احمد سعیدی

 

تنها آقایان داکتر غنی و داکتر عبدالله بخوانند

زمامداران حکومت وحدت ملی آیا شما میدانید که در حال حاضر کشور عزیز ما افغانستان به مصیبت های گوناگون و خطرناك مواجه است. که تشخیص، تحلیل و ارزیابی هر یکی از این فکتورها مطابق به واقعیت های موجود در کشور نه تنها وظیفه شما دو نفر است بلکه رسالت هر فرد مؤمن، متعهد خدا پرست و وطن دوست در این سرزمین است. عالی جنابان وقتی ما از نا بسامانی ها و عوامل بحران آفرین در کشور بحث و یا صحبت می کنیم هدف تعقیب مسیر خشک انتقاد بي كفايتي و یا عیب جوئی محض در نظام بي نظم موجود شما نیست بلکه هدف درک درست و واقعی از امراض یک پیکر علیل و مریض و در حالت مردن است تا بتوانیم به معالجه و تداوی آن بپردازیم و الا این آفت دامنگیر عام و خاص گردیده حاملین این کشتی مخروبه قبل از رسیدن به ساحل آسایش آزادی و پیروزی در طوفان غرق خواهد شد. روی همین اصل  فرض خود میدانم تا مشکلات و مصائب جاری در کشور را همه جانبه بررسی و در حد توان راه بیرون رفت از این بحران را جستجو نموده بشما اظهار نمایم اینکه جامعه عمل در آن پوشیده می شود یا نمی شود کار شماست. آری بحران در تمام ابعاد حیات سیاسی اقتصادی امنیتی و اجتماعی، فرهنگی جامعه و کشور ما سایه گسترده است که با اشارۀ مختصر روی عوامل بحران به راه های نجات نیز اشاره صورت می گیرد.

الف: بحران امنیتی

نابسامانی ها در کشور چه در داخل اداره بي كفايت و چه بیرون در عرصه های اقتصاد و بازسازی همه از آن متأثر است. این بحران عوامل گوناگون دارد که گوشۀ از آن را یادآور می شوم:

 
عوامل رشد نا امنی

1.     سیاست های مشکوک و مرموز قوای خارجی درجهت مبارزه با داعش القاعده وطالبان؛ عدم اخلاص و وطن دوستي مسئولين امور داخلي.

2.     عدم فشار لازم روشن وکافی از طرف کشور های جهان بخصوص ایالات متحدۀ آمریکا وانگلیس علیه کشور پاکستان که مادر ومهماندار تروریسم است. و 3.چشم پوشي آشکار شما مسئولین از عملكرد اختلاس گران غاصبین زمین و رشوت خوران حرفوي که در زیر چتر حکومت شما لم داده اند  

3.     حمايت وسیع لوژستيكي و مالي مخالفين دولت به شیوه های مختلف هم از طریق ارگان های معلوم الحال در داخل نظام و هم همکاری جهت تقویه نیرو های مخالفین از طرف کشور های قدرتمند

4.     عدم کفایت و تدبیر لازم در ارگان های امنیتی کشور که از هیچ تجربۀ درس نگرفته و پروسۀ بازسازی نیروهای امنیتی نهایت کند و بطی است. و بیشترین قربانی را به دشمن می دهند.

5.     تصادم أهداف و استراتیژی کشورهای به اصطلاح حافظ صلح در افغانستان که باعث تسلیمی برخی ولسوالی ها به مخالفین دولت گردید و نبود پالیسی واحد در عملیات قوای ناتو؛

6.     موجویت اشخاص و افراد زور گو و غیر مسئول که بعضی ها از طرف خارجی ها حمایت می شوند و بعضی ها از طرف مسئولین در تصادم با استقامت کاری نیروهای امنیتی دولت واقع می شود پدیده ایست که برای افغانستان خیلی زیان آور  

7.     اجراي عمليات محاربوي و بمباردمان هاي بدون دقت و عدم رعایت و احترام عرف و ارزش هاي ديني و فرهنگي از سوي نيروهاي بين‌المللي؛ و چاپلوسي زمامداران مابه خارجي ها

 

راه حل بحران امنیتی

به منظور جلوگيري ازگسترش ناامني و تامين ثبات و استقرار و ايجاد يك بستر مساعد براي تنفيذ قانون، تامين حاكميت دولت، بازسازي، تحكيم وحدت ملي و ايجاد يك فضاي امن ایجاب می نماید تمام افراد ملت أعم از نظامی و غیرنظامی مساعی مشترک مبذول نمایند. واقعيت آن است كه پيروزي در مبارزات مسلحانه و تامين رفاه و امنيت همگاني، مستلزم توجيه و تمرکز تمام نيروهاي مادي ومعنوي يك كشور اعم از اجتماعي، سياسي، اداری و غیره در استقامت و راستایی مشخص است که طور همآهنگ حرکت کنند.

کشوری كه اضافه تر سه دهه جنگ و ويراني را سپري نموده، همه ساختارهاي اساسي و بنيادي آن منهدم گرديده، با معضلات گوناگون مواجه است که قابليت و ظرفيت قواي امنيتي آن نيز محدود بوده و در اين مقطع زماني علاوه از همکاری قاطبه ملت به كمك جامعه جهاني نیز نیاز شدید دارد لذا تدمین امنیت در کشوری چون افغانستان کار ساده وآسان نیست.کشوری که عوامل نا امنی در آن از حیطۀ شمارش نیز بیرون است. یکی از راهها متقاعد ساختن كشورهاي كمك كننده درخصوص تسريع پروسه ساختار اردوي ملي، پوليس ملي، امنيت ملي، تجهيز، تسليح و مدرنيزه كردن آن به شمول قواي هوايي، زرهدار و توپچي داشتن پلان تشريك مساعي غرض تفكيك وظايف وايجاد هماهنگي ميان نيروهاي امنيتي افغاني و جامعه جهاني
ايجاد و تجهيز عاجل قرارگاه واحد سوق و اداره مشترك در مركز و ولايات كشور كه ابتكار عمل به دوش جانب افغاني باشد.

ب: بحران مدیریت

دور و تسلسل در مقرری کادر های تجربه شده رشوت خور و بی کفایت که نه قدرت أجرای دارد ونه توان پیشبینی حوادث را شیوع سرسام آور فساد اداری، اختلاس، رشوت و عدم بر خورد قاطع با مجرمین اداری، اصلاحات و رفورم جعلی در بخش های ملکی ونظامی و توظیف و تقرر افراد بی کفایت بی تجربه بر زمبنه مصلحت و بنام مشاركت دروغين. بیکاری و فقر و عدم فعال نمودن زیر بناهای اقتصادی کشور از قبیل فابریکات و صنایع تولیدی توانمندی دولت را در بخش اداره نیز ضعیف نموده است. جابجایی مهره های پرقدرت دولت از طرف کشورهای مداخله گر در امور افغانستان که هم اداره را مختل کرده و هم سیاست را مغشوش ساخته  است.

و اما راه حـــــــل

1.     بازنگري درسيستم اصلاحات اداري  ونصب مجدد افراد مستحق وبا تجربه که به بهانه های رفورم کنار زده شده اند.

2.     اجتناب از مصلحت هاو معامله گر هايكه به معامله گري شهرت دارند مغاير با اصل شايستگي ومنافع علياي كشور.

3.     تامين زمينه مشاركت مردم درتصاميم وتعيين كادرها و انتخابي شدن والي ها از طرف مردم. و تغير سيسم در نظام موجود.

4.     مبارزه شديد با انواع فساد اداري (رشوت، اختلاص وسوء استفاده) زرع وقاچاق مواد مخدر.

5.     تعيين مسئوولين واحدهاي اداري بادقت تمام واطيمنان كامل ازاهليت، كفايت، صداقت ووفاداري شان به نظام.

ج: بحران عدالت اجتماعی: نبود عدالت اجتماعی در کشور یکی از بحرانهای دیگریست که إعتماد مردم را نسبت به دولت منتخب شان ضعیف ساخته واز حمایت مردم کاسته است. دولت متکی با حمایت مردم میتواند با قوت عمل نماید اما متأسفانه حکومت وحدت ملی با گذشت هر روز ضعیف تر شده میرود.. و نفرت مردم هر روز نسبت به روز دیگر زياد شده ميرود که موارد ذیل از عوامل آن بحساب میرود.

1.     عدم مشارکت حقيقي در اداره و نظام سیاسی کشور طوریکه از اکثر ولایات در حکومت کنونی هیچ نمایندۀ وجود ندارد ومردم خودرا ازنظام بیگانه فکر میکنند. اما از يك ولايت چندين وزيري بي كفايت و فرمايش شده.

2.     عدم موجوديت پلان دقيق بازسازي وانكشاف متوازن ولایات دركشور طوریکه دریک ولایت صد ها باب مکتب وشفاخانه إعمار میگردد ودرولایت دیگر در طول سال سه مکتب هم إعمار نمی شود

3.     عدم توازن وتناسب در تشکیلات اداری کشور طوریکه اکثر ولایات نسبت نبود تشکیلات به بحران امنیت واداره گرفتار اند.اگر در نقشه افغانستان ملاحظه شود می بینیم که نقشه هفتدولایت مساوی با 27 ولایت دیگرراست واینولایات بزرگ مانند فراه وهلمند وقندهار نسبت کمبود تشکیلات اداری وامنیتی به محل امن برای مخالفین تبدیل شده اند.

4.     نا متوازن بودن معاشات کارمندان دولت.صرف کسانی از معاش عالی بر خوردار اند که از اقارب شما یا وزراء بوده بنام مشاور ومتخصص استخدام شده اند وتفاوت بین معاش معلم ومشاور بیکار از زمین تا آسمان است واین امر باعث شده تا مردم به وعده های عدالت اجتماعی دولت باور نکنند. و دولت موجود را دشمن ملت بدانند.

راه حل: دولت بخاطر جلب أعتماد ملی باید به تعمیم عدالت بکوشد طوریکه در نظام همه مردم نمایندگان خودرا ببیند وبدون واسطه به مراجع دولتی راه یافته بتوانند.امروز اگر مردم ارزگان غور بادغیس وفاریاب به مشکل مواجه شوند توفیق راه یابی به دربار وزراء را ندارند چون از ایشان در دولت کسی وجود ندارد که رهنمائی شان کند. وبه همین تر تیب توزیع بودجۀ انکشافی وباز سازی طور متوازن عملی شود .تفاوت های فاحش در بخش باز سازی که شاهد ونماد از بی عدالتیست مردم را مأیوس ومتدثر ساخته. ودر تشکیلات اداری کل کشور تجدید نظر صورت گیرد من طرفدار محدودیت تشکیلات اداری نیستم بلکه طرفدار توسعه متناسب آن می باشم. كه در آن منافع ملي باشد نه منافه معامله گران حرفوي كه گاهي وزير ميسازند و گاهي دبير.

د - بحران اقتصادی

منابع اقتصاد ودر آمد در کشور قطعا روشن نیست.متخصصین اقتصادی طور تخمین ودروغ از در آمد سالانه افراد صحبت میکنند ومیگویند فیصدی عاید در سال جاری چند در صد بوده و کس نیست پرسان کند شما تعداد نفوس کشور وعاید شانرا میدانید؟ ویا کاپی گزارش کشور های دیگر را به مردم میخوانید.تا وقتیکه دولت بر سر مایه کنترول نداشته باشد ومالیه مشخص از سر مایه داران أخذ نکند واز ملکیت های عامه به نفع ملت استفاده ننماید.اقتصاد ناشی از اختلاس، فروش مواد مخدر وقاچاق اموال نا مشروع اقتصاد دولت وملت نبوده بلکه مربوط به افراد محدود خواهد بود که خون ملت مطلوم مارا همیشه می مکند. عوامل بحران اقتصادی را درکشور میتوان بشرح ذیل بر رسی نمود.

1.     عدم موجودیت زیر بناهای اقتصادی از قبیل فابریکات وتولیدات داخلی.

2.     عدم پیش بینی در آمد ومصارف در کشور

3.     إحیای سیستم بازار آزاد مهار گسیخته , وفشردن گلوی قشر تهی دست توسط يك عده به قدرت رسيده.

4.     عدم کنترول بر کمک های جامعه جهانی وسوق ادارۀ ان از طرف دولت.

5.     عدم توجه به انكشاف وتوسعه زراعت ومالداری وصنعت دستی.  

6.     شیوه های غلط مبارزه با مواد مخدر که نتیجۀ معکوس داده است.

7.     عدم ارزش پول افغانی نزد اولیائی امور طوریکه فعلا هم وزیر صاحبان از معاش مأمورین خود به دالر صحبت میکنند ودر خارج اداره در بازار ها هم کلدار پاکستانی جای افغانی را گرفته است و رشوت هم به دالر گرفته ميشود.

 

برای بیرون رفت از بحران اقتصادی:

1.     ایجاد زمینه های اشتغال .

2.     فعال سازی دفاتر کار یابی در کل ولایات وثبت وراجستر تمام افراد بیکار با ترتیب دوسیه وسوانح شان که فهمیده شود کی چه کار کرده میتواند.

3.     طرح قانون کنترول بر سرمایه ووضع مالیه ثابت بر عاید. مطابق فیصدی بالای تمام کسبه کاران ودادن سبسایدی به افراد ونهایت های مستحق مانند بیمه ها وغیره.

4.     فراهم نمودن زمينه هاي اشتغال از طريق ايجاد فابريكات، پروژه ها وغيره.

5.     تعريف ميكانيزم مناسب براي كنترول قيم.که حد أقل یک سال إعتبار داشته باشد.

6.     تدوين پاليسي روشن وشفاف مشترك درخصوص جذب وجوه مالي كمكي جامعه جهاني ومصرف آن از طريق مراجع ذيربط دولت، نه انجوها وكشورهاي كمك كننده.

ü    
ه: ضعف سیاسی:آشفتگی سیاسی در کشور یک امر نهایت روشن است که مداخلۀ کشور های ذی نفع در امور ادارۀ نظام از عامل اساسی آن بحساب میرود.سیاست جنگ وآشتی با پاکستان از إعتبار دولت کاسته است.مهره های نابکار کشور های بیرونی در داخل نظامستون فقرات این حکومت رافلج ساخته وهمه مسائل بحالت بن بست رسیده است.

1.     مداخلۀ کشور ها ونهاد های بین المللی در امور سیاسی واداری افغانستان.مانند نمایندۀ ملل متحد،ودفتر کمیسیون حقوق بشر وسائر نهاد های خودسر با استفاده از دموکراسی وازادی بیان باعث شده تا دولت راه خودرا گم کند

2.      نبود استراتیژی ثابت در برابرکشور های خارجی بخصوص همسایه ها.که باز هم زادۀ فشار کشور های کمک کننده به افغانستان است.

3.     عدم استفاده از امکانات داخلی من حیث أهرم فشار در جهت اثر گذاری بالای ممالک جهان وهمسایه وانتظار از بیرون

4.     عدم تدوين وتطبيق ديپلماسي فعال با هدف قطع مداخلات خارجي.

5.     عدم صداقت کارمندان دولت در داخل نظام بسیاری از مهره های داخل نظام سعی دارند طور مستقلانه با دولت های مورد نظر شان تماس داشته باشند ودر بدل جاسوسی کمک جمع آوری نمایند.

 
ز:‌ عرصه فرهنگي و کلتوری

فرهنگ پدیدۀ است که باعث جان گرفتن کالبد مرده جوامع بشری میگردد اما متدسفانه در افغانستان نسبت ضعف ظرفیت های انحرافات فرهنگی بیشتر صورت میگیرد.دلیل آن این است که بخشی از افراد جامعه با استفاده از دموکراسی وآزادی بیان اصالت فرهنگی خودرا از دست میدهند که این امر منجر به نا بودی هویت ملی شان میشود که صدمه  بزرگ است بر پیکر یک جامعه با فرهنگ وکلتور تاریخی، لذا در بخش فرهنگی ایجاب مینماید تا کار های ذیل صورت گیرد.

1.     معرفی اساسات ثابت ولایتغیر فرهنگ ملی افغانستان که بیشتر از دین وعقیده ریشه میگیرد كه اين وزير توان همچو كاري را هرگز ندارد و از ان توقع نيز برده نميشود.

2.     تطبيق قانون رسانه هاي همگاني ونظارت دقيق برفعاليت رسانه ها ;که در راستائی منافع ملی باشد نه خارجی ها:

3.      تدوين استراتيژي تبليغاتي براي آگاهي عامه وخنثي سازي پروپاگنــد نهاد ها وافرادیکه میخواهند در داخل کشور به نفع دیگران سمپاشی فرهنگی کنند. وايجاد زمينه هاي هماهنگي بامطبوعات جهان با حفظ اصالت فرهنگی کشور

4.      تنظیم نصاب درسی سالم برای آموزگاران دین وتوسعه، اكمال، اصلاح وانكشاف مدارس ديني در داخل كشور غرض جلوگيري از رجوع نسل جوان كشور به مدارس کشور های خارجی.  

5.      همآهنگ سازی رسانه هاي جمعي، مساجد، تكايا وسازمانهاي مدني غرض آگاهي وتنوير اذهان عامه درحفظ ارزشهاي ديني ومنافع ملي، افشاي اعمال شوم دشمنان نامشروع بودن اعمال دهشت افگني، قتل وانتحار ودخالت همسايه ها با استناد از اصول دین

6.     ايجادميكانيزم موثر براي جلب همكاري علماي ديني، دانشمندان وشخصيت هاي متنفذ ملي ومحلي

در آخر طوریکه قبلا تذکر رفت همسوی وهم آهنگی تمام افراد جامعه باعث رشد ترقی ورفع بحران در یککشور میگردد.بناء کشیدهگی های بین نهاد ها وارکان دولت خودبحران آفرین است وقتی سه رکن اساسی دولت باعث ایجاد مشکلات گردد لذا بهبود در رفع بحران کمتر مشاهده میگردد وحتی ممکن نیست.برای هموار سازی راه ها وبر داشتن گام مؤفقیت آمیز ایجاب مینماید تا همه دوشا دوش یکدیگر مشکلات را از پیش رو بر دارند وبه یک دیگر مشکل خلق نکنند. مشوره من به همه كانديدان كه تازه وارد مبارزه انتخاباتي شده اند و ميخواهند رئيس جمهور شوند اين است كه به لحاظ خدا كارت به استخوان ملت رسيده به حكم وجدان ملت و كشور مارا از اين بحران نجاد دهيد اين كار خيلي دشوار نيست مشروط بر اينكه صداقت تعهد ايمانداري بخدا به وطن به منافع ملي وجود داشته باشد.

 

  


بالا
 
بازگشت