ملا محمد عمر یا دگروال شاهد رضا افسر عالیرتبه ای اس ای کدام یک رهبر گروه
طالبان بودند؟
مارک جمیز در کتاب خود در مورد ملا محمد عمر چنین مینویسد
:
محمد عمر درسال 1978 میلادی (در شهر کویته پلوچستان پاکستان ) توسط(تورن الیاض
شفیق به سازمان ای اس آی ) در بخش شورای کویته جذب گردید قبل ازآن ملا عمر
مصروف اموختن تعلیمات دینی در مدارس اسلامی در ولایت ارزگان بود. ملا عمر ولد
غلام نبی در سال 1960 میلادی در ولسوالی خاکریز ولایت کندهار به دنیا آمد در
قوم ( هوتک ) بوده و مربوط به تنظیم مولوی محمد نبی میباشد. در سال 1979 میلادی
توسط ای اس آی دو باره به افغانستان در ولایت کندهار فرستاده شد و در مقابل
ارتش سرخ جنگید.
سناتور دموکرات
( Benjamin Ashley )
در زمان حکومت بیل کلینتون
( Bill Cilton)
در صفحه 180 جلد دوم کتاب خود بنام (شاهین
Hawk (چنین
مینویسد. سازمان ای اس آی در تلاش است تا بیخ خود را برای چندین دهه در
افغانستان محکم سازد و بعضی موضوعات خاص را در مورد افغانستان از آمریکا پنهان
میدارد و لی ما از آنچه که توسط ای اس آی برای حمله و یورش دوم در افغانستان
طرح ریزی کرده اند بی خبر نیستیم و آن این است که ای اس ای آمادگی دوم خود را
به افغانستان دارد حمله اول ارتش پاکستان همان ورود تنظیم های جهادی در سال
1992 میلادی بود که باعث غارت قتل و کشتار هزاران نفر در کابل و ولایات دیگر
گردید.
مدیربخش القاعده سی ای ای (Logan Grace ) ازسفارت آمریکادر 1989 میلادی دراسلام آباد درکتاب خود بنام روز بیستم (The twentieth day ) چنین مینویسد.
سران ارتش و ای اس آی پاکستان برای چوشاندن دوباره دیگ در کابل یک پلان وسعی را طرح ریزی کردند چون آنچه را که از تنظیم های جهادی که در سال 1992 میلادی وارد کابل شده بودند توقع داشتن بدست نیاوردن و هدف اصلی ای اس آی حرب اسلامی گلبدین بود که باید ریاست جمهوری را بدست بگیرد و کابینه را خود انتخاب نماید ولی از طرف تنظیم جمعیت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی و قوماندان احمد شاه مسعود به ان مخالفت گردید و مجددی رهبر محاذ ملی حکومت انتقالی را در کابل تاسیس کرد. که حزب اسلامی به رهبری گلبدین به آن مخالفت نمود و جنگ های تنظیم در کابل برای به قدرت رسیدن درگرفت. ((ازاینجابود که ای اس آی برای اهداف دوم خودتوسط ملا ترخیل وحامد کرزی به تشکیلاتی نو دست یافت درپشاور وکویته یک نهاد جدید رابنام(شورای کابل) تاسیس کرد. بعد ازشش ماه این شورا تبدیل به گروه طالبان گردید.))
دگروال شاهد رضا مدیر M1 بخش القاعده (ای اس آی) که مشاور ارشد اسامه بن لادن و مسول امور مالی آن میباشد یک تعداد افراد مربوط حزب اسلامی و القاعده را منسجم ساخت تا تشکیلات انر وسیع و به نام گروه طالبان به پا ایستاده نماید افراد و قوماندانان جهادی را شامل این گروه نو بنیاد ساخت و در رس رهبری آن دو نفر را هریک (حامد کرزی)ازتنظیم مجددی و (ملا محمد عمر) از تنظیم مولوی محمد نبی انتخاب شد. که بعدا نظر به مخالفت اسامه بن لادن و مولوی ترخیل حامد کرزی ازسطح رهبری حذف و ملا محمد عمر در سطح رهبری قرارگرفت.دگروال شاهد رضا امکانات مالی گروه نو بنیاد طالبان را از اسامه بن لادن اخذ نمود. اسامه بن لادن ملیاردر سعود از لحاظ ثروت زیاد مورد توجه سران ارتش و ای اس آی پاکستان قرار داشت و دولت عربستان سعودی و آمریکا، انگلیس و بعضی از کشورها پول های اسامه را دربانک های بینالمللی قید نموده بود که دگروال شاهد رضا توانست از بانک های سعودی، امارات و دیگر کشور های عربی آزاد سازد و همه پول های وی را به حساب بانکی خود ریخت چون دگروال شاهد رضا یگانه شخصی مورد اعتماد اسامه و مشاور ارشد آن بود تماما پلان های خارجی القاعده توسط دگروال شاهد رضا طرح ریزی میشد.
مارک جمیز در کتاب خود چنین توزیع میدهد:
ارتش پاکستان و ای اس آی به این فکر عمیق فرو رفته بودند که سراسر پاکستان را لانه های افراطی و شبکه القاعده پر و لب ریز گردیده است چگونه خود را از این حالت نجات دهند ترس و حراس این را داشتن که مبادا این گروه ها روزی علیه پاکستان و در داخل خاک پاکستان دست به اقدامی بزنند چون آنچه را که برای بنیاد جهاد علیه افغانستان تهداب گذاری نموده بود از همان آغاز در فکر انتقال دوباره آن به خاک افغانستان بوده اند. اینبار به تشکیل دادن بنیاد نو به نام طالب در افغانستان چهار هدف اساسی را در نظر داشتن و مطابق آن این گروه تقویت و برای این چهار هدف داخل افغانستان گردید.
1-جمع آوری انعده از تروریست های مشهور و تعلیم یافته ء شبکه القاعده در خاک پاکستان و منسجم ساختن آن در ردیف گروه طالبان و انتقال شبکه القاعده به خاک افغانستان و تبدیل ساختن افغانستان به مراکز دایمی شبکه القاعده.
2- ترور یا زنده گرفتن برهان الدین ربانی و فرمانده احمد شاه مسعود و بعضی دیگر از قوماندانان و تنظیم های جهادی و حزب وحدت اسلامی و جمبش اسلامی دوستم.
3-در کنترل آوردن و از بین بردن رهبران مشهور ولایت های شمال توسط طالبان کشت و زرع خشخاش در این ولایت های شمالی افغانستان و قاچاق ان به کشور های آسیایی میانه و ایران چون سالانه ای اس آی از کشت و قاچاق موادمخدر در ولایت های شرقی و جنوبی افغانستان ملیون ها دالر را بدست میآورد.
4-به امضا رساندن مجدد خط دیورند توسط داکترنجیب الله ریس جمهور قبلی افغانستان که در دفتر سازمان ملل متحد پناه برده بود چون نقطه اساسی و هدف اصلی پاکستان در جنگ های داخلی از همین جا سرچشمه میگیرد روی همین منظور پاکستان تنظیم های جهادی را در داخل خاک خود ایجاد نمود تا توانسته باشد کنترل افغانستان را بدست گیرد و روزی این معاهده دیورند را بطور رسمی ازجانب افغانستان به امضا برساند.
مارک جمیز توزیع میدهد:
با داخل شدن گروه طالبان و اعلان امارت اسلامی در افغانستان جهانیان به این سوال بر خوردن که رهبر واقعی این گروه کی است؟
دیپلمات آمریکایی بنام ( Christopher Elizabeth ) که در سال 1995میلادی بحیث مدیر سیاسی سفارت امریکا در اسلام آباد بود در صفحه 52 الی 68 کتاب خود بنام نبرد اول ( combat one ) چنین مینویسد :
سفارت امریکا دسترسی به اسناد اشد محرم و سری ای اس آی دست یافت که در این اسناد توضیحات میان دگروال شاهد رضا مدیر عمومی بخش القاعده، اسامه بن لادن، ملا محمد عمر قبل حرکت از پاکستان به افغانستان و شامل 54 ماده میباشد این پروتکل توسط ریس عمومی ای اس آی جنرال اسد درانی، اسامه بن لادن، و ملا محمد عمر به امضا رسیده است که چند بخش آنرا تذکر میدهم :
ریاست عمومی ای اس آی – اسلام آباد پاکستان
شماره
: M101-M002 – I-958-00D
1-تعین نمودن سیاست داخلی و خارجی امارت اسلامی افغانستان به دست سازمان ای اس آی بوده که از طرف نماینده خاص سازمان ای اس آی( دگروال شاهد رضا)اتخاذ میگردد و کنترل میشود هیچ یک از شما حق مداخله و تصمیم گیری را ندارید شما ملا محمد عمر موظف هستید تا از دستورات دگروال شاهد رضا پیروی نماید.
2-شما ملا محمد عمر به هیچ صورت اجازه ندارید از طریق مطبوعات، تلویزیون افغانستان مصاحبه با خبرنگاران خارجی و داخلی نماید و هم اجازه ندارید تصویر تان را نشر نمایند شما موظف آید چهره تان را پنهان بدارید.
3-شما ملا محمد عمرموظف آید تا اسراراشد محرم و سری را در مورد (فرقه 0019T )پیاده پاکستان که با شما یکجا وارد افغانستان و به ولایت های کندهار ،هلمند و ارزگان جابجا میشود و بعدا به نام افراد طلب حرکت بسوی کابل و ولایت های شمالی میشود برای همیش با خود نگاه دارید.
4-شما ملا محمد عمر تنها به نام رهبر طالبان وظیفه ء تبلیغاتی اسلامی را برای افراد تان دارید هیچگونه صلاحیت های دولتی رادرمورد تعیین ومقرری در داخل حکومت اسلامی ندارید همه مسوولیت داخلی و خارجی بدست نماینده ء عالی رتبهای سازمان ای اس آی دگروال( شاهد رضا) میباشد و در مکتوب های امارت اسلامی نام شما ذکر میگردد و شما امضا میکنید.
5- ای اس ای اجازه ء استخراج معدن یورانیم ولایت هلمند را دارد و انتقال ان به پاکستان و در بدل آن برای امارت اسلامی قیمت آن پرداخته نمیشود.
6 – امارت اسلامی مصارف خود را از طریق کشت مواد مخدر و قاچاق آن به تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان، روسیه و ایران بدست ارد در این قسمت (فرقه 0019T )پیاده پاکستان با امارت اسلامی برای پیشروی بطرف ولایت های شمال و بعد از تسخیر این ولایت ها کشت موادمخدر در آن.
7-در صورت افشاگری از طرف شما و افراد نزدیک به شما از جزییات پروتکل فوق که دارای 54 ماده است و شما در آن امضا و اثر انگشت نمودید صورت گیر مسوولیت سنگین دارد.
اسدالله درانی ریس ای اس آی
اسلام آباد
محل امضا.
نیروهای ملا محمد عمر با حمایت فرقه 0019T پاکستان در سال 1996 میلادی کنترل کابل را بدست گرفت و در اولین اقدام داکتر نجیب الله ریس جمهور اسبق افغانستان را به قتل رساند.
بعد از حمله آمریکا علیه طالبان و القاعده در سال 2001 میلادی ملا عمر دوباره به پاکستان فرار نمود. و در ماه حمل 1392 توسط مواد زهری از طرف ای اس آی از بین رفت .
نقش پاکستان بمثابه بزرگترین حامی تروریزم بینالمللی!
مارک جمیز در کتاب خود از پاکستان چنین اسم میبرد. و آنچه را که پاکستان در قبالش بود از آمریکا پنهان کرده بود جنرال های پاکستانی از دریافت ملیون ها دالر آمریکایی و مدرن تربن سلاح ها برای بنام جهاد در افغانستان از یک جهت و بنیان گذاری بزرگترین شبکه های تروریستی برای بقایی خود و استفاده نمودن از آن برای اهداف خود در هندوستان و افغانستان از جهت دیگر بود.
از همان آوانی که پا کستان به اساس ایدیولوژی مذهبی تشکیل شد، تلاش کرد تا از
افراطیت مذهبی و تروریزم منحیث وسیله در جنب دیگر نیروهای نظامی خویش بنابر
دلیل حفظ نظریه وجودیاش استفاده کند.
با تجاوز اتحاد شوروی وقت بر افغانستان و زمامداری جنرال ضیاءالحق این زمینه
برای پاکستان بیشترمساعد شد تا از ترویج افراطیت برعلاوه مهار مودن هندوستان
منحیث همسایه در منازعۀ کشمیر، جهت هژمونی توسعهطلبانۀ خویش نیز استفاده
نماید، و این درست زمانی بود که پاکستان از راهبرد (۳
A) (Allah, Army & America)استفادۀ
اعظمی را روی دست گرفت. با کمکهای امریکا به بهانۀ تسلیح و تجهیز مجاهدین
افغانستان، اردوی خویش را تجهیز کرد و در ضمن هزاران مدرسۀ دینی تحت نام
سربازگیری و تعلیم وتربیه جهت تقویت جهاد افغانستان اساس نهادند.به اساس آمار
رسمی دولتی پاکستان (پالیسی امنیت داخلی پاکستان
۲۰۱۴-۲۰۱۸)همین
اکنون به تعداد بیش از۱۵۰
هزار مدرسۀ دینی، که بیشتر آنها تحت نام اسلام مشغول تدریس افراطیت و ترویج
خشونت میباشند، در آن کشور فعالیت دارند، که صرف در حدود
۲۵
هزار آن نزد حکومت پاکستان ثبت گردیدهاند و طبق همین سند به تعداد
۵۱
گروه تروریستی در آن کشور فعال هستند و از مدارس یادشده سربازگیری میکنند.
پساز واقعۀ ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ و دخیلشدن مستقیم کشورهای مقتدر جهان در قضایای افغانستان و ماحول آن درک جامعۀ جهانی دربارۀ اینکه نظامیان و ادارات استخباراتی پاکستان جهت نیل بهاهداف استراتژیک خویش از تروریزم و افراطیت بهحیث وسیله کار میگیرند، قوت یافت؛ علیالخصوص کشتهشدن اسامه بنلادن در نزدیکی یکی از اکادمیهای نظامی پاکستان، این شک را به یقین مبدل کرد.
شبکۀ حقانی یکی از شبکههای تروریستی است که در دورۀ جهاد افغانستان موردتوجه نظامیان پاکستان قرارگرفت و به مرور زمان منحیث بازوی توانایی استخبارات نظامی آنکشور(همچون لشکرطیبه که درمقابل هندازآن استفاده میکنند) ازآن در رشد و تقویت شبکۀ القاعده و شعلهور ساختن جنگ و ترور درافغانستان علیه نیروهای بینالمللی،حکومت ومردم افغانستان کار گرفته شد. اما این بدان معنا نیست که امریکا و شرکای بینالمللیاش از این بازی پاکستان آگاه نبودند و یا تازه آگاه گردیدهاند.
بر علاوه چندینبار نظامیان پاکستانی به مقامات امریکایی وعدۀ سرکوب شبکههای تروریستی را طی سالهای متمادی داده بودند. امیدواری امریکا این بود که در جریان عملیات ضرب عضب شبکۀ حقانی و تروریستان خارجی نیز در وزیرستان شمالی سرکوب شوند. اما نظامیان پاکستان عملیات ضرب عضب را درست شش روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان در حالی که نیروهای امنیتی افغانستان مصروف تأمین امنیت طولانیترین انتخابات بودند، بهطور یکجانبه و بدون هماهنگی با دولت افغانستان آغاز کردند و با استفاده از این موقع تعداد زیادی از تروریستان را، به شمول تروریستان خارجی، به داخل افغانستان راه دادند. حتا چندین ماه قبل از آغاز عملیات ضرب عضب راههای عمدۀ تردد تروریستان بین پاکستان و افغانستان را،که به اساس فشارهای امریکا همچون کوتل شاهسلیم/توپخانه و راههای مشرف به پکتیکا،ننگرهار، کنر و نورستان بسته شده بودند، دوباره باز نمودند و زمینه را جهت فرار و رخنۀ تروریستان خارجی به ولایتهای شمال و شمالشرق، شرق و جنوبشرق مساعد ساختند. افزون بر آن، بعد از اجرای مرحله دوم عملیات ضرب عضب پاکستان در درۀ شوال، یکتعداد افراد القاعده را نیز تحت پوشش دیگر گروههای تروریستی و طالبان در ولایتهای پکتیکا، زابل ، کندهار و هلمند جابهجا کردند. (بالای بعضی از این کمپهای القاعده در داخل افغانستان عملیاتهای مشترک نیروهای امریکایی و افغان صورت گرفت و اسناد مهمی که دال بر دوباره فعالشدن القاعده در این منطقه بود، بهدست آمد.) که بدون شک حضور و فعالشدن دوبارۀ القاعده با عث تشویش امریکا شد.
در ضمن نه تنها اینکه از دید پاکستان تروریستان خوب (شبکۀ حقانی) در نتیجه عملیات ضرب عضب سرکوب نشدند، بلکه نظامیان پاکستان قبل از آغاز عملیات جنگجویان، فامیلها، اسلحه و تجهیزات این شبکه را نیز به جاهای امن انتقال دادند.بدون شک استخبارات امریکا و افغانستان از این تحرکات به خوبی آگاه بودند و از آن نظارت میکردند. بر علاوۀ جمعآوری اطلاعات از منابع انسانی و منابع تخنیکی از طرق دیگر نیز اطلاعات موثق جمعآوری میگردید. بهطور نمونه اینک در اینجا صرف چند سند انکارناپذیر از دخالت پاکستان را که دال بر پشتیبانی واضح ISI و استخبارات نظامی پاکستان از شبکۀ حقانی و فراهمآوری محلات اخفا، تجهیز و تمویل به این گروه و شبکههای تروریستی دیگر میباشد، جهت روشنشدن اذهان هموطنان عزیزم در میان میگذارم. قابل یادآوری استکه به صدها سند مختلف از مداخلات آشکار پاکستان و پشتیبانی آنها از تروریزم در آرشیف امنیت ملی موجود است.
سند (۱): اسامی انعام ربانی یکی از مسؤولان دفتر ۴۲۲ – MI پشاور طی نامه رسمی عنوانی دگروال شمیم خالد مسؤول دفتر مرکزی ۲۲ MI-واقع راولپندی از انتقال فرماندهان شبکأ حقانی به میرانشاه وزیرستان شمالی بعد از عملیات ضرب عضب خبرداده است: به تاسی ازهدایت مورخ ۱۸.۰۳.۲۰۱۵ دفترمرکزی MI که ذریعه وسیله ارتباطی Hotline & Passcom به دفتر MI-422 اشعار گردیده بود، دفتر متذکره کارمندان ذیربط خویش را وظیفه داده تا اسامیان عطامحمد و حافظ لقمانالله فرماندهان گروه مولوی زرمحمد، یکتن از اعضای شبکۀ حقانی را به کمپ نظامی واقع منطقه دتهخیل میرانشاهِ وزیرستان شمالی انتقال دهند. دو فرمانده فوقالذکر تحت پوشش در یونیفورم پولیس سرحدی ذریعه وسایط اردو به کمپ مورد نظر انتقال داده شدند. در زمینه بهمنظور حصول اطلاعات بیشتر از دفتر مرکزی خواسته شده تا از مسؤول دفتر MI-7thواقع میرانشاه معلومات مطالبه نمایند.
سند (۲):دفتر مرکزی CTC واقع اسلامآباد طی مکتوب رسمی مورخ ۱۶ مارچ ۲۰۱۵ خویش به دفتر CTC واقع نوشهره هدایت داده است تا پیرامون اوضاع تمام پرسونل و فرماندهان شبکۀ حقانی که فعلاً در ضلع نوشهره، مردان و صوابی اسکانگزین میباشند، به دفتر مرکزی گزارش ارایه نمایند و مطابق به روحیه امریه در سطح اضلاع وضعیت آن گروپ، آدرس فعلی، شمارههای تلفون و سایر موضوعات مرتبط به آنها را تحت نظارت قرار دهند.
در متن مکتوب تصریح شدهاست که دفتر مرکزی
ISI
به ادارات
۹۴۵
و
۹۳۵
هدایت دادهاست تا تمامی افراد و جنگجویان حقانی را به میرانشاه، توچی و
میرعلی تحت پوشش انتقال سربازان ارتش اعزام نمایند.
قابل یادآوریاست که هدف از این کار سازمان استخباراتی
ISI
حفظ مصونیت افراد شبکۀ حقانی خوانده شده است، چون گزارشهای اخیر آن سازمان زنگ
خطری به آنها بود و زندهگی پرسونل شبکۀ حقانی را دچار تهدید نشان میداد.
در زمینه اداره مرکزی
ISI
به دفتر نوشهره هدایت دادهاست که بخش ذیربط خود را موظف سازد تا تدابیر امنیتی
فامیلهای افراد شبکۀ حقانی را الی انتقالشان به وزیرستان شمالی مستحکم سازند
و درخصوص وضعیت آنها درمناطق مذکور در ولسوالیهای مزبورطی چهارمرحله الی
تاریخ
۲۳
اپریل
۲۰۱۵به
دگروال غلامعباس مسؤول دفتر
CTC
اسلامآبادگزارش دهند.
سند (۳): طی مکتوب رسمی دفتر مرکزی MI (استخبارات نظامی) واقع اسلامآباد به دفتر اMI-422 واقع صوبه سرحد هدایت داده بود که رهبری دفتر متذکره با دو تن از سران طالبان، که از همکاری فعال با آنها بر خوردار میباشند، هریک: حافظ گلبهادر و مولوی حمدالله ملاقات مستقیم را سازماندهی و سعی گردد تا جهت اقامت آنها و افراد مربوط شان در مناطق حیاتآباد و تهکال پشاور که از اثر عملیات راهاندازی شده ارتش پاکستان موسوم به ضرب عضب در میرانشاه وزیرستان شمالی به پشاورمتواری گردیدهاند،منازل رهایشی تدارک وبه کرایه گرفته شود. درضمن جهت تأمین امنیت فزیکی و گشتوگذارشان افراد مسلح و وسایط مخصوص نیز در اختیار شان قرار داده شود. بالاثر رهبری اداره MI-422 با قوماندانان فوقالذکر درمقرادارۀ متذکره ملاقات مستقیم انجام داده که دراین ملاقات روی مسایل بود وباش وتأمین امنیت قوماندانان مذبور صحبتهای لازم انجام یافته است که دراخیرازجانب رهبری اداره به حافظ گلبهادر و مولوی حمدالله وعده سپرده شد که به زودترین فرصت، امکانات و تسهیلات لازم فراهم خواهد شد و همچنان به همین قوماندان اطمینان دادند که سعی خواهند کرد تا اهدافی را که نهاد متذکره در افغانستان دنبال میکند، با استفاده از امکانات دست داشتۀشان در تشریک مساعی با همدیگر سارماندهی و انجام دهند.
نظامیان پاکستان عملیات ضرب عضب را در وزیرستان شمالی صرف علیۀ گروههایی راهاندازی کردند که با حکومت پاکستان دشمنی داشتند.این درحالی است که برای ایالات متحده امریکا وعده داده شده بود که گروه حقانی نیزموردهدف قرارخواهد گرفت.
نظامیان پاکستان در تمام محافل داخلی و بینالمللی شان از این عملیات منحیث دستاورد و جدیت شان در جنگ با تروریزم یاد میکنند؛ اما هیچوقت نتوانستند تا به جانب امریکا و یا هم به جانب افغانستان حتا یک سندی که دال بر از بینبردن افراد و قوماندان مربوط به شبکۀ حقانی باشد ارایه نمایند. این امر به شدت سبب خشم بیشتر مردم افغانستان و محافلی در ایالات متحدۀ امریکا را بر انگیخت.
با روی کارآمدن حکومت وحدت ملی، رهبری حکومت وحدت ملی بسیار خوشبینانه به امید اینکه خواهند توانست باب جدیدی را در روابط با پاکستان باز نمایند، با این کشور وارد گفتوگو شدند. رییسجمهور افغانستان در ماه نومبر ۲۰۱۴ طی اولین سفر خارجیاش به پاکستان رفت و دیداریهایی با مقامات پاکستانی انجام داد که مهمترین آن، ملاقات رییسجمهور افغانستان با راحیل شریف، لوی درستیز پاکستان درپشت درهای بسته در دفتروی بود. دراین ملاقات وعدۀ همکاریهای جدی ازهر دو جانب داده شد. این رفت و آمدها و ملاقاتهای سران و مشاوران حکومت وحدت ملی با سران نظامی پاکستان و رهبران ISI در پشت درهای بسته تا ماههای اخیر دوام داشت و به عوض اهمیت دادن به اسناد استخباراتی ادارات دولت افغانستان بیشتر به حیله و مکر نظامیان پاکستان ارزش قایل شدند و متاسفانه حکومت وحدت ملی به طور یکطرفه در چندین مورد امتیازات غیرقابل باور،حتا در بسیاری موارد خلاف منافع ملی را در نتیجۀ این مجالس غیر شفاف به جانب نظامیان پاکستان اهدا کرد، بدون اینکه هیچگونه امتیازی را از جانب پاکستان برای افغانستان بهدست بیاورد.
پساز سفر متذکره، راحیل شریف به امریکا سفر کرد و در آنجا وعدههای دادهشده از جانب وی و رییسجمهور افغانستان را – جهت کاستن نا رضایتی سران ایالات متحده امریکا که ناشی از عدم صداقت پاکستان در عملیات ضرب عضب و هدف قرار ندادن شبکۀ تروریستی حقانی بود- با مقامات امریکایی درمیان گذاشت و طی این سفر هفت روزهاش یکبار دیگر برعلاوه وعدۀ اتخاذ اقدامات جدی علیه شبکههای تروریستی که در ناامن ساختن و بیثباتی افغانستان دخیل هستند، وعدههای دیگری همچون آوردن طالبان به میز مذاکره و ایجاد روابط بهتر با حکومت جدید افغانستان را متعهد گردید.
در مقابل امریکا جهت کاستن فشارهای داخلی بالای حکومت پاکستان وعدۀ کاهش حملات طیارههای بیپیلوت در مناطق قبایلی و تشدید حملات بالای تحریک طالبان پاکستانی را، که در ماورای خط دیورند جابهجا شده بودند، بعد از اخذ موافقت سران حکومت وحدت ملی داده و در ضمن امریکا جهت ترغیب طالبان به میز مذاکره اعلان کرد که طالبان پس از این برای ایالات متحده امریکا تهدید جدی محسوب نمیگردند و از طرف نیروهای ائتلاف بهطور یکجانبه مورد حمله قرار نخواهند گرفت.همچنان نقش هندوستان درافغانستان کاهش داده خواهدشد،که مبنی براین همه،بارک اوباما اعلان کرد که جنگ افغانستان را بهطور مسؤولانه پایان خواهد داد.
اما از سال ۲۰۱۴ تا به حال نه تنها اینکه نظامیان پاکستان درسیاست دوگانه شان در قبال افغانستان تغییری نیاوردند، بلکه در بسیاری موارد مداخلات شان شکل علنی را به خود گرفت و بعد از افشای مرگ ملا عمر در پاکستان جهت در اختیارگرفتن کامل قضیۀ افغانستان برای اولینبار بهطور واضح قبول کردند که طالبان افغانستان در خاک پاکستان حضور دارند و تحت کنترول آنها هستند.
رییسجمهور افغانستان هم اعلان کرد که ما اول باید با پاکستان صلح کنیم. وی حتا اضافه نمود که افغانستان و پاکستان هر دو قربانی تروریزم هستند.همچنان در مونیخ جرمنی آقای رییسجمهور اظهاراتی داشت که گویی مرکز تروریزم بینالمللی افغانستان است. در حالی که افغانستان نه تنها مرکز تروریزم نیست که قربانی اصلی آن میباشد. پاکستان کماکان مثل گذشته به سیاستهای دوگانۀ خود، در سه عرصه با استفاده از فرصتهای پیشآمده به طور جدی ادامه داده است:
الف: تشدید تسلیح و تجهیز طالبان و تروریستان جهت توسعه جنگ و تصرف مناطق بیشتر و کشاندن نیروهای امنیتی افغانستان به جنگ فرسایشی.
ب: ایجاد و تشدید اختلافات میان اقوام افغانستان از طرق و شیوههای مختلف توسط عمال شان.
ج: ایجادفضای بیاعتمادی درمیان سیاسیون افغانستان وتلاش جهت رخنه در ادارات کشور با استفاده از این فضای بیاعتمادی.
در این جا چند سند دیگر که دستداشتن نظامیان پاکستان را در حمایت تروریزم در افغانستان نشان میدهد، با خوانندهگان در میان میگذارم.
سند (۴): در این سند دربارۀ حمله که در زمان حکومت قبلی بالای میدان نظامی کابل صورت گرفت بحث صورت گرفته است.
در ماه جولای ۲۰۱۴ مکتوب رسمی از دفتر مرکزی استخبارات نظامی پاکستان واقع اسلامآباد به دفتر MI-422 واقع صوبه خیبر پشتونخواه فرستاده شده و در آن تذکر به عمل آمدهاست تا از افرادی که در قسمت سازماندهی و انجام موفقانه برنامه طرحیزی شده حمله بر میدان هوایی کابل شایستگی نشان دادهاند، ابراز سپاس و امتنان نموده و در ضمن جهت تشویق شان مبلغ دومیلیون و ۵۰۰ هزارکلدارپاکستانی برای فی نفرهریک حاجی خلیل حقانی،حاجی حکیم ولسوال، قاری ظاهرشاه و مولوی حکیم تادیه گردد و برای هر یک از فامیلها و بازماندهگان کسانیکه در حمله بالای میدان هوایی کابل دخیل بودهاند، مبلغ یک میلیون و ۵۰۰هزار کلدار پاکستانی کمک صورت گیرد.
در ضمن با نامبردهها روی چگونگی پلان و اجرای دقیق برنامه حمله بر وزارت قبایل واقع کابل توسط شبکۀ حقانی بحث صورت گیرد و در رابطه از اجراآت تان الی ساعت ۳:۰۰ بعد از ظهر مورخ ۲۳ جولای به این اداره گزارش خویش را ارایه دارید.
سند (۵): دفتر ISI 945 واقع خیبر پشتونخواه طی یادداشت رسمی مورخ ۶ اپریل ۲۰۱۵ خویش عنوانی اداره مرکزی واحد مذبور واقع اسلامآباد چنین نگاشته است: مسؤولین ریاست ۹۴۵ در ملاقاتی که به تاریخ ۵ اپریل ۲۰۱۵ با اسامی توریالی مسؤول شبکۀ و همکاران وی انجام داده است، به آنها وظیفه سپردهاند تا رهبران اهل تشیع افغانستان را در زونهای هرات، کابل و فراه اختطاف و یا از بین ببرند. و در ضمن مبلغ دومیلیون کلدار پاکستانی را نیز در این جلسه پرداخته اند.
همچنان تصریح شده است که بخش ذیربط ادارۀ ۹۴۵ مقدار سلاح و مهمات مطالبه شدۀ شبکۀ توریالی را از COD اکوره ختک تدارک و به تاریخ متذکره برایشان سپرده شد. علاوه بر آن دراین یادداشت تذکر یافته است که به تعداد ۲۳ تن از افراد گروپ توریالی که مصروف فراگیری فنون نظامی در چرات بودند، دوره آموزشی شان را به اتمام رسانیدهاند.
سند (۶): دفتر مرکزی سازمان ISI واقع شهر کویته طی یاداشت مستعجل عنوانی اداره مرکزی IW واقع اسلامآباد و دفتر ۹۴۵ واقع راولپندی، نتیجه بازدید شماری از افسران دفتر متذکره را از شورای کویته طالبان قرار شرح ذیل گزارش ارایه نموده است:
اعضای شورای کویته طالبان نشستی را در خصوص روند مذاکرات صلح با دولت افغانستان به اشتراک قوماندان کلیدی آن شورا تدویر نموده، پیرامون پیشنهادات و پالیسیهای دو جانبه دفتر متذکر که قبلاً به آنها ارایه گردیده بود، بحث به عمل آوردهاند. ضمناً افسران دفتر متذکره رهنماییها و هدایات لازم را به اعضای شورای کویته در رابطه به پروسه مذاکرات در صورتیکه برگزار گردد، تفهیم نموده است. قابل ذکر است در متن یادداشت خاطر نشان گردیده که بورد مشورتی مشمول ادارات CID) ,۹۴۵ (تمامی پیششرطهایی را که از جانب دفتر مرکزی اسلامآباد در ارتباط به گفتگوهای صلح با دولت افغانستان برایشان سپرده شده بود، به دفتر آی. اس. آی واقع کویته گسیل نموده که پس از تصمیمگیری اعضای شورا دربارۀ ترتیب آجندای مشترک از برنامههای طرفین نتیجۀ دوباره گزارش داده خواهد شد.
در نتیجۀ اسناد فوق نشان دهنده آناست که دولت پاکستان بزرگترین حامی تروریزم در جهان است و بهشکل تنظیمشده، هماهنگ و استراتیژیک از تروریزم بینالمللی حمایت میکند. پاکستان بهشکل رسمی از تروریزم جهت رسیدن به اهداف خویش در منطقه و جهان استفاده مینماید.
از جانب دیگر، برای اولینبار جمهوری خلق چین، دوست استراتیژیک پاکستان، بعد از آغاز همکاریهای استخباراتی با حکومت وقت افغانستان در اواخر سال ۲۰۱۳ و ارایه اسناد انکارناپذیر استخباراتی از جانب افغانستان، دربارۀ دخالت مستقیم حلقات استخبارات نظامی پاکستان در فراهمسازی پناهگاهای امن، تجهیز و حمایت از تحریک اسلامی ترکستان شرقی، حداقل کشور چین را به این امر متیقن ساخت تا تحلیل وضعیت افغانستان را از دیدگاه سازمان استخباراتی پاکستان کماهمیت پنداشته و مستقیماً با حکومت افغانستان داخل مراوده گردد. در ضمن از جانب چین خواسته شد که بدلیل عدم صداقت پاکستان در قبال افغانستان و تحریک اسلامی ترکستان شرقی و در برابر پاکستان سیاست روشنتری را اتخاذ نموده و در قضایای افغانستان بیشتر فعال گردند.
در پهلوی آن، کاهش تنشهای امریکا و ایران و دریافت تعریفهای همسو از منافع این دو کشور در منطقه، دیپلوماسی نرم و حوصلهمند اقتصادی و سیاسی هندوستان و توسعۀ روابط هندوستان با ایران، زمینه را مساعد ساخت تا اهمیت پاکستان تا حدی برای بازیگران جدی در منطقه کاهش یابد.