محمد الله وطندوست

 

یادداشت های روزانه

11/9/2016

20/6/1396

طبق اطلاع  ،یکی از خدمت گذاران برازنده و نام آور تاریخ و فرهنگ افغانستان ، خانم نانسی دوپری بعمر نود سالگی در کابل درگذشت.

نانسی دوپری در سال 1962 به افغانستان سفر نموده با باستان شناس معروف امریکائی لوئی دوپری آشنا و با وی ازدواج نموده است.این زوج فرهنگی در کشف آثار باستانی ماقبل تاریخ افغانستان همه عمر خود را وقف نموده در تدوین تاریخ قدیم افغانستان نقش بزرگی ایفا نموده اند.خانم نانسی بعد از وفات همسرش نیز به راه خود ادمه داده افغانستان را ترک ننموده است .اما با وقوع رویداد هفت ثور  وی نا گزیرمدتی  در پاکستان رحل اقامت افگنده به جمع آوری آثار به یغما برده شده موزیم ملی افغانستان پرداخته و در احیای دوباره موزیم کشور سهم برازنده یی ایفا نموده است.

نانسی دوپری با ایجاد مرکز معلومات افغانستان در پوهنتون کابل ، برای پژوهشگران تاریخ کشور زمینه خوب پژوهش و تحقیق را مساعد نموده ،خود نیز تا روز های اخیر حیات در این مرکز فعالیت داشته است. وی ده هزار قطعه فوتو هائیرا که خودش و شوهرش عکاسی نموده اند و در معرفی پنجاه سال اخیر تاریخ کشور نقش مهمی ایفا می نماید ، به مرکز معلومات افغانستان ، به اختیار علاقمندان تاریخ و فرهنگ کشور گذاشته است. مجموعا در حدود صد هزار سند  تاریخی توسط خانم نانسی و شوهرش به موزیم ملی ، آرشیف ملی و مرکز معلومات افغانستان جمع آوری ، تنظیم و فهرست شده که فعلا به دسترس علاقمندان قرار دارد.

لازم است خدمات بزرگ و فراموش ناشدنی چنین شخصیت فرهنگی را ارج بگذاریم و میراث او ر ا گرامی بداریم. من منحیث شاگرد تاریخ و مسوول امور فرهنگی کشورم در یک بر هه زمانی ، خدمات بزرگ خانم نانسی دوپری را ستایش می کنم و پدرود او را ضایعه بزرگ به خانواده فرهنگی کشور می دانم . ضمن ابراز تسلیت به بازمانده گان، همکاران و جامعه فرهنگی کشور ،کارنامه هایش را پایدار و خاطراتش را جاودانه می خواهم.

 

12/9/2017

21/6/1396 

در میان اخبار تاثر انگیز انتحار و انفجار و ترور ، بعضا خبر های امید وارکننده و خوش آیند نیز بگوش می رسد که مایه امید واریست. در میان صدها غاصب،فاسد و سوء استفاده گر ، بعضا انسان های خیر اندیش و خدمت گذاری نیز توجه حامعه را به کارکرد های خود جلب می نماید که مایه افتخار می تواند باشد. در زمره چنین انسان ها یکی هم خانم سکینه یعقوبی پروفیسوری که بر علاوه تربیت طبیبان جوان به باز توان بخشی زنان مصروف بوده از هر گونه خدمت گذاری به آنان دریغ نمی ورزد.بانو سکینه اخیرآ شفاخانه یی را که یک ملیون دالر ارزش دارد ، به اختیار ریاست صحت عامه هرات قرار داده تا از این مرکز بنا به ضرورت آن ولایت در بخش ولادی و نسائی استفاده بعمل آید. چنین اقدام نه تنها مورد تائید است ، بلکه مایه امید واری و سرمشقی به دیگر خیر اندیشان نیز می تواند باشد. این عمل نیکو را بایستی جدآ مورد تائید و پشتیبانی قرار داد  و چنین اشخاص را با تفویض مدال ها ونشان ها مفتخر باید نمود.

آیا ارگان های مسوول دولتی اقدام خیر خواهانه بانو سکینه یعقوبی را مورد پشتیبانی و حمایت قرار می دهند و یا با سبکسری به ایجاد شفاخانه های تخیلی و کلینیک های تخیلی و تعمیق فساد اداری ادامه می دهند و از پهلوی چنین اقدامات خیر خواهانه خاموشانه می گذرند و مدال ها و نشان ها را زیب سینه نور چشمی های خود و زور مندان دیگر می سازند؟

 

13/9/2017

22/6/1396

حفظ آثار و آبدات تاریخی یکی از مکلفیت های اساسی دولت بوده در وزارت اطلاعات و فرهنگ،ریاست حفظ ابدات تاریخی و در اکادمی علوم افغانستان، ریاست باستان شناسی با داشتن متخصصین ورزیده و دانشمندان تاریخ ، موظف اند این مامول را برآورده سازند.متاسفانه در سال های حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، نیرو های به اصطلاح جهادی مانع حفظ آثار باستانی بودند و خود به قاچاق داشته های تاریخی مبادرت می ورزیدند و میراث های فرهنگی را به حراج می گذاشتند و حتی برای خوش خدمتی به سردمداران پاکستانی تحفه می دادند.چنانکه نصرالله بابر از این تحفه ها گنجینه با ارزشی را گرد آورده بود.

در زمان حاکمیت تنظیم های اسلامی ، جنگ ها و کشمکش های تنظیمی مانع عمده حفظ آثار و آبدات تاریخی شمرده می شد.

در زمان طالبان جهل و بربریت ، دولت طالبی خود وظیفه تخریب و نابودی آثارتاریخی را بعهده داشت و با بی مبالاتی می خواست هرگونه اثر تاریخی و فرهنگی را نابود نماید. چنانکه نابودی بت های بامیان همچون لکه ننگی بر جبین این گروه فرهنگ ستیز جاودانه باقی است.

دولت امریکایی ـ جهادی نیز با همه ادعاهای بلند پروازانه کار لازمی د رحفظ آبدات تاریخی نتوانسته است انجام دهد. شاید نا امنی  در مناطق دوردست و حملات هراس افگنان را دلیل این بی پروائی و کم توجهی بدانند. اما در شهر کابل در دو کیلو متری ارگ ریاست جمهوری ، در محلی که از دفاتر وزارت اطلاعات و فرهنگ دیوار های شیر دروازه و آسمائی هر لحظه خود نمائی می کند، بی مبالاتی در حفظ این دیوار ها که قدامت دو هزار ساله دارد ،عملیست غیر قابل توجیه  و غیر قابل بخشایش.

جالب اینکه باشنده گان محل از دولت می خواهند در حفظ و نگه داری این دیوار ها عطف توجه نماید و تخریب دیوار هارا که از جانب زور مندان صورت می گیرد مانع شوند. در حالیکه دولت خود مکلف است همکاری مردم را در این عرصه جلب نموده از تخریب خود سرانه زور مندان ویا هم از تخریب ناشی از حوادث طبعی چون سیلاب ،باران  و برف تدابیری اتخاذ نماید.

دیده شود این صدای دلسوزانه مردم مورد توجه مقامات مسوول قرار می گیرد و یا همچون ده ها مسئله دیگر به فراموشی سپرده می شود.

 

15/9/3017

24/6/1396

می گویند بنابر تصمیم رییس جمهور متفکر کشور قرار است افسران بالاتر از پنجاه و پنج سال به تقاعد سوق داده شوند و بجای این افسران، افسران جوان به کار گماشته می شوند.با این اقدام وزارت داخله شصت در صد ، وزارت دفاع پنجاه در صد  و ریاست امنیت دولتی چهل در صد افسران خود را از دست می دهد.

 در نظر اول این عمل جناب متفکر دوم جهان مژده بخشای جوان سازی قوای مسلح و دال بر نیرو مند شدن آنست. اما اگر اندکی دقت شود ، دیده می شود که تخلیه قوای مسلح از کادر های مسلکی ،باتجربه و تحصیل یافته فقط می تواند به تحقق پلان منطقوی سرمایه داری جهانی زمینه را مساعد نموده به جولان هراس افگنان میدان را فراخ می سازد.

دقت کنید!

در طول سال های حاکمیت امریکائی ـ جهادی ، عمدتا کورس های کوتاه مدت برای تربیت افسران دایر شده و بعد از فراغت از این کورس ها افسران جوان مستقیما به جبهات فرستاده شده اند. چون تجربه لازم و تحصیلات اکادمیک نظامی ندارند،طبعا در تربیت سربازان نیز نمی توانند زیاد موثر باشند. تلفات غیر طبعی در جبهات و فرار قوت ها بیشتر ناشی از عدم کار آئی این سیستم تربیت است.

از جانبی چون افسران با تجربه و تحصیل یافته بیشتر در کشور های سوسیالیستی سابق مخصوصا شوروی ودر موسسات تحصیلات عالی نظامی داخلی که از سیستم آموزش شوروی سابق متاثر بود، تحصیل دیده اند، طبعا از نظر مشاورین نظامی امریکائی و غربی به دیده تحقیر نگریسته می شود و به تخصص و تحصیل آنان ارزشی قایل نیستند. چنانکه در طول شانزده سال گذشته به بهانه های مختلف قوای مسلح از وجود کادر های با تجربه دارای تحصیلات نظامی تخلیه گردیده ، قوماندانان کم سواد وبی سواد جهادی و افسران تربیت یافته غربی در راس قطعات و جزو تام ها قرار داده شدند. نتیجه نیز معلوم است .در قدمه های نظامی از بالا تا پایان هیچ گونه اهداف استراتیژیک و تاکتیکی در برابر هراس افگنان وجود ندارد. مسوولین منتظر اند تا منطقه یی از جانب هراس افگنان اشغال شود تا آنان به باز پس گیری آن منطقه بپردازند و اگر هم موفق نشدند عقب نشینی تاکتیکی را عنوان کنند و خلق خدا را به چنگال افراطیون آدم کش بگذارند.

معلوم است که با متقاعد ساختن افسران تحصیل یافته و باقی مانده از رژیم های سابقه که از تجربه و تحصیل لازم برخوردار اند، زمینه برای رشد نور چشمان و افسران جوانیکه هم از نگاه تحصیل و هم تجربه جنگی مهارت لازم هنوز ندارند و در مکتب غربی اکثریت شان با روحیه زر اندوزی و وفاداری به غرب تربیت دیده اند، فراهم می گردد.

به این ترتیب شاید ما اردوی جوانی داشته باشیم اما اردوی جوانی فاقد مهارت لازم و منقطع از عنعنات پسندیده نظامی گذشته.

از جانبی افسران متقاعدیکه به هیچ صورت با معاش نا چیز تقاعد نمی توانند امرار معاش نمایند در بازار رها خواهند شد و مجبور خواهند بود با تبنگ کچالو و پیاز نیاز مندی های روزانه خود و خانواده خود را فراهم نمایند.

مسلمآ حکومت های بیگانه از مردم ، بهیچ وجه به مردم ، حتی به کارمندان خود نیز رحمی ندارند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت