سنجر غفاری

 

عدم رهبرد ملی، گره جنگ و صلح درافغانستان است

بدون شک نیازنخست و حیاتی مردم افغانستان ، ازحضور نظامی امریکا و متحدین برای  سرنگونی امارات اسلامی طالبان که متحد و حامی رهبران القاعده ، طراح حادثه خونین و فراموش ناشدنی درتاریخ بشریت علیه مردم امریکا (یازدهم سپتامبر۲۰۰۱)  بود  می باشد ، چونکه دلیل اساسی  یورش نظامی به کشور مارا باخویش گره خورده داشت، افغانها و مردم جهان منجمله مردم ایالات متحده امریکا نابودی کامل ماشین جنگی و قدرت نظامی تروریستان بین المللی  را عامل ثبات بین المللی دانستند ، روی این اصل مردم امریکا و متحدین ناتو فرزندان شان را به قربانگاه فرزندان  مردم افغانستان فرستادندو قربانی دادند تا تروریزم بین المللی را محو نمائیند نه اینکه قدرتمند تر ازدیروز ببینندو با ایشان مصالحه و دیالوگ را پس از تحمیل قربانی های شگرف  خواستار شوند؟، اما بدبختانه  که این قربانی ملی و بین المللی   به تراژیدی خونین دیگری برای مردم ما ونیروهای ملی و بین المللی ضد تروریزم مبدل شده، (نیرومندی طالبان و تروریزم در افغانستان و منطقه )؟                       گذشت زمان ثابت ساخت  که تصمیم جدی و قابل قبول برای مردم افغانستان ، امریکا و متحدین در سرخط اساسی برنامه ای رهبردی تصمیم گیرنده گان توصل به نیروی نظامی علیه تروریستان بین المللی ( القاعده و طالبان ) وجود نداشت و ندارد؟ ، هجده سال از حضورنظامی این اتحاد درافغانستان و منطقه می گذرد، در طول این مدت  تروریستان بین المللی توانستند تا حدود هفتاد فیصد قلمرو کشور راتحت اداره و تهدید شان قرار بدهند، همه دیدیم و لمس کردیم که چنان مصیبت آفرینی کردند که صد ها مراتبه مردم افغانستان را غسل خون دادند، هزاران تن از فرزندان ملت را همچون حیوانات گردن زدند، وحشت آفریدند و انتحاری ها دست آورد خونین تروریستان طالبانی در تاریخ کشور ما برای نخستین بارعملی گردید، همه میدانند که پایگاه ها و مراکز تعلیم و تربیه ، اوپراسیون و سوق اداره طالبان و تروریستان را اداره نظامی و استخبارات پاکستان رهبری و حمایت مادی و معنوی دارد، با وجود اینکه نظامیان و استخبارات  پاکستان متحدعمده و قابل اعتماد امریکا و متحدین در مبارزه با تروریزم بین المللی بود؟، هسته ای رهبری طالبان  ومتحد اساسی  شان القاعده و داعش اکنون در آغوش و حمایت اهداف  ترورستی پاکستان علیه امریکا و ناتو در افغانستان قرار دارد، این واقعیت عینی است نه تبلیغات دروغین ،  چشم پوشی از این واقعیت خیانت بزرگیست به خانواده های قربانیان تروریزم بین المللی  در ایالات متحده امریکا ، افغانستان و جهان .                                                 کارل فون کلاورزوتس که ملقب به پدر مطالعات راهبردی نوین است ، رهبرد نظامی را به کارگیری نبرد ها درجهت کسب پیروزی نهائی درجنگ تعریف می کند. تعریفی که لیدل هارت از رهبردنظامی ارائه می دهد،تآکید کمتری بر نبرد دارد، رهبرد نظامی هنر توزیع و به کارگیری توانائی های نظامی به منمظور برآوردن کامل اهداف رهبرد است. با این حال هردو نفر فوق الزکر اهداف سیاسی را مقدم بر اهداف نظامی می دانند و به این شکل خواهان کنترول نظام به دست افراد غیر نظامی هستند، براساس این تعریف و دیدگاه چگونه تعریفی برنظام موجوده  کشور ما داد،؟ رهبرد ملی و بین المللی  را در قبال این مصیبت تحمیلی در افغانستان چگونه  میتوان یافت ؟ با گذشت سالیان خونین و طاقت فرسا برسرنوشت ملی مردم افغانستان که متحمل قربانی های بیش ازحد شده اند، تعریف طالبان از دیدگاه قدرتمندان و تصمیم گیرنده گان در قصر سفید دیروز و امروز چیست ؟         در صورتیکه دیالوگ و مزاکره به عقد توافقنامه ای صلح با طالبان بینجامد، تصمیم نهائی درمورد حضور گسترده نظامی داعش تحت حمایت اس.اس.ای. پاکستان در افغانستان و منطقه چیست؟  نباید قصر سفید و متحدین از این واقعیت چشم پوشی نمائیند که جنگ با تروریزم با سقوط امارت اسلامی تحت رهبری امیر المومنین ملا محمد عمر آخند که بوسیله ای پاکستان ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به رسمیت شناخته شده بودند آغاز یافت ، تاریخ حوادث قبل از سقوط امارات اسلامی طالبان ، تماس های دیپلوماتان وزارت خارجه امریکا با طالبان و جبهه مقاومت ضد طالبان ، اتحاد شمال خود بیانگر یک سلسله واقعیت های است که طالبان نیروی مطرح و استراتیژیست ساز در اختیار اهداف بلند کشور های منطقوی و جهانی قرار داشته و این استراتیژی تا اکنون به قوت اش باقی است ، تلاش  و حمایت کشور های منطقه از طالبان این واقعیت را ثابت ساخت که: طالبان اجیر اهداف دور و استراتیژی قدرت های منطقوی و بین المللی در افغانستان و منطقه بوده ، استخبارات و نظامیان پاکستان اکنون موظف است تا از این نیروهای برای استخراج اهداف اش علیه افغانستان ، هندوستان ، بعدآ رسیدن به منابع جمهوریت های آسیای میانه در رقابت علیه هندوستان ، ایران و افغانستان قرار داشته ، همچون کتلست در اختیار چین ، روسیه ، انگلیس علیه امریکا و اتحادیه اروپا قرار بگیرد که گرفته است ، اتحاد استخباراتی و اطلاعاتی ، تماس های علنی  روسیه ، چین ، ایران ، پاکستان  با طالبان  تلاش و رهبردی است  در افغانستان و منطقه علیه امریکا  و متحدین اش ، اما مردم افغانستان بر بنیاد کدام اصل و ضرورت خود را آماده پذیرش مصالحه وتشکیل یک نظام مجهول ال هویت  دیگری همچون حکومت وحدت ملی که در تناقض با نام اش ایجاد شده و برملت تحمیل است بنمائیند ؟       بنابراین رفتن به دیالوگ و مصالحه با طالبان برای امریکا و متحدین در منطقه مسلحت و رهبردخوبی نیست و پس منظر آن همچنان خوبی ببار نخواهد آورد تا زمانیکه پایگاه های تروریستان در تحت حمایت سازمان نظامی و استخباراتی پاکستان قرار دارد؟ دشواری ها و چالش های عمده در سطح داخلی کشور ما افغانستان ناشی از تعهد اداره استخبارات نظامی پاکستان برای انگلیس، روسیه، ایران ، چین و جمهوریت های آسیای میانه در زمینه ای شکست رژیم کنونی کابل در همه عرصه ها میباشد تا امریکا به دشواریهای بزرگی مواجع گردد که شده است. اتحاد روسیه ، ایران ، چین و پاکستان در حمایت از طالبان در منطقه، باعث آن گردید تا امریکا ومتحدین بپذیرند که طالبان ای که دیروز تروریستان بین المللی و شامل لیست سیا سازمان ملل متحد بودند، امروز یک نیروی سیاسی و مطرح در سرنوشت ملی و کشوری مردم افغانستان شدند؟ چرا باید چنین می شده؟ اگر ایالات متحده امریکا از اکتوبر ۲۰۰۱ الی اکنون به نیروهای ملی ، روشنفکران وروحانیون مترقی وملی افغانستان اتکآ می نمود، در تآمین وحدت میان این دو نیروی مطرح و سازنده جامعه افغانی دقت قابل ملاحظه ای به ابتکار خویش می داشت و ازچشم تاریک و غرض آلود نظامیان پاکستان در کشور ما برنامه ریزی نمی داشت اکنون به چنین فورمولی مراجعه نمی کرد و هرگز طالبان فرصت ظهور مجدد و قدرت  نمائی را  حاصل نمی نمود؟  با قاطعت گفته میتوان که ملیون ها تن از مردم افغانستان ، اکثریت  قابل ملاحظه ای مردم واعضای مجلس سنای امریکا، و ملیون ها تن از مردمان بادرک و اندیشمند حرمت به زیست حقوقی و انسانی ملل جهان گفته می دانند اینکه : طرح صلح کنونی شما مبنی به دیالوگ و مزاکره با طالبان فقط وفقط تسلیم شدن به خواست ها و تطبیق برنامه های رهبردی استخبارات نظامی پاکستان ، ایران ، روسیه ، چین  در منطقه  به نفع اتحاد استخباراتی ضد امریکا و ناتو بوده، مردم افغانستان در این سناریو بازنده اصلی جنگ با تروریزم بین المللی ساخته شده ای اهداف بیگانه گان در منطقه و جهان می باشد ، طالبان لشکر بی بدیل ، کم مصرف، بدون هویت  ملی برای اکثریت  مردم افغانستان هستند ، همچنان ایکه رهبران خود شناخته و خود ساخته ای اقوام و ملیت های مختلف  برای مردم کشور ما قابل اعتماد و پذیرش نیست  طالبان همچنان یک وسیله ای اهداف  غیر دانسته شده ، بدون از جنگ و کشتار ملی  هیچگونه برنامه ای سیاسی و رشد اجتماعی اقتصادی نداشتند و ندارند، حرف ها و خواست های شان همه اهداف و خواست پاکستان و اتحاد استراتیژیک شان علیه حضور امریکا و ناتو در افغانستان و منطقه بوده ،  شعار شان همچنان ایکه در جنگ سرد علیه شوروی پاکستان و ایران  به طوطی های هفتگانه و هشتگانه  یاد داده بودند که جنگ تا یکنفر افغان  الی خروچ نیروهای بیگانه از کشور ، امروز هم طوطی ها عوض شده و صدا ها آشنا است که دیدیم و لمس کردیم که افغانستان به حمام خون ملت  بوسیله ای طوطی ها چون ویرانه و آشیانه ای خفاشان  خون آشام بین المللی مبدل گردید تا اینکه حضور نظامی دیگری صورت پذیرفت  و سر انجام مشاهده نمودیم که دشمنان سعادت و برگشت ثبات ملی در کشور ما چگونه  کاذبانه وارد عمل شدند و اکنون نیز تلاش شان شکست حضور ناتو و امریکا ، حضور نظامی دیگریست ؟ 

  از غلامی لذت ایمان مجو. 

گرچه باشد حافظ قرآن مجو. 

 سنجر غفاری                                                                                           

                                      

 


بالا
 
بازگشت