غلام سخی ارزگانی

 

تحقق تعیین سرنوشت عادلانه و دموکراتیک مردم افغانستان

در هیچ یک برهه ی از تاریخ سیاسی کشور کسی سراغ ندارد که حکام شایسته از بطن خواسته ها، نیازها و آرمان های والای آحاد از افراد جامعه ما سربرافراشته باشد و به مردم آگاهی لازم داده باشد تا آنان  در جهت تعیین سرنوشت عادلانه و دموکراتیک خویش به مبارزات مسالمت آمیز و مدنی دست برده باشند. از این رو، پرسش های در این رابطه نیز مطرح گردیده و به استناد از آیات، سروده ها، ضرب المثل ها و سخنان حکیمانه دانشمندان جهان پرداخته خواهد شد. بر بنیاد منابع موجود روشنی مختصر در مورد تحقق تعیین سرنوشت عادلانه و دموکراتیک مردم انداخته خواهد شد و همچنان اشاره مختصر راه بیرون رفت از بحران کنونی تعیین سرنوشت ملی کشور نیز موضوع نهایی می باشد.

آیا تعیین سرنوشت یک انسان، یک گروه اجتماعی و یک ملت بر اصول و ارزش های دینی، علمی، خرد و منطق معاصر باعث تکامل محتوای انسان و انسانیت به کمال و جمال شایسته نخواهد بود؟ آیا تعیین سرنوشت شعوری یک جمع انسانی به منظور نایل شدن به هرم معنویت، یکی از حقوق دینی، انسانی، قانونی و مدنی آنان نمی باشد؟ آیا تعیین سرنوشت عادلانه انسان ها یک امر بشری، دینی، مدنی، قانونی، ملی و بین المللی در یک جامعه و یک کشور و به خصوص در افغانستان نیست؟ آیا مردم ما نیاز شدید به تعیین سرنوشت عادلانه خویش، غرض حل اساسی کلیه بحران های موجود در افغانستان ندارند؟

خداوند لایزال برای انسان ها، نعمات فراوان را اعطا فرموده است که یکی آن، تعیین سرنوشت انسان ها به دست خود شان میباشد. ذات اقدس الهی از جمله این صلاحیت و نعمت را برای انسان ها عنایت فرموده است که بر بنیاد عقل، دانش، اختیار و تفکر بالنده؛ سرنوشت عادلانه، صلح آمیز و مدنی خویش را خودش رقم بزنند. در قرآن شریف در مورد تعیین سرنوشت انسان ها توسط خود شان چنین آمده است:

 «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیرواما بانفسهم» ترجمه: خداوند سرنوشت مردم و قومی را تغییر نمی دهد مگر که خود آن مردم و آن قوم سرنوشتش را تغییر دهد.» (1)

دقیقاً‎‎ مادامی که یک انسان و یا یک جمع عملاً از حق آزادی خویش برخوردار باشند با کمال جرئت گفته می توانیم که قادر به تغییر سرنوشت عادلانه، حقوقی و مدنی خویش به قله های پیشرفت و ترقی خواهند بود.

علی (ع) چنین فرموده است:

«ولا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حراً»؛  بندة غیر خودت مباش، به تأکید که خداوند تو را آزاد آفریده است.» (2)

آیات ذیل دلالت صریح بر آزادی و حق تعیین سرنوشت انسان توسط خودش می کند:

الف) آیات: 

)إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ(؛  به تأکید که خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد، مگر آن که خود آنان تغییر دهند.

)إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً(؛  به تأکید که ما راه را نشان داده‌ایم، ولی انسان‌ها یا آن را میپیمایند وشاکرند و یا از آن سر باز میزنند و کفران می‌ورزند.

)یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ(؛  ای داوود! ما تو را خلیفه و جانشین در روی زمین قرار داده‌ایم، پس بین مردم به حق حکم کن.

)هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ(؛  او کسی است که شما را جانشین‌های خود در زمین قرار داده است.
ب) روایات: 

1ـ حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه‌ای به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) مینویسد: 

«لا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حراً»؛  بندة غیر خودت مباش؛ زیرا که خداوند تو را آزاد آفریده است. 
2 ـ و نیز در کلام دیگر از آن امام همام است که: 

«ایّها الناس إنّ آدم لم یلد عبداً ولا أمةً وإنّ الناس کلّهم احرار»؛ ای مردم! همانا حضرت آدم بنده و کنیز به دنیا نیاورد، مردم همه آزاد آفریده شده اند.» (3)

آیا آیات و روایات فوق مؤید همان دیدگاه اسلام، عقل و دانش نیست که حق تعیین سرنوشت انسان را به اراده آزاد خود انسان واگذار کرده است؟

آنتونی رابینز، در مورد نقش اساسی انسان در حیاتش چنین نوشته است:

«انسان زاییده شرایط نیست، خالق آن هاست.» (4)

آیا بازهم قبول نمی کنیم که انسان عامل «خوب» و «بد» خودش می باشد و این کار از غیب نیست؟

جک کانفیلد، انسان را قادر به انجام هر کار می داند که این همانا نقش عمده انسان را در تعیین سرنوشت انسان توسط خود انسان به اثبات می رساند که بر نفس شیطانی خویش حاکم است:

«کاری در جهان وجود ندارد که تو نتوانی انجام دهی، این خواسته خداوند است» (5)

گوته دانشمند آلمانی در مورد تعیین سرنوشت انسان از طریق به کارگیری اراده و عزمش چنین نبشته است:

«كسی دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می كند» (6)

آیا انسان ها عامل اصلی تغییر جهان درونی و بیرونی خویش نمی باشند؟

جین وبستر، در مورد مبارزه انسان که همان تعیین سرنوشت عادلانه اش است، چنین نگاشته است:

«انسان وقتی یك چیزی را با تمام توان بخواهد تلاش می كند و سرانجام آن را به دست می آورد.» (7)

به قول مشهور که گویند: « جوینده، یابنده است.» کاملاً دقیق است.

جک کانفیلد، نقش عمده فکری و کارکردهای انسان را در حیاتش به صورت زیر شرح می دهد:

«زندگي كنوني شما نتيجه‌ي ديدگاه‌ها و كارهاي گذشته‌ي شماست. زندگي آينده‌تان نتيجه‌ي ديدگاه‌ها و كارهاي امروز شما خواهد بود.» (8)

بتهوون که یکی از دانشمندان جهان است، چنین گفته است:

«من می خواهم گریبان سرنوشت را بگیرم، او نمی تواند سر مرا در برابر زندگی خم كند.» (9)

آیا پاکیزه کردن نفس درونی، محصول آگاهی خردمندانه و اراده مدنی آدمیان در خدمت انسان و انسانیت نمی باشد؟

به قول معروف عامیانه که گویند: «خدا به بندگانش فرموده که تو حرکت کن تا من برای شما برکت بدهم.»  در همین رابطه به این کلام نغز این شاعر نیز عطف توجه کنیم که چنین گوید:

نابــرده رنــج گنـج میـسر نمـی شــود    

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

ضرب المثل:

«تا شب نروی روز بجای نرسی، تا غم نخوری به غم گساری نرسی.» دقیقاً چنین است.

بودا، از جمله عامل بدبختی و خوشبختی انسان را این گونه بیان می دارد :

«هيچ کس جز خود ما مسوول بدبختی ها و يا خوشبختی های ما نيست» (10)

آیا تمام خوبی ها و بدی ها، زیبایی ها و زشتی ها و نظایر این ها محصول کارهای فکری، فزیکی و فعالیت های انسان ها از آغاز تولد انسان و تکامل بعدی آنان تا کنون در جوامع بشری نیست؟

دقیقاً که هیچ چیزی رایگان و بدون به کارگیری نیروهای جسمانی و دماغی انسان به دست نمی آید. وقتی که یک انسان از جمله نیازمند صلح، پیش رفت، بقاء و امنیت باشد و در جهت تحصیل آن باید مبارزه همه شمول عقلانی کند که با ایمان کامل بالاخره نتیجه مثبت آن را به دست خواهد آورد.

توماس کارلایل، عامل تعیین سرنوشت انسان را توسط خودش با نور اندیشه و دانش بیان می دارد:

«سرنوشت خود را با اندیشه ها تعیین كنید.» (11)

آیا عملکرد انسان تابع باورها و اندیشه هایش در جامعه نیست؟ آیا تعیین سرنوشت انسان و یا جامعه توسط خودش بر مبنای منطق، دانش و خرد صورت نمی گیرد؟

پرمودا باترا، انسان ها را قبل از همه به کمک خودشان دعوت می کند که همانا تعیین سرنوشت انسان به دست خودش را بیان می کند:

«به ياد داشته باشيد، خداوند به آنهايي كمك مي‌كند كه به خودشان كمك كنند» (12)

یک ضرب المثل عامیانه گوید که: «دست خود را کس بساز، منت هر ناکس مساز!» واضحاً که همه این گفتارها و توصیه ها دلالت عمیق بر اتکای نفس و به تعیین سرنوشت انسان توسط خودش می کند. کار هدفمند، اراده رسالتمند و پیکار آگاهانه انسان یکی از عوامل عمده، تعیین سرنوشت اش به سوی کاروان تمدن و معنویت خواهد بود.

لاروشفوکو، نقش عمده انسان را در وجود خودش توسط این مثال شرح می دهد:

«وقتي انسان آرامش را در خود نيابد، جستجوي آن در جاي ديگر کار بيهوده اي است. » (13)

آیا قبل از همه از جمله ایجاد آرامش متعلق به تفکر و عمل خود انسان نمی گردد؟

پرمودا باترا، در مورد شادی و خوشی چنین نظر می دهد که خالق این هم خود انسان برای دیگران و خودش میباشد:

«هنگامي كه بخواهيد سبب شادي باشيد، بخشي از آن نيز به خود شما برمي‌گردد» (14)

علامه اقبال لاهوری در مورد تعیین سرنوشت عادلانه یک ملت و مردم یک کشور چنین می فرماید:

خــــدا آن ملتــی را ســـروری داد      که تقدیرش بدست خویش بنوشت

بـه آن ملــت ســروکــاری نـــدارد      که دهقانـش برای دیـگران کـشت

امام خمینی در مورد حق تعیین سرنوشت چنین نقل گردیده است:

«هیچ کس حق ندارد در سرنوشت دیگران دخالت کند، حتی یک نسل به دلیل تقدمش نمیتواند برای نسل بعدی تعیین سرنوشت کند و این حق را از آنان سلب کند...

باید اختیار دست مردم باشد، این یک مسأله عقلی [است]، هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد. ..

اول چیزی که برای انسان هست، آزادی در بیان است و آزادی در تعیین سرنوشت خودش است...

زندگانیکه در آن آزادی نباشد، زندگانی نیست. زندگانیکه در آن استقلال نباشد... این زندگانی نیست‏.  ... » (15)

آیا ما عملاً دارای حق آزادی و تعیین سرنوشت خویش به دست خود هستیم و یا این که «حرف اول و آخر» را  در مورد افغانستان دیگران در انحصار مطلق خویش قرار داده اند؟

پرمودا باترا، اقدام به هر کار ناحل شده را  موجب حل آن می داند که این هم یک نمونه تعیین سرنوشت انسان توسط خود انسان می باشد:

«فراموش نكنيد كه نخستين گام براي حل مسئله، دست به كار شدن براي حل آن است» (16)

از این رو، اگر دولتمداران ما به تحقق عدالت، حاکمیت قانون و دموکراسی باور پیدا کرده باشند، حال از امکانات کشورهای خارجی و منابع ملی حد اکثر استفاده را در جهت تأمین استقلال اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در افغانستان کنند، از گدایی و وابستگی های دیگران نجات یافته و تا مردم قادر به تعیین سرنوشت عادلانه و دموکراتیک خویش به جلو گردند.

در مورد حق تعیین سرنوشت در این منبع چنین نگاشته شده است:

«به مفهومی ساده تر حق تعیین سرنوشت سیاسی، عبارت از نظارت جامعه بر تطبیق قانونیت غرض عادلانه ساختن تمام روابط آن از طریق قدرت سیاسی است.» (17)

آیا قبل از تغییر دیگران، اندیشیدن به تغییر مثبت خود انسان عمده نیست؟ تولستوی در این زمینه کلام زیبا دارد:

«همه میخواهند بشریت را تغیر دهند ُاما هیچ کس به تغییر دادن خویش نمی اندیشد» (18)

آیا پیش از اصلاح عمل منفی، اصلاح تفکر منفی جاهلانه به اندیشه مثبت اولویت ندارد ؟ آیا باور مثبت باعث عمل شایسته در متن جامعه نمی گردد و عمل مثبت در خدمت بشریت نخواهد بود؟

تعیین سرنوشت افراد جامعه ما بستگی ارگانیک به تحقق قوانین، عدالت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و نظام دموکراتیک دارد. نظارت خردمندانه، قانونی و عملی آحاد مردم بر فعالیت ها و سیاست های ارگان های دولتی بیانگر حد اقل تعیین سرنوشت همه افراد جامعه به طرف تحقق صلح، عدالت و نظام مردم سالاری خواهد بود.

جک کانفیلد، نقش انسان را در حیات مادی، اجتماعی و معنویش یک اصل عمده و تعیین کننده می داند:

«ترسهايت را از بين ببر و بر آنها چيره شو... هيچ كس در اين راه به تو كمك نخواهد كرد؛ چون هيچ كس به اندازهي خودت با ترسهايت آشنا نيست.» (19)

آیا زدودن «ترس» بر بنیاد بصیرت، منطق و خرد، انسان ها را به ویژه مردم افغانستان را به غرض تعیین سرنوشت مثبت آینده شان هدایت نخواهد کرد؟

حال یک پرسش این است که آیا در طول تاریخ خونبار افغانستان حق تعیین سرنوشت عامه مردم در انحصار مطلق حکام ستمگر سنتی کشور نبوده است و حتی حال نیز نمی باشد؟

 در جریان بیش از 16 سال آخر است که جامعه جهانی بدون شناخت از واقعیت های عینی و ذهنی جامعه «نظام دموکراسی»  را از بالا در کشور ما اعلان کرده است که حال به بن بست قرار گرفته است.  و از جمله نبود تمثیل قدرت عادلانه سیاسی مردم در درون روابط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور مورد انتقاد حقوقی و عادلانه اهل خبره و مردم عامه میباشد. پس کدام تعیین سرنوشت مردم توسط خودشان تا حال محقق یافته است؟

 آیا جناب حامد کرزی و همکاران خاص دولتی شان از اعتماد و رأی مردم به سود منافع خصوصی، طبقاتی، خانوادگی، قبیلوی، سمتی، قومی، مذهبی، ایدیولوژیکی و حامیان خارجی خویش استفاده غیرقانونی نکردند؟ آیا آقای حامدکرزی و دولتمدارانش از کمک های جامعه جهانی در طول13 سال حیف و میل نکردند؟ آیا تروریستان داخلی در زیر چتر و حمایت حاکمیت حامدکرزی و دولتمدارانش بیشتر از هر وقت دیگر تقویت و حتا از محابس گونتانامو و درون افغانستان بدون محاکمه قانونی آزاد نگردیدند؟

در محور حاکمیت چهار دوره حامد کرزی اصل حضور مشارکت عادلانه و دموکراتیک شایسته سالاران همه اقوام رعایت و تمثیل نگردید و صرفاً نمایشی بود. حضور شؤنیستان قبیلوی، قاچاقبران، تجاران مواد مخدر، جنگ افروزان، غارتگران، قبیلهگرایان، ناقضینحقوق بشر، ستمگران، جاسوسان خارجی، دزدان مسلح محلی، مافیای اقتصادی، آدمکشان و سایر اقشار طبقه استثمارگر در درون ادارات مؤقت، حکومت انتقالی، به اصطلاح هردو دورهی حکومت انتخابی در عصر زمامداری جناب حامد کرزی و همکارانش باعث همه بحران های کنونی در افغانستان گردیده اند.

فراموش نباید کرد که سرنوشت ملی مردم نسبت به قبل به مراتب به معامله زیانبارتر و بازی های سیاسی خطرناک تر دست اندرکاران حکومت وحدت ملی و تیم های شان نیز قرارگرفته است. این مجریان حکومت وحدت ملی تا کنون به تعهدات خویش در مورد حل بحران کشور عمل نکرده، یا نمیکنند، یا نمیگذارند و یا نتوانسته اند. از همین رو ناامنی، اوضاع ناسالم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی وغیره به مراتب بدتر از قبل می باشد. مضاف برآن، دست اندرکاران حکومت وحدت ملی در یک نفاق فرسایشگر نسبت به سرنوشت ملی غرق اند که این عامل به نوبه خود به تسریع جنگ های تحمیلی استخبارات خارجی و انسان کشی مردم بیگناه افغانستان توسط طالبان و داعش کمک کرده است.

حال سرنوشت تمام اقوام کشور ما در انحصار مطلق و بازی های تمام دشمنان داخلی و خارجی قرار دارند و جنگ را در افغانستان به سود خویش طولانی ساخته اند.

 پس حال اگر دولتمردان کنونی بر سرعقل نیایند، اختلافات سلیقوی، شخصی و سیاسی زیانبار خویش را مطلقاً کنار نگذارند به مردم خدمت نکنند، این ها هم مانند پیشینان ستمگر سرافگنده از صحنه خواهند رفت.

 

در نتیجه:

حکام گذشته با ماهیئت ضد دموکراتیک خویش به طور هدفمند و آگاهانه نخواهستند که مردم به طور شعوری و خردمندانه از پائین به تعیین سرنوشت عادلانه ملی خویش قادر گردند و تا در مسیر کاروان ترقی و پیشرفت قرار گیرند. حکام نه تنها به خاطر تحمیق هرچه بیشتر توده های از مردم و حفظ مناسبات کهنه و تداوم استبداد سنتی زیادترین تلاش را به خرچ دادند؛ بلکه آنان در وابستگی مستقیم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشورهای بیگانه به سربردند و مردم را خوار ذلیل ساختند تا این که آن ها به چنین سرنوشت مذلتبار و جنگ تحمیلی از سوی دشمنان  مبتلا شدند.  

پس تحقق تعیین سرنوشت دموکراتیک ملی تمام اقوام و مردمان کشور ما بر منبای خودآگاهی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، علمی، عقلانی، دینی و رشد اقتصادی یک نیاز مبرم زمان می باشد که تا زمینه آگاهانه، عادلانه، حقوقی و عملی «نظارت» مردم بر هر سه قوه دولتی به دست آید.

و این زمان تحقق خواهد یافت که شایسته ترین شخصیت های اکادمیک، صادق، مجرب، وطن دوست و مردم سالار در عوض همه مفسدین ادارای، ناقضین حقوق بشر، قاچاقبران، تولیدکنندگان مواد مخدر، عوامل بیگانه، قانون گریزان، جنگ افروزان و آدم کشان کنونی تعویض گردند. و همچنان تمام جنایت کاران، خائنین ملی و ناقضین حقوق بشر طبق قوانین داخلی و بین المللی به جزای اعمال خویش برسند. تحقق این امر، مردم را به تعیین سرنوشت عادلانه و دموکراتیک شان نیز یاری خواهند رساند و زمینه های عملی انکشاف متوازن مادی، اجتماعی و معنوی در جامعه مساعد خواهد گردید.

حال تقاضای حقوقی، انسانی، دینی، قانونی، مدنی، اخلاقی و ملی همه اقوام و اقشار طبقاتی مردم افغانستان از زمامداران حکومت وحدت ملی و تیم های شان این میباشند که «نفاق زیانبار» کنونی خویش را به خاطر خدا، وطن و مردم به صورت قطعی کنار گذاشته و با یک «اتفاق کامل خردمندانه» در جهت حل همه بحران های کشور مبارزه خسته ناپذیر و صادقانه را عملاً روی دست گیرند تا مورد حمایت عملی مردم و کشورهای کمک کننده قرار گیرند و از جمله تدریجاً صلح دایمی نیز در متن جامعه به وجود آید.

17 ثور 1396 خورشیدی برابر با 7 می 2017 م. کابل

.............................................................................................................................

منابع:

(1) - ص 13 و 14 «احیای هویت مجموعه سخنرانیهای استاد شهید (ره)» /تهیه و تنظیم: مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان/ ناشر: انتشارات سراج/ چاپ دوم: زمستان 1388/ چاپ: مطبعه کاروان.

(2) –  /گوگل.

(3) – گوگل.

(4) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(5) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(6) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(7) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(8) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(9) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(10) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(11) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(12) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(13) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(14) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(15) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(16) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(17) – ص 189 «شناخت اسارت، خودآگاهی، اشکال مبارزه»/ شماره 4/ نوبت چاپ: اول/ تاریخ انتشار: دلو 1377.

(18) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

(19) –  سخنان حکیمانه دانشمندان جهان/گوگل.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت