مهرالدین مشید

 

آیا منطقه آبستن حوادث جدید است     

آیا بازی تازه در راه است یا با گزینه های جدید بازیگران عوض می شوند

 

در این شکی نیست که شهروندان کشور هایی مانند افغانستان که همیشه قربانی سیاست های ناتمام و ناکارای رهبران حکومتی و سیاسی خود و سیاست های راهبردی کشور های کلان شده اند؛ بویژه زمانی که به تکرار مشاهده می کنند که رهبران شان پیش از آنکه از چنبرۀ شبکه های استخباراتی بیرون شوند، بیشتر دنبال منافع شخصی خود بوده و به بهای قربانی کردن سرنوشت ملت شان، در محور های تنگ قومی و زبانی به مانور می پردازند. هر پیامد جدید سیاسی،  اقتصادی و استراتیژیکی را به دیدۀ شک می بینند و متاسفانه با یک پیشداوری گاهی شتابزده بجای امیدواری، بیشتر بدبینانه در خوان داوری می نشینند. مردم افغانستان که از چهار دهه بدین سو از فراز و نشیب خونین ترین جنگ تحمیلی عبور می کنند، بیشتر از ملت  های دیگر در برابر پیشامد ها و تصمیم های راهبردی کشور های بزرگ حساس اند و هر از گاهی حس خوش بینی شان بر حس بدبینی آنان غلبه پیدا می کند و بدتر از آن نتایج برنامه های راهبردی را از عینک برنامه های تاکتیکی و زود هنگام می نگرند که اشتباۀ بزرگتر از رفتن به پاهای خود به پایۀ دار است. از این رو مردم ما در آینۀ حوادث آیندۀ کشور با توجه به راهبرد جدید امریکا هنوز مطمین نیستند که چه پیامدی را در قبال خواهد داشت. از این رو این پرسش در اذهان آنان بیشتر خطور می کند که آیا بازی تازه در راه است یا بازیگران عوض می شوند؟ ویا این که گزینه های تازه برای راه ادازی بازی جدید از راه می رسند.

پس از اعلام استراتیژی جدید امریکا که شامل کشور های جنوب آسیا و بویژه هند و پاکستان نیز می شود. یک تحرک جدید سیاسی منطقه را فراگرفته است. اعلام استراتیزی امربکا کشور های منطقه را که در گذشته در مبارزه با تروربزم در ظاهر متحد بودند، دچار دو دستگی کرده و بلاک بندیهای تازه یی را بوجود آورده است. در محور این استراتیژی پاکستان بیشتر خود را بازندهء بازی مبارزه با تروریزم می داند. از همین رو دیپلوماسی گستردهء منطقه یی و فرامنطقه یی را به راه افگنده است. در این میان اختلاف روسیه و امریکا در سوریه و شک و افزایش شک و تردید های روسیه در پیوند به داعش و ادعای مقام های روسیه مبنی بر انتقال رهبران داعش از سوریه و عراق به افغانستان، حاکی از آن است که روسیه هم خود را در برابر استراتیژی جنگی امریکا می بیند و آن طرف چین هم که همکار سنتی استراتیژیک پاکستان است که مبارزهء پاکستان در برابر تروریز را تایید می کند و روسیه هم استراتیژی جدبد امریکا را دور باطل خوانده است. این نگاهء روسیه و چین سبب نزدیکی رابطه این کشور ها با پاکستان و در نتیجه سبب تشکیل مثلث پاکستان، چین و روسیه شد. اسلام آباد توانست تا با دیپلوماسی فعال و با سفر های پیهم وزیر خارجه اش به روسیه، ایران و ترکیه کمربند مقاومت را به دور استراتیژی جدبد امریکا بکشد و توانست تا از حالت دفاعی و تماشاچی بودن کابل به نفع خود سود جوید؛ اما سفر وزیردفاع امریکا به منطقهو وارد شدن او به هند و اعلام همکاری مشترک هند و امریکا برای نابودی لانه های تروریستان و عقد موافقتنامهء خرید طیاره ها اف شانزده و اف هژده و کشتی های کلان جنگی میان هند و امریکا معادلهء سیاسی و نظامی منطقه را عوض کرد و ناقوس رقابت های تسلیحاتی به نفع امریکا به صدا درآورد تا به بهای کشتار هزاران انسان دیگر فابربکه های اسلحه سازی به چرخش درآیند و مافیای اسلحه و بارار تاجران خون و سرمایه رونق بیشتر یابند؛ اما هرچه بود سفر وزیردفاع امریکا به هند فشار سیاسی و نظامی زیادی را برای پاکستان در پی داشت و کاسهء فریب زمامداران پاکستان و ملا های شیطان آن را نزدیک به سرچپه شدن کرد و سفر میتس از هند به کابل و تعهدات محکم او برای نابودی لانه های تروریستی و نرفتن او به پاکستان در واقع ضربهء مرگبار دیپلوماسی به پاکستان بود که خواب های طلایی نظامیان اسلام آباد را به یاس بدل کرد و این برای کابل هم فرصت داد که رئیس جمهور غنی بگوید که سفر وزیردفاع امریکا سرنوشت کشور های منطقه را روشن کرد. هرچند هنوز زود است که سرنخ بازی ها را به گونهء درست پیدا کرد و اما سفر وزیردفاع پاکستان به کابل پس از سفر وزیردفاع امریکا و اعلام همکاری اسلام آباد برای کشاندن طالبان به میز گفت و گو با کابل، ولو هرچند فریب تکراری اسلام آباد باشد، بازهم نشانگر آن است که اسلام آباد در حال گذار به یک دیپلوماسی جدید است و دارد از جایش می جنبد. چنانکه رئیس جمهور غنی این سفررئیس عمومی ارتش پاکستان به افغانستان را فصل تازه‌یی از همکاری‌ها میان دوکشور دانسته و آن‌را مهم خوانده‌است.

موضوع اصلی گفت و گو های باجوه رئیس عمومی ارتش پاکستان مبارزه با تروریزم، مشکلات مرزی افغانستان و پاکستان، پروسهء صلح افغانستان و تقویت روابط دوجانبه امنیتی میان دو کشور از موضوع های مورد بحث میان هیأت پاکستانی و مقام های افغان بود. این سفر به دنبال فشار های شدید منطقه یی و جهانی بر پاکستان و بویژه پس از اعلام استراتیژی جدید انجام شده است که از نیویارک برضد پاکستان آغاز شد و در ضمن زمامداران و نظامیان پاکستان تحت فشار شدید مردم خود قرار گرفته و پشتیبانی دوامدار حکومت پاکستان از تروریستان نوعی سرافگنده گی را در میان شهروندان این کشور در سراسر جهان بوجود آورده است. بسیاری ها با توجه به سیاست های دروغین و وعده خلافی های زمامداران پاکستان، این سفر را تلاشی برای کاهش فشار بر حکومت پاکستان خوانده اند تا باز هم با کشاندن کابل به فریب جدید به حیات ننگین خود ادامه بدهد؛ اما کابل بدین باور است که این سفر ها زمانی اهمیت دارند که پاکستان برای مبارزه با تروریزم صادقانه عمل کند و مرکز شبکه های تروریستی و رهبران آنان را ببندد؛ اما برای کابل و واشنگتن ثابت شده که پاکستان تا کنون هرگز شریک خوبی در مبارزه با تروریزم نبوده و حال باید کابل از فرصت پیشامدهء جهانی استفادهء اعظمی کند و به پاکستانی ها تفهیم کند که سیاست های غلط شان نه تنها افغانستان؛ بلکه پاکستان را نیز تباه می کند تا رهبران پاکستانی را وادار به تغییر بنیادی در سیاست های راهبردی اش کند. در این میان نمی توان نگرانی های پاکستان در پیوند به نفوذ هند در افغانستان را نادیده گرفت و کابل بابد به ابن نگرانی های پاکستان توجه کند تا اسلام آباد با کابل برای رسیدن به توافق عادلانه به گونهء جدی وارد گفت و گو شود. در این شکی نیست که کابل متوجه این نکته شده است. چنانکه رئیس جمهور افغانستان گفت و گو با حکومت پاکستان و طالبان باز گذاشت. دلیل این پیشنهاد قبل از طالبان کشاندن اسلام آباد به روند گفت وگو با کابل است تا نخست مشکلات عمومی میان کابل و اسلام آباد حل شود و هر دو کشور روی حل تمامی دشواری های شان به شمول منازعهء تاریخی مرزی به توافق ایتراتیژیک برسند. آشکار است زمانی توافق راهبردی میان کابل و اسلام آباد ممکن است می گردد که زمامداران و مردم هر دو کشور دست به دست هم داده و با کنار گذاشتن رویا های بی تعبیر کلان، با توجه به واقعیت های موجود منطقه یی و جهانی در روشنایی سیاست های واقع بینانه وارد عمل شوند تا گلیم منحوس تروریزم در منطقه برچیده شود. درست این زمانی ممکن است که پاکستان با تن دادن به واقعبت های موجود از فریب دست بردارد و پس از رسبدن به توافق نهایی با کابل باب واقعی صلح افغانستان را بگشاید و طالبان را به میز گفت و گو ها با کابل وادار سازد. هرچند رسیدن به تفاهم با اسلام آباد امر ساده یی نیست که بتوان به این زودی و ساده گی میسر باشد؛ زیرا حل دشواری یی که عمرش بیشتر از سیصد سال می گذرد و پس از اشغال نیم قاره بوسبلهء بریتانیا آغاز و با تقسیم شدن نیم قاره و تولد کشور ببماری به نام پاکستان، این دشواری افزون تر و پیچیده تر شده است؛ زیرا موضوع تبادلهء زندانیان به مثابهء کوچک ترین دشواری هنوز میان دو کشور ناحل باقیمانده و چه رسد به این که روی حل کلان منازعهء مرزی و پایین آوردن پاکستان از رویا های کلان استراتیژیک اش در پیوند به افغانستان با توجه به نقش و نگرانی های هند مانند پاکستان، سخن گفت. چنانکه در سفر لوی درستیز پاکستان به کابل موضوع تبادل اسرای دو کشور مطرح بحث شد که سپردن هشت زندانی به شمول ملابرادر از سوی پاکستان به افغانستان در بدل در به بحث گرفته شد و به نتیجه رسیدن این مذاکرات را گامی مهم در راستای صلح خوانده شده است.

جالب تر این که پس از سفر میتس به کابل، مسکو اعلان کرد که به زودی میزبان گفت و گو ها برای فراهم کردن گفت و گو های طالبان با کابل است. این اعلام مسکو به دنبال خواست های پبهم آن صورت گرفت که خواهان گفت و گو با واشنگتن بر سر پایان جنگ در کابل است. هرچند واشنگتن در این مورد وعدهء صریح نداده است و اما اعلامیه های پیهم روسیه برای گفت و گو با امربکایی ها نشانگر آن است که مسکو برای از سرگیری بازی های تازه با واشنگتن برسر کابل چیز هایی در چانتهء دیپلوماسی خود دارد؛ اما از اعلامیهء اخیر مسکو برای میزبانی گفت و گو ها معلوم می شود که این نشست بی اثرپذیری از سفر وزیر خارجهء پاکستان به مسکو نیست و نمایانگر بازی مثلث پاکستان- چین ـ اسلام آباد است که ایران هم این کشتی را یدک می کند.

حال که در منطقه تحرک جدید سیاسی بوجود آمده و شوری برای تغییر وضعیت کنونی در دل همگان چنگ می زند. این فرصت خوبی است، برای بدرود گفتن به سیاه کاری های تروریست پروری و فرهنگ دهشت و وحشت که منطقه و حتا جهان را فراگرفته است. این در صورتی ممکن است که قبل از همه بازبگران جهانی رویکرد های رقابتی در منطقه را ترک کرده و بر سر یک میثاق عادلانه به تفاهم برسند. این در حالی است که با شکل گیری مثلث پاکستان، روسیه و چین و مثلث امریکا، هند و افغانستان دسته بندی های جدید در منطقه پس از اعلام استراتیژی امریکا در راستای اهداف راهبردی متفاوت، منطقه را نوعی خطر وحشتناک جنگ تهدید می کند و این در حالی است که نه تنها پاکستان، پس از سقوط حکومت نجیب به گونهء نسبی و بعد از سقوط حکومت مجاهدین به گونهء جدی به گروگان گرفته است، نسبت به امریکا خشمگین شده و در یک مثلث دیگر با روسیه و ترکیه وازد بازی تازه شده است؛ بلکه آخوند های ایرانی نیز در آنسوی خط با مداخله های ضد انسانی و ضد اسلامی شان در آتش افروزی در افغانستان کمتر از پاکستان نیست. چنانکه وزیر دفاع امریکا به صراحت گفت، ایران و روسیه از ناحیهء تروریزم رنج برده اند و نباید با پشتیبانی از تروریستان جنگ در افغانستان را دامن بزنند. این انکشافات نشان می دهد که در منطقه حوادث تازه یی در حال آبستن است و با تاسف که افغانستان بنا بر مداخله های بی شرمانهء پاکستان و ایران و در اواخر هم روسیه چون توپی در میدان بازی افتاده است. دیده شود که در این بازی بزرگ چه جایگاهی خواهد داشت و یا اگر تحولی در سطح منطقه نمودار شود، چه سرنوشتی را در قبال خواهد داشت. یاهو

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت