محمد ضیا ضیا

  

ایکاش حاکمان و رهبران افغانستان همت و شجاعت  آریانا سعید را می داشت!!

تصویر ویدیویی نشان میدهد که خانم آریانا سعید میخواهد همان لباسی را به آتش بکشد که اخیراً با پوشیدن آن در یکی از کنسرتهایش در پاریس موج عظیم انتقاد ها و اعتراضها را تا حد رکیکترین دشنامها از طریق صفحات مجازی در بر داشت. همچنان کسانی هم بودند و هستند که خانم سعید را پشتیبانی می کنند. هرگاه شما خوانندۀ گرامی در یو تیوپ این جمله را به زبان فارسی بنویسید: {( آریانا سعید لباسهایی که باعث مشکلات جدی در افغانستان شده بود آتش زد) خود آریانا سعید و سخنهایش را تا آخر آتش زدن لباسهایش، مشاهده کرده می توانید)}.

به هر حال!  در تصویر به نظر می رسد که خانم آریانا سعید، همان لباسی را که به خاطر پوشیدن آن هنگامه بر پا شده، می خواهد آن را به آتش بکشد. اما قبل از این کار سخنانی دارد که لُب و لعابش را با اختصار و بصورت نوشتاری تقدیم تان می کنیم:

آریانا سعید سلام می کند و به ادامه می افزاید: ( " اشاره به لباس" این همان لباس بد بخت است که تعداد زیادی از مردم افغانستان همه مشکلات " داخل کشور را فراموش کرده و فکر میکنند که همین لباس بزرگترین مشکل را برای افغانستان به وجود آورده و یگانه پرابلم افغانستان همین لباس است و بس. و اگر همین لباس نمی بود، هیچ مشکلی در وطن نمی داشتیم!!! راستش این وضعیت هم تاسف آور است و هم خنده دار!!! و ادامه میدهد که:

امریکاوز از خواب بیدار شدم، اتاقم را جمع و جور کردم. توجه ام به لباسهایی معطوف شد که در کنسرتها ازان استفاده می کردم. به اتاقکی که دران لباسهای کنسرتی ام جا به جا شده است، رفتم. دران میان نظرم به لباسی افتاد که طی یک یا دو هفتۀ اخیر به خاطر نازک بودن و یا گوشتی بودن آن هنگامه بر پا شده. آنرا بلند کردم همه ماجرا بار دیگر به کله ام خطور کرد و با خود گفتم: به لحاظ خدا این چه روز است؟ همه مشکلات و بدبختی های افغانستان فراموش شده، به جایش این لباس اینقدر بحث بر انگیز شده که در تاریخ شاید نظیر نداشته باشد و اکثر مردم فکر میکنند که همین لباس من است که باعث همه بدبختی ها در افغانستان شده و اگر همین لباسها پوشیده نمی شد، در افغانستان هیچ مشکل نمی داشتیم!!!

خانم سعید همزمان با ژست معنی دار به بیننده هایش می گوید: صبر کنید! میخواهم یک چیز را نشان بدهم( لباس را نشان میدهد) این لباس رنگ گوشتی دارد، نمیدانم چرا مردم ما- در برابر رنگ گوشتی حساسیت دارند؟ طوری که مردم فکر میکنند این لباس نازک و لُچ است، حقیقت ندارد. این لباس آستین دار است و در داخل خود یک استر لُک هم دارد و این لباس بدبخت در بیرون خود یک تکۀ دیگر هم دارد و حتی در کمر خود یک دامن بسیار دراز دارد. به گونه یی که این لباس در ویدیو ها و عکسها نشان داده شده است، آنطور نیست. به خاطر آنکه تصویر ها از روی ویدیو سکرین شاپ گرفته شده و از طریق صفحات مجازی درمعرض دید مردم طور دیگر گذاشته شده است. هرکدام از کاربران به زعم خود در مورد آن قضاوت کرده اند. بعضی اعتراض و تنفر نشان داده و گفته اند که تو( اریانا سعید) نام افغانها را بد کردی و برخی هم حمایت کرده اند. ...

بلی!  من کسی هستم که بصورت عادی از پوشیدن لباسهای بی حد آزاد اجتناب کرده ام. شما لباس بی اندازه آزاد را در تن من ندیده اید. شما حتماً متوجه شده اید که یخن پیراهن های من باز نبوده و همچنان لباسهای کوتاه را نپوشیده ام، حتی همین لباس موجود که همهمه برپا کرده در خارج از افغانستان یک لباس عادی می باشد. واما برای یک هنر مند که بالای ستیژ میرود لازم است لباس متفاوت بپوشد....

خانم آریانا سعید تاسف کنان می افزاید: ای کاش آنهایی که با دید منفی و افراطی به لباسهای من اعتراض کرده اند، همه شان با صدای بلند مشکلات بنیادی افغانستان را به فریاد بکشند. برخلاف به دنبال چیز های پیش پا افتاده تا سرحد دشنام بر یکدیگر توسل می جویند. من ممنون کسانی هستم که با شناخت ازشخصیت من،  مرا پشتیبانی کرده اند. اکثراً میدانند؛ من کسی هستم که با جدیت لباس افغانی را در کنسرتها پوشیده ام و چه بسا دختر خانمها با خریداری لباسهای افغانی که در لیبلهای آن عکس من وجود دارد آنرا از مغازه های لباس فروشی خریداری کرده اند و در محافل عروسی و هرجای دیگر به گونۀ فیشن مورد استفاده قرار داده اند. قابل یاد آوری میدانم که من نمی خواهم تمام کریدت را از آن خود بدانم، ولی سهم شایسته را در پوشیدن لباس افغانی انجام داده ام...

... فرض کنید، در کنسرت پاریس این لباس را نمی پوشیدم، آیا مشکلات و بدبختی های افغانستان با نپوشیدن آن توسط من خاتمه پیدا می کرد؟ آیا بزرگترین مشکل افغانستان همین لباس من است؟ آیا کسانی که مرا انتقاد کرده اند، به این فکر شده اند که با پوشیدن یا نپوشیدن لباس کنسرتی من دیگر پسر بچه هایی که هنوز خورد سال اند در مجالس کشور ما رقصانده نمی شوند؟ و در آخر شب هرکدام به خاطر بردن آنها به خانه های شان جنگ و رسوایی نمی کنند؟ و یا دیگر فرخنده ها در ملای عام جان نمی دهند و سوختانده و یا سنگسار نمی شوند و یا دخترک های زیر سن جبراً عروسی نمی شوند و طفلهای معصوم در سرکها دست به گدایی نمی زنند، انتحاری ها و کشتن ها و دزدی ها خلاص می شود و ...؟

بلی! من تصمیم گرفته ام که این لباس بدبخت را آتش بزنم و آنرا بسوزانم و این آرزو را دارم که دیگر مردم ما به این لباس بیشتر توجه نکنند، بر خلاف همگان متحدانه توجه شان را برای حل مشکلات اساسی افغانستان معطوف بسازند. اگر فکر می کنید که مشکل افغانستان در لباس من است، من آن را آتش می زنم. من هموطنانم را و حتی کسانی را که نفرت نشان داده اند، همه را دوست دارم و احترام می کنم. کسانی که نفرت کرده اند، گناهی ندارند. زیرا جاهل هستند. آنها دنیا را ندیده اند.

یک پرسش دارم:

اگر قرار باشد به خاطر پوشیدن لباس خاص کنسرت مرا بد خطاب کنید و در قفای من هرگونه گپ بزنید، دشنام بدهید ... پرسش من این است؛ آیا زنهایی که در داخل افغانستان به سر می برند و لباسهای مثل لباس مرا نمی پوشند، چادری دارند، با حجاب هستند و به میل شما لباس می پوشند، در بیرون از منزل کار نمی کنند زنده گی راحت دارند؟ من میدانم این چادری و حجاب بهانه یی بیش نیست و این را نیز میدانم که از پنجاه تا هفتاد فیصد زن و مرد افغانستان مردم خوب هستند و مرا حمایت کردند، ولی بیست فیصدی که با لباسهای من مخالفت کرده اند، ازانها خواهش میکنم که مادرها، خواهر ها و خانمهای شان را اذیت نکنند.

عده یی میگویند که زنها و خواهر های ما با دیدن این لباس اریانا سعید، تقلید میکنند و از آریانا سعید یاد می گیرند. نخیر! این لباس ستیژ است، لباس هنر مند است، طبیعتاً لباس هنرمند با لباس عام فرق می کند و هیچ آرزو ندارم که دختر ها و یا خانم های افغانستان این گونه لباس را بپوشند....

در حالیکه از آغاز صحبت ها و توضیحات خانم سعید تا آخر همان لباس هنگامه بر انگیز بالای ستند فلزی قرار داده شده بود که هر قسمت از اناتومی لباس بصورت واضح به نظر می رسید، بالآخره خانم سعید گوگرد را به دست می گیرد وهمراه با این جمله ها: اگر قرار باشد که مشکل افغانستان به خاطر این لباس و نپوشیدن این لباس حل شود، من آن را آتش می زنم.

خانم سعید بوتل پترول را بالای لباس می پاشد و با گوگرد آنرا آتش می زند. شعله های آتش بالا میرود تا آنکه بصورت کامل از بین می رود.

خانم آریانا سعید بسیار احترامانه خطاب به هموطنانش میکند و میگوید: هموطنان عزیز، همانطوریکه به خاطر لباس من در کنسرت از هر سو صداهای اعتراض بالا شد، خواهشمند که با اتحاد کامل همگی به خاطر مشکل افغانستان صدا بلند کنند. مشکل اساسی کشور ماجنگ،  فساد، بیکاری، چور، چپاول، آدم کشی، انتحاری، گوش و بینی بریدن زنها، بد بختی های قومی و زبانی و ده ها پرابلم های دیگر است که به خاطر ازمیان برداشتن آنها تلاش کنیم و مسلمان واقعی باشیم.

در اخیر آمد، آمد ماه مبارک رمضان را به همه هموطنان تبریکی گفت رفاه و سعادت مردم افغانستان را آرزو کرد.

دیدگاه هفته نامۀ "افق"درهر کلمه جمله

وقتی سر و صدای لباس خانم آریانا سعید در سراسر دنیا پیچید، سیل نظریات موافق و مخالف از منظر دیدگاه های فردی توسط اشخاص و همچنان از منظر جمعی افراد از نگاه دینی، فرهنگی، مدنی و هنری از طریق صفحات مجازی چون وبسایت، فیسبوک، تویتر وهمچنان از طریق رسانه های خطی، آوازی و تصویری بیان گردید. و اما آنچه از دیدگاه هفته نامۀ "افق" حایز اهمیت میباشد این است که خانم آریانا سعید به خاطر احترام گذاشتن به خواست مردم از نهایت شرم، حیا، شجاعت و متانتِ بسیارهوشیارانه و هنر مندانه چیزی را که به حق یا ناحق به خواست مردمش نبود آنرا (لباسش را) آتش زد. و اما:

خلق و پرچم: کودتای هفت ثور که به حمایت روسها به وسیلۀ خلقی ها و پرچمی ها به کرسی نشست، آنها با وعده های ( کور، کالی ، دودی) و با بکاربردن اصطلاحاتی که بی سوادان و حتی اکثریت با سوادان افغانستان به معنی آنها پی نمی بردند مثل؛ اندیشۀ نوین، پرولتاریا، فیودال، امپریالیسم، شئونیزم، رهبر کارگران جهان و ده ها اصطلاح نا آشنای دیگر توجۀ توده های وسیع مردم را به خود جلب کردند.

 به یاد دارم در زمان نورمحمد ترکی نابغۀ شرق!!،  ابراهیم دهقان والی پروان بود، مرا در مکتب بسیار دوردست غوربند ( یخدره) جزایی تبدیل کردند. مجموع شاگردان که در یک مسجد درس میخواندند از صنف اول تاسوم به بیست نفر نمی رسید. اما مردم ساده دل آنجا به خاطر خشنودی حکومت خلقی ها کلکین ها و دروازه مسجد را سرخ ساخته بودند و شعار های سرخ خلقی به در و دیوار مسجد نصب شده بود. اینکه در شهرها و پایتخت چه می گذشت همه به یاد دارند. اما درمقابل همچو ساده دلی مردم،  حکومت خلق و پرچم از همان آغاز به کشتن، زندانی ساختن و تبعید مخالفین و دیگر اندیشان دست زد تا آنکه زمانی فرارسید که انسان، حیوان، پرنده ، خزنده تا سنگ و چوب و کوه دشت افغانستان آماج توپ، تفنگ و طیاره های بم افگن تا لونا و اسکارد قرار گرفت... آیا مردم بد نصیب افغانستان این حق را نداشتند و یا ندارند که از سران حزب خلق و پرچم تا اعضای شعوری و غیر شعوری آنها این جمله ها و کلمه ها را که:  ( ما خلقی ها و پرچمی ها مردم را بی گناه کشتیم، زندانی ساختیم، تبعید کردیم، به عقاید دینی شان دست درازی کردیم.  دوکاندار، تکسی ران، ملازم، دهقان، کارگر ... را به جرم مسلمان بودن و یا عدم همکاری باحزب ما به قتل رساندیم ... چه می شد این عملکردهای شان را روی کاغذ می نوشتند و به گونۀ سمبولیک مثل آریانا سعید آنرا آتش می زدند. در حالیکه تا هنوز بسا خلقی و پرچمی که صدها تحصیلکردۀ غرب را به جرم تحصیل یافتۀ غرب به قتل رسانده اند ولی امریکاوز بدون آنکه شرم وحیا داشته باشند در دامن غرب افتاده و به یاد ودکای روسی شامپاین غربی را سر می کشند و یگان وقت بسیار مزورانه و شیادانه با همان دپلوماسی بی حیایی به این اکتفا می کنند که: ( ماهم یگان اشتباه داشتیم...).

مجاهدین: تعدادی از بسته گان (سیاسی- اسلامی) افغانستان در زمان داوود خان و پس ازان در زمان حاکمیت کودچیان ثوری که زنده گی شان با خطر مواجه بود به پاکستان و ایران متواری شدند. اکثر آنها اگر در افغانستان کدام سر پناه معمولی داشتند یا نداشتند، اما هنگام ورود به پاکستان در زمین گیاه نداشتند و در آسمان ستاره. حکومتهای ایران و پاکستان بنابر سیاستهای شیطانی شان زیر نام دین و مذهب آنها را میدان داد تا از نام اسلام و حاکمیت الحادی خلق و پرچم و همچنان اشغال افغانستان توسط لشکر سرخ هزاران تن از مسلمانانی را که زنده گی شان در خطر بود،  به نام جهاد فی سبیل الله به سوی خود جذب کنند. از شیعه تا سنی به ندای این مدافعان اسلام !! لبیک گفتند و هرکدام را به حیث رهبر قبول کردند و در راه جهاد تا مرحلۀ شهادتهای بی شمار ایستاده گی کردند. اما دیده شد که سران تنظیم های جهادی پس از سقوط حکومت داکتر نجیب الله هر کدام زیر نام حزب، قوم، زبان، مذهب ومنطقه به خاطر احراز قدرت به جان هم افتادند وافغانستان را به حالت بد وبد تر از دوران خلق و پرچم ساختند. از مصیبت جنگ تا قتل ، رهزنی، دزدی، چور، چپاول، غصب زمین و غصب سایر دارایی های عامه و بی شمار بدبختی ها را به وجود آوردند و اما عجیبتر از همه که اخیراً آقای گلبدین حکمتیار (با وجود قتل و راکت پرانی هایش در شهر کابل، نامش در لیست سیاه جنایتکاران جنگی درج شده بود و پس از شکست موقتِ طالبان ظاهراً با حکومتهای کرزی و احمد زی در مصاف بود و به قتل مردم بی گناه از جمله انتحار و انفجار که تازه ترین حملۀ انتحاری او به قتل رساندن مردم بی گناه ملکی شاه شهید و میدان هوایی کابل میباشد، با اشرف غنی معاملۀ صلح را انجام داد ولی با پُر رویی و گستاخی بی حد یک بار دیگر با ساز وبرگ مهیب نظامی و همان موی دراز هایی که بار ها به کشتار دست زده اند، هوا و فضای کابل را متشنج ساخت و با پر رویی تمام گفت: ( گذشته را فراموش می کنیم) و اما این چرئت اخلاقی را نداشت که حد اقل به خاطر ارواح شهیدانی که حتی پنج نفر هم بوده باشد، اتحاف دعا کند و به باز مانده گان آنها ابراز تسلیت کند. ببینید که فرق میان آریانا سعید یک خانم هنر مند تا این داعیه داران اسلام از کجا تا به کجاست؟

طالبان، کرزی و احمد زی: طالبان، کرزی و احمد زی را به خاطری در یک ردیف قرار دادیم که هرسه اینها خار هایی اند از یک خارستان که رنگ آنها فرق میکند. طالب همان هیولای سیاهی است که زمین سوخته، نسل کشی، فرهنگ سوزی و سیاهی را از خود به جا گذاشت. و اما کرزی آنها را برادر خطاب کرد و اشرف غنی تا آخر ازانها حمایت کرد. علاوتاً حکومت های تقلبی ( زی ها) توانست که اعلی ترین نمرات منفی را در فساد و ده ها جنایت دیگر برای افغانستان در سطح جهان کسب کند.

آیا این دو حاکم متقلب و حواریون شان که غرق در عشرت جهنمی اند، نمی توانستند به خاطر آنهمه جنایاتی که در دوران حاکمیت شان به وجود آمده، حد اقل مثل خانم آریانا سعید اخلاق می کردند و کارنامه های اعمال شان را به آتش می کشیدند؟

در فرجام به این نتیجه می رسیم که خانم آریانا سعید این هنر مند گرامی توانست با آتش زدن لباس یک عمل جسورانه و متهورانه را در برابر بد اخلاقان حکومتی، سیاسی، مذهبی و سایر کسانی که به هرنحوی بر ملت ما جفا کرده اند، به نمایش بگذارد. هفته نامۀ :افق) برای خانم آریانا سعید موفقیت تمنا می کند.

 

 


بالا
 
بازگشت