محمد علی مهرزاد

 

درسهای ازانقلاب چین؛مبارزه علیه مواد مخدروجلوگیری ازاعتیاد!

 درچین کهن فقر وبیکاری وبی آینده گی که تحت رژیمهای تبهکار انوقت بر جامعه حاکم بود ، زمینه مساعدی برای اشاعه اعتیاد فراهم می آورد ، هزاران کودک و نو جوان بی خا نمان یا حاشیه نشین ، در شبکهای توزیع مواد مخدر سازما ندهی می شده ومورد استعمال وانواع سوء استفاده ها قرار می گرفتند ، این شبکها درسطوح شهر و درون شهرکها و زاغه ها آنچنان گسترده بود ، و گردانندگان انچنان قدرتمند بنظر می آمد ند ، که بسیاری از مردم چین امیدی به خلاصی از شر آن نداشتند ، اما اعتیاد یک معضل  اجتماعی است ، مسئله تولید وتوزیع مواد مخدر نیز کاملاً به شرایط سیاسی،اقتصادی و فرهنگی حاکم  برجامعه وابسته است .                                                                                             غول اعتیاد را میتوان شکست داد و جامعه را از شر مواد مخدر رها کرد ؛ اما برای این کار اولاً باید نظام ودولتیکه سر چشمه این نکبت ها و تبهکاریها است را از ریشه بر انداخت .

انقلاب چین که در سال 1949 میلادی به پیروزی رسید ، تجربه نه فقط پیش شرط اساسی برای دگرگونی کردن زندگی تیره وتارمردم ورفع اینگونه مصا ئب اجتماعی را بنما یش گذاشت، بلکه سیاست وراه وروش مشخص و عملی  اینکار را هم ارایه کرد ؛ ولی با تاسف کشورهای که به این مصیبت چون افغا نستان گرفتار  شده اند از تاریخ نمی آموزند ؛ غافل ار اینکه تاریخ به نحوی از انحا توسط استعمارگران کهنه کار تکرار می شود ؛ همان طوریکی مارا به این مصیبت گرفتار ساخته اند ؛ بازهم آن تجارب را نادیده ونا شنیده می گیرند !

از انجا ییکه روابط چین و افغانستان درطول مد ت همسا یه داری از محک وازمون زمان تا اکنون سالم ونهایت از حسن همجواری برخوردار واز اسیب وفتنه زمان نجات یافته است . تاجا ییکه تاریخ شاهد است سرنوشت کشور چین از نظر اقتصادی وخصوصاً توسط راه ابریشم در طول تاریخ به هم پیوسته و شباهت های زیادی در عرصـه های مختـلف وجود دا شته  اشتراک این شبا هت ها موجب شده تا توسط پیمان استراتیژیک که درین اواخر در بین هردو کشور همسا یه در کا بل به امضاء رسید ؛ نوید بخش توسعه  وانکشاف اقتصادی افغانستان به کمک جمهوری چین در آینده میتوان انتظار داشت .

درین نوشته زیاد تربه تجربه چین در چگونگی مبارزه علیه مواد مخدر و جلوگیری از اعتیاد به این پدیده شوم تماس می گیریم ؛ تا باشد دولت مردان ما هم با در نظر داشت شرایط  وتحولات اخیریکه در منطقه وجهان در حال شکل گیری است، در مقا بل این پدیده شوم وفاجعه آفرین که از طرف بیگا نه گان بر مردم وکشورما از خارج تحمیل شد ، همکاری چین را در راه مبارزه با مواد مخدر وجلوگیری از اعتیاد از جمله مسا یل که در مفاد پیمان استراتیژی  بین افغا نستان وجمهوری توده ای چین منعقد شده است حق اولویت داده شود . 

هنگا میکه در چین قدرت در دست زحمت کشان انقلابی تحت رهبری (( ما ئو تسه دون)) بود، مائوتسه دون سفرهای متعددی به اطراف واکناف چین کرد ، در خلال سفرش به منا طق و ایالا ت ینان ( منطقه ای که قبل از انقلاب ، تریاک بعمل می آمد ) و شهرهای بزرگی چون شا نگهای و کا نتون ( منا طقی که تریاک کشی متداول بود ) را سیاحت کرد ، ودر انجا او شخصاً با مردان که در کارزار مبارزه علیه مواد مخدر دست اندر کار بودند عملاً شرکت کرد . در چین کهن فروشنده گان دوره گرد تریاک را مانند شیر یخ در کراچیهای دستی در کوچه وپس کوچه می فروختند . در دهه 1920 میلادی در صد تریاک جهان را تولید می کرد و هزاران کیلومرفین وهیروین صادر می کرد در دوران جنگ جها نی دوم 70 ملیون معتاد در چین وجود داشت ؛ یعنی تعداد معتادین آن بیشتر از تعداد جمعیت بسیاری از کشورهای جهان بود !

چین توانست با عزم ملی واراده سیاسی در عرض سه سال از 1949 الی 1952 میلادی به همکاری مردم زیر شعار قیام ملی علیه پدیده شوم وپلان فاجعه بار بریتانیا بطور کامل از چین محو سازد !دیگر نشا نه ای از معتاد ، فروشنده کشت خشخا ش وواردات قاچا قی مواد مخدر به داخل نبود ؛ ایا واقعاً چنین شد ؟؟ ایا واقعاً اینکار در عرض مدت کوتاهی انجام گرفت ؟ ایا این خلاف آن چیزهایی که در مورد (( طبیعت انسان )) گفته می شود ، نیست ؟ وایا هرگز می توان روشی که در چین برای رهاشدن از مواد مخدر بکار برده شد را در کشورهای پیشرفته سرمایه داری مانند ایلات متحده ویا کشور عقب نگاهداشته  چون افغانستان هم بکار برد ؟؟!

در اوایل سالهای 70 میلادی از زبان یک زن معتاد از اهالی شانگهای نقل قول شده است : (( 23 ساله بودم که تریاک کشی را شروع کردم ، اوایل زیاد نمی کشیدم ، ولی شوهرم بطور جدی معتاد بود ، در نتیجه او به شبحی تبدیل شده بود ، انسا نی که د یگر نمی توانست کاری انجام بدهد ، چون نمی توانست کار بکند پولی نداشت که به آن تریاک بخرد ، پس مجبورشد که ترک کند و بدن ضعیفش نتوانست تحمل بکند ومرد ! وقتی اومرد ، انقدر از فقدانش رنج می بردم که برای گریز از غم ، بیشتر وبیشتر ، تریاک می کشیدم ، در نتیجه من نیز معتاد شدم . تمام احساس مسئولیت ، حتی نسبت به پسر کوچکم را از دست دادم ، بسیاری اوقات حتی یادم می رفت به او غذا بدهم ؛ بچه ام وقتی هفت ساله بود ، مرد ؛ چون قادر نبودم از او در  دوران سختش ، مراقبت کنم .))

در چین تلفات انسانی ناشی از ابتلا به مواد مخدر ، نهایت به سطح بالا قرار داشت ، کارگران گرسنه سعی می کردند با رویاهای شیرین تریاک درد گرسنگی را فراموش کنند وبا پول مختصری که با ید خرج غذا یشان می شد ، تریاک می خرید ند  هزاران معتاد مستقیماً از گرسنگی می مردند ، هزاران تن دیگرفرزندان شان را ترک می کردند ویا حتی آنان را برای خرید مواد مخدرمی فروختند ، ایا این وضع  جز پلان قبلاًً تهیه شده در مکتب استعماری بشکل بی پرده طرح ریزی نبود؟ تا این سرزمین را برای ابد مسموم و چون برده ای برای استعمارگران غربی همیشه وجود داشته باشد ؟ بالاتر از سطح  مردم عادی ، تریاک کشی در میان افسران اردو ، کارمندان دولت واعیان زمینداران ، امری عادی بود .

بطور خلاصه ، چین کشوری بود که از بالا تا پائین با مواد مخدر به نخ کشیده شده بود ،این فقط یکی از مشکلات بود که جمهوری خلق چین از قرنها  ستمگری زمینداران بزرگ وسلطه خارجی ها را بدوش کشیده و به ارث برده است. سرانجام در اول اکتبر 1949 میلادی ،(مائو تسه دون) بر فراز میدان (( تین آن من )) در پکن  ایستاد واعلام کرد ،     (( خلق چین بپا خاسته است !)) مدتی بعد ، در 24 فوریه 1950 حکم دولت ، مبنی بر منع تریاک و مواد مخدر تصویب شد . (( حمل ونقل ، تولید ، یا فروش تریاک ومواد مخدر ممنوع است  وتمام متخلفین مجازات خواهند شد .)) با این حال حزب کمونیست خوب می دانست که تریاک را صرف با غیر قانونی اعلان کردن  نمی توان ریشه کن کرد !.فقط توده های مردم می توانستند این مشکل را حل کنند ، اما ریشه کن کردن مشکلی به عمق تریاک در چین مستلزم ان بود که دو سلاح کلیدی در دست تودها ی مردم قرار گیرد : رهبری قاطع وبا اراده سیاسی وملی واقتدار قوی دولتی ، چه بدون هریک از اینها ، هرنوع اقدامی چون تیریست در تاریکی وانجام اینکار غیر عملی ونا ممکن  به نظر می خورد .!

حزب کمونیست چین ، در قدم اول خط تما یز روشنی میان مردمی که قربا نی بودند با دشمنان ، یعنی سلاطین بزرگ تریاک و امپریا لیستهای خارجی که مسئول تجارت تریاک بودند ، ترسیم کرد .انجام این کارمهم بود ، زیرا تضاد های مختلف به روشهای مختلف حل می شوند .در رسیدگی به تضادهای درون خلق ، روش های آموزش ، اقناع و بسیج توده ای بکار گرفته می شد ،در مقابله با دشمنان طبقاتی ، نیروی مسلح قدرت دولتی تعیین کننده بود . اما بکار بستن این روش های آموزش و اقناع در میان توده ها  در سراسر جامعه کاملاً ممکن بود ، چرا بعد از بیست وپنج سال جنگ انقلابی ، قدرت دولتی بکف آمده بود .

این کارزاراز انجاییکه عظیم و گسترده بود وهمچنین همراه بود با مساعی پلیس دولت انقلابی در خشکا ندن سرچشمه های مواد مخدر ،یک موفقیت بزرگ بود . با فرارسیدن مارچ 1950 تعداد 5000 هزار معتاد در کانتون قدم پیش گذاشته بودند . یک روزرا به عنوان (( سرکوب تریاک )) اعلام شد . این روزمصادف بود با صد ودوازدهمین سالگرد نخستین باری که تریاک وارداتی در سال 1939 در ملاء عام نابود شد ، 4000معتاد سابق ، 2000نفراز اعضای خانواده شان ، و5000نفرنماینده جماعات و کارخانه جات گوناگون در استا دیوم جدید شهر برای جشن گرفتن ، جمع شدند. این کارزار در همه شهرها بدینگونه جریان یافت ؛ کارزاری بود که در هرمحله ای وبصورت توده ای جریان داشت ، ونکته تعیین کننده اینکه ، کارزار همراه بود با نا بودی قدرت دولتی کهن که از تجارت تریاک حمایت می کرد .

جنبش اجتماعی وحما یت اجتماعی در کاربا توده وسیع معتادین ، مسئله ای تعیین کننده بود ، اکثریت بزرگ معتادین داوطلبانه ترک مواد مخدررا در خانواده وبا کمک وحمایت افراد محل وخانواده ، بخوبی قبل از رهنمودهای مقررسه ماهه وششماهه انجام دادند ، تعداد خیلی معدود ی هنگام ترک تریاک بستری شد ند .اعمال زوروقانون اساساً راه حل نبود؛ مردمی که از یوغ زمینداران بزرگ واستعمار گران خارجی رها شده بود ، خود رهای شان را به اجرا در می آورند .معتادین قربانیان دشمنان داخلی وخارجی بودند !

در رسیده گی به فروشنده گان وتولید کنندگان مواد مخدر ،دولت چین همان سیاست دقیق را پیش گرفت : یعنی ، اول به مردم تکیه کنید ودوست ودشمن را از هم تمیز دهید ؛ بعنوان مثال ، بسیاری از توزیع کنندگان خورد مواد مخدر خودشان در فقر شدید بسرمی برد ند وتریاک را برای زنده ما ندن می فروختند ، به همین ترتیب ، ملیونها دهقان در کشت خشخاش به عنوان پر منفعت ترین محصول که می توا نستند در قطعه زمین کوچکشان کشت کنند ،در گیر بودند ، این مردم دشمن نبودند ،اما هردوگروه بلا فاصله از سیاست  اعلان شده دولت نوین  مبنی بر خا تمه  زراعت و فروش تریاک احساس ترس می کردند ،تنها دارایی بسیاری از آنان مواد مخدری بود که در انبار داشتند ،ایا همه چیزشان را از دست خواهند داد و گدا خواهند شد ؟ اشکار بود که قربا نی کردن وهدف قرار دادن انها بعنوان دشمن ، مجبورشان می کرد که به عملیات زیر زمینی روی بیاورند واین مسئله امر ریشه کردن را مشکل تر می نمود .

دولت برای حل این مسئله پیشنهادی حیرت آوری را طرح کرد ؛ دولت پیشنهاد کرد که ار توزیع کننده گان وزارعین ، تمام مواد مخدر شا نرا به ارزش بازار خریداری می کند ! تریاک خریده شده در ملاء عام نا بود می شد ، البته این پیشنهاد فقط برای یکبارومشروط به آن بود که از کار  تریاک خارج شوند ، اما این کار بشکل واقعی بدون انکه فریب ونیرنگی بکاررفته باشد در عمل بمشاهده میرسید ، لازم نبود هیچ فرد فقیری که واقعاًً می خواست از تجارت مواد مخدر  بیرون برود ، بیم از دست دادن همه چیز خودرا داشته باشد ، فقط لازم بود قدم پیش گذارد ومواد مخدرش را به پول تبدیل کند ، مضافاً ، دولت ، اشتغال وشروع یک زندگی جدید را برای انها تضمین می کرد ، انها نیز می توانستند به امر ساختمان چین نوین کمک کنند .

از طرف دیگر ، انهاییکه مقاومت کردند ، با مجا زاتهای سختی روبرو شدند ، کشت و فروش مواد مخدر بطور اکید غیر قانونی بود ، هر مزرعه خشخاشی که یافته میشد ، شخم زده شده وتوزیع کنندگان غیر قانونی بوسیله مردم معرفی ، ودستگیر می شدند ، اینکه چه بسر انها می امد ، هم به درجه جرمشان بستگی داشت وهم به اینکه چه بر خوردی به تقصیراتشان می کنند . شبکه توزیع مواد مخدر ، کوچه به کوچه ریشه کن می شد ، چرا که مردم عملاًً بالای عملکرد دولت با ور داشتندوعملاًً قدرت دولتی مشروعیت خودرا از مردم می گرفت ؛ این اگاهی به مردم داده شده بود ومردم هم به این نتیجه رسیده بودند که ، توزیع کنندگان بزرگ که به قیمت تیره روزی مردم  زندگی مجللی داشتند ، بطور قطع در ردیف دشمن جای گرفته وبه همان ترتیب با انها معامله شد .

در رسیده گی به اعتیاد در میان خلق ،  آزادی گسترده ای به ارگانهای قدرت محلی داده شد تا به تدوین روش ها و برنامها  بپردازند ، اما ، اصول معینی بکار رفت ، در قدم اول ، هیچکس به دلیل معتاد بودن مجرم شناخته نمی شد ویا در جامعه به معتاد طعنه زده نمیشد وهرگز مورد تحقیر قرار نمی گرفت ؛ چرا انها یعنی معتادین قربانیان استعمار و امپریا لیست های خارجی توام با  همکاری ستون پنجم وستون ششم داخلی قرار گرفته بودند ( امپریا لیست های که تریاک را بر چین تحمیل کرده بودند ) اصولاًً وباید  بهمین ترتیب با انان برخورد می شد . درین صورت داوطلبانه خودرا معرفی کردن و طلب مداوا نمودن ، نزد دولت عملی انقلابی محسوب گشته ومورد تحسین قرار می گرفت .! از طرف دیگر ضرب الا جل های زمانی نیز تعیین شده بود . به معتادین پرسابقه شش ماه برای ترک تریاک  فرصت داده میشد ، وبه افرادی که کمتر معتاد بودند ، سه ماه ، در خلال این مدت ، به انها اجازه داده میشد که ذخیره تریاک خودرا نگاه دارند ، تریاک انها را ضبط نمی کرد و خودشان نیز دستگیر نمی شدند ،به انها کمک طبی داده می شد ، اگرچه  تسهیلات طبی چین در ان وقت نها یت محدود بود واین درمان وتداوی عمد تاً عبارت بود از تزریق سولفات منگنیز برای آسوده گردن انقباض ماهیچه ها در خلال ترک اعتیاد ، در همان حال به انها  شغلی پیشنهاد میشد .

سوال این است که همان روش که در چین بکار رفته است در افغانستان می توان بکار برد واز شر این فاجعه قرن 21 جامعه ای عاری از مواد مخدر و اعتیاد به مواد مخدر داشته باشیم ؟؟!

البته بدون همکاری مردم  که از لحاظ سیاسی اگاه ، وکنترول مردمی ای مقامات دولتی ، ریشه  کن کردن فساد کارمندان دولت  غیر ممکن است .

بدون داشتن نیروی مسلح پرقدرت ملی کنترول بر قاچاق مواد مخدر امکان ندارد .

بدون نا بود کردن  اقتصاد که از فروش مواد مخدر مبتنی است بر استثمار ومنفعت شخصی ، نمی توان از شر تجارت هیچ کالای خطرناک خلاص شد، زیرا این تجارت پولساز است .

بدون فراهم آوردن تسهیلات طبی برای مردم ، کمک واقعی  به مردم ، در خلال ترک اعتیاد امکان ندارد ، در غیر این صورت انها بیرحما نه به دام اعتیاد به مواد مخدر والکهول پرتا پ می شوند .

بدون مراقبت سازمان یافته اهالی که توسط پلیس مردم به انها یاری رسا نده شود( نه اینکه انها سرکوب شوند ) ، تعقیب شبکه توزیع غیر ممکن است .

بدون کنترول مردم بر اقتصاد ، تامین  یک وضع مناسب اقتصادی  برای انهای که بواسطه فقر به راه تجارت مواد مخدر کشیده شده ولی واقعاً خواهان خروج از آن هستند ، غیر ممکن است .

بدون انکه مردم بدانند که قدرت از آن خود اوست ، جرات نمی کند از دولت کمک بطلبد .

بدون ایجاد جو و محیط شگفت آور همیاری مردمی که در ان تمام  شهروندان باید در حال دور ریختن عادات کهن ودست وپا گیرباشند ، چه  افراد خود شان توان تغیر خود شان را نخواهند یافت .

بدون قدرت دولتی ، رها ساختن قربانیان واقعی وبه بند کردن جانیان واقعی ممکن نیست .!

در اخیر باید تاکید کرد که سخن گفتن راجع به رهایی شدن از شر مواد مخدر وجلوگیری از اعتیاد به مواد مخدر در افغانستان، بدون در نظر داشت مراتب بالا وبدون  انجام یک  حرکت ملی علیه مواد مخدر ، رویا یی یک معتاد وتریا کی است وبس !!.

 

 

   


بالا
 
بازگشت