به کشور های آسیای میانه ببرد؛ زیرا حادثه آفرینی و ماجراجویی از ویژه گی های امپریالیسم جهانی است.
امپریالیسم جهانخوار در تبانی با کارتل ها و تراست ها و مالکان کمپانی های بزرگ نفت و گاز و اسلحه سازی برای به گردش درآوردن چرخ های تولیدی شان ناگزیر اند تا برای مصرف و فروش تولیدات شان جنگها را در گوشه و کنار جهان به راه باندازند تا بقای ثروت و کمپانی های شان را در برابر کشتار هزاران هزار انسان مظلوم تضمین کنند. از سویی هم قدرت های جهانخوار می خواهند تا نیرو های مخالف کشور های تحت حاکمیت مزدوران شان در کشور های شرق میانه را به مناطق داغ تشنج انتقال بدهند. طبیعی است این زمانی ممکن است که قدرت های اهریمنی با راه اندازی سناریو های جدید جنگ و درگیری را در نقاط مورد نظر خود در جهان به راه باندازند. چنانکه با آغاز جهاد مردم افغانستان دیدیم که چگونه گارد های سبز اسلامی از سراسر جهان بوسیلهء آی اس آی پاکستان و سی آی ای و شبکه های همکار آنان به پشاور سرازیر شدند و از آنجا برای جنگ در برابر نیرو های شوروی پیشین به افغانستان فرستاده شدند. این سناریو پس از سقوط داکتر نجیب و جنگ های تنظیمی در کابل تا ظهور طالبان ادامه یافت و بار دیگر پشاور به مرکز تندروان مسلمان بدل شد و بعد از سقوط طالبان نیز ادامه پیدا کرد. هرچند در آن زمان قدرت های جهانخوار فکر کردند که با برگشت آرامش و ثبات در افغانستان باید نقطهء دیگری از جهان را برای جنگ آماده سازند که تلاش های شان در تاجیکستان با میانجیگری استاد ربانی و مسعود به ناکامی انجامید. در آن زمان هم گروهی از مجاهدین به جنگ ارمنی ها رفتند؛ اما این جنگ به کمک کشور های منطقه پایان یافت. با وقوع حادثهء یازدهم سپتمبر در سال ۲۰۰۱ بار دیگر پشاور با ظاهر آرام بستر گروه های تروریستی شد و سه سال بعد طالبان به کمک آی اس آی پاکستان احیای مجدد شدند و این جنگ تا هنوز ادامه دارد. اکنون پاکستان میزبان بیش از ۷۲ گروهء تروریستی درخاک خود است. حملهء آمریکا به عراق که هدفش انتقال جنگ به کشور های عربی بود به ناکامی انجامید و گروه داعش که محصول جنگ آمریکا در عراق و سوریه بود در آنجا سرکوب شد و ګفته میشود اکنون دوباره زیر نام خلافت خراسان به سرحدات افغانستان و پاکستان منتقل گردیدند. اکنون که آمریکا توافقنامه با طالبان را امضا کرده و گفت و گو های دشوار و نفسگیر میان طالبان و حکومت افغانستان در دوحه ادامه دارد. هرچند مذاکرات به بن بست رسیده سرنوشت آن نامعلوم است. با به راه افتادن جنگ میان ارمنستان و آذربایجان این گمانه زنی ها تقویت می شود که این بار گویا جهانخواران در صدد انتقال جنگ به کشور های آسیای میانه اند. همین اکنون گروه های تندرو سوری به آذربایجان رسیده اند و با نیرو های ارمنی در حال جنگ هستند. احتمال دارد که با تشدید درگیری ها در منطقه، فرصت انتقال گروه های تروریستی به سرحدات آذربایجان و ارمنستان میسر شود. هدف اصلی آتش زدن جنگ در سرحدات آذربایجان و ارمنستان انتقال جنگ به آسیای میانه و از آن طریق به روسیه و چین و سایر کشور های آسیای میانه باشد. ممکن عامل اصلی احتمال شعله ور شدن جنگ در این منطقه نتیجهء شکست آمریکا در افغانستان باشد وامریکا نتوانست جنگ را به کشور های آسیای میانه انتقال بدهد. آغاز درگیری ها در ناگرونا قره باغ نشانگر یک سلسله تحرکات جدید است که هدف آن بردن جنگ به مرز های شوروی پیشین عنوان شده است.
در حالی تنش ها میان ارمنستان و آذربایجان بر سر ناکرونو قره باغ با لا گرفته است که افغانستان اکنون به مرکز جنگ نیابتی قدرت های منطقه و جهان مبدل شده است. هرچند تلاش ها برای صلح در افغانستان بالا گرفته است و اما هنوز زود است که به استقرار صلح در افغانستان امیدوار بود. هرگاه جنگ در ناگرونا قره باغ مشتعل شود و در این صورت ناامنی ویرانگر وکشنده کشور های جنوب آسیا و آسیای مرکزی را فرا خواهد گرفت و اوضاع در سراسر منطقه را بحرانی خواهد کرد. امید تلاش ها برای فرونشاندن این جنگ و پیش گیری از آسیب بیشتر به کشورهای منطقه به نتیجه برسد تا حادثۀ اخیری که در ناگرونا قره باغ رخ داده است، منجر به جنگ دوم درقره باغ نشود. امید تلاش های جامعۀ بین المللی، سازمان امنیت و همکاری اروپا و روسیه که آشنایی با این بحران دارند، هرچه زودتر به نتیجه برسد. در حال حاضر همه بازیگران خارجی که به عنوان میانجی نقش باز می کنند، به شدت تلاش دارند تا با برقراری آتش بس دایمی در ناگرونا قره باغ از بحرانی شدن اوضاع در آسیای میانه پیشگیری نمایند. یاهو