انجنیر حفیظ ا له حازم
بهانه جویی ها برای صلح کاذب تمام شدنی نیست
تحریک طالبان از ایجاد تا کنون بخاطر یک هدف و آنهم ایجاد یک امارت اسلامی جنگیده اند.
شکست امارت طالبان توسط امریکایی ها و نیمه جان کردن و از بین نبردن و نرفتن آنان توسط امریکایی ها به طالبان امکان حیات دوباره داد, تا خود را باز سازی نمایند و به میدان های جنگ برگردند. در طول این دو دهه طالبان با جنگ و کشتار خارجی ها و افغان ها نشان دادند که اهل مصالحه و مدارا نبوده و یگانه راه رسیدن به قدرت و استقرار امارت اسلامی را با جنگ و قدرت نمایی رزمی میدانند.
از مدت ها بدینسو امریکایی ها به هر بهانه یی که بوده مزاکرات یک جانبه را به سرپرستی زلمی خلیل زاد نماینده خاص وزارت خارجه امریکا و شورای طالبان در قطر آغاذ کردند. غایب اصلی این مزاکرات مردم افغانستان بوده و است.
نقش پنهان دولت کابل هم در این مزاکرات از نظر ها دور نمانده و شمولیت دولت کابل را در این مزاکرات پنهان نمیتوان انکار کرد.
نتیجه مزاکرات پیدا و پنهان امریکایی ها با طالبان و سایه دولت کابل بدین انجامید که:
دولت کابل 5500 نفر طالبان در بند را آزاد کند و طالبانی که در لست سیاه شورای امنیت ملل متحد قرار دارند از آن لست خارج گردند, امریکایی ها به تدریج قوای شانرا از افغانستان خارج وظاهرآ به اشغال افغانستان پایان دهند.
در مقابل طالبان هم حدود یک هزار نفر اسیران دولتی را آزاد و آتش بس را رعایت و مزاکرات بین الافغانی را شروع نمایند که نتیجه آن به صلح بیآنجامد.
دولت واره اشرف غنی با حاتم تایی گری ها حدود 5000 نفر طالب تروریست و آدمکش را با عذت و حرمت و پوشاندن لباس های سفید عروسی و واسکت های سیاه از بند آزاد کرد و برای 500 نفر باقیمانده هم لویه جرگه نمایشی را با مصرف گزاف و کمر شکن تدویر کرد که گویا رای لویه جرگه را هم بخاطر رهایی افراد خطرناک طالبان گرفته باشد و درین جرم بزرگ دیگران را هم شریک بسازد.
امریکا هم باید دست از عملیات نظامی و بمباران طالبان بردارد. لیک طالبان نه در جریان مزاکرات و نه هم بعد از تکمیل شدن خواست هایشان هیچگونه آتش بسی را با دولت کابل و قوای نظامی کشورمراعات نکرده بلکه به عملیات جنگی شان وسعت بیشتری داده و شاهراه ها را مسدود کرده و به قتل افراد ملکی و نظامی بشکل وقیحانه و جنایت کارانه ادامه میدهند.
زمانی یکی از مصاحبه های آیت الله خامنه یی رهبر ایران را با یک خبرنگار در مورد مناسبات امریکا و ایران شنیدم که در مورد بهانه گیری های امریکا در مقابل ایران چنین گفت:
خامنه یی اذهان داشت که بهانه گیری های امریکا تا سقوط دادن رژیم اسلامی در ایران ختم شدنی نیست. گاهی غنی سازی را بهانه میکنند اینجا که چیزی نیافتند بعدش هم حقوق بشر را راه میآندازند. این که تمام شد میگویند شما در سوریه و لبنان مداخله میکنید, از آن که گزشتند میگویند چرا موشک میسازید, حرف آخر اینکه اگر هم همه بهانه هایشان تمام شد به ما میگویند چرا حمامه میپوشیم؟؟؟
بهانه گیری های طالبان هم بقول خامنه یی تمام شدنی نیستند. در اول آزادی زندانیان شانرا میخواستند و سفید شدن نامهای طالبان از لست سیاه شورای امنیت بعدش گفتند که با هیآت مزاکره کننده موافق نیستند به دنبال آن خواستار امارت اسلامی شدند لغو قوای نظامی را پیشکش کردند مخالفت شانرا باساختار حکومتی و دولتی بر ملا کردند خواستار لغو لقب قهرمان ملی به احمد شاه مسعود و برچیده شدن القاب و رتب اعزازی مارشالی از فهیم قسیم و عبدالرشید دوستم شدند.
خلاصه اینکه هر روز طالبان با خواسته ها و تقاضا های تازه میآیند و دنبال بهانه های جدید اند و در آنطرف هم جنگ را آنقدر تشدید کرده اند که تقریبآ در همه ولایت ها جنگ تشدید گردیده و کشتار بیگناهان پایانی ندارد, از آتش بس و صلح اصلآ خبری نیست.
از قراین چنین بر میآید که هیچ صلحی میام مردم و طالبان شدنی و آمدنی نیست, طالبان دولت دست نشانده کابل و مردم افغانستان را همینطور مصروف نگه میدارند و موضع نظامی شانرا در میدان های جنگی تقویت میکنند و با سقوط شهرستان ها و بزرگ شهر ها قدرت را به اشغال شان درمیآورند.
خواست های طالبان درین شرایط آشوب زده و پریشان کشور ما اصلن قابل تطبیق و پزیرش برای مردم افغانستان نیستت.
در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته و با تفکرهای های جدید عجین گردیده است. صلح شرایطی آرام، بیدغدغه و خالی از تشویش، کشمکش و ستیزبرای اتباع یک جامعه است. صلح یک آرمان جهانی تلقی میشود. صلح یک مفهوم مطلق نیست و میتواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد به همین ترتیب از جنبههای مختلفی میتوانصلح را مطالعه کرد ولی صلحی که طالبان پیشنهاد میکنند شامل هیچ یک این معیار ها نمی باشد.
بنآ آرزو های کاذب برای صلح هر روز رنگ باخته نا امیدی و آینده تاریک اندیشه های مردم را هر روز تاریک و تاریکتر میسازد.