غلام محمد زارع

 

رشد افراط گرایی در افغانستان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 جنگ سرد و تصادم منافع کشور های بزرگ صنعتی غرب و شرق و رویارویی و زورازمایی انها در افغانستان ، سرازیر شدن میلیون ها دالر و هزار ها تن سلاح ومهمات جنگی به تنظیم های جهاد گر و حمایت بی چون وچرا از انها ، گسیل هزار ها جنگ جوی افراط گر از قاره های پنج گانه دنیا به افغانستان به منظور جهاد در راه « دین » ، ایجاد گروه های افراطی و سلفی به حمایت و پشتیبانی مادی و معنوی کشور های سرمایداری غرب ، استفاده ابزاری از دین برای رسیدن به قدرت و تامین منافع ازمندانه کشور ها و گروه ها و سازمان های سیاسی ــ مذهبی و مداخله و لشکر کشی روس ها بخاطر سطر سرحدات جنوبی شان همه وهمه زمینه های عروج افراط گرایی در افغانستان را که هسته های آن قبلآ گذاشته شده بود هموار و مساعد گردانید .

دموکراسی های غرب و در راس آن ایالات متحده امریکا از هیچ وسیله و امکانی مشروع و غیر مشروع برای قصور کشی از حریف خود ( اتحاد شوروی وقت ) امتناع نورزیده ، سیلاب از جنایت کاران حرفوی از کشور های مختلف را زیر عنوان دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا بکشور ما سرازیر کردند . جنایت کاران جهادگر در پهلوی نشر افکار افراطی به قتل ، کشتار ، سوزاندن ، ویران کردن ، بی عزتی ، بی ناموسی و وحشی گری که شاید تاریخ نمونه های انرا کمتر به خاطر دارد پرداخته و داشته های مادی و معنوی ما را به یغما برده ، وهابیت ، سلفی گری و . . . را که با افکار اسلام میانه رو و مروج در کشور ما درتناقض بود به جاگذاشتند.   

سقوط حکومت داکتر نجیب الله به اثر توطیه ای جنرالان کودتاچی داخل حاکمیت و غصب قدرت توسط شورای نظار و تنظیم جمعیت اسلامی برهان الدین ربانی و عدم اجرای پلان پنج فقره ای صلح ملل متحد ، جنگ های تنظیمی و ظهور طالبان دامنه افراطیت و سلفی گری را وسیعتر و رنج ها و الام مردم را عمیقتر گردانید . این تشه گان قدرت زیر نام دین ، کشتن ، ویران کردند ،اتش زدن و داشته های مادی و معنوی کشور را تاراج کردند، به ناموس و حیثیت انسان های بیچاره و بی دفاع تجاوز نمودند  .                                   

طالبان که ارزوی رسیدن به تاج وتحت کابل ویران شده را در سر می پرورانیدن بدستور مربیان عربی و پاکستانی خود نظریات و عقاید افراطی ، وهابیت وسلفی گری را بیشتر از پیش ترویج و با انواع خشونت خود را تا سرحدات شوروی سابق رسانیده و به چور وچپاول انچه که تا هنوز جهادگران راه خدا به تاراج ان توفیق نیافته بودند ، دست یازیده و بنا ها و اثار  تاریخی باقیمانده را ویران و هست و بود مردم را سر به نیست کردند .   

ترویج افراط گرایی در شوون زندگی ، تبلیغ عقاید خلاف روان جامعه ، سخت گیری های قرون وسطی مشخصه های گروپ های جهاد گر و طالبان در چند دهه ای اخیر بوده است . جهادگران افراطی بخاطر ایجاد ترس و وحشت در مردم به هیچ جنایت نبوده که دست نزده باشند . 

سوزاندن مکاتب ، تخریب موسسات درسی ، تهدید شاگردان و محصلان ، معلمان و استادان پوهنتون ها بدست جهادگران تمدن ستیز ، زمینه ساز ظهور گروپ های بزرگ از جوانان و نوجوانان بی سواد ویا کم سواد در محلات ، قرا و قصبات گردید که امکانات سربازگیری گروپ های جهادی ــ طالبی را از میان  انها بیشتر مهیا گردانید . تعداد دیگر از این نو جوانان گمراه شده راهی مدارس دینی ایجاد شده در انطرف سرحد به پول و امکانات شیخ های عرب  و کمک های کشور های عربی  بخصوص دولت عربستان صعودی گردیدند . طلبه های مدارس مذکور در پهلوی درس های افراط گری و خشونت استعمال سلاح ، بمب گزاری و انتحاری را فرا گرفته و با برگشت مجدد به محلات بود و باش قبلی اموخته های نا میمون خود را با خشونت و سخت گیری دور ازارزش های انسانی بر مردم بی دفاع و توده های میلیونی پیاده و تطبیق کردند . ملا نما های فارغ شده از این مدارس یا با برداشتن سلاح در صفوف طالب ویا داعش افراط گری و خشونت را به زور سلاح بر مردم تحمیل ویا اینکه در چوکات گروپ های جهادی داخل حاکمیت در مساجد ، مدارس داخل کشور وشورای علما و روحانیون به تبلیغ وترویج افراط گری ، وحشت و دهشت پرداخته ، ساحه زندگی را برای مردم تنگ وتنگتر نمودند . ایجاد محافل و مدارس تدریس و ترویج عقاید اسلام افراطی در داخل کشور بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ موج دیگری از بنیاد گرایی  را زیر چتر دولت ویا هم به پشتیبانی و موافقت اشکار وپنهان کشور های غربی راه اندازی کرده و ساحه زندگی را بر مردم ضیقتر گردانیدن . ظهور مدرسه « دختران سیاه پوش » در ولایت کندز که کارو تحصیل زنان و دختران را  در بیرون از خانه ، تجلیل محافل عروسی ، محافل خوشی و موسیقی و نوروز و دیگر روز های ملی را حرام میدانند ، پرابلم بزرگ است که دامنگیر جامعه افغانی گردیده و مقامات رسمی دولتی یا به آن چراغ سبز نشان داده ویا هم با بی تفاوتی از آن چشم پوشی میکنند . شامیلین این مدرسه ها همین اکنون برای زنان و دختران شاغل و مکتب رو در کوچه و  بازار پرابلم ایجاد کرده و باعث ازار و اذیت آنان میگردند . 

گزارش تازه روزنامه ۸ صبح حکایت از ترویج افراطیت در زیر ریش زمامداران کابل دارد . این روزنامه می نویسد « حزب التحریر از پنج سال به این سو ، خلاف قانون رسانه های افغانستان ، بیشتر از سه مجله را به چاپ رسانیده و در ان بر ضد ارزش های دموکراسی نشرات داشته است و حکومت در هیچ مورد جلو فعالیت های این حزب غیر قانونی ، ضد مردم سالاری و مخرب نظام را نگرفته است . » حزب التحریر انطوریکه از نامش پیداست یک سازمان افراط گرا بوده و منشه فلسطینی ــ عربی دارد . این حزب در پی احیا و ایجاد خلافت اسلامی بوده و در نشرات خود افغانستان را « ولایه افغانستان » یاد کرده و آنرا جز از ساحه خلافت میداند . به گزارش روزنامه هشت صبح این حزب اصلا در وزارت عدلیه افغانستان ثبت و راجستر نبوده و وزارت اطلاعات و فرهنگ از نشرات آن گویا بی خبر است . حزب التحریر با استفاده از امکانات ویا چشم پوشی مراجع مسوول در کابل دفتر مطبوعاتی افتتاح کرده و نشرات خود را چه مطبوع ویا غیر مطبوع به گوش مردم میرساند . ولی مقامات در وزارت اطلاعات و فرهنگ که ریشه شان از افراطیت آب می خورد ، طوری وانمود میکنند که از این نشرات بی خبر اند . « ملک بی صاحب » .     

تبلیغ افراط گری در مساجد و مکاتب ، ترویج و تدریس افراطیت وخشونت مذهبی زیر نام سقافت اسلامی در پوهنتون های کشور چهره خشن از اسلام را به تصویر کشیده نسل جوان و اینده ساز کشور را از راه ترقی و پیشرفت باز داشته و کشور را بسوی عقب گرایی و تاریک اندیشی مذهبی سوق میدارد .    

پیوستن گلبدین حکمتیار بدایره زمامداران کابل ، برای مردم افغانستان و بخصوص باشنده های کابل پدیده نا میمون و درداور است . زیرا بدستور همین مرد شرارت پیشه هزار ها راکت و مرمی توپ بالای خانه و کاشانه کابلیان فیر و هزاران ارزو و امید زیرخاک و اوار دفن گردید . تقویه و اهلی سازی حزب اسلامی شباهت زیاد به رویدادهای بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱  میرساند که گروپ های به تحلیل رفته و قسمآ خلع سلاح شده ای شورای نظار و جمعیت اسلامی بار دیگر با سرازیر شدن ملیون ها دالر و هزار ها میل سلاح و مهمات امریکایی جان تازه گرفته و سرانجام  به بزرگترین پرابلم برای مردم افغانستان مبدل گردیدند . عین پروژه را امریکا بالای حزب اسلامی گلبدین حکمتیار که نه آن قوت و نه آن تاثیر گذاری سابق را دارد ، تطبیق کردنی است . 

وحید مژده تحلیل گر سیاسی مژده داد که صحبت با گلبدین حکمتیار را امریکا آغاز و بعدآ اشرف غنی را تشویق کرده تا شامل مذاکرات با این حزب شود . پروژه پیوستن گلبدین حکمتیار رنگ و بوی امریکایی داشته و نمایشات بعدی هم به پول و اشاره امریکا و پشتیبانی غرب در غازی ستدیوم  ( کشتارگاهی طالبان ) راه اندازی شده بود .در این نمایشات  گلبدین حکمتیار با بی حیایی و چشم پاره گی ، نادر خان را « غدار » و حبیب الله کلکانی را « خادم دین رسوا الله » خواند . ( ویدیو  در یوتوپ وجود دارد ).مردم ما متل مشهور دارند که میگوید « چغل به غربال گفت خاک در غار های کلانت » . شاید  او می خواسته که با یاد اوری از به اصطلاح « خادم دین رسول الله »  حمایت « دزدان سرگردنه » را  بدست اورده و پلان های بعدی خود را مشترکآ عملی بدارد .  

مردم و نسل جوان فراموش نکنند که افراط گرایان مذهبی چه مجاهد باشد و چه طالب ویا هم داعش همه بنیادگرا ، افراط گر ، عقب گرا و دشمن تمدن ، پیشرفت و ترقی جامعه اند . 

 

 


بالا
 
بازگشت