غلام سخی ارزگانی

 

بت پرست و بت شکن کی ها اند؟

من باور دارم که بزرگ ترین دشمن انسان «جهل» است و بزرگرین دوست انسان «عقل» می باشد. هرگاه اگر جهل بر تمام حیات مادی، اجتماعی و معنوی انسان حاکم شد، آنگاه جامعه از زایش و پویندگی تغییرات مثبت به سوی جمال و کمال جامعه باز می ماند. به دلیل این که ذهنیت خرافاتی و نفس اماره انسان خواهان نوآوری ذهنی و فکری در درون شخص مورد نظر نیست. یعنی فرد جاهل با تمام توانمندی خویش علیه عقل، دانش و پدیده های مدنی مبارزه کرده و خواهان تداوم مطلق خرافات، جهل و بدویت بر جامعه می باشد. پس وقتی که ذهن و نفس پلید انسان منجمله از کینه، خشونت، انتقام، تنفر، خصم، شهوت، تقلب، حسد، استبداد، جنگ، قانون گریزی و انسان کشی مملو باشد، این چنین شخص را «بت پرست ذهنی» می نامند؛ زیرا که بر بنیاد باورهای بدوی و استبدادی خویش آیئنه تمام نمای اعمال ضد بشری در جامعه می شود که عملاً در افغانستان این گونه است. این چنین بت پرستی ذهنی، عملاً دشمن هر گونه ترقی و همچنان دشمن انسان و انسانیت می باشد.

عملاً کسانی با اذهان جاهلانه خویش باعث تقلب، نقض حقوق بشر، قانونگریزی، تقویت فساداداری، قاچاقبری، عملیات انتحاری و کشتار مردم بیگناه از درون و بیرون دولت جمهوری اسلامی افغانستان گردیده، خود از جمله بت پرستان ذهنی اند. حتی کسانی که دارای تحصیلات عالی و باورهای عصری نیز اند و در خدمت برحق مردم عمل نمی کنند، این ها نیز به بت های ذهنی مبدل شده که بت پرست می باشند. یعنی زمانی که تفکر شان ممثل اراده، خواست و آرمانهای والای مردم به طرف ترقی و پیشرفت نگردد، باورهای این ها نیز به بت های ذهنی تبدیل گردیده و عملاً در درون خویش بت پرست و در خدمت دشمنان مردم می باشند. برای این که این ها «بت ذهنی» خویش را در درون خود نشکستانده و نفس شیطانی و یا نفس اماره بالای شان حکومت میکند. پس انسان بت پرست، یک شخص ذهنیت گراست و همچنان اسیر جاهلان، مستبدین، آدم کشان و امیال پلید شخصی خود بوده که دشمن ترقی، آزادی و مدنیت می باشد.

به عبارت دیگر باورها، اذهان و افکار یک شخص و یا یک جمع حتی که اگر مترقی هم باشند، آنگاه پاسخگوی نیازمندی ضرورت زمان برای مردم نباشند، بازهم این ها «بت پرستان ذهنی» بوده که تفکر، ذهن و باورشان عملاً در خدمت مردم نمی باشند؛ بل در خدمت دشمنان آزادی و ترقی می باشند.

این چنین ذهنی گرایان قادر نیستند که افکار، باورها و اذهان خویش را با انوار بصیرت، منطق و خرد «تجدید» کنند تا منعکس کننده خواست های برحق و نیازمندی های حقوقی و آرمان های والای آحاد از افراد جامعه به محراق ترقی باشند. بهتر است که بگویم که این کسان اسیر بت های ذهنی باطنی شان بوده و مطلقاً در خدمت جهل و بدویت می باشند که در انحصار حاکمیت مطلق در درون دولت جمهوری اسلامی افغانستان به سر می برند.

«بت شکن» کسی است که تحت تأثیر خواست های شوم نفس رذیله و یا نفس اماره نرفته و نفس خویش را مهار کرده است. به عبارت دیگر، شخص که بر اساس زیربنای منطق، دانش و خرد نفس خود را از تمام صفات منفی و پلیدیها پاک کرده باشد و آنگاه عملاً نفس را از اسارت و زندان ذهنی خود نجات داده است. این چنین شخص که دارای این صفات پسندیده و خردمندانه در خدمت مردم باشد، وی را «بت شکن» خطاب می کنند. یعنی بت شکن، باورهای سیاه و منفی انسان را به افکار و باورهای نوین مبدل می کند که حلال مشکلات مردم باشد. مسلماً شخص بت شکن کسی است که تفکر، باورها و همه عناصر نفس شیطانی خویش را با نور علم، منطق و عقلانیت منزه کرده و صرفاً به انسان و معنویت عشق میورزد و خادم بشریت است. عاشق انسان، کسی است که عملاً در خدمت انسان و انسانیت قرار داشته باشد و عاشقانه در قلب مردم جا پیدا کند. پس بت شکن آن فرد عاقل، دانشمند و متقی است که بر بنیاد خرد، دانش و منطق در راستای کمال و جمال معنویت جامعه می باشد. انسان بت شکن، دارای تقوای سیاسی و متعهد به ارزش های بشری، مدنی، قانونی و دموکراسی می باشد. انسان بت شکن، باورها و افکار درونی خویش را مطابق نیازمندی قانون تکامل ضرورت زمان به نفع مردم همواره تجدید کرده تا عدالت و برابری در متن جامعه حاکم گردد. 

حال باید پرسید که بت پرست و بت شکن در کشور ما کی ها اند؟

حداقل کسانی که در مدت بیش از 16 سال آخر بر بنیاد نفس اماره و رذیله خویش از سوی بیگانگان به قدرت سیاسی کشور ما نصب شده و از قوانین داخلی، حقوق بشری و کمک های جامعه جهانی به نفع غیرمشروع شخصی، سیاسی، سلیقوی و حامیان خارجی خویش بهره برده اند، نفس پرست می باشند. افکار، باورها، عقاید و همه داشته های درونی آنان در زندان و اسارت ذهنی شان قرار داشته که عامل بزرگ ترین خیانت و حتی در موارد باعث جنایت ضد بشری در حق تمام مردم مظلوم افغانستان نیز گردیده اند که مثل آفتاب روشن است. برخی دیگری بت پرستان ذهنی اربابان، استثمارگران و امثالهم اند که نیز تغییرناپذیر می باشند و با جهالت تولد گردیده، با جهالت زیست کرده و با حماقت و جهالت دفن گورستان خواهند شد. پس زمامداران و حاکمیت های بیش از 16 سال آخر کشور که محصول بت پرستان ذهنی و حامیان خارجی آنان بوده تا کنون به خواست های حقوقی، قانونی و مدنی مردم عامه کشور پاسخ مثبت و قانونی نداده اند و مانند پرازیت بالای پوست، خون و شریان حیاتی جامعه حکومت می کنند. این ها با تقویت هرچه بیشتر بت پرستی ذهنی خویش با جباریت بر مردم حکومت کرده و نظام خودکامه مطلقه را در کشور نهادینه می کند.

مضاف برآن، آیا این همه ناقضین حقوق بشر و همچنان کسانی که از غرب برگشته اند، در بیش از 16 سال آخر از سوی کشورهای خارجی بر مردم افغانستان جبراً تحمیل نگردیده و همه در خدمت اجانب نیستند؟

عوامل بیگانه که از هر قماش، طبقه، گروه، سمت، باور، دین، مذهب و ایدیولوژی اند، اصلاً حاضر نیستند که «بت های ذهنی درونی» خویش را با انوار منطق، دانش و خرد دموکراتیک شکستانده و آن را طبق نیازمندی قانون تکامل ضرورت زمان در خدمت مردم تجدید کنند؛ زیرا که طبعیت این دشمنان قسم خورده مردم افغانستان ایجاب نمی کنند. سعدی در زمینه یک کلام زیبا دارد:

نیش گژدم نه از ره کین است   

اقتضای طبیعتش چنـین است

اما «بت شکنان» کسانی اند که شامل مافیای قدرت در درون دولت و بیرون از آن نمی باشند. و همچنان این ها دست نشاندگانه بیگانه نیستند و در خدمت کشورهای اجاب هم نمی باشند. اینها با افکار عدالت خواهانه، مدنی و قانونی از منافع دموکراتیک ملی مردم خویش در برابر دشمنان داخلی و خارجی دفاع می کنند که متأسفانه تعدادشان اندک می باشند که در داخل و خارج کشور هستند، ولی مستقل اند. این بت شکنان از طریق انتقادهای قانونی، عقلانی، علمی، منطقی، نوشتاری، گفتاری و مدنی خویش از خارج و داخل کشور بر دولت و زمامداران فشار می آورند تا طبق قوانین داخلی و بین المللی در خدمت مردم قرار گیرند و عدالت را عملاً در جامعه پیاده کنند. این بت شکنان در زندان ذهنی خویش زندگی نمی کنند و مطابق به ضرورت زمان باورهای ناکارآمد را دور انداخته و در عوض از افکار جدید در حل بحران ها استفاده می کنند. یعنی همواره نوآوری می کنند تا رضایت مردم حاصل گردد.  

بت شکنان کسانی اند که در صورت نایل شدن به قدرت سیاسی با مدیریت عقل، دانش و منطق در خدمت خواست ها، اراده و آرمان های والای عامه مردم قرار داشته و بر دل های مردم حکومت خواهند کرد، نه با اجبار و پشتوانه بیگانگان بر مردم. بت شکنان نوآور با تقوای صادقانه و خردمندانه خویش متعهد به آزادی و تعیین سرنوشت دموکراتیک مردم توسط خودشان به قله های مدنیت میباشند.

 پس از همین نقطه است که بت شکنان با کمک عقل و دانش با افکار نوین مدنی و نفس پاکیزه آماده خدمت گذاری برای انسان و انسانیت در قله های معنویت خواهند گردید تا به صورت مسالمت آمیز و تدریجی عدالت و برابری در متن جامعه تحقق یابد.

یکشنبه 11 سرطان 1396 (2 جولای 2017 م.) کابل

 

 

 


بالا
 
بازگشت