علی رستمی

 

رویدادهای تاریخی الهام بخش زنان ناموردرتشکل

جنبش زنان ومبارزه علیه خشونت برضد زنان

تاریخ بشریت مترقی، ازابتدایی پیدایش گروهای انسانی درمراحل مختلفی ، دارای رویدادهای بزرگی اجتماعی  بوده است. این رویدادها درجهت تکامل و پیدایش تفکر وعمل انسانها تاثیر شگرفی داشته است. بروزپدیده ها وحوادث گاهی بشکل طبیعی وگاهی سازمان یافته  بر شالوده عمال گروهای مختلف انسانها بوده که عامل تغییرات معینی  درعرصه های اجتماعی، اقتصادی وسیاسی شده اند.ازجمله هزاران حوادث ورویدادهای تاریخی واجتماعی در سیر تکامل بشریت که باعث تکامل وتغییر در تولیدفرهنگ نو که اساسات معنوی ومادی ،جامعه مترقی امروزی را تکمیل کرده است؛  یکی هم رویداد تاریخی هشت مارچ است، که یکصد وهفت سال پیش درکشور امریکا بوسیله جنبش زنان رنجبرو کارگر برای اعاده حقوق انسانی علیه نظام مستبد سرمایداری  قیام نمودند ،میباشد. این روز بعدها توسط انجمن بین المللی زنان جهان درسال 1910 به حیث روز جهانی زن به اثر پیشنهاد زن قهرمان ومبارز راه ازادی انسان وانسانیت بانو کلاراتسکین،که ازجمله رهبران برجسته حزب کمونیست المان بود، نام گذاری شد.این رویداد تاثیر بزرگی در روند مبارزه زنان جهان که برای حقوق خویش بخاطر برابری  حقوق زنان بامردان مبارزه مینمودند وارد کرد. از انجایکه هویداست زنان درروند تاریخ همیشه براساس عقاید دینی ،مذهبی و جامعه عقب مانده قرون وسطایی ، درمقابل عمال زن ستیزی  مردسالاری قرارداشته اند ،و زن را به حیث یک فرد درجایگاهی دوم دراجتماع بعد از مردان شناخته اند وازانها به حیث نیروی ابزاری استفاده  شده اشت. بارشد جامعه در مراحل مختلف اقتصادی  بالخصوص با تقسیم کاراجتماعی وتشکیل خانواده و تسلط انسانها بالای وسایل تولید،زن هم به صفت افزار کار در کنج خانه به حاشیه کشانیده شد،ووظیفه دارامور محوله خانوادگی کردید و از حقوق مساوی بامردان بر مبنای اقتصادی وسیاسی درجامعه محروم گردید. این پدیده یکجا با پیدایش دین مذهب به مثابه  قانون ماورالطبیعت که توسط ادیان سامی درکتب اسمانی  ابلاغ شده است، درکشورهای اسلامی  حاکم وباقی هست.

 در اروپاوسایر کشورهای جهان نیز پیش از "رنسانس یا نوی زایی علم خرد" وجنبش روشنفگری در قرون وسطی  حقوق زن ومرد باهم مساوی نه بود؛ اقتدارگرایی مرد سالاری از طرف کلیسا در جامعه تسلط داشت وزنان به فجیع ترین عمال شکنجه وبی رحمانه نسبت کسب حقوق خویش به قتل میرسیدند ویا درکارهای طاقت فرسا موظف میشدند، تا ازبین بروند.

با موج روشنفگری ورنسانس وپیروزی انقلاب کبیر فرانسه و انقلابهای صنعتی دراروپا وامریکا وگسترش سرمایداری درجهان  ، تغییرات جدی درزندگی زنان جهان درعرصه های مختلفی  بیرون از محوطه خانه داری بوجود امد. زنان توانستد،یکجا با مردان در پشت ماشینهای غول پیگر اقتصادی به حیث کارگر مزد بگیرقرار

بگیرتد. تا بافروش نیروی انسانی خود معیشت زندگی خویشرا پیش ببرند.

زنان درپیروزی انقلاب فرانسه  وکمون پاریس درسال 1871نقش قابل ملاحظه داشتند، درحدود هشت هزار زن که پیشه خوراکی فروشی درشهر پاریس داشتند ،با گروهی اززنان کارگردرروزهای انقلاب درسال 1789 برای ازادی درقصر مشهور " ورسایی" حمله نمودند. زنان دراوایل انقلاب فرانسه برای اعاده حقوق خود به فعالیت اغازیدند واولین مجله سازمان زنان را درطول تاریخ بوجوداوردند.

درانگلستان بوسیله جنبش چارتیستها وسوسیالستهای تخیلی درانقلابات  1848ازحقوق زنان درزمینه کسب مالکیت وتغیرات درقوانین ازدواج طلاق حق اشتغال و ازبین بردن تفاوتهای جنسی میان زن ومرد مطالبه میشد وانرا شعار مبارزه خویش قرار داده بودند؛ همچنان اله نُر مارکس دختر کارل مارکس چهره درخشان حزب سوسیالیست انگلستان وپیش اهنگ ومدافع ازادی زنان،و نهضت کارگری زنان درسالهای 1880 ترسایی بود، که درتظاهرات درصف اول پیکارمبارزهء  عدالتخواهانه کارگران قرارداشت که به "اتحادیه گرایی نوین" مشهور شده بود،که امروز  بنام"گ.ام.بِ" میباشد .

درامریکا برای نخستین بار فعالیتهای زنان کارگر در نیویارک درسال 1857 با اعتصاب بزرگ از زنان کارگر برای افزایش دستمزدها وپائین امدن ساعات کار وشرایط غیر انسانی کارونداشتن حق رآی اغازشد،سپس درهشت مارچ 1875ترسایی اعتراضات واعتصاب کارگران نساجی شهر نیویارک برای اعاده حقوق اقتصادی واجتماعی خویش درخیابانها راهپیمای کرده که توسط پلیس ظالمانه سرکوب کردید. این عمل استبدادی دستگاهی حاکم نظام سرمایداری سبب ان شد، تا زنان درسالهای بعدی هرچه بیشتر متشکل ترو این روزرا به مثابه روزتاریخی بنام "همبستگی زنان جهان" نامگذاری   وبه جان باختگان این روز احترام واز افتخارات انها تجلیل بعمل اورند.

یکی از پیشکسوتان نهضت زنان درجهان کلاراتسکین مبارز پرشور انقلابی عضوی حزب سوسیال دموکراتهای وبعد  رهبرحزب کمونست المان  شد میباشد؛ که نفش بزرگی را درجهت رهایی زنان  اززیرسلطه مناسبات مردسالاری  وکسب حقوق  اقتصادی واجتماعی وسیاسی زنان مبارزه کرده که ازجانب حکومتهای وقت المان زندانی ویا تبعید شده است؛ اما تا اخرین لحظات حیات خویش دراین را پایدار واستوار باقی ماند وخدمات شایانی تاریخی را به نفع زنان جهان انجام داده است.او در 19 جولای 1889 ترسایی، درکنگره انترناسیونال دوم درپاریس درمورد مسایل زنان سخنرانی کرده ودرسال 1889 کنفرانس زنان را علیه جنگ درهالند که سراغاز جنبش جنگ بود رهبری نمود. همچنان کلارتسکین درسال 1910 درکوپنهاکن پایتخت دنمارک در دومین کنگره زنان جهان هشت مارچ را به عنوان روز جهانی زن پیشنهاد که  مورد تصویب  کنگره قرارگرفت.این روز بیاد قربانیان زنان کارگر کارخانه نساجی درشهر نیویارک است که درهشتم مارچ سال 1857 برای کسب حقوق انسانی خویش علیه کارفرمایان خویش دست به اعتصاب وراهپیمایی یازیدند که ازطرف پولیس سرکوب وعدهء انهابه قتل رسیدند.

روزا لوگزامبورک شخصیت دیگری از پیش اهنگان جبش زنان درالمان است و اوهم عضوی حزب سوسیالیستی المان بود ودرمبارزات سالها بعدازجنگ دوم جهانی برای متحدساختن کارگران جهان علیه جنک مبارزه نمود،ودرسالهای 1915و1916 اعتصاب عظیمی درجهان توسط زنان سوسیالیست تحت شعار"علیه جنگ امپریالیستی"برگزارکرد ،ودرپارلمان المان  بخاطرافزایش  هزینه های نظامی به ارتش ان کشوررآی منفی داد .اوهم مانند سایر زنان پیشتاز خواهان حقوق مساوی زن ومرد بود و به اثر تلاشهای بی کران این نُخبهء  جنبش زن درالمان بود که هشت مارچ برای اولین بار درسال 1911 درکشور المان تجلیل بعمل امد.

الکساند کولنتای یکی از فعالین کمونیست زنان روس بود که دوشا دوشا سایر زنان وفعالین جنبش کارگری  برای تحقق احقاق حقوق زنان درروسیه وخارج ازروسیه تااخرین رمق زندگی مبارزه نمود ودرکشورهای اروپایی برای تهیه گذارشات ازجنبش زنان مسافرت کرده وکتابی را درمورد" تاریخچه روز جهانی زن " نوشته  ودراین کتاب تمام فعالیتها جنبش کارگری زنان را تحریر وبازتاب داده است.او اولین زنی بود که بعداز انقلاب اکتوبر به حیث وزیرخدمات اجتماعی وسپس  به عنوان نخستین سفیر زن درجهان درعرصه دیپلماسی  تعین شده بود. نخستین زن دیگری  فضانورد والنتینا ترشکووا کیهان نورد روسی است که در6مارچ 1963 ترسای با فضا پیمای وستک 6به فضا رفت.

  زنان درپیروزی انقلاب کبیر اکتوبر نیز سهم به سزایی داشته اند ودرپهلوی اعضای حزب کمونیست روسیه فعالیتها عظیم وچشم گیری را ایفا نموده اند. بعداز پیروزی انقلاب اکتوبر تمام شرایط انسانی به مانند مردها درهمه عرصه مهیا کردید وبه مانند مردان درتغییرات و تکامل جامعه شوروی سوسیالیستی  شهکاریهای شایانی را کرده اند.  درانزمان درامریکا وسایر کشورهای غربی تا سال 1920 ترسایی هنوز زنان حق انتخاب ورای را درارگانهای دولتی ومدنی نداشتند وتبعیض جنسیتی وجود داشت اپارتاید پا برجا بود وزنان سیاه پوست نسب زنان سفید پست از حق مساوی برخوردار نه بود وتبعیض واختلاف نژادی به شدد خود وجودداشت .برعلاوه درسایر کشورهای سرمایداری  زنان حق رای را درنهادهای مدنی وسیاسی نداشتند؛برعکس زنان روس درانتخابات ارگانهای دولتی وحزبی درسطوح مختلفی سهم میگرفتندوازهمه امکانات تعلیمی ،اموزشی، سیاسی واقتصادی بهره مند بودند . نظامهای سرمایداری برشالوده رشد جنبشهای سوسیالیستی درجهان به تدریج حقوق مدنی زنان را به رسمیت شناختند . 

درسال 1917 در اروپا  شش کشور عبارت از: اتریش،ناروی،دنمارک،فنلند و ایسلند، حق رای درانتخابات را داشتند؛اهسته اهسته الی سال 1970 تعداد این کشورها به اثر نور درخشان ایده های انقلاب اکتوبر وایجاد کشور بزرگ سوسیالییستی ، رقم ان به 121کشور درجهان رسید.

درانوقت درانگلستان دردهه 1970 ازجمله نُهه میلیون زن کارگر ، تنها یک میلیون وپنجصد هزارتن ، دستمزد مساوی با مردان داشتند. همچنان دردهه 1960 دراضلاع متحده امریکا پنج درصد زنان کارگردرامد سالانه شان به درامد متوسط یک مرد کارگر بود.تعداد بیکارنسبت به مردان درامریکا بیشتر بود. کشورهای امپریالیستی بعداز پیروزی انقلاب اکتوبر مصمم شدند، تا جلو رشد جنبشهای کارگری را درجهان که برضد منافع شان است، بیگرندو نقش انهارا ضعیف وکم رنگ بسازند..

بعداز مبارزه طولانی احزاب چپ جهان، بالاخره هشت مارچ درسال 1975 ازطرف سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد.

 درکشور ما افغانستان بعداز استقلال کشور از زیر یوغ انگلیسها وروی کار امدن دولت امانیه ازادی های زنان نیزمورد توجه سلاطین وقت قراگرفت، برای زنان حق بیرون رفتن از محوطه منزل رامساعد وزمینه کار و تحصیل را مهیاساختند، که بعدأ در دهه شضت وهفتاد ترسایی زنان شهروسایر ولایات کشورمطابق قانون از حقوق وارزشهای مدنی برخوردار شدند. حق تحصیل ،اموزش ،کا ر ،سفر به خارج ،حق گزنیش وگزنیش شدن ،اجتماعات ، تظاهرات وتشکیل انجمنهای  زنان وغیره را داشتند. . اما بعداز قیام هفت ثورکه قدرت به حزب دموکراتیک خلق افغانستان انتقال یافت؛ شرایط نوین وتغییرات بنیادی در زندگی مردم بالخصوص زنان بوقوع پیوست . زنان به مانند مردان ازتمام حقوق انسانی ومدنی برخوردا شدند. ایجاد سا زمان دموکراتیک زنان افغانستان که درسال1344خورشیدی تحت رهبری خلاقانه شادروان اناهیتا راتب زاد ورفقای همرزمش: ثریا پرلیکا، کبراعلی،حمیده شیرزی،مومنه بصیر،کریمه کشتمند وزرغونه ناهید بوجو امده بود،در سرتاسری افغانستان درمیان زنان تحصیل کرده وباسواد نفوذ کرده وبوسیله کادرها وفعالین ان سازمان، زنان برای اموزش سواداموزی وامور منزل وسایر کارهای فزیکی برای ارتقای سطح شعور واقتصادی شان تشویق و اماده میشدند. هزارها دختران جوان ونوجوان غرض تحصیلات عالی وابتدایی و کسب دانش حرفوی ومسلکی به خارج اعزام شده وبعداز فراغت دوره تحصیل دوباره بوطن بازکشت ودر پستهای معین موءظف میکردیدند. بیکاری وتعصب نژادی وجنسی درمیان زن ومرد قطعأ وجود نداشته ،همه به مثابه شهروند کشور دوشادوش یکدیگر مصروف خدمت بوطن ومردم بودند. شوربختانه بعداز سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان نظر به دسایس کشورهای بین المللی قدرت مند توسط گماشته کان انها، زنان ومردان همه به سرنوشت دلخراشی تراژیدی قرن بیست یک مبتلا شدندو نیروها بنیادگراوتنطیمهای جهادی تمام شیرازه وطن را برای خودخواهی ها و تفوق طلبی تنطیمی وکسب قدرت ازبین برده وافغانستان را یکجا با شرکای جهانی ومنطقوی خویش به ویرانه تبدیل نمودند. زنان دوباره به حاشیه جامعه به مانند قرون وسطا کشانده شده تعصب مردسالاری جای حقوق مدنی را گرفته وصدها نوع خشونت دامنگیر زنان کشور شد. زنان بویژه درزمان طالبان از همه ارزشهای مدنی محروم شدند. بعدازبه قدرت رسیدن دولت دست نشانده غرب بعداز 11 دسمبر2001زنان دوباره نفس راحت کشیده براثر مبارزه زنان روشنگر و تحصیل کرده دوباره ازحق نسبی برخورداشدند . سهم گیری شان درعرصه های سیاسی ، اقتصادی واجتماعی نسبت به دوران طالبان بهبود یافت.  اما بانهم تبعیض جنسی  علیه زنان هنوز هم به قوت خویش درشهرها ومراکز ولایات دوردست ونزدیک باقی بود ه وخشونتهای مدهش غیر انسانی براساس عقاید دینی ومذهبی وعرف، سنت وعادت جامعه فیودالی وماقبل ان علیه زنان هرروز و سال بیشتر شده میرود.

زنان برعلاوه که  بر اساس اصطلاح" ناموسداری "درمیان باشندگان کشوراز احترام ویژهء برخودرا هستند، بازهم نطربه  تحقیقات  کمیسونهای  مستقل حقوق بشر در ولایات وشهرهای مرکزی ودوردست کشور نشان داده که زنان زیانهای زیادی را متقبل میشوند ،که  یکی از زیانهای دردآور عبارت از خشونتهای خانواده گی هست که به اشکال متفاوت علیه زنان ازطرف مردان اعمال میشود.

گزارش کمیسون مستقل حقوق بشر نشان میدهدکه درهشت ماه سال 1395 خورشیدی به تعداد2621مورد خشونت علیه زنان دردفاتر ساحوی انها ثبت شده است. مطابق گزارش فوق :"ازمجموع امار خشونت علیه زنان یعنی 2621موردی که درجریان هشت ماه سال 1395 به ثبت رسیده،762 مورد ان را خشونت های فزیکی وجسمی تشکیل می دهد. به تعداد 181 مورد دیگر شامل انواع خشونت های جنسی بوده و882 مورد، شامل خشونت های لفظی وروانی می باشد. همچنین 548 مورد، دیگر خشونتهای اقتصادی بوده است.بقیه 28 مورد شامل سایرموارد خشونت علیه زنان می باشدکه به نحو از انحا با عرف وعنعنات ناپسند درکشور بستگی دارد."

براساس سند فوق خشونت درافغانستان  نه تنها کم وازبین نه رفته، بلکه به یک عنعنه تبدیل شده است هرکسی که بخواهد همسری خودرا جزا وتنبه بکند، بدون بازپرس وتعقیب عدلی ازادمیباشد وهراسی  وجودندارد.همچنان نظر به بررسی های کمیسون مستقل حقوق بشرافغانستان از جمله 165مورد قضیه قتل زنان ،18 مورد ازقصایای خشونت جنسی ،همچنان 22مورد ارتباط نامشروع شوهر با دیگران، 34مورد ازار واذیت، 10 مورد اجباربه فخشا،6مورد اجبار به تماشای تصاویر وفیلمهای مستهجن، 8مورد سقط جنین اجباری ،2مورد بارداری اجباری  درسراسری افغانستان صورت گرفته  است . نظربه اسناد کمیسون مستقل حقوق بشردرافغانستان  ، تعدادکمی ازاین دوسیه ها عاملینش دستگیر وبه پنجه قانون سپرده شده که بعداز طی مراحل ابتدایی دوسیه ان به محکمه تسلیم شده است.

گذارش بی نهایت دلخراش وضد انسانی ودوراز عاطفه بشری فوق مارا باین امر متیقن میسازد،که کشور ماردرگرداب نابه سامانیها وناهنجاریهای زن ستیز واقتدارگرانهء مرد فرورفته وتشدید می ابد. این تراژیدی قرن بیست ویک با موجودیت بزرگترین کشورهایکه خودرا مهد گاهی ازادی وحقوق بشر میدانند ، با حضور لشکرهای نظامی شان،رخ میدهد. طوری که اسناد وشواهد نشان میدهند، این همه نا هنجاریها ناشی از حضور انها وتقویه کشت تریاک وسایر مواد مخدره درمحلات بودوباش انها درایالتهای سرحدی مانند هلمند وقندهار و سایر ایالات برای کسب درامد مالی شان رشد یافته  میباشد، که نظر به اسناد سازمانهای مدنی جهان درزمینه مبارزه علیه مواد مخدره، سالانه97 فیصد مواد مخدره جهان درافغانستان زرع وتولید میکردد. این امر زمینه ساز شده است تاگروهای های تروریست مانند القاعده، طالبان وداعش در افغانستان رشد نماید و55 فیصد مساحت انرا زیر امر ونهی خویش داشته باشند .یکنوع حکومت ملوک الطوایفی بدون قانون برقرار شده است. این امر باعث شده تا زورمندان وگروهای قاچاقبران مواد مخدره یکجا بازورمندان محلی وقومندان سالاران از وضع بوجود امده، به نفع خویش استفاده نمایند، هرنوع ظلم وستم را بالای زنان وسایر اهالی بیگناه انجام بدهند.

درپهلوی ناهنجاریهای  متذکره درفوق ، مولفه های اتی نیز در جهت رشد خشونت علیه زنان موءثریت داشته است: عدم امنیت در ولایات وشهرها ومحلات دوردست،  اجرای فرهنگ معافیت و واسطه بازی توسط زورمندان، عدم  برخورد قاطعانه با مجرمین،پول شویی ورشوت وواسطه بازی درادارات دولتی،بی سوادی و عدم اگاهی ودانش علمی، فقر بیکاری ، اعتمادخوشبینانه براساس عرف وعادت جامعه بالای ملاها وروحانیون مغرض واستفاده جو،افزایش سرسام اور جوانان و کهن سالان به مواد مخدره، درمجموع نگرش منفی و کهنه قرون وسطایی نسبت به زنان درسنت مردسالاری درجامعه که از سالهای متمادی درکشور مروج یافته است. درنتیجه این همه عوامل تعلق میگرد: به ضعف وعدم ناتوانی حکومت وحدت ملی درجهت تامین امنیت واراده قاطع درزمینهء نابودی تروریستهای ویران گر زن ستیز، تشدید اختلافهای قومی ومنطقوی، زبانی ، وحضورعساکرامریکا ،ناتو وسایرکشورهای خارجی درافغانستان .

 

علی رستمی

رویکردها:  گزارش کمیسون مستقل حقوق بشر درطول هشت ماه سال 1395 خورشیدی درافغانستان

کتاب رهایی زن، نویسنده بهرام رحمانی.

 

 


بالا
 
بازگشت