مکثی بردروغ ها و جعلیات ریاکارانه ی
جناب خواجه محمد داوود راوش
نثاراحمد شیرزی رییس منتخب شورای کشوری هند حزب آبادی افغانستان
آقای خواجه محمد داوود راوش، به دنبال رسوایی های جهانی اش و خشم سراسری حزب
وجامعه علیه تصمیم او در مورد حمایت از تکت انتخاباتی« تیم تابوت ساز» اشرف غنی
و به دنبال ایجاد بحران بزرگ درداخل حزب ساختمانی آبادی، اخیرن ضمن گفتگو
بامسوول سایت بامداد دست به تعرضات غیراخلاقی، ریاکارانه، جعل ودروغ زده و
برهمه کسانیکه علیه این فیصله ای ننگین وخائنانه داوود راوش موضع گیری نموده
اند، بطور کوچه بازاری وبچه گانه، و دورازادب واخلاق سیاسی تاخته است.
درین مصاحبه جناب راوش نه تنها بیسوادی و بیخردی خود را نشان داد؛ بل عدم صداقت
خود را نیز به نمایش گذاشت. طبق برآورد، بیش از
۳۶
غلطی املایی و انشایی درین گفتگو که به شکل تحریری انجام یافته است، وجود دارد.
هرچند این گفتگو همه وهمه مملو از دروغ وجعل است، اما تلاش می کنم تا بخش های
کلیدی آنرا اینجا به بحث گیرم:
اول- جناب راوش باگردن بلند از کنگره حزب خود یاد کرده آن را رخداد با اهمیت
تلقی میکند.
چه عجب؟
در حالیکه خلایق میداند که کنگره ماه اسد سال گذشته بدترین نمونه کنگره ها
درتاریخ سیاسی احزاب چپ و راست در جهان بود. راوش درین کنگره که درواقع حیثیت
محفل داوطلبی را داشت
۲۰۰
نفر را بدون رای گیری وبدون نام خوانی بطورسربسته وبه شکل درجن در یک پاکت
سربسته به حیث اعضای شورای مرکزی حزب خود انتصاب کرد. حال باید قضاوت کرد که
رهبری ای که از داخل چنین محفل داوطلبی بیرون میشود، دارای چگونه اوصاف خواهد
بود؟
در جای دیگری او حزب خود را ادامه دهنده نهضت های مشروطه خواهی وتجدد طلبانه
میداند.
هرگاه آقای راوش میدانست که عمده تربن بخش نهضت مشروطه خواهی مبارزه با
استبداد واستعمار بود، هرگزدست به چنین عوامفریبی نمیزد وجنبش مشروطه را لکه
دار نمی ساخت. راوش فراموش کرده است که با حمایت از تکت انتخاباتی غنی خود را
نوکر استعمار ساخته است. اودر انتخابات سال
۲۰۱۴
از نماینده استعمار اشرف غنی احمدزی به دفاع برخاست واکنون باردیگر در یک
معامله نقدی وخائنانه همین حزب دادخواه را درپای غنی ورژیم خون و آتش وجنایت
وفساد قربانی کرد وحمایت اش را ازتکت انتخاباتی غنی اعلام داشت که قبل از همه
مورد خشم و غصب حزب خودش وهمه نیروهای ترقیخواه افغانستان واقع شد.
نمیدانم که چه پیوندی میان نهضت مشروطه خواهی وعمل نهضت کُشی داوود راوش موجود
است؟
او در بخشی دیگری این گفتگو از دست آورد ها و سراسری بودن حزب خود یاد نموده
وبه چشم هواداران حزب ومردم خاک میزند.
بلی! هرگاه شما دارای چنین ظرفیت سراسری هستید، پس چرا ازچنین امکان حتی
نتوانستید یک نماینده را به پارلمان بفرستید؟
چرا شخصن شماخود در شهر شش میلیونی کابل فقط ۲۹۰ رای گرفتید؟
چراکدام روزی موفق به راه اندازی جنبش ومظاهره واعتراض در جاده ها وخیابان ها
نگردید؟
آیا شما میتوانید ازبرگزاری کدام میتینگی نام ببرید؟
شما شاهد هستید که به همکاری سازمان ما، همین چند روزپبش بزرگترین جنبش
اعتراضی علیه
اداره تبعیض آمیز اداره ی " یو ان اچ سی آر " به خاطر مهاجرین افغانستان با
شرکت هزاران هموطن ما در دهلی نو براه افتید. این تظاهرات دراکثر رسانه های
تصویری جهانبازتاب گسترده یافت. این کار و سازماندهی به ابتکار سازمان ما براه
افتید. همان سازمانی که شما بسیار تلاش خائنانه ودسیسه گرانه کردید تا آنرا
متلاشی نمایید. باوصف آن ما بیشتراز پیش قوی و محبوب همه هستیم. زیرا که
خدمتگار مردم وصادق هستیم. اما طی چند سال بزرگترین نمایش حزبی شما راه اندازی
یک برنامه ختم قرآن به شرکت چند ملا وطالب در بغلان بود و بس.
بعد از کودتاعلیه رفیق شیرمحمد بزرگر که بسیار وفادار به نهضت بود، تحت رهبری
شما سازمان ها متلاشی شد و هرگز هیچ سازمانی حزبی در افغانستان قد بلند نکرد.
به جزازنوشتن پیام های تسلیت، شماهیچ چیزی برای جامعه وحزب تان ندارید! شما از
پولهای حق العضویت رفقای بیچاره ی ما در عیاشی تان استفاده میکنید. از پول شخصی
من کلاهبرداری نمودید. لباس ونکتایی و جراحی پلاستیکی صورت خویش را کردید وبس.
دفاتر حزبی تان در اکثر ولایات بخاطر غارت پولهای حق العضویت از طرف شما وعدم
توانی برای پرداخت کرایه بسته شده اند. بهتربن مثال اش شورای ولایتی بغلان است.
راوش درجای دیگری از اراجیف خود، ازحضورحزبش در رسانه هایادمیکند.
همگی میدانند که حزب آبادی را بخاطر نبود حضورش در رسانه هاهیچ کس نمی
شناسد.حزب ساده ترین عنصر رسانه ای که وبسایت است، ندارد. فقط اعلانات فوتی حزب
از طریق« سایت غروب» که نام کلان بامداد را به خود مانده است و به مرکز شیطنت
رسانه ای تبدیل شده است، نشر میشود.
صفحه« گروه فیسبوکی حزب» به صفحه اعلانات فوتی تبدیل شده وهرگز ندیدم که نوشته
هایش بیش از دو کامنت و
۵
لایک داشته باشد. این وضع نفرت اعضای حزب گویا سراسری وهواداران او را در برابر
سبک رهبری وبی کفایتی راوش و واکنش در برابر معاملات پیدا و پنهان او نشان
میدهد.
در حالیکه رسانه ها در حین اجرای مصاحبه درکنار نام من فعال سیاسی مینویسند
واین است جرئت ومبارزه ناترس من!
در وزارت دفاع افغانستان و وزارت تعلیم وتربیه، سربازان خیالی، معلمین خیالی
ومتعلمین خیالی را دیده بودم. حالا این اعضای خیالی را در حزب عمرانی شما
میبینم.
در جایی دیگری راووش بابی شرمی تمام درحل مشکلات امورات حزبی در داخل حزب یاد
میکند.
مگر یادش رفته که بعد ازکلاهبرداری ها و سبوتاژ سازمان فعال هند در ابتدآ من
نهایت تلاش کردم مطابق اصول حزبی مسایل رادر داخل حزب حل نمایم. اما آن وقت
تمام گزارش های ارسالی من را پنهان کرد. به تیلفون هایم جواب نداد. نمبر وایبرش
تبدیل شد. واز سوی دیگر با صدور فرمان دیکتاتورانه به رفیق امین پرتو و داکتر
فرید رفیعی مرا از گروه فیسبوکی حزب بلاک نمودند.
او درجای دیگری از رهبری جمعی درحزب یاد مینماید.
امروز هرکس میداند که از بزرگترین مشکلی که حزب آبادی به آن مواجه است، رهبری
جمعی است. این حزب تحت رهبری اصلی شخص تاریخ زده وبدنام بنام نور احمد نور
وگروه اختاپوتی اش رهبری میشود.
قرار اطلاعات موثق همین گفتگوی فرمایشی با آقای اسد محسن زاده که از برده های
گوش بفرمان نور احمد نوراست، همه در اروپا دیزاین شده است وراوش سواد کافی برای
مصاحبه ندارد.
قرارگزارش
ها، درین روز ها درجه نفرت از نور و گروه اختاپوتی اش درمیان همه رهبران
وفعالین حزبی به اوج خودرسیده است. نور به خاطر خیانت تاریخی اش وبخاطر کشانیدن
پای حزب به دفاع ازرژیم دست نشانده غنی مورد محاکمه حزبی قرار دارد.این
جنایتکار تاریخ به پاسخ این فشار ها ونجات از آن، این درامه را براه انداخته
است. نورندانست که درین مصاحبه باردیگر تشت رسوایی اش از بام فتاده وبوی تعفن
وگندیدگی او وتیم اش به آسمان سرمیکشد ومردم وهواداران حزب بر آنها لعنت می
فرستند.
راوش در بخشی دیگری از مصاحبه خود عرض میدارد که حزب ما برساختار های "مدرن"
ونیرومند در عرصه های سازمانی،تبلیغی واجتماعی تکیه داشته ویک حزب خود کفا است.
ندانستم که جناب پوهاند معنای مدرن را میداند یانه ؟!کجای این حزب مدرن
است.حزبی که تعداد اعضای آن کمتر از هشت صد نفر بوده اما
۲۰۰تن
عضو شورای مرکزی،۷۵
نفر عضو بیروی سیاسی و۲۵
تن عضو دارالنشا برشانه های ضعیف آن سوار اند،دلالت به مدرن بودنش میکند؟ حزبی
که رییس اش،دگر اندیشان خود را رذیل ،ماجرا وولنتاریست خطاب مینماید،مدرن
است؟حزبی که در غیاب حضور واراده اعضایش در عقب درهای بسته تصمیم فردی میگیرد
وفرمان صادر میکند،مدرن است؟
حزبی که وظیفه استعمار را در وطن خودش انجام میدهد مدرن است ؟ امید راوش درین
زمینه وضاحت دهد.
راوش در بخشی دیگری از گفتگو چنین درفشانی مینماید:
چنانکه میدانید حزب ما درباره مسایل مربوط به حیات سیاسی کشور و رخدادهای روان
همیش دیدگاه های روشن ، اصولی و مطابق شرایط امروز، منافع مردم و وطن را ارایه
داشته است.
از جناب خواجه راوش سوال میکنم، آیا شما در اساسنامه حزب تان ماده ای را دارید
که به شما وظیفه داده باشد که در همچو موارد از حمایت احزاب همسو دست کشیده
واز نماینده امریکا دفاع کنید؟
عمده ترین مشکل حزب راوش نامرتبط بودن آن به حیات سیاسی کشوروعدم دیدگاه روشن
در قبال رخداد ها است.
راوش درتمام مصاحبه هایش در میزهای مدور تلویزیونی نشان داده است که انسان
نهایت ناتوان،محافظه کار و معامله گر است. اوهمیشه در نقش چرخه گیر رژیم
جنایتکار ظاهر شده ودر تبانی مخفی باحلقات رژیم، حزب خود را قربانی نموده است.
سیاست راوش هرگز بامنافع ملی افغانستان ارتباط ندارد .اوچاکر استعمار است.
راوش باهمه ریاکاری وجعل محض در جای دیگری اظهار میدارد:«همین تبلیغات اخیر
درمورد موضعگیری مادر باره انتخابات رادر نظر بگیرید.مابه موقع مصوبه بیروی
اجراییه حزب در مورد انتخابات ریاست جمهوری را به همه شوراهای حزبی در داخل و
سازمانها برون مرزی خود فرستادیم . از آنها صمیمانه تقاضا نمودیم که بیایید
دراین تصمیم گیری مهم سیاسی سهم بگیرید و نظر اعضای حزب را در مورد با ما شریک
بسازید».
واه واه چه دروغ بزرگ وشرمساری کلان!!!
خوشبختانه این ادعای دروغین راوش بموقع توسط دو مرجع معتبر حزبی خودش به اسرع
وقت رد گردید. جناب امین پرتو رییس شعبه تبلیغ وفرهنگ حزب راوش مشکل بی برقی
را بهانه آورد ودرگروه فیسبوکی رسمی حزب نوشت که چنین مصوبه بخاطرنبود برق به
هیچ سازمان حزبی فرستاده نشده است.
درهمین برگه فیسبوکی یاد داشت شعبه اسناد وارتباط وسکرتریت شورای اروپایی حزب،
نیز به نشررسید که دروغ راوش را برملا ساخته و گفته شده است که شورای اروپایی،
هیچ مصوبه ای را که حاوی نظر خواهی حزب ازحمایت تکت انتخاباتی غنی باشد، بدست
نیاورده است.
این است،بزرگرتربن شرم ای که همه دروغ های راوش را درین مصاحبه به باد داد.اما
کدام شرم؟کدام وجدان ؟
یکی از حرکات حزب مدرن راوش کشتن آزادی بیان وعقیده است. او بطور گستاخانه
فرمان صادر کرد وبعد از دوساعت بصورت فوری یاداشت رسمی شورای اروپایی را بخاطر
جلو گیری از رسوایی خود از گروه فیسبوکی اش برداشت.
درسلسله همین بحث، راوش همه اعضای حزب را به خاموشی دعوت نموده و بسان عصر حجر
گفته است که اعضای حزب نباید زندگی حزبی را رسانه یی سازند. او فراموش نموده
است که در بالا با قلقله از رسانه های حزبی سخن میگفت. فرق اش اینست که راوش
میتواند از رسانه ها استفاده نماید، اما استفاده از رسانه ها برای مباحثات حزبی
بردیگران حرام است. او همه منتقدین خویش را در حزب به شوق اپوزسیونی وتوطیه گری
متهم ساخته است. معلوم میشود که راوش میخواهد که حزب را به زندان شخصی خود مبدل
ساخته و تمام لب ها را قفل اندازد تا باشد به سادگی حزب را به دوکان تجارتی
مبدل نموده وبدون هیچگونه پرسشی به معامله پرداخته ودالر چاپ نماید. او
نمیداند که زندگی احزاب امروز وجهان امروز، زندگی رسانه ای است، وتاریخ
استالین وهتلر به پایان رسیده است.
داوود راوش با تمام پررویی وبی حیایی وعدم شرم از اعضای حزب جای دیگری دُر
فشانی نموده اظهار میدارد:
.
« بیروی اجراییه حزب ما با در نظرداشت طرزدید ، خطوط فکری اعلان شده ، تجارب
مسلکی و تخصصی ، دستآورد های گذشته و مبارزه علیه مافیا ، زورگویی و قلدرمنشی
از تیمی که از دیگران بهتر بوده ، درجنایات جنگی و تخریب وطن نقش نداشته باشد
پیشتیبانی خواهد کرد».
همگی به یاد دارند که راوش حتی بعد از فیصله اخیر دارالنشای حزبش در مورد حمایت
تکت غنی، شهامت معرفی تیم تابوت سازغنی را نداشت واز آن دراسناد رسمی ودشنام
نامه شعبه تبلیغ وفرهنگ حزب اش به حیث «تیم دولت ساز » که نام نا آشنا بود، یاد
میکرد. او درهیچ سندی حزبی برای اعضای حزب نگفت که از تیم مافیای- جهادی
،جنایت کار،فحشا گستروبدنام غنی این نماینده امریکا دفاع مینماید.
آیاچشمان داوود راوش در جریان جنایت پنج ساله وقتل وکشتار وفساد رژیم غنی
درخواب بود؟
هرانسان عاقل میداند که رژیم غنی یک رژیم تحت الحمایت امریکا، مدیربرنامه های
ناتو، رژیم مافیای-جهادی است . درقتل
۴۵
هزار سرباز وطن( که اروز هزران تن دیگر به آن افزوده شده است) دست اش خون آلود
است. تیم غیر تخصصی بویژه در بخش دفاعی و امنیتی، چپاولگر، قانون گریز، یکه
تازوحامی تروریسم، طالب وداعش است. آیا گفته میتوانید که حزب
شما با این تیم چه وجهه مشترک دارد؟ آیا درمیان
۱۸
کاندید کسی نبود که باشما هم مرام وهم عقیده میبود؟
راوش بخاطر خاموش ساختن شعله آتش برخاسته از جنایت اش، میخواهد تا دریک ترفند
عوامفریبانه اعضای حزب ومردم را فریب داده بیان میدارد:
«حمایت موقتی حزب ما از تکت انتخاباتی تیم « دولت ساز» به معنای پیوند همیشه
گی،
همکاری بدون چون و چرا و ازدواج سیاسی نیست.
بلی!
شاید راوش تصمیم گرفته باشد که در آستانه ی شب زفاف این وصلت را برهم زند. و یا در زمان چیله گریز نکاح خزبش با تیم غنی را فسخ نماید. در غیر آن همه مراسم نکاح و محفل عروسی به سر رسیده است. جامعه باید منتظر نوزاد جدید باشد. اسم کودک هم " اشرف راوش" گذاشته شود. دیده شود که ازین نطفه " چه بور" خواهد شد؟
امنید است تا دوران زایمان کودک در هوای داغ و سوزان قطر سقط ننماید.
داوود راوش تاحال نمیداند که غنی، طالب وداعش همه وهمه پروژه های امریکایی-
انگلیسی اند که درسه نقش بازی میکنند!
اما چیزی که درین گفتگو بسیار جالب است عبارت ازین است که راوش ادعا دارد که
حمایت موقتی حزب ما از تیم تابوت ساز "ازدواج سیاسی" نیست.
شاید راوش تصمیم گرفته باشد که در آستانه شب زفاف این وصلت را برهم زند
ویادرزمان چیله گریز، نکاح حزبش با تیم غنی را فسخ نماید. درغیر آن همه مراسم
نکاح ومحفل عروسی بسررسیده است. جامعه باید منتظر نوزاد جدید باشد واسم طفل هم«
اشرف راوش» مانده شود. دیده شود که ازین تخمه "چه بور" خواهد شد؟ امید تا،مرحله
ای زایمان، طفلک در هوای گرم قطر سقط ننماید!
راوش گفته است،ما کدام تعهد نداده ایم، ببینیم که رژیم در آینده چه میکند باز
ما تصمیم میگیریم!
راوش،طی پنج سال تیم تابوت سازغنی را آزمایش نتوانست. پنج سال دیگر باید تحقیق
نماید تا به ماهیت رژیم غنی دست یابد.اینست بازیهای نهایت بچگانه وعوامفریبانه
یک معامله گرکم هنر!
اما درجای دیگر راوش در نقش اطفایه ظاهر شده ودر خصوص ضرورت دفاع حزبش از تکت
انتخاباتی غنی به دلایل بسیار پوچ مبادرت نموده اظهار میدارد:« در چنین شرایطی
نمیتوان دست زیر آلاشه نشست و در برابر حوادث با اهمیت موضع آرمانگرایانه
ومنفعل را به امید فرداهای موهوم اشغال نمود».
درین مبحث اوبسیار ساده لوحانه فکر میکند که برنده انتخابات از طریق رای مردم
بیرون می آید.آیا این انسان عوامفریب، انتخابات قبلی را ندید که کی رییس
جمهوررا انتخاب کرد؟ مردم ویا امریکا؟ در همین انتخابات پارلمانی زمانیکه شما
باگرفتن
۲۹۰
رای ادعا کردید،که گویا کمسیون حکومت، رای شمارا دزدید، پس حالاچه تغییراتی
صورت گرفته است که عدم دخالت امریکا وکمسیون انتخابات را در پیروزی دست نشانده
اش ضمانت نماید؟ آیا شما که درفش حزب تانرا بخاطر دفاع از نماینده امریکا لکه
دارساختید کدام نقشی را در روند انتخابات بازی خواهید توانست؟ مسلمن که نه.
اما برای شماچیزی که ارزش دارد فقط همان معامله پولی است. شما در پیروزی
خودتان در انتخابات پارلمانی چه گلی را شگفتید که رییس جمهور را انتخاب نمایید؟
درین گفتگو راوش باطفره روی از گناه کبیره خود، جای دیگری می فرماید:«ما
هیچگاهی با کدام رژیمی پیمانی را امضا نکرده ایم».»
بلی ممکن است که شما کدام پیمان رسمی را امضا نکرده باشید. اما گفته میتوانید
که زانو زدن خودت ودومعاون حزب دربرابرامرالله صالح جهادی شامل کدام پروتوکول
بود؟
شمایک پیمان نقده پولی را در سال
۲۰۱۴
با تیم غنی توافق کردید ودربدل آن بیست هزار دالر از احمد ضیای مسعود بدست
آوردید. در کمپاین موجود قرارگزارشات موثق هشت لک افغانی را طور علنی بدست
آوردید که همه رهبری حزب وصفوف از آن آگاه است. وگفته میشود که لک ها دالر در
غیاب دارالانشا بخاطر این پیمان ننگین از طرف شماحاصل گردیده است.
اما آیاشما گفته میتوانید که حزب شما درجنایت دیروز رژیم که توسط حمایت شما در
انتخابات برگرده های مردم سوار شد بیگناه است؟ آیا باحمایت از تیم تابوت ساز،
شما درجنایت آینده رژیم، دامان حزب تان را خون آلود نمی سازید؟
راوش در بخشی دیگری از جفنگهای خود با کمال بیشرمی از دریافت هشت لک افغانی
ازطرف تیم تابوت ساز انکار نموده چنین میگوید:«حزب ما در تمام فعالیت های خود
بر رفقا و اعضای خود تکیه داشته و برخلاف احزاب جهادی و انجویی با سربلند
وافتخار اعلام نموده و مینماید که بجز از اعضای حزب ازهیچ مرجع ایی داخلی و یا
خارج پول دریافت نکرده است».
اینجاست که راوش باتمام دیده درایی حتی
۲۵
نفر از اعضای دارالانشای حزب را به حیث شاهدان زنده نادیده گرفته واز گرفتن هشت
لک افغانی انکار مینماید. من تاحال باپنج تن ازرفقای دارالانشا صحبت داشتم که
هرکدام ازین مبلغ هشت لک افغانی بوضاحت یادمینمایند. حتی رفقای دارالنشا از
امرالله صالح نقل قول نمودند که گفت این مبلغ را برای گام حسن نیت بخاطر گشایش
دفاترتان در ولایات، کمک میکنم اما در آینده این کمکها بطور گزافی ادامه خواهد
یافت!
حتی دردشنام نامه قبلی شعبه تبلیغ وفرهنگ حزب راوش گفته شده بود که رفقای کاخ
نشین اروپا به نوای دست یافته اند،ماتشنه لبان حق نداریم تا در داخل کشورچارهٔ
کار خود رابیابیم؟
اما این آدم فراموش کار درجای دیگری از سخنان خود برحصول این مبلغ مهر تأیید
گذاشته وانرا با مصارفات کمپاینی نسبت داده مینگارد:« آنهایی که با انتخابات و
فعالیت های انتخاباتی آشنا هستند میدانند که درانتخابات مصارف پولی صورت
میگیرد».
به به ،چه استدلالی!
در باره این گریز های راوش میخواهم از راوش بپرسم که آیا کرایهٔ دفترکارته
پروان حزب شما بخاطر حمایت از تیم غنی در انتخابات سال
۲۰۱۴
که همه اعضای حزب از آن آگاه اند وخودم شاهد بودم، از طرف احمد ضیای مسعود
مشاور ارشد اشرف غنی تادیه نشد؟ آیا این برادر مسعود وابسته به تیم ملایک
آسمانی است که حزب شما را کمک کرد و یا در بدل این کمک حلقه غلامی را به گردن
شما انداخت؟؟
داوود راوش در جای دیگر این گفتگو باطمطراق در باره ایتلاف واتحاد احزاب سخن
گفته فراموش نموده است که بخاطر دفاع از تکت انتخاباتی غنی در انتخابات سال
۲۰۱۴
،اتحاد یازده گانه احزاب را متلاشی ساخت وخیانت تاریخی را در ازای خدمت به اشرف
غنی مرتکب گردید. اکنون باردیگر او ایتلاف احزاب ترقیخواه را از هم پاشاند
وننگ تاریخی را بنام خودثبت کرد واز ایتلاف خارج ساخته شد.حالا او شرم خریداری
نموده واز خروج حزبش از ایتلاف انکار میکند. گفته میتوانید که حزب شما باحمایت
تکت انتخاباتی غنی چه مشترکاتی با احزاب ترقیخواه دارد؟؟؟
بلی خواننده عزیز!
منظورم ازنقد این داستان غم انگیز مقابله باخیانت وخیانتکارانی است که تحت
ترفند های عوافریبانه دست به خیانت تاریخی علیه نهضت ترقیخواه زده وبرای فرار
از مسئولیت این جنایت برای خود روایت عوامفریبانه میسازد.
من باتمام پیمان وتعهد با نهضت ترقی خواه وطن وبادفاع قاطع از همه ارزشهای آن
دربرابراین گمراهان به پا ایستاده واز همه رفقا ووطنپرستان واقعی کشور مطالبه
دارم تابیایید باهم همصدا شده وصف واحد را دربرابر این معامله گران
وکلاهبرداران ماهر انجام دهیم .این تاجران را از نهضت دور نموده و وطن را نجات
دهیم!!!
با احترام
نثاراحمد شیرزی رییس منتخب شورای کشوری هند حزب آبادی افغانستان