صمد كارمند
جوانان نیروی بالنده و آینده ساز اند
افغانستان سرزمينی است با بيش از چهار دهه جنگ و ويرانی،طی اين مدت بيشترين صدمه و درد را جوانان متقبِل شده اند اما كوچكترين توجه به زنده گی و فعاليت جوانان صورت گرفتهاست،آنان بيشترین مواد سوخت دآش های حاكميت ها بخاطر رسيدن به اهداف شان بودند،جوانان كه نسل بالنده و آینده ساز كشور و جامعه اند اساس پيشرفت و ترقی جامعه را تشكيل ميدهند عدم توجه به رشد و تکامل جوانان به معنی رفتن به تاريكی و زوال جامعه است .
امروز اگر زنده گی واقعی جوانان را دقيقن مطالعه و بررسی كنيم به چالش ها و كمبودی های جدی متوجه ميشويم كه عمده ترين انها قرار زير است :
-فقر و بيكاری
-نبود امنيت
-گرايش های مذهبی و بنياد گرايی
-مواد مخدر و اعتياد جوانان به آن
-كمبود و در بعضی موارد نبود امكانات آموزشی و تربيتی
-نبود آزادی های معین و تشكيل خانواده
-عدم اعتماد برای فردا
فرار و مهاجرت
فقر بيكاری :
افغانستان كشوری است با داشتن ۹۰ فیصد شهروندان زير خط فقر ، فقر مزمن و بيكاری مفرط جوانان را بيشتر از پيش نا راحت ساخته و موجب ده ها دشواری و به خصوص مريضی های روانی در ميان جوانان ميگردد ، سالانه هزاران جوان از نهاد های آموزشی و تربيتی فارغ ميشوند اما اكثر شان با بی كاری و فقر مواجه اند،دولت در طی نزده سال اخير با وجود دریافت كمک های ميليارد دالری جامعه جهانی كمترين توجه را به منظور إيجاد محل كار و كار يابی جوانان انجام داده و تاكيد ميكنم كه اين همه زمينه شده تا جوانان حتا جوانان تحصيل كرده از كار دور باشند و فقر را پذيرا شوند .
نبود امنيت و عدم آسایش روحی برای جوانان پديده شوم و نفرت بر انگيز است، جنگ تمام خوشبختی و جوانب زنده گی انسان را از بين برده و ماشين بزرگ جامعه كه عبارت از جوانان است از كار انداخته و وطن را بسوی دشواری های بدون علاج به پيش ميبرد، از چندين دهه است كه جوانان ما از نبود امنيت و زنده گی صلح آمیز در شكايت اند
جوانی كه ۴۰ سال پيش متولد شده طی اين مدت به جز از جنگ و ويرانی ديگر چيزی نديده و نی از گذشته خود به خصوص ایام جوانی لذت برده است.
امروز ديده ميشود كه نبود امنيت چقدر به روحيه و روان جوانان ما تأثير منفی گذاشته است جوانان مواد سوخت آتش افروزان و تروريستان شده اند و بار سنگين جنگ را بر شانه های خويش متقبِل می شوند، خانواده ی نيست كه در طی چهار دهه جنگ جوانی را از دست نداده باشد اين همه غم و درد بزرگ جبران ناپذير است .
گرايش های مذهبی و بنياد گرايی ؛
جنگ بدبختی و دشواری های فراوان به بار می آورد در كشور عزيز ما به بهانه های مختلف با امكانات ، حمايت و كمك كشور های غربی به خصوص ایالات متحده امريكا سازمانها و احزاب تندرو و بنياد گرای مذهبی إيجاد و تشويق به جنگ و انسان كشی به نام های مختلف شده اند و بعد ها سازمان های ترورربستی القاعدة ، طالبان و داعش إيجاد و حمايت شدند ، بزرگترين ذخيره گاه فعاليت و زيست این احزاب و سازمان ها جوانان بودند که انها پيوسته از احساسات مذهبی و إيمانی جوانان سواستفاده كرده و آنان را ابزار خویش قرار داده اند
صعود قدرت فقر، بيكاری و نبود امنيت زمينه شده اند تا برای جذب جوانان به حوزه بنيادگرايی و افراط گرایی جنگ ، ترور ، انتحار و انفجار توسط اين جوانان پلان و عملی گردد
جوانان تندرو مذهبی مرگ را افتخار دانسته و تحفه ی خداوند بخاطر رسيدن به بهشت ميدانند . مواد مخدر و اعتياد جوانان به آن:
افغانستان سال هاست كه بزرگترين كشور توليد كننده و قاچاق مواد مخدر جهان محسوب ميگردد و از اين طريق زيان های فراوانی به شهروندان كشور های جهان وارد كرده است اما در سالهای اخير پديده اعتياد در داخل كشور به خصوص در ميان جوانان رو به افزايش است . وزارت مبارزه با مواد مخدر تأييد ميكند كه در حال حاضر بيش از دو ميليون تن شهروندان عمدتأ جوانان معتاد به مواد مخدر اند روند افزایش موارد اعتیاد به مواد مخدر بحرانی بوده تكان دهنده وهشداری بايد باشد به دولتمردان كشور .
با ادامه ی روند فعلی فاجعه ی در راه خواهد بود جبران نا پذير،امروز بزرگترين درآمد پولی را مافيای مواد مخدر ، قدرتمندان محلی و صاحبان كشت ، زرع و قاچاق مواد مخدر از آن خود میکنند
اما با تاسف بزرگترين جبران انرا جوانان بايد بپردازند.
نبود امكانات لازم برای جوانان و چالش های تذكر يافته دليل بر آن ميشود تا جوانان به مواد مخدر پناه ببرند كه با تاسف ارگانهای های دولتی و نهاد های جوانان كمترين توجه را به اين زهر كشنده نموده اند.
كمبود و در بعضی موارد نبود امكانات آموزشی وتربيتی :
هر جوان آرزو دارد تا تحصيل نمايد و تخصص داشته باشد،امروز بيش از پنجاه فيصد باشنده گان افغانستان زير سن بيست قرار دارند سالانه صد ها هزار جوان دوره آموزشی مكاتب را ختم نموده و اماده گی به منظور جذب به موسسات تحصيلی ميگيرند اما يک كميت محدود اجازه دخول بر کانون تحصيلات عالی و اكادميک را دارند زيرا تناسب دقیق ازجوانان فارغ شده از مكاتب ودانشگاه ها وجود نداشته و اين كمبود بيشتر در ولايات هويدا است
در طی سالهاي جنگ بسياری از جوانان دور از مكتب و آموزش قرار گرفته و بی سواد مانده اند و يا سواد كافی ندارند . نبود كيفيت لازم در سيستم تدريس و كمبود وسایل آموزشی نيز جنجال بر انگيز بوده و مستقيمأ بر جوانان تأثير گذار است .
آزادی وتشكيل خانواده :
جوانان ما كمتر و حتا در بعضی موارد هيچ از آزادی لازم خانواده گی برخوردار نيستند هميش بزرگان به خواسته ها و عقاید جوانان كمتر توجه مبذول داشته اند ، در انتخاب تحصيل،ازدواج و تشكيل خانواده ،آزادی بيان،و بسا موارد ديگر جوانان اراده مستقل ندارند حرف اول و آخر را پدران و خانواده ها می زنند .
ازدواج های اجباری بعد ها موجب نارضايتی جوانان شده و بالاخره خشونت خانواده گی را بار می آورد.
عدم اعتماد برای فردا،فرار و مهاجرت جوانان
فساد، فقر. نبود قانونيت ، عدالت اجتماعی، حاكميت بيچاره و ناتوان، نبود فرصت های خوب تحصیلی، خدمات صحی نامناسب، نبودن چشم انداز برای آینده کاری در کنار بحران، جنگ و فجایع از جمله دلایلی هستند که مردم و از همه بیشتر جوانان وطن شان را ترک می کنند. جوانان با قبول ده ها دشواری و حتا تهديد مرگ راه مهاجرت به خصوص سمت اروپا را در پيش ميگيرند . بيشترين تحصيل كرده ها و ذخيره مطمئن، كادر مسلكی و اداری كشور وطن را ترک و آینده نامعلوم را در پيش می گیرند در حقيقيت جوانان يک زندان را ترک و داخل زندان جديد ميشوند ، مهاجرت جوانان برای آینده افغانستان بحران آفرین و غير قابل جبران خواهد بود .
چالش های جدی در مقابل جوانان مهاجر قرار دارد كه در بحث جداگانه به آن خواهم پرداخت .
با نظر داشت مشكلات مطرح شده جوانان ، امروز كمترين توجه به حال جوانان وجود دارد ، دولت ، نهاد های كار با جوانان و در مجموع سيستم سياسی ، فرهنگی و آموزشی جوانان را انگشت ششم پنداشته و اين ذخيره مطمين فردای وطن را به باد فراموشی سپرده اند.
جايگاه جوانان در رهبری سياست،فرهنگ كشور بسيار كم رنگ است،احزاب و سازمانهای ملی، مترقی و دموكرات سرگرم سياست ها و چهره های كهنه اند توجه، مواظبت و اعتماد بالای جوانان را كمتر در عملكرد های شان ميتوان ديد.عدم توجه به جوانان به معنی عدم توجه به پيشرفت، تمدن و جهان نو است و فاجعه ی است تاريک وغير قابل باور ، ضرور است تاخود جوانان بيدار شوند با تشكل و عملكرد اگاهانه و مدبرانه خويش آينده را بهتر از امروز رقم زنند . جوانان بايد به مسير اصلی سوق و رهبری شوند به اين منظور ما به دگرگونی فرهنگی و فكری جوانان ضرورت داريم اين همان است كه برايش مجموع سيستم پلان های كوتاه مدت و دور طرح و عملی نمایند،نبايد جوانان را زير بار امراض قوم گرايی، زبان پرستی و محل پرستی قرار داد ، جوانان نهال تازه و پاک اند
بگذارید پای سایه ی سرو جوانان خوشبختی، سعادت ، اميد و آینده ی درخشان بدون تعصب ، عقده ، كينه و كدورت را آرزو کنیم.
صمد کارمند