مهرالدین مشید
امضای توافق نامه میان امریکا و طالبان و ابهام های بی پاسخ آن
امضای معاهده با طالبان و درد زایمان یک شکشت افتضاح بار برای امریکا
رسانه های بین المللی گزارش دادند که ترامپ چند روز پیش نشست مهمی را در حضور مشاور امنیت و مقام های دفاعی، امنیتی و سیاسی این کشور برگزار کرد. در این نشست معاونش، مشاور امنیت ملی، وزیران دفاع و امور خارجه، رییس ستاد مشترک ارتش امریکا، رییس سی آی ای و زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه امریکا برای مصالحه افغانستان حضور داشتند و آنان در باره اوضاع افغانستان و مذاکرات صلح با طالبان به او معلومات دادند. این گفتگوها بر مذاکرات جاری با طالبان و توافقنامه نهایی صلح و مصالحه با طالبان و حکومت افغانستان متمرکز بودند. پس از این دیدار، دانلد ترمپ در تویترش نوشت که اگر ممکن باشد، دو طرف مخالف جنگ نزده ساله، به دنبال یک توافق استند. ترامپ در حالی از توافق صلح با طالبان ابراز رضایت کرده است که در پایان گفت وگو های دور هشتم گفته شد، دو طرف برای مشاورت های نهایی با رهبران شان برای آماده شدن توافق کار می کنند. این نوافق شامل تضمین طالبان برای استفاده نشدن خاک افغانستان برضد منافع امریکا و تعیین جدول زمانی برای خروج نیرو های امریکایی از افغانستان می باشد. این توافق در واقع بر منازعه میان طالبان و امریکا پایان می دهد و در واقع مردم افغانستان به شمول طالبان را فرصت می دهد تا مشکل شان را خود حل کنند. هرچند با توجه به دشواری های گوناگون بازمانده از دوران حضور نیرو های خارجی در افغانستان و وابستگی های شدید دو طرف بویژه وابستگی شدید طالبان به پاکستان به مشکل می توان گفت که طالبان، حکومت و مردم افغانستان بتوانند، بدور از این همه دشواری ها به گونهء مستقل برای حل منازعهء کنونی فایق آیند.
در همین حال لیندسی گراهام سناتور برجستۀ ا مریکایی به ترامپ هشدار داد که توافق بد میتواند تروریسم را در تمام جهان گسترش دهد. او میگوید، اعتماد بالای طالبان که القاعده، داعش ودیگر گروههای رادیکال اسلامی را در افغانستان کنترول کند و جایگزینی باشد برای نیروهای مبارزه با تروریسم امریکا، اشتباهی بزرگتر از امضای توافقنامۀ هستهیی با ایران از سوی اوباما، است. وی از ترامپ خواسته که توافقی را امضا نکند که باعث شود دوباره تروریسم در افغانستان جان بگیرد. گفته می شود ممکن در ۲۸ اسد معاهدهء صلح با طالبان در دوحه امضا شود و هم چنین توافقنامهء دیگری میان حکومت افغانستان و امریکا نیز امضا خواهد شد که مکلفیت های امریکا در مورد حکومت افغانستان را آشکارا کند. این معاهدهء خطوط سرخ و سیاست های امنیتی، دفاعی و اقتصادی امریکا را در پیوند به حکومت افغانستان پس از توافق مشخص خواهد کرد. این در حالی است که حکومت افغانستان می گوید، هر تفاهمی که صورت میگیرد باید نتیجهاش ختم جنگ در افغانستان باشد.
در همین حال گفته می شود، در بندی از توافقنامهء امریکا و طالبان لغو تمامی معاهده های امریکا با افغانستان ذکر شده است. هرچند وزیر خارجۀ امریکا می گوید، در همکاری نزدیک با افغانستان، متعهد استند که به یک توافقنامۀ جامع صلح دست یابند؛ بهشمول توافق روی کاهش خشونتها و یک آتشبس، اطمینان یافتن از اینکه خاک افغانستان هیچگاهی دوباره برای تهدید ایالات متحده یا متحدانش کار گرفته نمیشود و هم چنین متحد ساختن افغانها برای کار به سوی صلح؛ اما پیش از این طالبان خواهان لغو معاهدهء امنیتی میان امریکا و حکومت افغانستان را تقاضا کرده بودند و گفته می شد که معاهده میان امریکا و طالبان در نشست ناروی یا دنمارک امضا خواهد شد. در همین حال گفته هایی وجود دارد که پس از این توافق نشست بین الافغانی صورت خواهد گرفت و در این نشست روی ساختار حکومتی به بحث خواهند پرداخت که طرف قبول طالبان نیز باشد. هنوز معلوم نیست که چگونه ممکن خواهد بود تا با کوتاه شدن فاصله میان نظام امارتی و نظام جمهوری زمینه برای توافق روی یک حکومت بوجود آید که گفته می توان، رسیدن به چنین توافقی دشوارتر از عبور کردن از" هفت خوان" رستم است.
در همین حال نشریهء امت چاپ پاکستان به نقل از سلیم صافی و رحیم الله یوسف زی روزنامه نگاران پاکستانی که با طالبان روابط نزدیک دارند، نوشته است، طالبان دو گزینه از حکومت را در نظر دارند که یکی امارت است که از سوی شورای اهل حل و عقد برگزیده می شود و در راس آن امیرالمومنین قرار دارد و دیگری هم گزینهء شبیۀ ایران است که با حضور نیرومند شورای نگهبان ( شورای تحت رهبری امیرالمومنین)، نظام جمهوریت هم وجود خواهد داشت که رئیس جمهور از سوی مردم انتخاب می شود. شماری بدین باور اند از نظر طالبان شاید این حکومت هم مطلوب باشد که هم نماینده گی از امارت و هم نماینده گی از جمهوریت می کند. یعنی شورای نگهبان ممثل امارت و جمهوریت شبهء ایران هم تمثیل از جمهوریت می کند. هرچند طالبان در این مورد به صراحت چیزی نگفته اند؛ اما معتصم وزیر مالیهء پیشین طالبان در گفت و گو با طلوع گفت که برای حل مسالمت آمیز کشور باید نظامی در آبنده شکل بگیرد و روی آن توافق شود که تلفیقی از امارت و جمهوریت باشد. این در حالی است که طالبان به گونهء رسمی در این مورد سخن نگفته اند و اما از صحبت های رهبران آنان فهمیده می شود که آنان به کم تر از امارت به نظام دیگری باور ندارند و اظهارات خانم سرابی به نقل از هیأت طالبان در نشست های مسکو و دوحه موید این ادعا می باشد. این در حالی است که جمهوریت اصل قبول شده در قانون اساسی کشور بوده که تمامی گروه های جهادی و غیرجهادی در مورد آن نظر متفق دارند. به همین اساس شاید باشد که رئيس جمهور غنی در سخنرانی روز بعد از نماز عید گفت، جمهوریت برای او خط سرخ است و افزود که وزیر خارحهء امریکا در حضور هبران سیاسی کشور به شمول آقای کرزی برایش گفت که از انتخابات بگذر و هرچند تا پنج سال و حتا ده سال می توانی رئيس جمهور باشی و اما او گفت که من این را بخاطر ارجگزاری به جمهوریت نپذیرفتم که رئيس جمهور پیشین هم چند روز پیش این سخن را تایید کرد. وی هم چنبن افزود که حکومت به آخر کارش رسیده صلاحیت ندارد که روی مسایل سخت و دشوار مانند صلح تصمیم بگیرد و پس برای تصمیم گیری مشروع در این مورد انتخابات حتمی است تا بحیث یک حکومت مشروع، قانونی و مقتدر در مورد صلح و سایر شرایط به شمول نحوهء حکومت تصمیم بگیرد. از همین رو بود که چند روز پیش از سوی حکومت گفته شد که بهتر خواهد بود تا در مورد توافق با طالبان لویه جرگه تصمیم بگیرد.
از سویی هم سرور دانش اظهار داشت که گفت و گو میان طالبان و حکومت بعد از برگزاری انتخابات آغاز می شود. وی پیش از این گفته بوذ که در ۱۵ اگست گفت و گو با طالبان أغاز خواهد شد. این سخنان آقای دانش با واکنش سخت اکبر آغا مواجه شد. این عضو پیشین طالبان سخنان دانش را نامناسب خواند و گفت که مذاکرات میان طالبان و امریکا به مرحلهء پایان خود رسیده و صزف مشوره ها روی آن انجام می شود که از سوی کی در کجا و در محضر کی ها بطور شاهد باید امضا شود. وی افزود که قرار است این معاهده در نشست اسلو یا ناروی امضا شود.
این اظهارات آماده گی ها برای تشکیل هیأت وسیع البنیاد در کابل را نیز زیر پرسش برد و در ضمن کار وزارت صلح هم که برای فرصت سازی ها برای تسریع روند صلح تشکیل شده است، پا در هوا باقی ماند، گمانه زنی ها برای کار برای انتخابات را تقویت کرد و حل نزدیک مدت منازعهء افغانستان را بعید گردانیده است. در این میان گفته می شود، در صورتی که اخلاص و ارادهء صادق از سوی دو طرف بویژه حکومت و طالبان موجود باشد و هیأت کابل از داشتن اجماع سیاسی برخوردار باشد. از این که صلح برای مردم افغانستان مهم است و برقراری یک روز پبشتر صلح معنای نجات ده ها انسان ببگناه از کشته شدن را دارد. بنا بر این انصراف از انتخابات برای زمینه سازی تشکیل حکومت موقت در واقع ترجیح دادن به مصالح علیای کشور است که رئیس جمهور غنی پیش از گفته های اخبر خود یک روز به آن اشاره کرده بود. پس از امضای توافق میان طالبان جاده های ناهموار دیگر برای صلح نیز هموار خواهد شد. حال مردم افغانستان در موجی از نگرانی ها و امید ها منتظر امضای تواففنامه اند و بعد دیده خواهد شد که چانه رنی ها سرنوشت بعدی گفت و گو های ببن الافغانی را چگونه رقم خواهد زد. این در حالی است که داعش در حال قوت گرفتن است و تقویت آن سرنوشت مبارزه با تروریزم و صلح را معکوس رقم می زند. در ضمن اظهارات یک عضو سنای امریکا که گفت، امریکا از عربستان سعودی حمایت می کند و سعودی از داعش، اتهام های روسیه مبنی بر حمایت داعش از سوی امریکا را تقویت کرده است که این همه سخن از به ابهام رفتن سرنوشت صلح در افغانستان دارد حکایت از فضل جدید جنگ بجای صلح و بازگشت نیرودهای امریکایی و ادامهء جنگ پس از انتخابات امریکا را دارد.
پس از نشست دور هشتم رسانه های امربکایی از توقف عملیات نظامی امریکا سخن گفتند که رد شد و در ضمن مقام های امریکایی بر خروج زود هنگام شش هزار نیروی شان از افغانستان تاکید کردند. این در واقع نشان دادن چراغ سبز برای طالبان تلقی شد. در این میان آنچه مسلم است اظهارات خوش بینانهء طالبان و امریکایی ها از نشست دوحه است و بر رغم اظهاراتی که این نشست را بی نتیجه می خوانند؛ اما دو طرف بر پیشرفت در مذاکرات تاکید داشته و راضی به نظر می رسند. اما بررغم وعده های پاکستان و تایید خلیل زاد هنوز در رویکرد اسلام آباد در پیوند به مبارزه با تروریزم تغییری رونما نشده است که این مایهء نگرانی حکومت مردم افغانستان است و این گمانه زنی ها را تقویت می کند که امریکا در تبانی با پاکستان وارد معامله با طالبان شده و حکومت و مردم افغانستان در سایهء حواداث نگهداشته شده اند. در این میان آنچه مسلم است، این که رابطۀ پاکستان با طالبا و وابستگی این گروه با ارتش این کشور آفتابی است و این حقیقت را حتا مقام های پاکستانی هم تایید می کند. چنانکه بک وزیر دولت پاکستان گفت، پیروزی طالبان در دولت کابل در روند صلح در واقع پیروزی پاکستان است. از این رو پاکستان در معادلۀ جنگ و صلح افغانستان دست بالا داشته و فرصت های خوبی برای امتیاز گیری از جنگ و صلح افغانستان را دارد؛ زیرا مار های خفته در آستین آی اس آی به مثابۀ بازوی ارتش این کشور زیر نام طالبان، کشتی توفان زدۀ منازعۀ چهل سالۀ افغانستان را زیر نام " جنگ مشروع" ؛ اما در اصل استخباراتی و نیابتی به نفع پاکستان یدک می کنند و حالا که امریکا شیپور صلح با طالبان را از بام تا شام می دمد، پاکستان برای بهره گیری از آن خود را بیشتر از گذشته فربه کرده است تا به بهای بازی با سرنوشت مردم افغانستان امریکا را بیشتر بچاپد.
باورهایی هم وجود دارند که در به تعویق اقتادن امضای معاهده، حوادث کشمیر نبود اجماع در کابل و بهم خوردن اجماع منطقه یی و حتا جهانی میان امریکا و ناتو بر آن تاثیر گذاشته و دو طرف منتظر فرصت های تازه اند تا در روشنی انکشافات بعدی تصمیم نهایی را اتخاذ کنند. پاکستان امیدوار است که طرح هند به کمک امریکا از سوی شورای امنیت ویتو خواهد شد و خودمختاری به کشمیر بازخواهد گشت اما از شدید شدن تدابیر امنیتی در کشمیر بوسیله ء هند معلوم می شود که هند با توجه به صعف اسلام آباد خواسته برحریف خود ضرب آهنین وارد کند که هرچه باشد این تصمیم هند معنای بهره جویی از اوضاع افغانستان را دارد و ناشی از اظهارات ترامپ برای میانجیگری موصوع کشمیر است. از سویی هم سکوت روسیه وچین در رابطه به تعویق افتادن امصای تواففنامه قابل دقت است که به نحوی نگران پشت پردهء بازی امریکا با طالبان و به حاشیه رانده شدن خویش اند. بخشی از این همه نگرانی ها در نشست های بعدی و اعلام نتایج عملی آن پاسخ خواهند یافت و واکنش ها و درجهء رصایت و عدم رضایت کشور های منطقه و جهان را در رابطه به توافق باد شده تعیین خواهد نمود.
این در حالی است که هنوز جزییات توافق افشا نشده و این قدر فهمیده می شود که طالبان و امریکا روی بسیاری موارد به تفاهم رسیده اند و برای اعلان آن نیاز به بستر سازی دارند که دیپلوماسی فشرده و شتاب آلود خلیلزاد و سفر او و رهبران طالبان به کشور های اروپایی و آسبای میانه و اندونیزیا نمایانگر آن است. در حالی که همه چیز بر مردم افغانستان تحمیل شده و هیچ نمی دانند که با سرنوشت شان چگونه بازی ادامه دارد و دیگران در مورد آنان چه گونه تصمیم می گیرند. اما در این میان بازیگر اصلی و سناریویست اصلی امریکا است. چون امریکا بنا بر سیاست های کلان راهبردی اش در افغانستان و منطقه سکست خورده و از انعطاف پذیری اش در برابر طالبان معلوم است که درد زایمان یک شکست افتصاح بار نطامی و سیاسی را در افغانستان متحمل شده است و عامل اصلی شکست اش چاه کنی هایی بوده که اکنون خود اش در همان چاه افتاده است و دست و پا زدن نتیجه یی به در پی ندارد. یک چیز برای امریکا شرم آور است که از طالبانی شکست خورده که از حمایت نظامی و سیاسی پاکستان برخوردار اند و ریشهء این شکست در تار و پود بازی های سیاسی نظامی امریکا با پاکستان نهفته است.
توافق شتاب آلود امریکا با طالبان این حقیقت را برملا می سازد که امریکا به گفتهء نشرات این کشور بحیث اشغالگر حرف آخر را در مورد افغانستان می زند و فیصله های خود با طالبان را عملی کرده و حکومت افغانستان را در حالت بلاتکلیفی قرار می دهد. از آنچه گفته آمد، هنوز دشواری های زیادی درفراه راه روند گفت و گو ها قرار دارند که در آخرین تحلیل امیدواری به صلح واقعی و با ثبات در کشور را زیر پرسش می برد. این که در توافقنامه از داعش در حال هرچه بیشتر نیرومند شدن نامی برده نشده و این دلیل آشکار ادامهء جنگ پس از توافق است. این از جمله نگرانی های مهم مردم افغانستان بویژه پس از خروج نیرو های امریکایی است و این که برای سرکوب آن چه تدابیری اتخاذ خواهد شد، روشن نیست. با این حال هنوز موجی از ابهام ها هنوز پس از امضای توافقنامه میان امریکا و طالبان باقی است که با وجود نگرانی های شدید مردم افغانستان طرف های مذاکرهء دوحه به آن توجه ندارند.
در کشوری مانند افغانستان که وحشت جنگ و شعله های آتش بار آن تا آسمان ها زبانه بکشد، مصلحت به مثابه تار های خبیثهء عنکبوتی در تار و پود آن خانه کرده باشد و انسانیت به پرتگاهء غربت و عدالت به دار آویخته شده باشد. از سویی هم گردن قانون به چوبهء استبداد بسته شده باشد، دادستان بجای بازگرداندن داد، برعکس در پرتگاه هفت خوان سیاست های مصلحت آمیز به زنجیر کشیده شده باشد و در عین زمان قاضی بجای داوری صادقانه، حق طلبانه و عادلانه، برعکس با چشم پوشی از حق برای برائت باطل فتوا صادر می کند. معلوم است که در چنین تنگنا های خطرناک به قول سعدی شیرازی" در میان هفت دریا، تخته بندم کرده است - باز می گوید که چابک باش و دامن، تر مکن" انسان اش به چه مصیبتی دچار است و در چه پرتگاه جور و استبداد دست و پای نرم می کند. آشکار است که در چنین حالی رهایی از بن بست ناممکن و افتادن در چالهء نابودی و زوال ممکن تر خواهد بود و اندک ترین دل بستن برای رهایی از فاجعه خیالی بیش نیست و ماندن در عمق فاجعه به دغدغهء ءپایدار بدل می شود که هر نوع تپیدن بجای رفتن به سوی رهایی برعکس به ماندن در اسارت وحشت جنگ و کابوس مصلحت به مثابه دو گفنمان زشت و کریه مبدل می شود. با این حال رهایی و رستگاری و عدالت خواهی به حبابی می ماند که به سان شعر بیدل به گفتهء جناب شایق هروی با رسیدن دست بر آن از هم می ترکد. ما در خون نشستگان زمین و تاریخ زده گان محکوم به ستم و بیداد پس از این هم جز حالی بدتر و بدتر از این نخواهیم داشت، هرگز نفس راحتی نخواهیم نکشیم و تقدیر گویی چنان رفته است که قلم تاریخ تقدبر و سرنوشت این ملت را برای همیش با خون بنویسد و هیچ روز خوبی نبینند و جز نظاره گر سرنوشت خونین خویش، تقدیر دیگری در پیش نداشته باشند.یاهو