محمد الله وطندوست

 

یادداشت هفته

در هفته گذشته نسبت عدم دسترسی به انترنت نتوانستم در خدمت هموطنان عزیز در فضای مجازی باشم. اینک بعد از برگشت از سفری کوتاه یادداشت هفته را تقدیم می نمایم:

یک:  عده یی از سربازان از کمبود موادغذایی و نرسیدن مرمی و مهمات در جبهات شگایت داشتند. البته چنین وضع در کشوری که سرباز خیالی دارد و معاش این سربازان به جیب قوماندانان سرازیر می گرددو به قصر ها و بنگله ها تبدیل می شود، چندان تعجب آور نیست. اما نکته قابل تامل اینست که این شکایت از جانب مسوولین کابل نشین مورد توجه جدی قرار گرفته در نتیجه قوماندان تولی و مسوول لوژیستیکی تولی متذکره برطرف گردیده است؟!     فکر می شود در مبارزه با فساد بالاخره گامی برداشته شد . سردمداران می خواهند فساد را از تولی و کندک براندازند تا بمرور زمان مقامات بالاترنیز از آنان عبرت گیرند و داوطلبانه از فساد دست بکشند؟!

 

دو:  رییس جمهور بمناسبت عید فطرطبق معمول طالبان را به صلح دعوت نمود و اخطار داد که فرصت پیوستن به پروسه صلح خیلی محدود است. آنان نیزاین دعوت را بی جواب نگذاشتند و اعلام داشتند که به چنین صلحی نخواهند پیوست و عملا در قندوز این ولایت مهم استرتیژیک  بر طبل جنگ به شدت کوبیدند وراه های مواصلاتی ولسوالی ها را قطع و حتی در شاهراه قندوزـ کابل پسته های بازرسی ایجاد کردند. گفته می شود در جنگ قندوز هراس افگنان خارجی نیز مستقیما نقش دارند.

در چنین وضعی در حالیکه سخنگوی وزارت دفاع از جنگ در بیست ویک ولایت صحبت می کند و جامعه جهانی از شدت عملیات مخالفین نگران است،سرپرست وزارت دفاع سال جاری را سال ختم جنگ می داند وامید وار است تا  ختم سال به جنگ نقطه پایان گذاشته شود. اگر سرپرست جوان وزارت دفاع با معجزه یی بتواند جنگ را خاتمه بخشد ، سزاوار آنست تا قهرمان ملی اعلام گردد  و با عالی ترین مدال ها و نشان های دولتی مفتخر گردد؟!

سه:     حزب اسلامی حکمتیار که هنوز در وزارت عدلیه رسما ثبت هم نشده و  به فعالیت قانونی آغاز نکرده است،اعلان نموده که با مشوره حکومت و احزاب سیاسی می خواهد ابتکار صلح کشور را بدست گیرد و پیشنهاد های خود را در این عرصه در نشستی بنام مجمع تفاهم ملی به اطلاع مردم برساند. سخنگوی این حزب مدعیست که حد اقل با صد نفر از قوماندانان موثر طالبان در ارتباط قرار دارند که هر لحظه حاضر اند با یک اشاره بیرق سفید خود را به زمین بگذارد . لابد بعد از این نشست تاریخی آنان به پروسه صلح می پیوندند.

در حالیکه حزب اسلامی مجمع تفاهم ملی را می خواهد ایجاد نماید، همزمان مخالفت خود ر ا با سه حزبی که اخیرا ائتلاف نجات افغانستان را تشکیل داده اند ، اعلان نموده حرکت آنان را مشکوک دانسته است . سوال اینست در حالیکه سه تنظیم پرقدرت و موثر در حوادث جاری کشور ،در مجمع تفاهم ملی ابتکاری حکمتیار اشتراک نداشته باشد ، چگونه این مجمع  تفاهم ملی نام گذاری خواهد شد؟

آیا وقعا حزب اسلامی آقای حکمتیار از چنین نفوذی برخوردار است که طالبان ر ا در پروسه صلح بکشاند؟  

آینده نه چندان دور به این سوال ها جواب خواهد داد.

چهار :     پاکستان این غده سرطانی منطقه از روز تاسیس تا امروز در خط استوار دشمنی با مردم افغانستان قرار دارد. ایجاد احزاب هفتگانه جهادی در آن کشور، صدور نیرو های سیاه و قرون وسطایی طالبان، نا بودی قوای مسلح نیرومند به ارث رسیده از حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان، قطع راه های ترانزیتی ، حملات توپ خانه یی در سرحدات کشور ، پناه دادن هراس افگنان در کویته وپشاور و ده ها مورد دیگر نشانه واضیح و بی وقفه دشمنی آن کشور تلقی می گردد. اما سیاست گران و کرسی نشینان ما گاهی با قهر  و گاهی هم با آشتی  دوستی آن کشور را گدائی می کنند.

حاکمیت امریکایی ـ جهادی در زمان حامد کرزی با سفر های پنجاه گانه اش این سیاست را اساس گذاشت و جناب اشرف غنی با سفر ذلتبار در پاکستان و ژست های غیر دپلوماتیک مبنی بر ملاقات با فلان ملای پاکستانی  و فلان جنرال آن کشور این پروسه را نهادینه ساخت.

 این سیاست بنابر نبود استراتژی درست و سنجیده شده تا امروز ادامه داشته رییس جمهور متفکر ما در یک نشست بین المللی از صحبت و ملاقات با رهبران پاکستان سر باز می زند و در نشست دیگری بصورت غیر مترقبه از دوستی دو کشور حرف می زند و خواهان ملاقات نمایده گان دوکشور می گردد.

اخیرآ نیز با پامیانی کشور چین قرار است هیئت های عالی رتبه هر دو کشور در کابل و اسلام آباد مذاکرات دوستانه را آغاز نمایند و حتی به تبادله اطلاعات استخباراتی میان هر دو کشور موافقه نموده اند.

چنین سیاستی معلوم نیست کشور را به کجا می کشاند.اما مسلم است که گرگان باران دیده پاکستانی با حمایت متحدین جهانی خویش از هر امکان و وسیله یی برای تضعیف افغانستان استفاده می برند و کشور ما را منحیث حیات خلوت خود می خواهند در برابر حریفان منطقوی خویش مورد استفاده قرار دهند.

پنج:  رییس جمهور ایران در صحبتی در تهران از ایجاد بندهای کمال خان ،کجکی و سلما در افغانستان ابراز نارضایتی نموده  احداث این بند ها را به ضرر ولایات خراسان، سیستان و بلوچستان ایران دانست. وی متذکر شد که در برابر احداث این بند ها ایران بی تفاوت نخواهد بود.

 اکنون سوال اینجاست که ایران چگونه این جرئت را در یافته است که در امور داخلی کشور ما چنین بی شرمانه ابراز نظر نماید. مسلما ایجاد احزاب هشت گانه در ایران،پناه گزینی حکمتیار و عده دیگری از رهبران تنظیم های جهادی در زمان حاکمیت طالبان در آن کشور، تادیه بکس های پر از دالر به جناب حامد کرزی و ده ها عامل دیگر چنین جرئتی را به رژیم آخوندی ایران بخشیده است . ورنه آبی که از کوه های افغانستان سرچشمه می گیرد و حق آبه ایران مطابق توافق نامه های عقد شده بین دو کشور تثبیت وتسجیل شده است، هیچگونه حقی را به ایران نمی دهد تا در مورد احداث بند ها در قلمرو افغانستان ابراز نظر نماید. مسلما مقدار آبی که دولت افغانستان در زمان صدارت مرحوم موسی شفیق با ایران طی قرار دادی تعین نموده تا تجدید نظر بر قرار داد متذکره پا برجا خواهد بود و دولت ایران بالاتر از توافقنامه متذکره هر نظری که در مورد استفاده از دریا های افغانستان ابراز می دارد ، مداخله صریح در امر داخلی کشور ماست و باید با جواب دندان شکن مواجه گردد.

شش:  شهر داری کابل بنا به هدایت حکومت بر داشتن موانع را در شهر کابل آغاز نموده است. اما در روز سوم این اقدام مردم پسند  با مانع جدی مواجه شده جمعه خان همدرد این قاتل جوانان جوزجان مانع برداشتن دیوار های کانکریتی نزدیک منزل خود گردیده است. علاوتا عده یی از وکلای پارلمان نیز برداشتن موانع سمنتی را از جاده های نزدیک منازل شان به ضرر خود دانسته مانع این اقدام عام المنفعه گردیده اند.

این مسئله نشان می دهد که ارگان های دولتی در برابر زورگویان و زورمندان چقدر ضعیف و زبون اند.

در چنین حالت عکس العمل های مدنی شهروندان کابل می تواند طلسم زور را بشکناند وبس.

هفت:   باری جهانی وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ و دوست دوران تحصیل من در پوهنتون کابل ، با افشا گری بی سابقه از فساد تهوع آور و کثیفی پرده برداشته است.

او در صفحه فیس بوک خود نوشته است که در مهمانی خصوصی در منزل حاجی ظاهر قدیر معاون مجلس نماینده گان از همه نامزد وزیران خواسته شد تا برای کسب رای اعتماد از پارلمان بایست به یک تعداد وکلا از پنج تا ده هزار دالر پول پرداخته شود . نامزد وزیرانی که پول ندارند ، جناب ظاهر قدیر بمنظور کمک و مساعدت به آنان حاضر است دالر مورد نظر را به اختیار شان قرار دهد.

آیا کثافتی بالاتر از این می توان تصور کرد که وزیر برای کسب رای اعتماد باید رشوت بپردازد؟

وزیری که با رشوت رای اعتماداخذ می کند ، مسلما پول خود را از بودجه وزارت، از ایجاد سرباز خیالی، معلم خیالی ، و مکتب خیالی و ده ها طریق غیر شرافتمندانه دیگر بدست می آورد و از این تجارت ننگین مفادی هم بر علاوه سرمایه کسب می کند.

در مورد فساد و رشوت در پارلمان افواهاتی وجود داشت و بعضا وکلا یکی علیه دیگری در این موارد شهادت می دادند، اما زمانیکه وزیری چنین موضوع را افشا می کند ،دیگر شک و شبهه یی باقی نمی ماندکه فاسد ترین حکومت و پارلمان نصیب مردم افغانستان شده است.

ننگ ونفرین بر چنین دستگاه آغشته بر فساد باد!

هشت:  موضوع اخیر  و ظاهرآ کم اهمیت دیگر اینکه مردم ولسوالی برمل ولایت پکتیکا می گویند در آن ولسوالی حتی یک مکتب دولتی هم وجود ندارد . آیا این وضع جفای بزرگ و غیر قابل بخشایش به اطفال آن ولسوالی به پسران ودخترانیکه فردای کشور به آنان سپرده می شود، نیست؟

این تیکه د اران قبیله  و سردمداران ارگ نشین تمامیت خواه به چه منظوری به انحصار قدرت چسپیده اند ، در حالیکه به مردمی که مدعی نمایده گی آنان را دارند قادر نیستند مکتبی ایجاد نمایند؟

آیا کوچکترین احساس مسوولیت در برابر نسل فردای کشور در وجود این عالیجنابان سراغ می گردد؟

مسلما توقع خدمت از مزدوران ودست نشانده گان بیگانه ولو نابغه و متفکر جهان باشند، نا بجا و نادرست است.

 

 


بالا
 
بازگشت