محمد الله وطندوست

 

​آیا صلح امریکائی پیروز خواهد شد؟

​دونالد ترامپ رییس جمهور تجارت پیشه امریکا ،مسئله جنگ و صلح را در کشور ما و سراسر جهان با دید سوداگرانه می نگرد و مفاد مادی ناشی از جنگ وصلح را  دقیقا محاسبه می کند. وی که بعد ازچندین ماه گویا تعمق و تفکر استراتیژی آن کشور را در قبال افغانستان اعلان نمود ، تقویت نیرو های امریکائی در افغانستان، فشار اقتصادی و سیاسی بر پاکستان،عملیات علیه هراس افگنان به شمول طالبان را در سرلوحه کار خود قرار داده به نظامیان خود در افغانستان صلاحیت داد تا هر زمانیکه لازم می دانند به هراس افگنان طالبی و داعشی ضربات مرگبار وارد نمایند.

هنوز مدت زیادی از این استراتیژی نگذشته بود که مسئله صلح با طالبان را مطرح نمود و حتی تخلیه مناطقی را در کشور از نیرو های مسلح افغانی و خارجی عملی کردکه نتیجه آن به تقویت روحیه جنگی طالبان ،سقوط ولسوالی ها و تسلط آنان به نیمی از قلمرو کشور انجامید.

اینک با ورود زلمی خلیل زاد منحیث نماینده تام الاختیار قصر سفید در پروسه صلح با طالبان ، حوادثی درکشور بوقوع می پیوندد که دراماتیک وبی سابقه است.

قتل های مرموز چهره های ضد طالب در ولایات جنوب و جنوب غرب و رهائی عناصر موثر طالبی از زندان های پاکستان ،زنجیره حوادثی است که سمت وسوی صلح امریکائی را با طالبان روشن می نماید.

مذاکره با طالبان در غیاب حکومت افغانستان،مسئله واگذاری جنگ به شرکت های خصوصی و مزدوران اجیر جنگی نیز پروژه هایست که به صلح امریکائی  مدد می رساند.

اینکه طالبان چه پیشنهاد هائی را برای استقرار صلح امریکائی مطرح می نمایند ،هنوز روشن نیست. اما یک نکته خیلی واضیح است که ایالات متحده امریکا بهیچ وجه حاضر نیست پایگاه های خود را از افغانستان بر چیند و نظارت بر فعالیت های رقبای خود همچون چین ،هند و روسیه ر ا که از طریق این پایگاه ها خوب تر میسر است از دست دهد. از جانبی استفاده از ذخایر تریلیون دالری منابع زیر زمینی افغانستان و تجارت پر رونق مواد مخدر را بهیچ صورت نمی خواهد مفت ورایگان به دیگران واگذارد. چنانکه عقد مخفیانه قرار داد مس بلخاب و طلای بدخشان با کمپنی های امریکائی و شایعه انتقال مواد با ارزش معدنی از هلمند گویای این حقیقت است که امریکا در افغانستان می تواند سود فراوانی داشته باشد و این سود چندین برابر پول هایست که گویا امریکا و جامعه جهانی به افغانستان کمک نموده است.

مسئله دیگری که به این ارتباط قابل ذکر است ،استراتیژی دراز مدت امریکا برای رخنه در آسیای میانه  و تسلط بر منابع بزرگ نفت وگاز منطقه است که یکی از دلایل اصلی لشکر کشی ایالات متحده امریکا  در افغانستان و ایجاد پایگاه های نظامی آن کشور را تشکیل می دهد.

اگر حقایق یاد شده را پهلوی هم قرار دهیم به این نتیجه منطقی می رسیم که ایالات متحده امریکا یکجا با پاکستان این دوست عنعنوی و استراتیژیک خود می خواهد گروه های از هراس افگنان طالبی را از ساحه جنگی بیرون بکشد و در حاکمیت امریکائی ـ جهادی مولود بن شریک سازد.

طبعا شرکت سهامی جدیدیکه متشکل از تکنوکرت های غرب زده ،طالبان و حزب اسلامی حکمتیار خواهد بود، در تحقق پلان های طویل المدت امریکا در افغانستان و منطقه می تواند موثریت بیشتر داشته باشد و در انتقال جنگ به آسیای میانه نیز چنین حاکمیت نسبتا یک دست وتابع دساتیر امریکا می تواند نقش مهمی ایفا نماید.

نتیجه اینکه صلح امریکائی با طالبان با نقشی که خلیل زاد منحیث امریکائی افغان تبار ایفا می کند ،صلحی نیست که منافع مردم افغانستان را تامین نماید بلکه این صلح بجای ختم جنگ ،جنگ را تحت درفش سیاه داعش شدت خواهد بخشید و کشور ما کما کان منحیث مرکز جنگ نیابتی باقی خواهد ماند.

در چنین حالت امریکا که با سیاست های ناسنجیده و نوسانی ،افغانستان ر ا به مرکز تولید مواد مخدر تبدیل نموده در زمره فاسد ترین و فقیر ترین کشور های جهان قرار داده است ، با گردن بر افراشته قهرمان صلح اعلان خواهد گردید و پیروزی خود ر ا تجلیل خواهد کرد. اما مردم مظلوم افغانستان سال های طولانی دیگر بار جنگ نیابتی را بر شانه های نحیف خود حمل خواهند کرد و هر روز شاهد غارت دارائی های مادی و معنوی خود  و نابودی فرزندانش خواهد بود.

یگانه راه نجات فقط و فقط تشکل و آگاهی توده ها و ایجاد جبهه وسیع ضد جنگ ، ضد اشغال و ضد هراس افگنی است وبس

 

 

 


بالا
 
بازگشت