پوهاند محمد بشیر دودیال
افغانستان و جیوپولیتیک وجیواکونومیک منطقه
فشرده( Abstract)
امروز اقتصاد منطقوی(Regional Economics) به حیث یکی از رشته های جدید، در علوم اقتصادی شمرده میشود. پوتانسیلها و اهمیت مناطق نظر به موقعیت جغرافیاوی انان از هم متفاوت اندو ازهمین رو در ایجاد مناطق اقتصادی و اقتصاد منطقوی نقاط اتصال و همګرایی و همکاریهای منطقوی ارزش خود را تبارز میدهند، همگرایی و همکاریهای منطقهیی فرصتهایی را خلق مینماید که در رشد، رفاه، آسایش و آرامش تمام کشورهای منطقه مؤثر میباشند که بحث آن مربوط علم اقتصاد منطقوی میګردد. درین بحثها فعالیتهای اقتصادی ( economic activities) و بُعدفضایی یک منطقه( spatial dispersion) و ارتباط این دو مورد مطالعه قرار میګیرند. افغانستان دربین چهار منطقه مهم قرار دارد: منطقه ی مستقل جیوپولیتیک چین، اسیای مرکزی، جنوب آسیا و شرق میانه این درحالیست که دو قدرت بزرګ اقتصادی جدیدالظهور( هندوستان و چین) در منطقه در تلاش آن اند، تا بتوانند در منطقه جایی مناسب برای خود دریابند. در کنفرانسهای هفتګانه قلب آسیا، کنفرانسهای سارک و شانګهای، کنفرانس جهانی ترانسپورت پایدار و کنفرانس منطقوی اخیر (مورخ ۱۵سرطان۱۳۹۹) که به شمول ۲۰کشور وسازمانهای منطقوی دایر شد، روی اهمیت افغانستان تاکید صورت ګرفته است. تمام اینها نشان میدهند که افغانستان باید از موقعیت فوق العاده باارزش ستراتیزیکی خو بهره ببرد و متوجه ارزش آن باشد. رقابتهای منطقوی، بیم از قدرتهای جدیدالظهور اقتصادی، بازیهای پیچیده که برای منافع بزرګ طرح ګردیده، هیچ ربطی به افغانستتان ندارد، ونباید داشته باشد. افغانستان پس از تحمیل جنګهای طویل المدت که به جولانګهای ګروهای جنګی تبدیل شده بود، اکنون میخواهد در تساند، همکاری و دوستی با ممالک همجوارو تمام جهان زیست نموده، بحیث یک نقطه اتصال رول خود را در منطقه به نفع چندین جانب ادا کند.
اصطلاحات کلیدی: موقعیت ستراتیژیک افغانستان درمنطقه، کنفرانسهای منطقوی، اقتصادی منطقوی، جیوپولیتیک و جیو اکونومیک.
مقدمه(Introduction)
افغانستان با جغرافیای مستعد، مناسبو موقعیت ستراتیژیک آن، نه تنها در طول تاریخ، بلکه بعد از سال ۲۰۰۱م. مورد توجه اکثر کشور ها قرار ګرفته است ، خصوصاً اکنون نقطهی وصل چندین قدرت اقتصاد نوظهور و امیدوارکنندهی منطقوی و جهانی شده میتواند. افغانستان تلاش دارد تا در نقش راه ابریشم دوباره نقش خود را بازی نماید، ولی متاسفانه طولانی شدن جنګها و مداخلات غرض آلود ورقابتهای منفی همسایګان این ارمان وتلاش اش به ناکامی مواجه شده اسټ. این بدان معنا نیست که ما کاملاً دلسرد ګردیم، بلکه امید آن است تا راههای حل را جستجو، معلومات لازم وحق استفاده را از اهمیت جیواکونومیک کشور خو داشته باشیم. کشورهای آسیا ی میانه میخواهند از طریق افغانستان با اسیای جنوبی وصل ګردد، از طرف دیګر هندوستان میخواهد با تجهیز هرچه بیشتر بندر جدیدالتاسیس چابهار روابط تجاری اش را با منطقه و ګذشته از آن با آسیای مرکزی و حتا اروپا از راه خشکه پیوند دهد. چین درین اواخر پروژه بزرګ یک راه یک کمربند و جاده ابریشم را در سر دارد، آنچه مایه تشویش امریکا واقع ګردیده است. چنانچه اُستان سنکیانگ چین، حدود ۹۶کیلومتر سرحد مشترک با واخان بدخشان دارد و بخشی از راه ابریشم تاریخی از این مسیر میگذرد. چین در حاشیهی پروژهی بزرگ (یک کمربند یک جاده)، علاقهمند وصل شدن به آسیای میانه از طریق افغانستان است وکوریدور بزرګ اقتصادی چین پاکستان (CPEC) را درسر میپرروراند و آن را آغاز نیز نموده است. ایران نیزمیخواهد شریک فعال تجارتی درمنطقه ګردد وتمایل دارد به کشورهای آسیای میانه به خصوص ازبکستان و تاجکستان از طریق افغانستان راه پیدا کند. از جانب دیگر، کشورهای آسیای میانه با منابع غنی انرژی (برق، نفت و گاز)، در تلاش اند منابع خویش را به جنوب آسیا؛ بهخصوص کشورهای پاکستان و هند انتقال دهند. پروژههای کاسا یکهزار و تاپي، مثالهای عملی از این تلاشها اند. از سوی دیگر، کشورهای جنوب آسیا مشتاق عرضهی کالاهای خویش در بازارهای آسیای مرکزی اند. در این میان افغانستان کوتاهترین مسیر برای ترانزیت و اتصال این حوزه ها محسوب میشود. سازمانهای منطقوی شانګهای، سارک، ایکو و اسیان نیز اهمیت افغانستان را دریافته اند، بدین لحاظ ضرورت است تا روی اهمیت جیواکونومیک کشور تمرکز نماییم.
مسئله( Problem)
با وجودیکه از موقعیت ستراتیژیک و ارزش جیو اکونومیک افغانستان همه آګاه اند، لی باز هم افغانستان نتوانسته است که ازین موقعیت خویش استفاده درست نماید. برعلاوه متاسفانه عده ی زیادی از پالیسی سازان و ادرات ذیربط ما به این موضوع توجه خاص نه نموده اند، آګاهی ازین موقعیت یک شرط ضروی است، ولی مشکل ومسئله اساسی این است که نه جهانیان ونه هم خود افغنها به آن نپرداخته اند. افغانستان به دلیل موقعیت خاص جیوپولیتیکی که دارد، سالها به عنوان نقطه تقابل منافع کشورهای منطقه و وسیع تر از آن قلمداد میشد که تأثیرات ناگواری بر وضعیت افغانستان و منطقه داشته است، در حالیکه میتوان اذهان عامه را بعد ازین تغییر داد و معضلات را به فرصت تبدیل نماییم. افغانستان میخواهد که این منطقه و جغرافیه بعد ازین منطقه ی تروریزم و جنګهای نیابتی نباشد، بلکه به یک چهاراره مدنیت، صلح وتجارت، در همزیستی مسالمت آمیر تبدیل و شناسایی و راههای حل آن به کمک تیوری علم اقتصادی منطقوی جستجو گردد.
اهداف(Objectives)
· شناخت افغانستان به مثابه نقطه ی وصل چهار منطقه ی اسیای مرکزی، اسیای جنوبی ، شرق میان و منطقه ی جیوپولیتیک چنی،
· دریافت راهها و تحقق همگرایی منطقوی و اتصال کشورهای منطقه به همدیگر از طریق خاک افغانستان،
· ازدیاد معلومات برای تدوین پالیسی و استراتیژیهای مرتبط با این طرح،
· تاکید روی اهمیت افغانستان در سازمانهای منطقوی مانند سارک، شانگهای،اشیان و ایکو.،
· برجسته ساختن تلاشهای افغانستان برای ایجاد یک منطقه امن .
اکنون دولت افغانستان جداً در تلاش مصالحه با مخالفین بوده، از جانیان میخواهد درین راستا با این دولت همکار ګردد، و در اجماع بزرګ منطقوی فعال ګرند. از طرفی دیگر، جهت تحقق سریعتر و کاملتر وصل کردن منطقه، افغانستان شورای عالی اتصال و توسعه همکاریهای اقتصادی منطقوی را تشکیل داده و دوکتور اشرف غنی – که در رأس این شورا قرار دارد – دستور داده است تا خلاهایی که در بخش زیربنای ترانسپورتی وجود دارد، به همت و تلاش این شورا، مسوده اولیه اتصال منطقوی تهیه شده است. این پلان برای توسعه اقتصادی، بندرها و احداث راههای ترانزیتی، رشد صادرات و سرمایهگذاری افغانستان در نظر گرفته شده است. مسوده ابتدایی پلان اتصال منطقهیی در سه بخش انرژی، تجارت و معلومات متمرکز میباشد. افغانستان همچنین برای تحقق این طرحها، با کشورهای مختلف منطقه موافقتنامهها وتعهدات دو و چند جانبه دارد.
مروری بر ادبیات ګذشته
هرګاه بخواهیم اقتصاد منطقوی و همګرایی مناطق را مرور کنیم، نخستین اثاری کی درین مورد نوشته شدده ، طی سالهای بعد از ۱۹۵۰میلادی میباشد . برای اولین بار دانشمند و اقتصاد دان امریکایی رالی بارلو( Raleigh Barlow) مسایل مناطق اقتصادی را مطرح ساخت. اقصاد منطقه یی از همان آغاز به تحلیل فعاليتهای اقتصادي و تقسیمات فضايي برداخت و برای مدت مدیدی مسایل بُعد فضایی و فعالیت اقتصادی را مورد تحقیق قرار داد.درین ضمن اهمیت مناطق را نیز مطالعه نمود چنانچه ازاون تونن "Von thunen" ويبر "Weber" ،پلانډر "Palunder" ،هاټ لينګ "Hotelling" ،پري ډول "Predohl" ،کريسټالر "Chirstaller" ،لوسچ "Losch" وغیره نامها میتوان یاد نمود. ایشان از مقدمان اقتصاد منطقوی بودند. بعد از جنګ جهانی دوم به موضوعات موقعيتجغرافيايي ومسایل مرتبط به ان پرداخته شد، مفاهيمو مطالعاتی در باره چوکات تحليلي بوجود آمد و روی همګرایی تاکید صورت ګرفت.
بعداً مسایل اقتصادمنطقه یی Regional Economics "به مطالعات اقتصاد شهری " Urban Economicsو اقتصادفضايي و ساختاری های سيستم آن انکشاف نمود.
ضیا دانش نوشته ی معلوماتی در مورد تلاشهای دولت افغانستان، طرحها و ابتکارات دوکتور اشرف غنی در مورد استفاده از موقعیت ستراتیژیک افغانستان و ایجاد روابط اقتصادی در منطقه و یافتن حلقه ی وصل که همانا جغرافیای افغانستان است، در سایت دفتر ریاست جمهوری افغانستان دارند.
در افغانستان برای بار اول طی سالهای ۲۰۱۷یک مضمون در فاکولته های اقتصاد تحت عنوان اقتصاد منطقوی شامل ګردید، یک کتاب تحت عنوان (منطقوی اقتصاد) توسط نویسنده همین مقاله تالیف وچاپ ګردید.
محتویات و بیانیه های هیاتها و سران دول اشتراک کننده در کنفرانس کابل، قلب آسیا، کنفرانسهای ریکا و نشتهای سازمانهای منطقوی نیز موید و ماخذ خوب در زمینه اند.
باید اضافه نمود که؛ اسناد، بیانیه ها و ګزارشات کنفرانسهای ریکا،استانبول و سایر فعالیتهای دیپلوماتیک حکومت از جمله امضای موافقتنامههای همکاریهای دو و یا چند جانبه مکانیزم رسیدن به این هدف قلمداد میشود. آغاز فعالیتهای عملیاتی پروژه تاپی، کاسا یک هزار، وصل شدن افغانستان به خطوط آهن منطقه و جهان، برقراری ارتباط ریلی بین چین و افغانستان، آغاز مطالعات طرح ترانزیتی (یک راه، یک کمربند)، نزدیک شدن به توافق نهایی راه لاجورد، افتتاح بندر چابهار وسایر قدمها دستاوردهای عمده این سالهابود. اینک همین اکنون (بتاریخ ۱۵/۴/۱۳۹۹) یک کنفرانس منطقوی بشمول ۲۰کشور و سازمان منطقوی روی موضوع افغانستان وجیوپولتیک بحث مینمایند، به این ترتیب دیده میشود که این موضوع از مدت مدیدی تحت کار است و دوام دارد.
میتود و روش تحقیق
این مقاله به شیوه تحقیق کتابخانه یی تحریر ګردید. از منابع و ماخذیکه استفاده ګردیده تماماً در اخیر یاد اوری ګردیده است.
اهمیت پالیسی جامع جیو اکونومیک و اقتصاد منطقوی برای افغانستان
تدوین یک پالیسی جامع جیواکونومیک میتواند زمینهی تجارت ترانزیت و استفادهی بسیار خوب از این فرصت را برا ی ما فراهم کند. اکنون در منطقه ی ما پروژه های بیار بزرګ زیر کار ګرفته شده ویا هم در آینده مد نظر میباشند، مثلاً پروژه ی (China-Pakistan Economic Corridor-CPEC)چین که از بندر ګوادر پاکستان آغاز وتا تبت وسایر مناطق چین امتدا میابد، چین د نظر دارد دریک قمست این کوریدور راهی را از طریق افغانستان بطرف ترکمنستان وسایر کشور های آسیا میانه نیز باز نمیاد. کشور هند تلاش دارد از طریق بندر چابهار از خاک افغانستان به حوزهی اقتصادی یاد شده برسد و در این راستا سرمایهگذاری میکند. قبل از شیوع کرونا هند خو را به یک موقف خوب اقتصادی رسانیده بدو، یعنی در جایگاه پنجم اقتصاد بزرگ جهان قرار گرفته بود، که ممکن دوباره در آن قرار ګیرد، ایران نیز میخواهد شریک خوب تجارتی در منطقه ګردد، بناً علاقه وحضور کشورهای هند وایرن یکی دیگر از فرصتهای استثنایی در جهت توسعهی اقتصادی منطقه؛ به ویژه افغانستان محسوب میشود و توصل هند به آسیای میانه خواه باچابهار یا بندر واگه، در نهایت از افغانستان میگذرد. ګذشته از آن (Regionalism) نظریه مسلط امروزه است، که ما نیز باید غافل از آن نباشیم.تعاملات دوستانه منطقوی و تأمین نیازهای همدیگر، علاوه بر رشد و پیشرفت اقتصادی، پیوند انسانی را نیز بین ملتها برقرار میسازد و هر کشوری، منبع تحولات انسانی و اجتماعی در کشور دیگر منطقه خواهد بود و از این طریق پیوندها محکم و مستحکمتر از پیش خواهد ګردید، عایدیکه از مدرک ترانزیت بدست افغانستان خواهد آمد، در محو فقر تاثیر بسزایی دارد، علاوتاً تمدید وتوسعه شبکه ترانسپورت در استخدام تاثیر بسزایی دارد. استفاده از اممکانات جیوپولیتیک و جیو اکونومیک افغانستان نه تنها به نفع خود افغانستان است، بلکه اضافه تر از آن به نفع کشور هایمنطقه نیر است.
به همین سبب حکومت افغانستان برای تشدید، تقویت و توسعه همگراییهای منطقوی به خصوص در بعد اقتصادی تمرکز کرده و تلاشهایش را در این راستا شدت بخشیده است. مبدل ساختن افغانستان از نقطه تقابلهای سیاسی،کشمکشها و ناامنیتی به میدان تعامل،امنیت و همکاریهای اقتصادی و معرفی اهمیت و ظرفیت نقش جیواکونومیک آن به کشورهای منطقه و جهان، باید بدنه اصلی دیپلوماسی منطقوی افغانستان را تشکیل دهد که تاکنون بعضی دستاوردهای نیز در پی داشته است. امید است هرچه بیشتر افزایش یابد.
طی پانزده سال ګدشته؛ کنفرانسهای ریکا،استانبول و سایر فعالیتهای دیپلوماتیک حکومت از جمله امضای موافقتنامههای همکاریهای دو و یا چند جانبه مکانیزم رسیدن به این هدف قلمداد میشود. آغاز فعالیتهای عملیاتی پروژه تاپی، کاسا یک هزار، وصل شدن افغانستان به خطوط آهن منطقه و جهان، برقراری ارتباط ریلی بین چین و افغانستان، آغاز مطالعات طرح ترانزیتی (یک راه، یک کمربند)، نزدیک شدن به توافق نهایی راه لاجورد، افتتاح بندر چابهار وموضوع پنج بندر خشکه از دستاوردهای عمده این پالیسی میباشند.اقتصاد های منطقوی که تاکنون چه درسطح قاره ها و چه در محدوده چند کشور، تجارب بسیار خوبی را برای بشریت به بار اورده است، ازین تجارب باید استفاده شود.
با توجه به حمایتها و استقبالهای منطقوی از این رویکرد، بهزودی افغانستان منبع تعاملات دو و چند جانبه تجارتی و ترانزیتی بین اکثر کشورهای منطقه خواهد بود؛ منبعی که نهتنها منافع اقتصادی میلیاردها انسان ساکن این حوزه را به هم وصل میکند، بلکه پیوندهای فرهنگی و تاریخی مردمان این منطقه را نیز قویاً تجدید خواهد کرد و به تسهیل و تسریع ظهور آسیای قدرتمند از لحاظ اقتصادی، نقش اساسی بر عهده خواهد داشت.
حمایت کشورهای منطقه از طرحهای منطقوی
پانزده سال قبل؛هنګامیکه افغانسنتان برای بار اول طرح کنفرانس قلب آسیاو کنفرانسهای ریکا (Regional Economic Cooperation Conference for Afghanistan/ RECCA ) را ریخت، کشورهای منطقه؛ بالخصوص کشورهای آسیای مرکزی از آن استقال شایان نمودند. خوشبختانه افغانستان خود نیز دارای ذخایر و پوتنیسیل قوی اقتصادی ، معادن قیمتیو منابع زیر زمین و آبهای کافی است. منابع زیرزمین افغانستان بالغ بر سه تریلیون دالر امریکایی تخمین زده شده است. عناصر کمیاب مانند لیتیوم و یورانیم، معادن غنی مس،احجار قیمتی، ګاز و آهن وخلاصه انواع از ثروتهای زیرزمین (اعم از ګاز، جامد و مایع) را داریم. افغانستان امکانات قوی توسعه زراعت را دارد، تولید میوه تازه وخشک و صنایع دستی که شهرت خوب جهانی دارد نیز از تولیدات ما میباشند،.منابع آبی ما برای تولید انرژی دلچسپ است.با وجود ثروت بینظیر در کشورهای مختلف منطقه، به خصوص در بخش نیروی ارزان کاری و ذخایر و منابع طبیعی فراوان و از همه مهمتر، مشترکات غنی فرهنگی و تاریخی، نیز موجود است، ولی متأسفانه علل و عوامل مختلف مانع بهرهبرداری از این ثروت و ظرفیت عظیم شده است. در نتیجه، فقر، خشونت، بیثباتی و تنشهای سیاسی و مرزی را برای اکثر این کشورها به ارمغان آورده است. در این میان، افغانستان به دلیل موقعیت خاص جیوپولیتیکی که دارد، سالها به عنوان نقطه رقابتهای منافع کشورهای منطقوی و و وسیعتر از آن قلمداد شده، میدان جنګهای نیابتی قرارګرفته که تأثیرات ناگواری بر وضعیت افغانستان و منطقه داشته است.نخستین کنفرانس همکاری اقتصادی منطقهای برای افغانستان «RECCA » در سال ۲۰۰۵ م در کابل با هدف انسجام و گسترش اقدامات کشورهای منطقه جهت تثبیت اوضاع در افغانستان، حمایه از انکشاف و گسترش همگرایی اقتصادی بیشتر در آسیای مرکزی و جنوبی و بررسی پروژههای اقتصادی منطقوی با هدف حمایت از اقتصاد و پروژههای زیربنایی افغانستان و ادامه آنها به مقاصد بهبود و بررسی راههای همکاری اقتصادی و زیربنایی با هدف حمایت از افغانستان ، همگرایی و جلب حمایتهای بیشتر در این راستا،رسیدن به اهداف مشترک منطقهای و ارائه بازی برد ـ برد اقتصادی و ترانزیتی با کشورهای منطقهای و وسیع تراز آن از طریق اتصال ونزدیک شدن بیشتر بود.دومین اجلاس ریکا در سال ۲۰۰۶ در دهلی (پایتخت هند)، سومین اجلاس آن در سال ۲۰۰۹ در اسلامآباد مرکز سیاسی و اقتصادی پاکستان، چهارمین اجلاس آن در اواخر سال ۲۰۱۰ در استانبول ترکیه، پنجمین اجلاس در سال ۲۰۱۲ در دوشنبه پایتخت تاجیکستان، ششمین اجلاس آن در سال ۲۰۱۵ در کابل وهفتمین آن درسال۲۰۱۷در عشق اباد برګزارشد، که هدف تمام آنها جلب توجه کشورهای منطقه به اهداف فوق الذکربود تا در نهایت یک افغانستان با ثبات، دارای ارتباطات تجاری، مسیر ترانزیت انرژی و حلقۀ وصل و ارتباطی میان آسیای میانه و آسیای جنوبی ګردد. مهمترین پروژههای اقتصادی و ترانزیتی که میتواند حلقه اتصال آسیای میانه به آسیای جنوبی از طریق افغانستان تلقی گردد و در آینده نزدیک به عنوان کریدور شمال ـ جنوب یا کریدور اتصال آسیای مرکزی به جنوب آسیا و آبهای آزاد ایفای نقش نمایند، لین گاز تاپی، لین برق کاسا 1000، راه ترانزیتی چابهار ـ افغانستان ـ آسیای میانه، راه ابریشم جدید و طرح یک کمربند ـ یک راه یکی ار ارمانهای کشورهای منطقه میباشد، که موقعیت جیو-اکونومکی افغانستان جوابګوی آن است. همچنین افغانستان این ظرفیت را خواهد داشت که کشورهای جنوب آسیا و آسیایی شرقی را از طریق خطوط آهن از مسیر ترانزیتی لاجورد به ایران، آذربایجان، ترکیه و سپس اروپا (اورآسیا) متصل سازد.متاسفانه سالها تنش، رقابتها، سردی در روابط و تخاصم و تنازع منطقوی به سیاستمداران و دولتمردان منطقه ثابت ساخت که سرشت و سرنوشت این کشورها به همدیگر گره خورده است وتا مشکلات و ناامنی های موجود رفع نګردد آرمانهای مشترک مردمان این منطقه برآوردده نخواهد شد، بناً آرزوی تدویر کنفرانس منطقوی ۱۵ماه سرطان ۱۳۹۹ یکبار دیګر ارمانهای مردمان این منطقه را منعکس خواهد ساخت.
افغانستان که چندین دهه قربانی سیاستهای خصمانهی منطقه و جهانی بوده، سیاست خارجی خود را با رویکرد همگرایی منطقوی (Regionalism)بنا کرده است. البته این سیاست با استقبال و حمایت روزافزون نیز روبهروست، تلاشهای سازنده حکومت افغانستان در راستای همکاریهای منطقهیی و تعهد این کشور جهت ایجاد فضای اعتماد و اطمینان در منطقه یکی از شرایط منطقه ګرایی است، که تمام کشورهای منطقه به آن نیاز دارند. استقبال و حمایت از سیاستهای اتصال و همکارانه افغانستان و طرحها و برنامههای آن، توسط کشورهای منطقویاش، نشان میدهد که اکنون این درک و برداشت بهخوبی در این کشورها به میان آمده است و زمینه و بستر تحقق برنامههای همگرایی منطقهیی بیش از پیش فراهم گردیده و افغانستان در این راستا پیشقدم است. تدویر تازه ترین کنفرانس که ۲۰کشور وسازمان و بعد هم خاصتاً سه کشور مهم منطقه به شمول افغانستان درآن شرکت کرد، و محتوای آن مفادات تمام منطقه طورمشترک است وثابت شد که اولاً؛ کشورهای منطقه بدون همکاری با همدیگر نمیتوانند بر چالشهای مشترک منطقهیی فایق آیند و ثانیاً؛ رشد اقتصادی و توسعه پایدار، مستلزم سرمایهگذاریهای مشترک دو یا چند جانبه میباشد. افغانستان دایماً این سیاست را فعالانه پیگیری کرده که تلاشهای متداوم این کشوور، ثابت کننده این سیاست در منطقه است. نباید بنا بر ترسهای واهی این تلاشها نابود ګردد. تیوری علمی اقتصاد منطقوی این طرز دید و تلاشهای افغانستان را علماً تایید مینماید.
طرز دید افغانستان به همگرایی منطقهیی
در طرز دید و پالیسی فعلی افغانستان، پیوستن اقتصادی و اتصال ترانزیتی سرزمینها در راستای ایجاد یک نظام اقتصادی همگرا نقش کلیدی را ایفا میکند . و همگرایی اقتصادی باعث ایجاد تغییرات سریع و تحولات برگشتناپذیر در منطقه میگردد. همکاریهای اقتصادی منطقوی از نظر افغانستان، به معنای تحقق این دیدگاه است که افغانستان از یک نقطهی تضاد به یک کشور دوست، همکارونقطه ی اتصالدر منطقه و عرصه ی بینالمللی مبدل میشود. افغانستسان و کشورهای منطقه باید ترسهای واهی و مبهم را ازبین ببرند و به جهانیان قناعت دهد که رشد اقتصادی منطقه کدام تهدیدی برا ی سایر کشورها وقدرتهای اقتصادی نیست.
نگرش دوستانه و همکارانه، از آنجا نشأت میگیرد که افغانستان بعد از سال ۲۰۰۱میلادی از میان جنگ و خاکستری سر بر آورد که محصول دخالتهای خارجی بود و به همین خاطر، این کشور در تلاش است تا صلح و همزیستی مسالمتآمیز و رفاه منطقهیی را با خود به ارمغان بیاورد. به همین دلیل، سیاست تعامل همهجانبه با تمام کشورهای دنیا و اتخاذ رویکرد همگرایانه با کشورهای همسایه و منطقه، شالودهی سیاست خارجی افغانستان را تشکیل میدهد. افغانستان به این عقیده است که منطقوی شدن ارزش نهادن به موقعیت مهم آن دستاوردهای ذیل را برای ما وهمسایکان خواهد داشت:
الف) ایجاد فرصتهای مشترک برای باز شدن شریانهای مسدودشده آسیای مرکزی، تقویت روابط نیک و پیوندهای انسانی،رشد اقتصادی و تأمین رفاه زندگی تمام مردمان منطقه.به همین دلیل، همگرایی عمیق به خاطر صلح و رفاه یک امر الزامی است.
ب) با سرمایهگذاری منطقهیی در بخشهای مختلف از جمله ترانسپورت میتوان مناطق درگیر جنگ را به مناطق همکاری مبدل ساخت و در این راستا افغانستان میتواند به یک نقطه آزمایشی کلیدی مبدل گردد. از همین رو همین امروز که این مقاله درحال نوشتن است، افغانستان جداً در تلاش اوردن صلح در منطقه بوده و باهمسایګان وکشورهای منطقه درمورد ګسترش تجارت و توسعه راهها صحبت مینماید و طی یک کنفرانس منطقویروی کاهش خشونتها، رهایی زندانیان، آغاز مذاکرات بینالافغانی و نتایج روند صلح در کشور بحث و گفتوگو شد. مقامات در وزارت امور خارجه همچنان تصریح میکنند که دو کنفرانس دیگر نیز در هفته جاری تنظیم شده است. قرار است روز سهشنبه (فردا) نشست سه جانبه افغانستان، پاکستان و چین زیر نام «دیالوگ استراتیژیک» با حضور اعضای عالیرتبه وزارتهای امور خارجه سه کشور پیگیری شود. همزمان با آن، کنفرانس بینالمللی پیرامون موضوعات صلح در کشور نیز روز سهشنبه به گونه ویدیویی تدارک دیده شده و با حضور ۲۰ کشور و سازمان بینالمللی دنبال میشود. این نشستها در حالی برگزار میشود که اینها تماماً نمایانګر نیت صاف رهبری جمهوری افغانستان اند. هدف این کنفرانسها وایجاد اجماع برای مذاکرات صلح با طالبان در سطوح منطقهای و بینالمللی است تا راه برای ختم جنګ و اعمار دوباره افغانستان و تقویت ابتکارات و طرحهای افغانستان در کنفرانس قلب آسیا و کنفرانسهای ریکا بود این تفکر وطرحها هنوز هم پابرجا و قابل اعتبار و به نفع همګی است.
مشکلات عمده و تهدیدات در منطقه ی ما
چالشهایی که منطقه با آن روبروست، زنجیرهیی، پیچیده و وابسته به همدیگر میباشد؛ که کشورهای منطقه وحتا سایر کشورها را وارد یک مرحله نوینی از ویرانگری ساخته است. رقابتها، تشویشها ازقدرتهای جدیدالظهور اقتصادی که هیچ ربطی به افغانستان ندارد یک تهدید مبهم و پیچیده را برای افغانستان به بار اورده است. ازینکه هنوز هم ګروههای تروریستی در منطقه فعال اند، رقیبان سیاسی و اساسګذاران بازیهای پیچیده در صدد آنند تا ازین ګروهها به نفع رقابتهای خود استفاده کنند. آمیزش سیاستهای مخرب و جنایت وحمایت از آنها، به تخریبات این شبکهها سرعت بیشتری میبخشد و ظرفیت رقابتی سازمانها را با سلسلهمراتب آنان عمیق ساخته است. بنابراین، راه حل این معضل، از یک سو در پاسخگویی جمعی و منسجم همګی در برابر تهدیداتی است که از سوی این ګروهها به وجود آمدهاند، از جانب دیگر دولتها باید از هر گونه حمایت از عناصری که هدفشان تنها تخریب دولتهاست، خودداری کنند ، از همین سبب بهخاطر فایق آمدن به مشکلات و تهدیدهای منطقهیی، به یک ستراتیژی سازنده و مشترک منطقوی ضرورت است که در کنفرانس منطقوی روی آن باید بحث ګردد.
فعلاً این منطقه با مشکلات ذیل مواجه است:
· فعالیتهای جنګیگروه های مسلح که در تلاش هستند تا با ایجاد پایگاههای امن در افغانستان، منطقه و جهان را بیثبات سازند. پدیدهای که تهدید بر ضد تمام کشورهای منطقه است و در حال حاضر همه کشورهای منطقه را آماج قرار میدهند،
· ترافیک مواد مخدر، انتقالت سلاح، آدم ربایی ودر مجموع اقتصاد سیاه و جُرمی،کهشبکههای اقتصاد جُرمی با همکاری ګروههای جنګی باعث فراهم نمودن بستر لازم برای فعالیتهایهای جُرمی میگردد. طی چندین سال ادامه جنګ درافغانستان، باندهای مواد مخدر میلیاردها دالر عواید دارند وکشور ومنطقه ی ما را درکشمکشهای طولانی فرو بردهاند.
· مسلط شدن دایره شیطانی فقر بالای مردم ما، که همانا نتیجه طولانی شدن جنګ و مداخلات غیر مرئی همسایګان مغرض میباشد، طی کنفرانس منطقوی افغانستان کوشید ودر اینده نیزخواهد کوشید که رهبران کشورهای منطقه را متوجه سازد تا زندگی مردم را به صورت اساسی تغییر دهند، و این مهم زمانی محقق خواهد شد که دولتهای منطقه با همدیگر همکاری صادقانه و متعهدانه داشته باشند،
· تهدید حاکمیت ملی افغنستان به بهانه ها و طرق مختلف، که این تهدیدات جوابګوی ثبات منطقه نیست، بلکه تحکیم نظام ملی دولتی میتواند ثبات وصلح منطقه را تامین کند،
· رغبت بیش از حد جوانان به مهاجرتها بطرف اروپا وسایر کشورها،
انتظار مردم افغانستان از تدویر کنفرانسها و نشستها، تحلیلها و تحقیقات علمی درین مورد خیلی زیاد و کاملاً برجااست، که قرار ذیل باید روشن ګردد:
توقعات دولت ومردم زجر دیده افغانستان در وضعیت کنونی
مردم افغانستان توقع دارند تا اعتماد و احترام متقابل و تصمیمگیری بر اساس منافع ملی، منطقه و جهان صورت ګیرد. افغانستان در قلب آسیا موقعیت دارد؛ تحولات و تغییرات داخلی و منطقهیی متقابلاً بر زندګی مردمان تمام مردم کشورهای منطقه اثر میگذارند. به همین دلیل،– با توجه به این دیدگاه رهبری کشورما در نظر دارد، تا افغانستان به چهارراه مدنیت و روابط تجاری آسیا مبدل شود که در آن محصولات، مفکورهها و خواستهای مردم تمام منطقه در آن منعکس باشد – مصمم به آوردن صلح، ثبات و رفاه برای خود و منطقه - و متقابلاً از کشورهای منطقه نیز چنین انتظاری را دارد. اجماع جهانی و منطقوی باید اطمینان د هد که افغانستان از خاک همسایه تهدید نشود، همان طوری که افغانستان هرگز به کسی اجازه نخواهد داد که از قلمروش علیه دولت یا سازمان مشروع دیگر استفاده شود. اظهارت امام و شیخ الازهر یک حمایت قوی اراده مردم ماست که دو روز قبل صورت ګرفت، افغانستان طبق نظریه بسیار معقول ودیرینه یستوفالی میخواهد روابط دولت با دولت داشته، از صدور باندیتزم جلوګیری شود. پیام افغانستان به کشورهای منطقه واضح است؛ مناسبات دولت با دولت در چارچوب منافع ملی. زیرا، تنها در چوکات منافع علیای ملی ممکن میګردد تا در منطقه ثبات برقرار ګردد، داشتن روابط با گروههای غیرحکومتی در مغایرت با صلح و ثبات افغانستان و منطقه است ،حفظ هرنوع روابط با ګروههای غیر دولتی میتواند منطقه و تمام دولتها را بیثبات سازد. مردم افغانستان توقع احترام به استقلال و حاکمیت ملی را دارند و امید است که دولت افغانستان هیچگاهی استقلال خود را به دیگران تسلیم نخواهد کرد.
رول افغانستان در تقویه همکاریهای منطقوی و Regionalism:
یکی از دستاوردهای مهم حکومت کنونی افغانستان، استفاده از ظرفیتها و فرصتهای مختلف جهت رشد و توسعه افغانستان میباشد. معرفی ظرفیت طبیعی و جغرافیایی افغانستان به عنوان یک سرمایه ارزشمند در اتصال و همگرایی منطقهیی، یکی از این تلاشهای استراتیژیک به حساب میرود. موقعیت جغرافیایی و ایجاد ثبات درافغانستان یکی از پوتانسیلهای امیدوار کننده به تمام مردم منطقه است.به همین دلیل، با درک این که ما در محل تقاطع چهار منطقه (آسیای میانه، آسیا یجنوبی، شرق میانه ومنطقه ی مستقل یوپولیتیک چین) قرار داریم ، هدف ما باید ایجاد بستر مساعد برای همکاری بین این دولتها، سازمانها(مثلاً ایکو، شانګهای، اشیان، سارک وغیره) باشد. این نقطهی تقاطع جغرافیایی باید به عوض مرکز فعالیتهای مسلحانه و تبدیل آن به نقطه تهدید؛که به اثر ترسهای نامعلم و تهدید های ګنګ و ترس از قدرتهای جدیدالظهور مبدل شده بود، اکنون باید به فرصت خوب برای تعاملات دوستانه ګردد وباید از پتانسیلهای انکشافی و انکشافی افغانستان بهره برده شود.امید است هر ولایت سرحدی افغانستان به منطقه تجارتی مبدل گردد. سرمایهگذاری در زمینه اتصال در افغانستان میتواند به سطح آسیا نتایج و تأثیر داشته باشد. افغانستان نمیخواهد فدای وسوسه های ناشی از رقابتها وظهور قدرتهای منطقه و سایر بازیها ګردد. به همین دلیل، با اتخاذ یک رویکرد شبکهیی، انکشاف زیربناها وهمکاری چندین جانبه در کشورهای منطقه را در صدر اولویتهای انکشافی خود قرار داد تا بتوان فضای پراکنده (غیرقابل استفاده) را به یک سیستم یکپارچه وقابل استفاده مبدل سازد و شریانهای قلب آسیا را باز نماید.در صورتی که حمایت بهموقع، کارآمد و مؤثر از طریق هماهنگی جهانی و آسیایی برای حمایت از سیستمهای زیربنایی افغانستان صورت گیرد، مردم ما بهزودی به خودکفایی دست یافته و از فقر به سوی رفاه سوق داده خواهند شد، این به نفع جهان ومنطقه است ، چنانچه خوشبختانه، با توجه به جایگاه افغانستان به عنوان یک نقطهی اتصال درمنطقه، میتوانیم یک دورنمای اقتصادی جدید برای منطقه تعیین کنیم. در شمال خط لولههایی وجود دارد که به عمق آسیای مرکزی امتداد مییابند. در غرب، دسترسی به نفت و کاریابی وجود دارد. در جنوب، میتوانیم ترانسپورت را گسترش داده، امور ترانزیت را بهبود ببخشیم. همچنین در این مناطق، ساحاتی وجود دارد که تمرکز بر دستاوردهای سریع، فرصتهای گسترش و توسعه هر چه بیشتر همکاریهای منطقوی را مساعد میسازد. تولید، انتقال و تجارت برق، خط لولههای نفت و گاز، شبکههای مخابراتی و فایبر نوری، خط آهن و شاهراهها، استفاده از نورافتاب، انرژی باد روی دست گرفته شود که همگی در نتیجه همکاری مشترک تحقق خواهد یافت.
مناقشه
افغانستان؛ از لحاظ جغرافیایی در قلب آسیا قرار گرفته است. این سرزمین در ضمن آنکه یک چانس خوب برا کشورهای منطقه است، متاسفانه بعضاً نقطهی اصلی تقاطع ورقابتها بین قدرتها و افکار ستیزه جو وافراطی، نیز شده است. درین سالها یک ترس واهی از قدرتهای جدیدالظهور درمنطقه بوجود امده، در حالیکه افغانستان نمی خواهد نقطه رقابت و یا تهدید به هیچکس باشد. بنابراین، لازم است که سیاست خارجی همراه با سیاست داخلی پیوند داشته و افغانستان یک نقطه ی وصل باشد.طی چند سال اخیر افغانستان با تلاشهای هدفمند و فعال، کوشش کرد تا جایگاه افغانستان به عنوان چهارراه تجارت و مدنیت آسیا تثبیت گردد از همه مهمتر این که، نگرش اتصال منطقوی و قبولاندن این نکته به کشورهای منطقه که سرنوشت همه به همدیگر وابسته است و نیز تغییر نقش ستراتیژیک افغانستان از رقابت و ستیزه جویی کشورها به سمت ظرفیت و جایگاه کلیدی افغانستان در تعامل و همکاری، کار بس بزرگ و دستاورد ماندگار حکومت کنونی برای افغانستان، منطقه و جهان خواهد بود. تیوری علمی اقتصاد منطقوی هیچګاه اصطکاکات را بوجود نمی اورد، بلکه برعکس مسایل سیاسی و سایر مشکلات را سهولت می بخشد.افغانستان با جغرافیای ویژهی آن، نقطهی وصل چندین قدرت اقتصاد نوظهور و امیدوارکنندهی منطقهای و جهانی شده میتواند که مبنی بر مفادات چندین جانبه است. طوریکه اشاره شد، کشورهای آسیای میانه با منابع غنی انرژی (برق، نفت، گاز، غله...)، در تلاش اند منابع خویش را به جنوب آسیا بهخصوص کشورهای پاکستان و هند انتقال دهند. پروژههای کاسا یکهزار، چابهار و تاپی، مثالهای عملی از این تلاشها اند. از سوی دیگر، کشورهای جنوب آسیا مشتاق عرضهی کالاهای خویش در بازارهای آسیای میانه اند. در این میان افغانستان کوتاهترین مسیر برای ترانزیت و اتصال این دو حوزه محسوب میشود. تدوین سیاست جامع جیواکونومیک میتواند زمینهی تجارت ترانزیت و استفادهی خوب از این فرصت را فراهم کند. همچنان کشور صلحدوست و همسایه تاریخی افغانستان، یعنی هندوستان تلاش دارد از طریق بندر چابهار از خاک افغانستان به حوزهی اقتصادی یاد شده برسد و در این راستا سرمایهگذاری کند، حضور کشور هند یکی دیگر از فرصتهای استثنایی در جهت انکشاف اقتصادی منطقه؛ به ویژه افغانستان محسوب میشود و توصل هند به آسیای مرکزی خواه باچابهار یا بندر واگه، در نهایت از افغانستان میگذرد.ایرن نیز بزرګراه خواف –هرات را زیر دست دارد و یک شریک تجارتی خوب خواهد ګردید. کشور های آسیای میانه جداً علاقمند اند، تا افغانستان را در امن و صلح دایمی وبحیث یک نقطه ی وصل ببینند . بناً یکبار دیګر فرصت آڼ برابر ګردیده است، تا از موقع استفاده خوب صورت ګیرد و باعث امیدواری میلیونها نفوس منطقه ګردد.
پیشنهادات
ü صلح نیاز مبرم مردم افغانستان، مردمان منطقه و بالاخره خواست تمام بشریت و اولین حکم هر دین ومذهب است، طرفین درګیر باید خصومتها را کنار ګذاشته، منافع ملی کشور و مردم خود را مقدم بشمارند،
ü افغانها باید بالاخره نیرنګها، رقابتها و بازیهای پیچیده سیاسی را که در منطقه براه انداخته شده، درک کرده، نګذارند که کشور شان بیشتر ازین جولانګاه جنګهای تباهکن ګردد،خود، اولادها و هموطنان شان قربانی منافع بیګانه ها قرار ګیرد،
ü دولت افغانستان از پرستیژ و حق مسلم خود در اجندای بحثهای منطقه استفاده نموده، یک هیات قوی برای لابیګری داشته ، در تمام عرصه ها از منافع و اتحاد ملی خود قویاً دفاع نماید،
ü کنفرانسهای علمی در داخل کشور در پوهتونها و مراکز علمی تدویر و روی قضایای جاری کشور بحثهای علمی که صبغه ی قوی ملی داشته باشد دایر و رسانه ها محتویات وسفارشات آنها را به توجه ملت برساند،
ü تضادهای درونی ادارات دولت هرچه زودتر پایان یابد، حکومت بحث یک تیم متحد عمل نموده، به قضایا با دید افاقی بنګرند،
ü مبارزه با فساد تنطیم شده تشدید یابد،در کشور یک ادراه عامه خدمتګزار مستقر ګردد،
ü ملت افغانستان از اقدامات ملی و وطندوستانه نیروهای سیاسی، افراد مستقل و نهادها حمایت کنند،
ü دولت از امکانات منطقوی برای صلح، نیل به یک زندګی مرفه، تساند و تفاهم هرچه بیشتر وبهتر با همسایګان و کشور های دوست استفاده اعظمی نماید.
.
ماخذREFERENCES
1. دانش، ضیا.(۱۳۹۸)، فصل همګرایی درمنطقه. ریاست عمومی دفتر مقام ریاست جمهوری افغانستتان.
2. دودیال، محمد بشیر. (۱۳۸۶) د طبیعي منابعو اقتصاد. د پوهنتونونو لپاره درسي کتاب، د لوړو زده کړو وزارت چاپ: کابل- افغانستان
3. دودیال، محمد بشیر.(۱۳۹۶)، منطقوی اقتصاد ، درسی کتاب .ختیځ خپرندویه ټولنه، جلال اباد- افغانستان.
4. حافظ نيا، محمد رضا. (۱۳۸۴)، افقهای جديد در جغرافيای سياسی، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انسانی دانشګاهی (سمت) : ايران- تهران.
5. سخنرانیهای رېیس جمهور محمد اشرف غنی در کنفرانسهای قلب آسیا، کنفرانس جهانی ترانسپورت پایدار، پانزدهمین نشست سازمان همکاریهای شانگهای و چهارمین اجلاس وزرای خارجه کشورهای پروسه استانبول.
6. Blair. P. J. (1991). Urban and Regional Economics, Richard Irwin Inc.
7. Raleigh Barlewe (1980), Land Resources Economic (The Economics of Real property), Michigan state University
8. Karl, Helmut. (2008) Economic Policy. Ruhr-University, Bochum – Economic Policy Department III
9. Nijkaup, P. (1986): Handbook of Regional and Urban Economics, (Vol.1) Elsevier publshers
10.Losch, A. (1964) Regional Development and Planning, MIT press.
11.http://ocs.gov.af/dari/3633
12. http://ocs.gov.af/dari/3565
13. http://ocs.gov.af/dari/3192
14.http://www.dailyafghanistan.com/opinion_detail.php?post_id=141677