احمد سعیدی

 

آغاز یک بازی دیگر بخاطر ایجاد فرصت دیگر

باز آغاز یک نیرنگ بخاطر از دست دادن فرصت های ایجاد شده باز آغاز مذاکره و مفاهمه با پاکستان از تندور داغ تر گردیده ، گفته می شود که آقای اشرف غنی رئیس جمهور با بانوی اول  به پاکستان می رود از سوی دیگر بزودی نشستی در عمان با حضور داشت  معین سیاسی وزارت امور خارجه افغانستان و نماینده پاکستان بشمول چین بر گذار می شود فدراتیف روسیه نیز نشستی را بخاطر آوردن صلح در روز های نزدیک میزبانی خواهد کرد عده ای از ارگ نشینان بخصوص قصر سپیدار با در نظرداشت فشار های که از چندی بدینسو بر پاکستان وارد گردیده امیدوار اند که پاکستان با گذشته ننگین خود وداع خواهد کرد و افغانستان صاحب صلح دایمی می گردد خوشبینی ها و امیدواری ها هر کدام حساب جداگانه ای دارد اما من قلم گرفتم تلاش میکنم حقایق را در این نوشته با شما شریک سازم تا بدانید که پاکستان چه میخواست چه کرد و پشت دیوار این همه جنایات هولناک در افغانستان کی ها قرار دارند بعد از مطالعه این یاداشت قضاوت مربوط بشماست،

آغاز مطلب پاکستان در حالیکه تعدادی زیادی از تنظیم های جهادی را به کمک امریکا و کشور های عربی بخصوص سعودی تجهیز و تمویل کرده بود بعد از پیروزی مجاهدین اسلام آباد زیاد علاقمند بود تا رهبری افغانستان بدست آقای گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی قرار گیرد اما شهید احمد شاه مسعود هرگز حاضر نشد حاکمیت را که از حمایت پاکستان برخوردار باشد بپذیرد.  

آقای حکمتیار با وجود ائتلاف های را که بخاطر تصائب قدرت تشکیل داده بود و علی رغم جنگ های خونین بین حزب اسلامی و جمیعت اسلامی و یک عده احزاب دیگر جهادی نتوانست قدرت را از استاد ربانی و احمد شاه مسعود بگیرد چنانچه اسلام آباد مجبور شد به یکی از نتایج دوگانه ذیل تن در دهد یا حمایت از حکمتیار را به عنوان یک مسئولیت جدی پاکستان بپذیرد و یا قبول کند که پاکستان دیگر یک سیاست ماندگار برای افغانستان ندارد و نمی تواند یک حکومت قابل قبول پاکستان را در کابل قایم سازد و مناقشه درازمدت سرحدی با این کشور را به شکلی که تنها منافع پاکستان در آن متصور باشد برای همیشه حل کند.

اسلام آباد میدانست کسانی که در افغانستان بعد از به قدرت رسیدن مجاهدین در اریکه قدرت بودند تلاش دارند استقلال خود را از پاکستان حفظ نموده در این راه مبارزه میکنند روی این اصل پاکستان نمیتوانست از اهداف ملی گرانه حامیان استاد ربانی چشم پوشی کند.

در چنین وضعیتی

پاکستان مجبور بود واقعیت موجود را به رسمیت بشناسد ولی از سوی دیگر با اختیارات وسیع و دست بالای که به ISI داده بود و کوشش داشت از هر امکانی برای تغییر دادن موازنه قدرت به نفع جناب آقای حکمتیار استفاده کند ولی  نشد که نشد .

بعد از جنگ ها و ویرانی های زیادی دیگر پاکستان از حمایت حزب اسلامی تحت رهبری آقای حکمتیار مایوس شده بود روی این اصل

به فکر نیروی دیگری افتاده بود که جای حزب اسلامی را پر کند و این نیروی جانشین بجز همان شاگردان جوانی نبودند که بنام ملیشه های سنی مذهب اسلامی از هر دو طرف مرز در مدارس دینی پاکستان تربیت میشدند .

در اواسط سال های 1980 تعدادی از مدارس به اصطلاح دینی که با مصرف عربستان سعودی و موافقت امریکا تاسیس شده بودند به عنوان یک کمر بند سیاسی مذهبی و در امتداد سرحد افغانستان و پاکستان برای حمایت از روحیه مجاهدین ایجاد شد.

درچنین حالتی حامی بزرگ طالبان وزیر داخله وقت پاکستان نصیر الله بابر به هدایت امریکا با همکاری مالی سعودی دست به ابتکاری زد نصیر الله بابر گروه از شاگردان مدارس را موظف ساخت تا امنیت یکی از کاروان های تجارتی پاکستان را که از طریق افغانستان به آسیای میانه می رفت تامین کند این گروه بنام طالبان یاد شدند و تائید فوری رهبران ISI و مولانا فضل رحمان و سمیع الحق را بدست آوردند پاکستان فرد گم نام بنام ملا عمر را رهبر این گروه ساخت این گروه به حمایت امریکا و مصارف مالی سعودی تحت رهبری پاکستان بزودی توانستند قوای حکمتیار را در چهار آسیاب مضمحل نماید و برای سقوط حکومت استاد ربانی مبارزه شدیدی را آغاز کردند.

گروه طالبان در ظرف چند ماه که از عروج فوق العاده شان گذشته بود راه خود را بطرف دروازه های جنوب کابل گشودند و بعد از مارچ 1995 شهر کابل را اشغال نمودند و نیرو های احمد شاه مسعود در پنجشیر عقب نشینی کردند

اما روش و بر خورد دوگانه امریکا :

اسلام آباد که اشغال کابل را یک عمل انجام یافته تلقی کرده بود در ماه می 1997 طالبان را به عنوان حکومت قانون افغانستان رسماً به رسمیت شناخت و از کشور های دیگر جهان خواست این حکومت را به رسمیت بشناسند این دعوت پاکستان اگرچه در مجموع کار گر نیفتاد و جهانیان وقع چندانی به آن نگذاشتند ولی دولت های عربستان سعودی و امارت ابوظبی از پاکستان پیروی کردند.

پاکستان که می خواست موقف طالبان را به عنوان  یگانه قدرتی که قادر به آوردن ثبات در افغانستان بودند تمجید کرد .

پاکستان پول زیادی از عربستان سعودی  و امارت متحده دریافت کرد و امریکا را وادار ساخت حتی المقدور طالبان را به صفت یک گروه که از منافع امریکا در منطقه دفاع خواهد کرد در نظر بگیرد زلمی خلیل زاد یکی از مشاوران قبلی اداره جورج بوش که بعد ها سفیر ونماینده خاص جورج دبلیو بوش  در افغانستان شد از این فراتر رفت و اداره کلینتون را وادر ساخت با طالبان داخل مذاکره شود و معاملاتی را با ایشان انجام دهد .

رهبران پاکستانی به شدت اصرار داشتند که یک افغانستان با ثبات تحت زعامت طالبان می تواند شاهراه حیاتی رفت و برگشت به طرف جمهوری های اسلامی آسیای مرکزی را به روی جهان باز کند و شرایطی را فراهم کند که دوکنسرسیوم جهانی یونیکال در ایالات متحده امریکا و دلتا درعربستان سعودی به شمول شرکت ارجنتینی  برایداس بتوانند اعمار یک پایپ لاین انتقال گاز با ترکمنتستان را قرار داد کنند و صدور گاز را که به ارزش دو بیلیون دالر امریکایی بود از طریق افغانستان به پاکستان و جهان میسر سازند .

شکی نیست که ثروت باد آورده این معاملات هم برای پاکستان و هم برای طالبان عواید مهمی را به همراه داشت و برای دوام عملیات ایشان در افغانستان لازم شمرده می شد . متاسفانه واشنگتن با وجود انیکه ظاهراً هر نوع ارتباط و همراهی را با طالبان رد میکرد سکوت آشکارش را در مورد نقض حقوق بشر و نحوه تقرر طالبان به یک حکومت قرون وسطایی پنهان نکرد ولی از اینکه طالبان موسسات تولیدی و ادارات افغانستان را بشمول بت های بامیان ویران میکردند و این کشور را به یک بازار کشت تریاک و قاچاق مواد مخدره تبدیل میکردند تا زمانیکه طالبان تحت رهبری اسامه به قصر تجارتی امریکا حمله نکرده بودند آن کشور به هیچ اقدامی متوسل نشد جز از انتقادات بی سر و صدای در مورد طالبان کاری انجام نداد این حالت برای مدت تقریباً 5 سال ادامه داشت واشنگتن از این عده کثیری از جنگ جویان عرب و غیر عرب بخصوص بعد از گرفتن کابل و به شهادت رساندن دوکتور نجیب الله توسط طالبان از طریق پاکستان خمی به ابر نیاورد امریکا میدانست که ملیونر های بزرگ در سعودی بنام اسامه بن لادن چقدر دالر بخاطر خون ریزی به افغانستان می فرستند، مردم افغانستان باید بدانند که بدون کمک CIA امریکا و ISI پاکستان و استخبارات عربستان سعودی نه القاعده اینقدر رشد مینمود نه طالب و نه داعش امریکا خوب میداند حمایت بی دریغ پاکستان از طالبان و پول های فروان سعودی که طراحی ادارات استخبارات امریکا را همیشه با خود داشته اند عامل ادامه همه خون ریزی ها بوده و است .

نتیجه :

نسبت به ما مردم افغانستان امریکا بهتر میداند که داعش از زایش تا پاییش مولود کیست طالب را کی پیدا کرد و به صحنه آورد القاعده از کجا آب میخورد به باور من امریکا پاکستان عربستان سعودی در راس این همه جنایات قرار داشته و دارند ایران و یک تعداد از کشور های دیگر نیز در زمان و مکان معین از این فرصت ها و حمایت ها به نفع خود استفاده کردند اگر امریکا صادقانه بخواهد که جنگ در افغانستان ختم شود هیچ مشکلی وجود ندارد، پاکستان هم مزدور امریکا است و عربستان هم نوکر آن کشور هیچ ضرورتی با نشست های اینجا و آنجا بخاطر مذاکره و مفاهمه در مورد افغانستان نیست، فکر میکنم این نشست ها و آغاز این مذاکرات بخاطر ایجاد و فرصت دادن برای پاکستان است تا یکبار دیگر بتواند خود را از فشار های که بر وی در حال حاضر وارد گردیده نجات دهد .

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت