محمد الله وطندوست

 

بازهم در مورد صلح امریکائی

تحت عنوان «آیا صلح امریکائی پیروز خواهد شد؟» دوهفته قبل عرایضی خدمت دوستان تقدیم نموده بودم . اینک به دوام یادداشت متذکره نکاتی عرض می گردد.

امریکا با گماشتن زلمی خلیل زاد منحیث نماینده آن کشور در مذاکرات صلح با طالبان  بازار صلح خواهی را چنان گرم نموده که امروز اکثریت سیاسیون ،رهبران جهادی و غیر جهادی،تکنوکرات های دست آموزغربی و حتی چکیده هائی از چپ دیروز به این صلح دلبسته اند وبا همه نیرو تلاش دارند در فردای گویا صلح آمیز امریکائی باز هم نقشی داشته باشند و جایگاهی.

اما سوالی که هنوز جواب دریافت نداشته اینست که آیا امریکا واقعا خواهان صلح و قطع جنگ در کشور است؟

اگر چنین نیتی وجود دارد ،چرا با کشور های همسایه افغانستان بجای تفاهم و تقارب ،دوری و اختلاف ر ا دامن می زنند؟ا

ببینید!

مسکو از ماه ها قبل تصمیم خود را مبنی بر آغاز مداکرات صلح با طالبان به اشتراک دولت افغانستان،امریکا و کشور های منطقه اعلان ویکی دوبار بنا به خواست دولت افغانستان تاریخ مذاکرات را نیز به تعویق انداخت. اما در مذاکرات مسکو دولت با اعزام نماینده گان بی صلاحیت شورای عالی صلح بسنده نمود و دولت امریکا نیز یکی از کارمندان پائین رتبه سفارتش را منحیث ناظر توظیف نمود.

اگر واقعا نیت صلح با طالبان جدی است چگونه دونالد ترامپ رییس جمهور دمدمی مزاج امریکا در چنین حالت با پاکستان شاخ به شاخ می گردد و حرف های تحریک آمیز علیه آن کشور بر زبان می آورد که با واکنش تند صدراعظم پاکستان مواجه می گردد.

بجای جلب نظر ایران به این پروسه که مسلما آن کشور نیز می تواند به این ارتباط نقشی داشته باشد،به طبل اختلاف و فشار بر ایران پا می فشارد و مسئله انتقال فاطمیون را از سوریه به افغانستان بصورت گنگ و مبهم بزرگنمائی و حرکات و خیزش های مردمی را در مناطق مرکزی کشور به تحریکات ایران نسبت می دهد و به جنگ مذهبی دامن می زند.

حاکمیت امریکائی ـ جهادی افغانستان با آنکه از پروسه دور نگه داشته می شود،اما وظیفه سپرده شده از جانب امریکا را می کوشد بخوبی انجام دهد. تعین هیئت حکومتی برای گفتگو با طالبان نشان دهنده آنست که اصلا به هیئت و نماینده از جانب افغانستان در مذاکرات صلح ضرورتی احساس نمی گردد. خلیل زاد و امریکا خود نماینده گان تام الاختیار دولت افغانستان اند . در غیر آن با توظیف چند چهره گمنام و میرزا بنویس که نام عده زیادی از آنان را حتی همسایگان شان نیز نشنیده اند ، چگونه ممکن است مذاکره موثر اغاز گردد و باالاخره به سرانجام مطلوب و قاطع بیانجامد.

آیا افراد توظیف شده از جانب ارگ از کتگوری های مختلف مردم اعم از احزاب ،گروه ها ،طبقات ،جامعه مدنی ،روشنفکران ،عالمان دینی ،زنان و جونان می توانند نماینده گی نمایند وطرح هاو خواسته های آنان را انعکاس دهند؟ 

مسلما چنین نیتی بهیچ وجه مطرح نیست. دولتمردان مزدور طبق هدایت جناب خلیل زاد و شاید هم سفارت امریکا در کابل این چهره ها را انتخاب وبرای تزئین میز مذاکره دست چین نموده است.

مسئله ایجاد حکومت موقت ،بجای حکومت موجود که چند ماه از عمرش باقی نمانده و آغاز پروسه دولت سازی به سلیقه قرون وسطائی طالبی نیزاز ترفند های دیگر امریکائیست که دراین روز ها به منظور مصروف ساختن ذهنیت مردم و انحراف توجه توده ها از اهداف اصلی امریکائی ها به خورد شان داده می شود.

با در نظر داشت مطالب یاد شده معلوم است که امریکا می خواهد به توافقی دست یابد که منافع آن کشور را کاملا تامین  اما وضع بغرنج و بحرانی افغانستان را تداوم بخشد. در غیر ان مسئله افغانستان متاسفانه امروزبه مسئله یی تبدیل شده که همه همسایگان، کشور های منطقه و جهان به ان دخیل است و بدون اجماع ملی ،منطقوی و جهانی راه حل منطقی ندارد.

درست است که با اقدامات یکه تازانه و شتاب زده امریکا می توان چند چهره شناخته شده طالب را در ترکیب حاکمیت موجود جابجا نمود و پیروزی امریکا را بر ضد افراطیون تجلیل کرد. اما اینکه مردم مظلوم و محروم افغانستان به زنده گی مصئون وصلح آمیز دست یابند و صدای انفجار و انتحار دیگر از قلمرو افغانستان شنیده نشود،با این روش امریست محال.

برای ختم جنگ و تامین صلح سراسری در کشور ایجاد جبهه وسیع ضد جنگ متشکل از عناصر واقعا صلح خواه ،دموکرات ، مترقی و وطن دوست لازم است تا مردم را بسیج نموده با نیرو و قدرت مردم دست جنگ طلبان ،اشغال گران و فساد پیشه گان ر ا از دامن مردم کوتاه  وقدرت واقعی را به خود مردم بسپارد.

این آرزو گرچه در شرایطی که جهل ،نادانی ،تفنگ و پول در همه شئون زنده گی حاکم است و بیگانه پرستی و خدمت به اجانب افتخار پنداشته می شود،غیر عملی می نماید. اما تجارب کشور های دیگر و حتی خیزش های خود جوش مردمی در کشور خود ما چنین امری را ممکن ،لازمی و حتمی می نماید.

فردای درخشان کشور وابسته به بسیج نیرو های مردمی و حضور دایمی مردم در صحنه است . در غیر آن دشمنان مردم و گماشته گان دون صفت انان جنایات دیگری را بر ضد مردم انجام خواهند داد و جامعه بلا کشیده ما را به سراب های سهمگین دیگری خواهند کشاند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت