خوشه چین

 

شیرهای مصنوعی

 شیرهای مصنوعی که به زور بیگانه آمده اند

به پرگفتن کسی فیلسوف نمیشود
هرلحظه خسوف و کسوف نمیشود
تا ذهن ها ازبت پرستی خالی نشود
 خلق بیچاره بیرون ازسوف نمیشود.

طبل جنگ.
 باید دهان های را بسته کرد که آوازجنگ سرمیدهند دستانی را به زنجیربست که برطبل جنگ می کوبند.

آنکه آمده است
 آنکه آمده است پبازاست.نمی دانم که آقای اشرف غنی سر پیاز است دم پیاز است ویا پوست پیاز.پبازی که ازبابت تندی اش آب دیده ها جاری گشته
.

از برگه فسبوکی آقای آریانفر

چگونه رژیم داکتر نجیب
 مرز بین المللی میان افغانستان و پاکستان (خط دیورند) را به رسمیت شناخت؟

برگرفته از سایت «افغانستان رو»

با توجه به این که در سایت «افغانستان رو» تفاوت هایی میان متن روسی و متن دری دیده می شود، ناگزیر با در نظر داشت اهمیت تاریخ موضوع آن را سر از نو ترجمه و به دسترس هم میهنان گرامی می گذاریم.

الکساندر موروزف می نویسد: «در ژنو بسته یی که در برگیرنده چهار سند (همه در باره حل و فصل مساله افغانستان) بود، به امضاء رسید. زیر این اسناد چهار نفر امضاء کردند: وکيل- وزير خارجهء افغانستان، نوراني- وزير خارجهء پاکستان، شواردنادزه- از سوی ما و وزير خارجه امريکا- جورج شولتس.

افغان ها تا واپسین دم باور داشتند که ما اسناد را امضاء نخواهیم کرد و امیدوار بودند که در آخرین لحظات منصرف خواهیم شد و سپاهیان ما [در افغانستان] خواهند ماند. وکیل تاکتیک زرنگانه یی را به کار بست [و از امضای اسناد خودداری ورزید] . در سند در باره عدم مداخله میان پاکستان و افغانستان سطری بود که در آن نوشته «مرزهای شناخته شده بین المللی میان دو کشور» آمده بود.

مرز نامنهاد دیورند در سده نزدهم از سوی انگلیسی ها هنگامی که پاکستان [(هندوستان)] هنوز مستعمره انگلیس بود، تعیین گردیده بود. افغان ها تا همین اکنون هم با این خط موافق نیستند. چون قبایل پشتون را به دو بخش تقسیم می کند - بخشی در افغانستان و بخش دیگر در پاکستان.

وکيل اعلام داشت که «نه، من امضای خود را زیر چنین سندی نمی گذارم». این در حالی بود که به امضای اسناد یک یا دو روز نمانده بود. در اين هنگام، در تاشکنت، گورباچف، شواردنادزه و نجیب الله در آستانه امضای توافقات ژنو به رایزنی نشسته بودند. از ژنو ما با نجيب تماس گرفتيم. او به وکيل زنگ زد و گفت : «رفيق وکيل، جلسهء بیروي سیاسی برگزار گردیده و فیصله صورت گرفته است. با این متن توافق نماييد.» اما وکيل به هيچ رو حاضر نمی شد.

این بود که يولي ورونتسوف- معاون اول وزارت خارجه، بی درنگ از مسکو به ژنو پرواز کرد. برای حفظ ماتقدم، در صورت خودداری وکیل از امضای اسناد، در نظر گرفته شده بود تا به جای او کشتنمد- صدر اعظم تازه نجیب توافقنامه ها را امضاء نماید. ورونتسوف هفت تا هشت ساعت با وکيل خلوت کرد و کوشید تا او را متقاعد سازد. مگر سرانجام با نوميدي بيرون شد و اعلام کرد : «خلاص! فردا کشتمند را مي آورم و وکيل را به مسکو مِي بريم

شب هنگام، ورونتسوف بار ديگر با وکيل دیدار کرد. اين بار وکيل با رنگ پريده بیرون آمد.
توافقنامه ها روشن است امضاء گردیده بود.

متن روسی

В Женеве был подписан пакет из четырех документов — все об афганском урегулировании. Под ним поставили подписи четыре человека: министр иностранных дел Афганистана Вакиль, министр иностранных дел Пакистана Нурани, с нашей стороны — Шеварднадзе, и со стороны США — госсекретарь Шульц.

Афганцы до конца не верили, что мы пойдем на это. Они надеялись, что в последний момент мы отыграем назад, что войска останутся.

И Вакиль, с которого я начал эти воспоминания, избрал хитрую тактику. В документе о невмешательстве между Пакистаном и Афганистаном была строка, где записаны «международно признанные границы между двумя странами». А граница, так называемая линия Дюранды, была установлена в XIX веке англичанами, когда Пакистан еще был английской колонией.

Афганцы до сих пор с этой линией не согласны, поскольку она делит пуштунские племена надвое — одна часть в Афганистане, другая в Пакистане.

Вакиль заявил: «Нет, под таким документом я своей подписи не поставлю». Притом что оставалось один или два дня до подписания. В это время в Ташкенте Горбачев, Шеварднадзе и Наджибулла совещались в преддверии заключения женевских соглашений. Из Женевы мы связались с Наджибуллой. Тот позвонил Вакилю и сказал: «Товарищ Вакиль, было совещание Политбюро, принято решение — согласиться с этой формулировкой».

Но Вакиль — ни в какую.

Тогда из Москвы срочно прилетел первый замминистра иностранных дел Юлий Воронцов. Кстати сказать, блестящий и перспективный дипломат, который мог бы быть прекрасным министром иностранных дел. К сожалению, этому воспрепятствовали, «сослав» на 8 месяцев послом в Кабул. Между тем на всякий случай Вакилю подобрали замену — если он будет артачиться, вместо него соглашения подпишет новый премьер-министр правительства Наджибуллы Кештманд.

Воронцов уединился с Вакилем и говорил с ним 7 или 8 часов. Наконец отчаялся и говорит: «Все, завтра привожу Кештманда, а Вакиля забираем в Москву».

Ночью Воронцов опять встретился с Вакилем. Вакиль ушел со встречи бледный как бумага.

Соглашения, разумеется, были подписаны.

یادداشت: روزی با دوست عزیزم آقای شایان در درباره توافقات ژنو صحبت می کردیم. گفت که در آغاز نجیب با فرمول بندی «مرزهای شناخته شده بین المللی میان دو کشور» مخالف بود و به وکیل هدایت داده بود تا هر طور که شده این جمله را از متن توافقات بکشد. صرف در آن صورت می تواند اسناد توافقات را امضاء کند. وکیل هم بنا به هدایت نجیب در ژنو بر خذف آن از متن توافقات پافشاری داشت. همین بود که موضوع به درازا کشید. اما چون روس ها با امریکایی ها در زمینه به توافق رسیده بودند، مساله از پیش حل شده بود. روس ها نیک می دانستند که تا افغانستان از ادعای ارضی بر پاکستان دست نکشد، محال است پاکستان دست از سر افغانستان بردارد، از این رو، نمی خواستند بهانه یی برای پاکستانی ها بگذارند. این بود که در زمینه گذاشتن مهر صحه بر «مرزهای بین المللی دو کشور» از سوی افغانستان تاکید داشتند.

سر انجام، شخص گرباچف در آستانه امضای اسناد ژنو، نجیب را به تاشکنت فرا خواند و همزمان فشار بر وکیل را در ژنو افزایش دادند. این بود که نجیب ناگزیر گردید تیلفونی به وکیل هدایت بدهد تا وی متن توافقات را همان گونه که در پیش نویس تدوین یافته بود و نهایی شده بود، امضاء نماید.

روشن است وارنتسف در ژنو به وکیل روشن ساخته بود که سرپیچی از فیصله های دفتر سیاسی پیامدهای ناگواری برای وی خواهد داشت که کمترین آن کنار گذاشتن از کرسی وزارت خارجه و اخراج از حزب خواهد بود.

روشن بود نجیب هم نمی توانست از گفته های گرباچف سرپیچی نماید چون در صورت قطع کمک های شوروی کارش تمام بود.

به هر رو، رژیم داکتر نجیب ناگزیر این گونه بر مرزهای بین المللی با پاکستان در یک سند بین المللی صحه گذاشت.

 


دولت که فردا شکل میگیرد دارای چنبن صفات میباشد.
1-ایدیه مثبت پیشرفت ترقی تحول تابه رفا همگانیا
2-برخاسته ارمیان مردم درخدمت خود مردم.
3-باحیا وفروتن
4-عاشق علم (زگهواره تاگوردانش بجوی)

5-برخاسته ازاراده مردم مستقل آزاد غیروابسته
6-فارغ از فساد وامراض اختلافدبرانگیز(دارای کادرهای اکادمیک)
7-مسولین دارای وجدان پاک هوشیار وزرنگ.
8-نظام ابجاد گرودگراندیشگ.

9-مسولین دارای خصلت عشق به کار.
10-دارای برنامه وهدف
11-مامورین دارای قلب مهربان زبان شیرین ودستان پاک.

12-منسوبین مسولیت پذیر درمقابل همکاران.
13-ارزش زمان شناختن که بی هدرتلف نشود.
14-سخاوت درکار به منظور پیش رفت
15-مسولین اعتماد به نفس
.

پمپرس
درافغانستان اطفال سیاسی همه پمپرس خودراچتل کرده اند.اکثراین پمپرس ها خون آلود است.
 مادروطن را درعذاب گذاشته اند.

اییییییییییییییییییییییی

ای ای ای

چرا گریان داری؟

بی جا نگفته بودند که کشورمان درطول تاریخ کشوراشتباه پذیر بوده است.سالها جفنگ گفتم ازطریق وسایل اطلاعات جمعی صدای امریکا مثل سایه درپهلوی شتردویدم ودویدم.یک چهارصباحی که مره وعبدالله ره جلالت مآبم کان کیری ((عین وغین))ساخت.

آقای حکمت یاره به مذاکره دعوت دادم خبرنداشتم که مربوط به تنظیم خودش یک رهبر سیاسی است..

زمانی مه ره درقدت شاندند یک کسی به تبریک نگفت ولی از زمانی آقای گل بدین ازپشت پرده روی پرده حاضرشد عین درآن گوشه دنیا هوا خواهانش به استقبالش میروند.

طبعن که فردای سرنوشت ما مربوط میشود به سرونشت گویا آب آمد تیمم برخاست.

من درفکری که برتری قومی را ترجح بدهم.اوازینکه رهبراست درسیاست وارد است دررابطه به برتری عواقب خطرناک را هم پیش بین میباشد.بالآخره بالای کسانی تکیه می کند که حاکمیت حزب وطن(ح،د،خ،ا)تکیه نکرده بود.راه سقوط درپیش گرفت.

کلام خدا

کلام خدا به مثابۀ چراغ رهنمای همه خوشبختی ها است.برای مسلمانها وکلیه بشریت کرۀ زمین همه را به اعمال نیک دعوت داده است.

کاغذ تشناب نیست که سردم داران عرب ازان به نفع ابلیس وجهان سرمایه به تباهی کشورهای فقیرو(مجاهد،طالب،القاعده وداعش)درافغانستان برای ویرانی وبربادی مملکت درخدمت اجانب قرارگرفته اند.

با این اعمال ناشایسته ونا جایز ازاسلام چهرۀ تاریک نشان میدهند.این گناه مردم نیست.

گناه ((رابران درمیان رهبران است))که باید فرق بین رهبر ورابرگذاشته شود.

انسان هستم

 
به صفت انسان حضورمی یابم
پیش ازمردن قبرخودرا نکنید
 بیغم باشید که درسیاست یک سر ویک گردن نسبت به شما بگیلان وارد هستم.منافع کشور خودرا میشناسم مه خواحمق نیستم که چون اشرف غنی ودیگران ازمواضع قوم علیه قوم دیگر سلاح بگیرم.
 کاری است که وحشی های معاصر رانده شده از درگاه رب العالمین می کنند.

شیرنیستم شیرنیستم پدردرپدر پدرکلان هایت شیراست هرکس به مه شیربگوید سخت آزرده میشوم خودم انسان هستم،پدرم انسان مادرم انسان انسان زاده شده نام انسان با لایم گذاشته شده است.
 شیرهای اصیل فطرتن حیوانات جنگل میباشند.باقوت ترین حیوان جنگل میباشند همه طبق قواعد نظم ونسخ به زندگی ادامه میدهند درقانون جنگل حدومرزتعین است.هرکس طبق نیازمندی اش به دنبال طعمه خویش میگردد.شیر،شیررا نمی خورد هیچ حیوانی هم نوع خودرا نمی خورد.مگرآن حیوانی را که معده اش را خداوند به خوردن آن شکارآماده ساخته است.
برخلاف آن شیرهای مصنوعی وبدل((اجیران جنگی)) به کمک بیگانه که نام شان را شیریاد می کنند.
همنوع خودرا می خورند کاری که سگ نمی کند گرگ نمی کند مار واژدهار نمی کند.
هایدروجن سوزنده +اوکسیجن حیات بخش= آب 
مبدل به جریان متداوم سیلان سبزگردان.
 هیچ کس حق ندارد که کسی را ازمه بترساند.من انسان مسؤلیت پذیرهستم میخواهم مفید واقع شوم تا مضر.آنان که دراداره ضعیف آمده اند وشکست کرده اند وفاسد شده اند. کار آنها است وچواب گوقابل باز پرس.ویرانی های نهاد های ملی و داراییهای عامه میباشند. 
 من انسان هستم من به صفت انسان درپروگرام ((مصالحه)) داخل شده ام همه استعداد وتوانمندی خودرا ازجهت مخالف تغیرداده برای سازندگی وبالندگی به خرچ میدهم تا که درآینده کشورمان را بنام کشورانسانها بشناسند.

ببایید که بخندیم


وازهم بستگی چپ وراست ومیانۀ لغمان درتبانی با لندن باید هراس داشت.
 آمد آمد آمد بخورش بخورش بخورش طفل به گریز می شد زمانی است زمستان است شب های دراز وتاریک ووحشت ناک.
جنگ های ایدیولوژیک مخلو ط ومرکب از تضاد مذهبی ولسانی نژاد ی سمتی ومنطقه  ای درون دردرون همدیگر.همه ناخود آگاه کمر بسته برای کشتار خودی وویرانی وطن کی نبود که آدم نکشت وکی نبود که از بیگانه الهام نمی گرفت فعلن از آمدن گل بدین درهراس استند.کی با پول بیگانه با تفنگ بیگانه نیامده است.همین اکنون فرزندان مرزا قلم های دوره سلطنت خانه به خانه گلو پاره می کنند برای برده شدن دعوت میدهند.آنانی که برای انقراض نژاد سرخ دریغ نکردند برای تباهی آخرین فرد افغان دریغ نمی کنند.
 بهترآن است که همه سرعقل آیند.

وقت تولد
هفت وهشت مساوی میشود به پانزده
ازریشه چپه شد توسط تیاره اف شانزده
طالب را موقتن درانتظار بازگشت وظیفه
روشن فکر وانسان دوست را بیرون رانده
کنون که
وقت تولد است (بهار)روشن فکر
 افسوس که همه شده اند خستــه ذله وماــــنده

تفاوت بین این نظام ونظام چپ دراین بوده است.
 طور مثال.اگر ترکی صاحب امین صاحب وکارمل صاحب نمی گفتی درمقابل هر کس به اندازه سطح موقفش علی الفور محاسبه صورت می گرفت.
دزدی رشوت  اختلاص بد اخلاقی قطعن وجود نداشت.هیج مراجعه کننده درادرات ازپایین ترین شعبه تا به بلند ترین مقام شخص اول کشور به مشکل مواجه نبود.
اما درنظام موجود هرگونه اعتراض موجود است انتقاد روشن وواضح  توضح میگردد.ازانجام جرم وجنایت وفساد ازپایین ترین شعبه تابه موقف اول کشور مصونیت جرم موجود است بهترین وسیله ای است برای شناسایی افراد وطن دوست ووطن پرست تا که حذف فریکی شوند.

عاشقی

عاشقی بدون رسوایی نمیشود بیادرمیدان داخل شو.دخترخبرندارد گریان میکنی مه عاشق شده ام عاشقی ات ثابت بساز.مثل این جانب:اگروطن پرست هستی خوش بختی مردم میخواهی دعوای انجام رسالت داری بیا درمیدان وطنت را ازبحران نجات بده من قربانی میدهم بیرقم را دردست غیر مگذار.من از طرفداران سه مرد میدان خواهش کارمل امین ونجیب بیایید که ازدیروز اتباه بگیریم این کشتی غرق شده درلای را به کمک هدیگردرحرکت بیاوریم.

تفاوت بین این نظام ونظام چپ دراین بوده است.
 طور مثال.اگر ترکی صاحب امین صاحب وکارمل صاحب نمی گفتی درمقابل هر کس به اندازه سطح موقفش علی الفور محاسبه صورت می گرفت.
دزدی رشوت  اختلاص بد اخلاقی قطعن وجود نداشت.هیج مراجعه کننده درادرات ازپایین ترین شعبه تا به بلند ترین مقام شخص اول کشور به مشکل مواجه نبود.
اما درنظام موجود هرگونه اعتراض موجود است انتقاد روشن وواضح  توضح میگردد.ازانجام جرم وجنایت وفساد ازپایین ترین شعبه تابه موقف اول کشور مصونیت جرم موجود است بهترین وسیله ای است برای شناسایی افراد وطن دوست ووطن پرست تا که حذف فریکی شوند.

تفاوت بین این نظام ونظام چپ دراین بوده است.
 طور مثال.اگر ترکی صاحب امین صاحب وکارمل صاحب نمی گفتی درمقابل هر کس به اندازه سطح موقفش علی الفور محاسبه صورت می گرفت.
دزدی رشوت  اختلاص بد اخلاقی قطعن وجود نداشت.هیج مراجعه کننده درادرات ازپایین ترین شعبه تا به بلند ترین مقام شخص اول کشور به مشکل مواجه نبود.
اما درنظام موجود هرگونه اعتراض موجود است انتقاد روشن وواضح  توضح میگردد.ازانجام جرم وجنایت وفساد ازپایین ترین شعبه تابه موقف اول کشور مصونیت جرم موجود است بهترین وسیله ای است برای شناسایی افراد وطن دوست ووطن پرست تا که حذف فریکی شوند.
.

مفهوم

آزادی معنی ومفهوم دیگر،نه«دگری»دارد

پیشتازاست غلغله کنان بعدش ثمــری دارد

سرسپردگان خدمت به انسان علـــم بردارنو

ازذره به کتلــه وازقطره به بحرگذری دارد

آب وهوای تازه میدهند بـه طبعـیت زنـــــده

محیط سبزبهار،گلهای سرخ قطار،ثمری دارد

اما توجه به این منظره: که به تاریخ واولاد وطن شرمنده نظری دارد

انقاد کردن فحش گفتن ود

شنام دادن دشمن راحارتر

میسازد دشمن خصلت حیو

انی دارد این دولت دشمن

مردم ومزدوربیگانه است.

دونفر

 چوپان هستم،من چوپان هستم چوپــــان

اول نمرۀ صنف هستم کفتان هستم کفـــتان

خروگاوگوسفند را با یک خمچه میــــبرم

پیشا پیش همصنفی هایم روان هستم روان

 توضح میدهم به همه که چوپان چه میکند؟

خوب گوش کنید این قصه را بخوان وبدان

کرزی گرگ درلباس میش،پدردرپدرازپیش

ناموس مردم فروختندکشتند به ملیون انسان

خطــــرناک ترازان(ع،غ)هوتک وغلجـــی

ملته خون آلودکردند همرای شیطان لغمان

به خود آیید دست به دست هم دهید گرگ

حمله میبردپاره میکند میخورد،اردوی مان

این هردو داعش زرد وطالب برادرشغال

خورند پشتون وتاجک وهمه مردم(افغان)

چاره چیست؟

احزاب هریک بگذارید برنامۀ تان را دراختیار(عیاران نوین انقلابی)مجموع برنامه را چون((نانت را بالای نانم بگذار))دلت ازسرش میخوری دلت ازپایینش

ازمجموع احزاب چهارنفربرنامه نویس وظیفه میگیرند که تا برنامۀ مشترک را تهیه بدارند احزاب باحفظ تشکیلات داخلی خود شان خودرا دربرنامه یافته میتوانند.اینجاست احزاب دارای ذعامت مشترک میشوند.ازانتقادات رودرو فارغ میشوند مصروف انجام وظیفۀ مشترک میگردند.کارمشترک وانجام وظیفۀ مشترک به همه تاریکیها فایق می ایند.درروشنای((چراغ احزاب شمعه)) برمشکلات فایق می آیند.

اگراحزاب غروروتکبررااز سرخود دورکنند به این خواست برحق پاسخ بموقع  

جبهه چه میشود؟

جبهه میشود کلی،قفل های درهای بسته را بازمیکند به رخ توده های ملیونی وجوامع بین المللی درحل قضایای موجود وآیندۀ کشورنمایندۀ ((بازیگر))صحنه قرار میگیرد نه افراد خاین.

 

مرز عیاران

عیاران مرزندارند مرزعیاران مرزانسانی واخلاقی ووطن خواهی است.همین اکنون کشورما را اشغال کرده اند تحت عنوان دفاع از«حقوق بشر»مشروعیت خودرا به جهانیان بیان میدارد.مگرهرگونه بی عدالتیها مظالم ومصیبتها دروطنم جریان دارد.ما باید که ازخود ووطن خود دفاع بکنیم.  چراآن مشکوک برطرف نمی شود؟کدام مشکوک؟

کدام مرد است که بگوید نمایندۀ با صلاحیت استعمارگر قدیمی ودشمن تاریخی افغانستان بریتانیای کبیرفعلن درافغانستان کی است بگویید.؟جایزه دارد.

احزاب سیاسی چپ

شما که دراروپا لم داده اید نان مفت هم میخورید برخیزید درپیش روی پارلما اروپایی خواست برحق تظاهرکنندگان امروزی همراهی کنید.

ورنه درسطح فرومایه ترین وسقوط یافت ترینهای تاریخ محاسبه میشوید.

ازین به هرگاه ازجا برنخیزید حق بازکردن دهن گندۀ خودرا ندارید.

اگرغلام دستگیرپنجشیری ومرحوم هادی کریم مدافع حقوق زحمت کشان وکارگران بودند.درآن به شمارانگشت نان خوران دربار(غلام بچه)اینهارا راهی زندان شدوتا نباشد افراد انقلابی درپارلمان ره یابند.

اگرفردا احمد شاه مسعوود «عیار»مرد میدان شد ومعرف پنج شیرگردید اما نباید منکربود که نسل غلام بچه ها درترورش بی تأثیر نبوده باشد.تازمانی که درقید حیات بود دریک جبهه مصروف جنگ بود بعد ازان که حاکم به سرنوشت حاکمیت گردید دردوجبهه مصروف جنگ بود یکی با مخالفین رودرو ودیگر با مخالفین درون یعنی دزدان دارایی های عامه که اشیای گرانبهای تاریخی حفریات میکردن می فروختند.

آن دوشخصیت به مردم وقوم خود نام نیک خریدند

اطرافیان مسعود دربن اول وزیرخیمه خیمه شب بازی کردند

درآغاززمانی وارد میدان شدی شمع روشن بود چراغ را خاموش شب را تاریک ساختی  شب که پخته  شد مرد میدان را حزف فزیکی کردی  مرم کف زدند نوازنده ها هم خوب می نواختند.شب به پایان رسیده است  دیگررقصت را توقف بده که دلها را زدی چون نان بوگرفته قابل پذیرنمیباشید(ع،غ)بیش زورخدا ازنعرۀ خلق معلوم مبشود.میگویند که شما جلالت مآب نه کثافت مآب هستید.

اشک مادر

اشک مادران شهدای بلخ ویتیمان شهدای بلخ

چکیدن اشک مادر قلب را جریحه دارمیسازد

چکیدن اشک یتیم قلب را جریحه دار میسازد

چوب خدا صدا ندارد نعرۀ خلق است حتمن  فردا

ارگ را به همرای قصرسپیدار روانه دارمیسازد

 

 

 


بالا
 
بازگشت