خوشه چین

آغازگرسخن

سخنی پیرامون ایجاد جبهۀ ضد جنگ درجلسۀ  پالتالکی ازطرف کمیتۀ مشورتی.

بنام خداوند جان وخرد

 وبه پاس احترام مقام انسان که بس موقف بلند دارد.

خدمت دوستان عزیز،وطن داران گران قدرادب واحترام تقدیم میدارم.

  بیایید که اعتراف کنیم:

  بیاییدهمه اعتراف کنیم که ازهمه عمده ترانسان هستیم،بیایید که همه بگوییم وطن خانۀ مشترک تمامی تولدیافته ها درحدود وصغورافغانستان کنونی است. این وطن خانۀ مشترک همه است بالای همه کس حق دارد ونخبگان درقبال وطن مسؤلیت.بیایید که تغیرجهان را درتغیرازخود ببینیم بیایید که ساده حرکت کنیم،به سوی مغلق برویم،بیایید که ازصفرحرکت کنیم خودرا به صد برسانیم،بیایید که ازدرون خانه خود،محلۀ خود،وقبیلۀ خود حرکت کنیم درشهرهمدیگرخودرابه حیث (شهروند)بیابیم.بیایید که به سوی حاکمیت ندویم،درجستجوی حاکمیت نشویم که دیگران مارا برای حاکمیت سازی سمت وسو میدهند اختیاررا ازما میر بایند،سازوسرود مینوازند(رقاصه) انتخاب مینمایند.توده ها رانان خورمحفل عروسی بیگانگان نسازیم.تعدادی ازسیری بکفند دیگران ازگرسنگی بمیرند.   ودرمیدان تنها رهای ما می کنند وبدنام تاریخ.

  خود بایدمعمارحاکمیت خودشویم: بیایید تهداب سازندگی راباریگ حقیقت وسمنت وجدان کانکریت کنیم باخشتهای ماهرانه ودلاورانه،دراررا،ارتقا ببخشیم وبارنگ شرف واخلاق حاکمیت خودرا زیبا بسازیم.

 وطن داران دردی داریم ازشکست،شکست غیرقابل تحمل ورنج آور،درد استخوان سوز،همراه باآه وناله فریاد،خیلی تیت شده ایم وپراگنده دستان کمک به همدیگردرازکرده نمیتوانیم.تقریبن سه دهه است که تلاشهای پیهم ازهمه طرفها برای نزدیک شدن ها جریان دارد.ازینکه نشده است وچرانشده است مطلبی است که زمان به آن پاسخ ارایه میدارد.تاجایی معلومات دردست است همه طرف ها علاقه مندبودند که همه ویا قسمی ازجنبش وطن پرستان دریک طیف وسیع گردهم آیند وبتوانند به حیث یک حلقۀ تأثیرگذارکشوررا ازبحران کنونی نجات بدهند.

  بعضیها علاقه مند بودند ویا هستند میشودکه درموجودیت یک حزب قوی ،ازطریق شرکت درانتخابات ومماثل آن بگونۀ کارهای ثمربخشی بجا گذاشت.عدۀ دیگر،بنابردلایل موجۀ که درنزد خود دارند،ازجمله این جانب هم خواهان ایجاد جبهه میباشم که ازطریق جبهه توانش وجوددارد که برمشکلات فایق آییم.

بنابرهمین دلیل تاپیک جلسۀ پالتاکی امشب تحت عنوان ایجاد جبهۀ ضد جنگ تعین گردیده است که پیرامون آن خرد مندان حاضردرجلسۀ پالتالکی نظرات سازندۀ خویش راابرازبدارند.

قبل براینکه راجع به جبهۀ ضد جنگ توضیحات داده شود لازم میدانم که یک یک تعریف راجع به حزب و جبهه داشته باشیم.

حزب:عبارت ازجمع وجور شد گروه ازانسانهای همفکر وهم عقیده بربنیاد چهار اصل:اول،جهان بینی،دوم تشکیلات،سوم مواضع ملی وبین المللی چهارم خط مشی سیاسی(مرامنامه)فعالیت مینمایند.

جبهه:سازمان سیاسی است که درآن نمایندگان سیاسی طبقات واقشارمختلف مردم ،سازمانهای اجتماعی ،شخصیت های منفرد ملی ومذهبی سیاسی فرهنگی ووطن پرست برای نیل به یک هدف مشترک گرد هم می آیند.

بیایید که بگوییم:

وای وطن،وای وطن، وای وطن.

وطن توغرق دربحران هستی،غرق دربحران سیاسی دارای دولت ضعیف ناتوان غیرمشروع خلاف ارادۀ مردم.غرق دربحران اقتصادی کشور غریب ناتوان فقر وبیکاری گرسنگی دامن گیرمردم.غرق دربحران هویت ملی،غرق دربحران اعتماد،این چهار مرض مزمن وخطرناک تورا درلبۀ پرتگاه نیستی کشانیده است.حالتی است که حاکمیت (نامشروع) سیاست تابع سازی را با وسیلۀ تازیانه دنبال مینمایدتابه تمکین گذاشتن به حاکمیت شهروندی.

درسرزمینی که سایه آدمهای کوچک بزرگ شد

در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است!

(رودکی)

 

روشن فکران چیزفهم وهوشیارهمه سراسیمه ووارخطا،بعضن درحلقات کوچک محلی ومنطقوی کوچک غیرمتحرک ازخود می پرسند.

میگویند که پاس نمک

نمک خوردی نگه دار پاس آن را 

        توای نامرد مبر الماس آن را 

              که الماس عزت وشانست وناموس

نگهدار آبروعظمت الماس آن را

معتصم بالله خلیلی  

بعضن سیاست گذران ما ازخود می پرسند ما نباید درچنان سیاستی دست بزنیم که به مانند گذشته ها دراشتباه گیربمانیم مثلی که دیگران بند مانده بودند وبند مانده اند.یعنی که حق اشتباه رانداریم.احتمالن دستهای برسرشانه ها بیاید وعده های بدهند حتمن که این دستها بیگانه خواهد بود بیگانه را باید بیگانه دانست. اکثرن ازخردمندان باهوش به این نظراند که کشورغرق دربحران های گوناگون را باید ذریعۀ یا وسیله بیرون کشید.وسیله عبارت ازایجاد جبهۀ ضد جنگ است. جنگی که ازمانیست.ولی کشورمارا به حیث میدان جنگ به اجاره گرفته اند. جنگ به نفع ما نیست،شعلۀ جنگ عزت ما را گرفت،فرهنگ واخلاق وآدمیت مارا گرفت.طفل ما ازنوازش محروم شد.زن کشورما درمحلۀ عام سنگسارشد. دانشمندمارا زمینه های مرگ تدریجی را برایش آماده کردند.انقلابی دوآتشه واترناسیونالیزم ماراپیش پای اهریمن این دشمن علم وفرهنگ به زانونشاندند. انواع،افتراقات را ایجاد کردند بداخلاقی را درکشورما رواج دادند بی حیایی وبی ادبی را تا که مردم وجامعه را تغیرذهنیت بدهند از اصلیت برفرعیات مصروف شوند،آگاهان خردمندان وچیزفهمان را کشتند بردند وتطمیع کردند. کشوررا دریک تاریکی محض قرون اوستایی نگه کرده اند.دولت مافیایی عین وغین ساخت بیرونی است نهالی است که درخاک افغانستان ثمرنمی دهد ظاهرش درحال اختلاف دراصل شریک منافع همدیگر.استبداد قرون استایی دوباره شکل وجان گرفته است ازوسیلۀ«دانگ وشرینی» سرکوب گری وتابع سازی به جای فرهنگ«شهروندی» کارمی گیرند.حضوروبرجسته ساختن روحانیت عمده گردیده تابه حکم کفرگویی توده هارا علیه نهضتهای دموکراتیک تحریک نمایند.اما ضعیف وناتوان هستند.جانب مقابل با تجربه ازوقایع تاریخی (نسل کشی درمیان خون وآتش)ذریعۀ به تعداد شمار،اندک ازمزدوران انگلیس ((کوردیگر عصای خویش را))از دست  نمی دهد.تابه قتل عام خودشان آماده گردیده اند.که ازخودوهویت واصلیت خودشان دفاع کنند.وضعیتی است که استخبارات جهانی بند بغل(غرب وشرق،کشورهای منطقه) وهمسایه ها دیگشان درسرآتش سوزان جنگهای بین القارۀ درکشورمان درجوش است.

بافهم ازین مطلب که کشورازمن است،جنگ ازبیگانه درکشورمن است،میزبانان جنگ بیگانه درکشورمن این حاکمیت موجود(ع،غ) است.غرق درفساد گسترده، وغرق دربحران سیاسی،بحران اقتصادی،بحران هویتی،بحران بی اعتمادی رانباید رسمیت بخشید وحمایت کرد.استاده گی درمقابل این غول سرمایه ازتوان یک حزب نه، دوحزب نه،بلکه ازاتحاد احزاب دریک طیف وسیع تحت عنوان جبهۀ ضدجنگ ویاجبهۀ صلح امکان پذیراست.

حق مردم توسط دستان سیاه(فاسد،کثیف،نجس) گرفته شده است.

بیگانه دست دارد،دست بیگان شصت وچهارانگشت دارد.شصت عبارت است از،کرزی،اشرف غنی احمد زی ودارودسته اش.چهارپنجه(مجاهد، القاعده، طالب،داعش).تربیت یافتۀ دست غرب.ضد جنگ،یعنی صلح،صلح یعنی زندگی،زندگی حق مردم،حق مردم گرفته شده است.جنگ به اساس موافقۀ عناصرداخلی کشور(حاکمیتهای مزدور)به کشورمان آورده شده زندگی مردم حق نارمل را ازشان گرفته است فرزندانشان ازآغو ششان گرفته است جنگ یعنی مرگ حتمی افغانهابه نفع بیگانگان.

 کنون درنظرمی گیریم که جبهۀ ضد جنگ را تشکیل دهیم که گلیم جنگ ازکشور مان بیرون انداخته شود.اگرگفته شود که دولت موجود بنام شورای صلح دارد.

بلی شورای صلح وجوددارد.مگرتحت چترایالات متحدۀ امریکا وناتوساخته شده است.این شورای صلح ساختگی تدوام سیاست های تعرضی است تابه تطبیق صلح وختم جنگ.

این شورای صلح،جنگ را شدت می بخشد.

 تفاوت بین جبهۀ ضدجنگ وجبهۀ صلح وسیاست مصالحۀ ملی وسیاست شورای صلح دولت موجود.دراین است که.سیاست مصالحۀ ملی تحت ابراتحاد شوروی سابق هویت کسب کرده بود،باوجود تلاشهای دوام دارسازمان ملل متحد این پروسه را به ناکامی کشانیدند.برای مخالفین دست بازداده شد.شورای صلح دولت موجود هم تحت ابرایالات متحدۀ امریکا وناتو شکل گرفته است.طبعن که این سیاست هم چوب دردست دارد وهم شرینی حقیقت صلح را طوری که لازم است برنمی تاباند بلکه به جای صلح جنگ را شعله ورمیسازد.

درفکرایجاد جبهه ضد جنگ بربنیاد بینش ودانش

درپهلوی بحرانها ،جنبش سیاسی وطن پرستان به بحران بی اعتمادی گیرافتاده است.چراازتمامی احزاب تقاضا میشود که این دین اخلاقی را همزمان مشترکن باید پیش ببرند.برای اینکه جنبش وطن پرستان هنوز،شخصیت ملی قابل اعتماد وکارازموده شده را دریافت وانتخاب نکرده اند که بتواند محور شود.

  اگرفردی یاگروه خاصی مطلبی را کاملن علمی طرح کرده است ونتوانسته است بنابروجود بحران اعتماد عامه را کسب نماید.ضرورت سیاست ضد جنگ حکم مینماید درجریان فعالیت دسته جمعی شخصیت طرف اعتماد خودرا تولید نماید.

  این مطلب ساده را به دقت گوش کنید بلا شک که جنبۀ عملی دارد.اما جبهۀ ضد جنگ که معنی جبهۀ صلح را بازتاب میدهد. ازاشتراک احزاب سیاسی وسازمان های اقشارمختلف مردم وسازمانهای اجتماعی جامعه ای مدنی بربنیاد طرح ومرام نامه ها که خط مشترک ریخته میشود.دریک جمع وسیع شعبات اجرایوی خود را ایجاد نموده طبعی است که شعبات لایحۀ وظایف خواهند داشت هم درسطح ملی وهم درسطح بین المللی حقیقت رابازتاب میدهد.یعنی این جبهه ازچنان پوتانشیال برخوردارخواهدبود که جامعۀ جهانی را معتقد بسازند که این ملت به چنان نظامی نیازمنداست که ازتضمین بی چون وچرای بین المللی وعدم مداخلۀ کشورهای بزرگ جهانی ومنطقوی برخوردارباشد.

مثال:جبهۀ ضد جنگی اگرتوانستیم درساختارآن موفق شویم.به آن میماند که دوفرد دربازارباهم درجنگ است نفرسوم مانع دوام جنگ میشود.ویا جنگ دوخانواده را موی سفید قریه حل وفصل کرده است.

جبهۀ ضد جنگ که ازاشتراک نخبگان شکل میگیرد ((ارگان ایجاد شده بربنیاد بینش ودانش))طبعن که این جبهه سخن گوی نمایندگان احزاب مردمی است که ریشه درمیان مردم دارد.هرگاه جبهه ضد جنگ ایجاد شود تشخیص می کنند که مردم هیچ گاهی نخواسته بین هم جنگ نماید هرگاه کشور مورد تعرض ازطرف کشوری قرار بگیرد.طبعن دردفاع ازخود برمی خیزند.دراینجا صلح وآشتی بین خود مردم است. مبلغین خودرا پیدا مینماید علت جنگ را تشخیص می کند منابع جنگ را میشناسد افرادی که درجنگ افروزی سهم می گیرند وازمنابع که تمویل میشوند طبعن که به مردم نشان داده میشود

باحفظ تشکیلاتی احزاب.

کمیته مشورتی بادرک حساسیت های ملی وبین المللی ورسالت مندی که دارند سعی به خرچ میدهند امکانات تدویرجلسۀ عمومی را بخاطرایجاد طیف وسیع ازنخبگان ترتیب دهند.بنا به تمامی احزاب وسازمانهای سیاسی واجتماعی  پیشنهاد می گردد که شخصیت های فعال داوطلب وعاشقان مبارز را با برنامۀ دست داشته خویش به کمیته مشورتی معرفی بدارند که یکجا مشترکن این دین اخلاقی را به سرمنزل مقصودبرسانند.  

قتل یک سرباز

قتل یک سربازدرافغانستان آن دذرجنگ بیگانگان  باعث قتل فرزندانش؛مادرش وپدرش می گردد  وفردا خانمش را به گونۀ دیگربه قتل میرسانند.که فرزندانش ب

اردوم به قتل میرسند.ومجبوربه هرکاری میشوند این را می گویند محصول هجوم ایالات متحدۀ امریکا به بهانه طالب ساخت خودش  ودولت مردان کنونی ازین مدرک معاش دالری می گیرند.

یعقوب لیث صفارگفت

یعقوب لیث صفارگفت که بعد مرگ من همه ای تان نوکرعرب شده اید.نام تان را غلام وعبدل گذاشته اید.غلام سخی غلام علی ووووغلام وووووو عبدل عبدل وعبدل مانده اید.

فاتح کابل منم روحم دوباره زنده شده است دردهن تمامت میزنم ازشما به ظاهر مجاهدین دزد ورهزن ناقض شرعیت غرای محمدیونوکران زرو دالرتحقیق میکنم شمارا درهرمکان خدا می بیند ازاعمال تان باخبراست ازمردم میشرمید برای مردم دروغ می گویید.

تحلیل

تحلیل مشخص ازوضع مشخص ادبیات است که ازجانب پیشوایان تاریخ گذشته بیان شده بود.عمده احزاب سیاسی بربنیاد(جهان بینی) روی اهداف دور ونزدیک خود خط مشی سیاسی تعین می کنند.جهان بینی خویش را به حیث مکتب پذیرفته ارالفبا تا به کتابها(اقتصاد،سیاست،فلسفه)میخوانند کادرها تربیت می کنند که بتوانند اهداف مرامی خودرا بادرک ازتحلیل عینی وذهنی جامعه وبرداشت ازجامعه را محاسبه بکنند.بدبختانه درچندین مرحله این روند مراعات نشد کشورمارا به فاجعه سرا مبدل کردند.

دفاع ازنادان به معنی سقوت درنادانی است

اول شاه امان الله مجری سیاست های قبل ازوقت چنان عمل نابخردانه انجام داد که همه زمینه های تعرض دشمن تاریخی را آماده گردانید.

حزب دموکراتیک خلق افغانستان

حزب دموکراتیک خلق افغانستان آغازخوب داشت بدبختانه انجام زشت وخراب حضورش دعرصه مبارزات وتحولات انقلابی خیلی سریع قبل ازوقت،تحمیل شد که انجامش شرایط دلخراش وفاجعه پذیری را به میراث ماند.دفاع ازین حالت را میتوانیم بهترین استاد وتجربه بیان که نسل های بعدی هرگزبه چنان حالتی قبل ازوقت دست به عمل نزنند.  

جوانان

عمده جوانانی که درسن هژده سالگی قراردارید.تفاوت بین سن من وشما(52)سال است.52 سال میشود که به سوی هدف(رفأ همگانی) روان هستم.(رفأ همگانی)یعنی جامعۀ مرفۀ آباد پیش رفته مترقی،جامعه مدرن انسانی جامعۀ که انسان خودرا دوست رفیق برادروشریک زندگی بهتربیابد.نه اینکه تنها من بلکه هزاران فرزند این کشوریکی ازپی دیگرهمین راه را انتخاب کردیم.رفیق راه انتخاب کردیم شریک راه انتخاب کردیم،یک توته نان خشک خودرا باهم تقسیم کردیم،قلم وکاغذ،کتابچه وکتابهای علمی معلوماتی به ندرت یافت میشد.داشن یک جلد کتاب مترقی گناه کبیره بود.درآن دوران نظام سیاسی علاقه مند نبود رعایای آگاه داشته داشته باشند.آن نظام رعایای تابع فرمان می خواستند.درهمان شخصیت های بیداربیرون شده ازجامعه را میدزدیدن ویا می کشتند.سیاست درمیان خانوادۀ حاکم چنان بود که آگاهان قشرپایین جامعه را اجازه نیست درمقامات بالایی رهی باشد.

ضرب المثل دهقانی است مزدوری که سال دوم به مزدوری ادامه دهد (روک شناس)میشود.

آقای حکمت یارقصاب تاریخ 

اما نسل امروزشما نسبت به نسل دارای همه خوبیها ودست آوردهای علمی وفنی ودستگاهای سرعت معلوماتی هستید.شما خودرا هرچه سریع ازچنگ سیاست های احمقانۀ تابع سازی خودرا نجات بدهید این جامعۀ عقب نگه داشتۀ مارا ازچنگال مزخرفین مزخرف پرستان نجات بدهید.

شرایط را طوری آورده اند که جامعه را واداربه این بسازند که ازقصاب تاتریخ انسان فرشتۀ نجات انسان تیار بسازند.     

پیشت بشینم ریشت بکنم

سیاست های پیشت بشینم ریشت بکنم دیگربازارخودرا ازدست داده است.

مردم ما خیلی بزرگ هستند وبا وقار.میدانند مارا دوای تلخ حرف تلخ بی خبرنمی کشد.مگرمی کشد.آن چیزی که بی خبر می کشد،روغن،نمک وبوره.آنان  که باسخن های چرب ونرمک نرمک وصحبتهای گرمک گرمک درپیشاپیش بی پنجاودو آمدند.خطرناکترازبنیاد گراها عمل کردند.

درسال 1337 درتاریخ صنف چهارخوانده بودم :

بعد ازانکه انگلیس ها عزم گرفتن افغانستان نمودند.با پانزده هزار به سرکردگی جنرال کین نمایندۀ مکناتن ازطریق غزنی غزنی سردارغلام حیدرخان پسر امیردوست محمد تاب مقاوت نیاورد ازترس فرارکرد.ووووووووووو.

همین گونه امریکایی ها فضای کشورما را چنان به میدان وحشت تبدیل که درظاهر حس همدردی نشان ودرباطن بروموفقیت خودش صثحه گذاشت کنون وقت اشغال است.

وقتی که داخل شدم کس نگوید درپیشانی تو خال است.فردایش مزدور تعلیم دیده ((کرزی نواسۀ شاه شجاع را))ببین ازطیاره درافغانستان کشال است.این را میگویند بهترین یک چال است.این راگفتند که آغازسریال است.بعدش دیدیم غنی درمیدان بی دست آویز شب وروز درقال ومقال است.       

یعقوب لیث صفار

اگر یعقوب لیث صفار درقید حیات می بود شورای به اصطلاح شورای جهادی معاش خوران امپریالیزم را به دار می کشید.

اگرکاوۀ آهنگ درقید حیات می بود داد خواهان به اصطلاح مدافعان خلق کارگران ودهقان را ازمیدان بازی قمار می کشید.

اگریعقوب لیث صفار زنده می بود باخلقۀ عیاران نعرۀ هرکه بندۀ خداست یا چهاریار می کشید

روح یعقوب لیث صفارزنده گشته است

این سرزمین سرزمین عیاران است

عیاران پذیرفته اند که خدا یکی است محمدش برحق است

به خدای دیگر نیاز ندارند،پیغمبردیگری کارندارند.

ازتهدید ارغاب وسیاست های (خمچه وشرینی)ترس ندارند.

ما خواهان آسمان آبی وآفتاب طلایی وطن خویش هستیم همان گونه نیازی به ابر روسی نبود.برابرامریکایی هم نیازی نیست.

ازینکه حنیف اتمرقراردا د امنیتی امضا کرده است دردهن دروازۀ خودش پهره دار ببرد.سیاست های مزورانه گویا که انسان شریف است از خپ خپ رفتن روباه فهمیده میشود

ما سرزمین خودرا سرزمین انسانها میخواهیم.ما درسرزمین ما زندگی پتابع بودن وتابع ساختن نمی خواهیم بلکه حاکمیتی را براساس شهروندی می خواهیم.

کفایت میکند سه صد سال حاکمیتهای پدربکش فرزند را شرینی چوشک بده

کهنه پیخان مزخرف

عشق اگر،رو به زمین مالد،همان تاج سراست

پرتوخورشید را نتوان زیــــــــــــــر پا گـــــرفت

«بیدل»

کهنه پیخان مزخرف این وسایل کهن سرکوب نهضت اخوان اول ودوم ،ویش زلمیان،درمجموع سرکوب گران خانوادۀ جنبش چپ سیاسی یک باردیگرآلۀ دست  سیاست های عبد الرحمن خانی درستیژ با چهرۀ کهن غیرقابل پذیرش ,حضور یافته اند.برخواسته های برحق مدنی وقانونی دموکراتیک تاپۀ غیر مشروع میزنند.

اما تمامی جنایات قتل عام دزدی رهزنی مزدوری وجاری خویش را درخدمت کفارحلال میشمارند.

اینها که کنون حرف میزنند دهانشان بوی میدهد.بخاطر اینکه حرام خورده اند.   

عیاران

یعقوب لیث صفارگفت:

باردوم نوبت ازشما است به پاخیزید 

که مردم سو گواراست.

رسالت مندان کارها ناتمام به پا خیزید

مردم درعذاب بسیاراست.

آگاهان طرف انتقاد به پاخـــــــــــیزید

دورکو این لحاف بیماراست

اگرخاموش نشینید باشرفان

خیل باوجدان سربه داراست

کینه دلان درمسلخ انسان کارد بدست

برای کشتن آزادی آماده به کار است 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت