طاهره خدانظر

 

دادخواهی زنان افغانستان دربیدادگاه ها

 

قومی متفکرند اندر ره دین                  قومی  به گمان فتاده در راه یقین 

می ترسم از آن که بانگ آید روزی             که ای بیخبران راه نه آن است و نه این  

خیام

 از دیر باز کلمه ی شهر و شهرستانی ساختار متفاوتی داشته است ؛ مفهوم شهر از قلعه ها و مکانهای داد و ستد و جایگاه های پیشه سازی و غیره اعمال می شد که ساکنان آن دارای زمین زراعی و کشتزار و باغات و حتی دامپروری هم بوده‌اند .اما کلمه ی شهر و شهرستانی به معنی امروزی غرب ، در جامعه ی خاورمیانه متاخر بوده و از اواخر قرن نوزدهم پدیدار شده است

در جامعه ی شهری افغانستان مردسالاری که کلتور آن برآمده از بینش قومیت و تا حدی دخیل در  مذهب استوار است در تمام ملتهای مختلف  حقوق زنان بر پایه ی مردسالاری تا حدودی مذهبی استوار است که در قانون اساسی کشور افغانستان هم، زنان هیچ حقی در تعین قانون حقوقی خویش ندارند

افغانستان با تاریخ ۵ هزار ساله که از آریانا به خراسان تغییر نام پیدا کرد , دارای تمدن و جایگاه اندیشمندان و صاحب نظران بزرگ بوده، که در دروان چند سال بعد از ظهور اسلام جعلیات و تذویرات گنجانیده شده در متون اسلامی توسط حاکمان همچون امویان و عباسیان را مشخص کرده اند و تلاش در شرح صحیح از متون و احکام دین داشته‌اند کسانی همچون غزالی ، بو علی... ! ( 1 ) 

                                حاکمیتش ازمردمانی خیرخواه و عدالت منش همچون غزنویان بوده است که بستر حکومتشان تا ایران کنونی بوده است که ایرانیان بازگوی شکوه و تجلی علمی خویش را در آن یادآور می شوند و مردم تاجیکستان هم عظمت و تکریم تاجیکستان را از سامانی های بلخ می دانند ( واحد پولی تاجیکستان  سامانی است). 

 حال با افغانستانی جنگ زده و تنگ نظر و تا حدود زیادی فاقد تعریف ارزش هاو اخلاقیات و در عین حال زن ستیز که از تمامی آن تمدنها دور شده و از ارزشها خالی گشته است روبه روییم.

تحجری مرد سالار با فرهنگی عربی و نه اسلامی ،جامعه ای بیمار گونه دارد که در این سده زنان با ایجاد تشکلهای مختلف از اتحادیه‌های مربوط به زنان برای دادخواهی خویش بهره میگیرند .موسسه و سازمانهای زنان از زمان امان الله خان تا حال در قالب های مختلف تشکیل یافته و کارهای والایی در احقاق حقوق زنان با دعوت زنان به عرصه ی مبارزاتی با فراخوان برای برپایی تظاهرات و راهپیمایی قدرت خود را  نشان داده است ، از جمله تظاهرات ۳ روزه ی نوامبر ۱۹۶۸ که اعضای ولسی جرگه را از تصویب قانون منع تحصیل دختران افغان در خارج کشور را بازداشت و منصرف ساخت و در واقعه ی سال ۱۹۷۰ اعضای جناح جوانان مسلمان مذهبی تندرو به زنان بدون چادر و یا شیک پوش قیر و یا گاهی اسید پاشی می کردند که باز با فراخوان سازمان زنان که منجر به تظاهرات جمعیتی ۵۰۰ نفری از زنان و دختران کابل شد که خواهان بازپرسی و مجازات عاملین این کار شدند که حکومت را وادار به عکس العمل نمودند. در سالهای جاری باز تشکل زنان در به مجازات کشاندن قاتلان فرخنده تا حمل تابوت فرخنده بر دوش زنان شاهد به میدان آمدن زنها بوده‌ایم.  

افغانستان در اوایل قرن نوزدهم دچار جنگ های تحمیلی خارجی شد و بعد از جنگ سوم با بریتانیا در سال 1919 استقلالش به رسمیت شناخته شد . با از بین رفتن حکومت امان الله خان بعد از 9 سال ؛ افغانستان دچار نا آرامی ها و جنگ های داخلی شد . در زمان جنگ سرد هم بنا به موقعیت جغرافیایی ژئوپلیتیکی و حساس آن دایم قدرتهای بزرگ حکومت وقت افغانستان را با چالش مواجه می ساختند. در این زد و بندها همواره ارزش های اجتماعی و اخلاقی قربانی سیاست ها و بازیچه ی احزاب و حاکمان آن هنگام بود ؛ در سال 1979 که حمله ی شوروی سابق به افغانستان و فصل تازه‌ی پدیدار شدن مقاومت بر مبنای جهاد و جهادی بود . که تفکری برگرفته از مذهب حنفی و دیگر مذاهب اسلامی را بدنبال خود روان داشت . بعد از پیروزی مجاهدین و تضادها و کشمکش ها زمینه‌ی ظهور طالبان را فراهم ساخت.

باز افغانستان در آتش سوخت و بقول ویل دورانت جنگ ها با ویرانه‌هایش ؛ ارزش های انسانی را هم دگرگون می سازد . ( نمود توحش بجای تمدن ) .

اکنون چند سالی است که از حمله هم پیمانان به افغانستان می گذرد ، حکومت مرکزی همواره در داد و ستد با احزاب و جنبش‌های موجود و متضاد در افغانستان است.

با نگاه اجمالی بر جنگ های داخلی و خارجی و ظلم و ستم دستگاه های حکومتی و تاثیراتش  بر مردم افغانستان،  آنچه که روان است آوارگی ،  درماندگی ،  ویرانی و قتل و عام مردم بیدفاع است،  اما اگر به درون و وضعیت روحی این مردم مصیبت زده نگاه کنیم بهترین مصداق برای فهم این واقعه این است که به قرآن پاک مراجعه کنیم .

هنگامی که موسی ع قوم بنی اسرائیل مصیبت زده را از رود نیل گذراند ونجات داد با اینکه بنی اسرائیل پیام آور خدا را لمس کرده بودند باز ناآرام و حتی درونی پر از کینه نسبت به هم داشتند،  تا جایی که موسی آب را از دل سنگ برایشان روان ساخت اما با هم نساختند و برای دوازده قوم ، دوازده چشمه طلب کردند . ( بقره /60 ) ، ظلم درون آنها را از ارزش ها خالی ساخته بود و احساس ناآرامی و بی صبری می کردند  ( بقره/59 ) حتی توان در مبارزه و تلاش برای یافتن زندگی و ارزش های انسانی را نداشتند  ( مائده /24 ) و تا جایی پیش می رفتند که ناجی خویش را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند ( صف /5 )  و ... .

درست است که ظلم ارزش ها را دگرگون می‌سازد و شراره ی اخلاق را از هم می‌گسلاند و جدا می‌سازد  و تمدن را مغلوب توحش می‌کند . اما باز باید مبارزه کرد و تلاش در فهماندن را بیشتر و جسورتر کرد .و این مبارزه در جهت شکوفایی کردن فکرها و باورهای حقیقی به زندگی آزاد و آزادگی است که زمینه‌ی سنگینی را بر دوش زنان می‌گذارد. همچون اشاره‌ی قرآن پاک است که " غنی ساختن پیامبر اسلام ص از فقر توسط همسرش خدیجه - ضحی 8 - توجه خداوند به مریم بیشتر از توجه اش به ذکریا، که پیامبر هم زمان مریم بود - آل عمران 37 - نقش و جایگاه آسیه زن فرعون و قرب او به خدا - تحریم 11 - برتری و تحسین حکم زنی چون بلقیس بر همه مردان خویش در مقابل سلیمان نبی ع - نمل 32 - رسالت مسیح بعد از بندگی خداوند ، فهماندن ارزش زن در قالب تکریم و عزت یافتن با خدمت کردن به مادرش - مریم 32 - ؛ که همه اثبات این مدعاست که زن وزنه‌ی سنگینی در این کون و جهان است که سعادت ابدی در گرو شناخت و فهم ارزش دادن به زن و ارزش دهی اوست .

ابراهیم ع در منطقه‌ی کنعان - آور یا اورفا در ترکیه امروزی - با شکستن بندهای سنتی اجتماعی و تفکر در شناخت واقعیت ها و پروردگار خود ، موجب انقلاب بزرگ فکری شد که خداوند او را خلیل خواند،  زیرا بت های درون و برون را شکست - /انعام 74-79 /- . با اصرار زن اول خود سارا که نازا بود با هاجر کنیز سارا که حاکم فلسطین به سارا بخشیده بود ، ازدواج کرد  و خداوند اسماعیل را به آنان بخشید که پیامبر اسلام ص از نسل اسماعیل است . ( مله ابیکم ابراهیم - تو از ملت پدرت ابراهیمی - حج 22 ) . و هنگامی مجبور با سارا به کنعان برگردد ، هاجر با طفل شیرخوارش در دل شن زار عربستان رها کرد ؛ هاجر برای یافتن آب برای رفع تشنگی نوزادش اسماعیل هفت بار سراسیمه بین منطقه صفا و مروه دوید . خداوند برای تکریم زن و ارج نهادن به عطش حب و دوستی زن نسبت به زندگی و انسانیت ؛ هفت بار دویدن بین صفا و مروه را جزو شعائر اسلام و ارکان اصلی حج قرار داده است . - بقره 158 - . که تلاش زن در زندگی سمبل یک امت می‌شود  . 

وقتی عشق و تلاش زن سمبل مسلمانان شد و مرقد کنیزه ای چون هاجر در داخل خانه‌ی خدا قرار می‌گیرد ، بدین معناست که خداوند آرامگاه زن را با خانه‌ی خویش قداست می‌بخشد  . و در قیامت هم خانه‌ی آسیه باز کنار خدا در بهشت است - تحریم 11 - .  تفکر و کاوش در قرآن نیازمندتر است وخود عبادتی بزرگ در جهت فهمیدن ارزش هاست  

سقوط ارزشها چگونگی سقوط عدالت که با تغییر و انحراف از قاعده ی آن نشات می گیرد که توازن را بر هم زده و با سیری رادیکالی سقوط انسان و جامعه را نیز فراهم می‌کند؛ این عملکرد و نتیجه ی قضاوت حاکمان غیر مسئولی است که با حکم ناروا و به دور از حقیقت سیستمی فاسد  و طاغوتی را بنیان می نهند. با برچیده شدن علم و آگاهی در جهان اسلام و غوطه‌ور شدن مولوی ها و حاکمان دینی در باورهای پوچ و تهی و سوق جامعه بسوی فتنه‌گری و ستیزه جویی و جنگ ؛ که سیاست‌هایشان را مبدل به پرتگاهی برای انسان نموده است. اینان دیندارانی خالی از باور و اخلاق و لیاقت علمی و عملی هستند  که بخشنده و سخیند در اسراف، افراط و تفریط  که سیستم غیر مسئولی را بنیاد نهاده اند که هیچ تعهدی در مقابل انسان و حقوقش ندارند. محصول حاکمیت جهادیها  و طالب تا به حاکمیت امروز همه و همه پر از بی عدالتی و فساد و تباهی بوده‌است.   

آنچه که گمشده است این است که،  ' چه کسی می‌خواهد زندگی کند ' . خود انسان که توام با انسانیت و عشق به مردم و هم نوعان خویش دارد یا بتی در درون است که دشمنی و کینه و تقسیم انسانها به عناوین گوناگون دارد ؟ اگر زنی با از خود گذشتگی بند ریسمان مرد سالاری و مذهبی که از روح قرآنی فاصله گرفته است را بگسلاند و خویش را آزاد سازد ؛ نه تنها نادانی و کچ فهمی را سنگسار کرده است بلکه مردان را دچار شوک می‌کند ؛ که اگر اطرافیان از درون دگرگون نشوند،  آنان فهم صحیح از انسانیت ندارند. بسان ریزه گل در فراه ؛ مانند پلنگی خشمگین در مقابل طالب طلب خون بچه‌اش را دارد ؛  آن زن بسان هم رزمی باید نگریست که برای بهتر زیستن و بهتر فهمیدن در بالاترین حد تلاش است که دیگر آن زن اسم ضعیفه را  بر خود ندارد بلکه مردانی که همه چیز خویش را قربانی مصلحت می‌کنند در اصل ضعیفه هستند

وظیفه‌ی زن در افعانستان در این برهه ی تاریک فهمی ؛ اثبات خویش با مقاومت و ایستادگی سخت ، و با قدرت سپری نمودن سیر وجودی خویش برای دست آوری بهره‌ای عظیم و توانا به یافتن جایگاه زن آزاد و آزاده است.

ظهور اسلام با انتقاد از زنده بگور کردن دختران بود حال اسلام باید زن را در حالت سرکوب شده‌گی خلاصی و نجات بخشد انسان با میل بسوی هوی و هوس و زیاده خواهی گام بسوی تاریکی و گم شدن می‌نهند ؛ اما اراده‌ی خداوند مهربان تکریم انسان و خواست او نجات بشر است . پس بیایید با هم دلی روبروی کشمکش های فکری شده و با تلاش های عملی زمینه‌ی عزتی فراهم کنیم که در تصور نگنجد داخل شدن زنان در حصار عزت و عصمت و شرف و بزرگی ؛ قرار گرفتن آنان در جایگاهی که در شان و منزلت آنان است، سبب شفای قلب های مریض مردان می‌شود سلامت جامعه در سلامتی قلب ها و عزت و شرافت خواسته شده که سبب قرب خداوند می‌گردد همانا ارج نهادن به زن خود نمای  پایبندی به پیمان خداوند است که زنده کردن ارزش های انسانی را زمینه ساز زندگی پر سعادت می‌کند تا رستگاری را رقم زند.

--------------------------------------

(1 )

 غزالی در مورد کتاب الام منسوب به شافعی مینویسد : الام نوشته یعقوب بویطی

است در باب ارکان دین و آداب نماز ؛  ربیع بن سلیمان به دستور حاکم وقت اضافات در باب حکومت بر آن نگاشت و به نام شافعی نشر داد. در مورد ابو حنیفه رجوع شود به حنیفه و حیاته  .

طاهره خدانظر

T.khodanazar@gmail.com

 

 


بالا
 
بازگشت