محمدعوض نبی زاده

 

اجلاس مسکو،شکست دوم غرب, پس ازسوریه

درشرایط کنونی مناقشات سیاسی وایدولوژیکی میان کشورهای دنیا وجود ندارد زیرابیشترمناقشات درعرصه های اقتصادی درجهان تمرکز نموده است درحالیکه بی اعتمادی میان دولتها  نسبت به ګذشته کاهش یافته و تهدیدات امنیتی از ناحیه ی دولت ها متوجه جهان نیست ولی برعکس تهدیدات امنیتی بیشتر از سوی گروه ها ی تروریستی متوجه امنیت کلی  جهان وبخصوص ابر قدرت ها بیک تهدید جدی مبدل شده است .ګرچه دردوران دو قطبی شدن جهان مسابقات تسلیحاتی تشدید یافت و مداخلات نظامی  دو ابر قدرت در برخی از مناطق دنیا باعث تلفات بزرګ  انسانی و خسارات زیادی اقتصادی برای ممالک شامل در جنګ شدند اما بعد از سقوط شوروی سابق در اغاز دهه نود میلادی امریکا به یګانه ابرقدرت  جهان تبدیل و در دنیا حرف اول را در مسایل جهانی میزند .اما حالا امریکا بعد از دوینم دهه با چالشهای بزرګ اقتصادی با قرضه ی اعتباری بیش ازبیست هزار میلیارد دالر و تقابل نظامی با  قدرت های رقیب مواجه است .چون روسیه بحیث یک قدرت بزرگ دارای زرادخانه‌ی استراتژیک از ابرقدرت بودنش ازگذشته را حفظ واکنون از لحاظ تسلیحات نظامی خود را بیشتر تجهیز نموده و در برابر یګانه ابرقدرت جهانی یعنی امریکا  در قضایای جهانی مداخله مینماید.

 

درعین حال روسیه در اوکراین و سوریه، ایالات متحده را با مداخلات نظامی به چالش کشید و توافق ها میان چهار رئیس جمهور سوریه، ترکیه، ایران و روسیه و پایان جنگ در حلب و تثبیت موقعیت بشار اسد به ویژه ترکیه در هماهنګی با روسیه و ایران که از سیاست ناتو فاصله میگیرد. علاوه بر آن، مسکو  تاکتیک‌های جنگ ترکیبی‌اش را به کار بسته تا این برداشت را ایجاد نماید که این کشوردرانتخابات ریاست‌جمهوری امریکا نفوذ کرده وبین فرمانده کل قوای آینده و عناصر سازمان‌های استخباراتی امریکا شکاف و اختلاف ایجادنموده است. در حال حاضر جهان بار دیگر در حال دو قطبی شدن به پیش میرود ودر منطقه نشانه های ازجنگ سرد دیگری دیده می شود. که این علایم را میتوان ازمداخلات نظامی امریکا و متحدینش در عراق , افغانستان , یمن و بخصوص سوریه به بهانه ی مبارزه علیه تروریزم مشاهده کرد و در مقابله با مداخلات نظامی امریکا , روسیه  , چین وایران نیز ارام نبوده و برای سرکوب داعش و دیګر ګروه های تروریستی در سوریه حملات  هوایی  و زمینی را بخاطر نجات حکومت بشار اسد از سقوط حتمی  انجام د ادند که درین امر دستاورد های نیز به همراه داشتند که برای امریکا و غرب شکست سیاست شان در سوریه پنداشته میشود. مداخله نظامی روسیه در سوریه و حمایت از طالبان در افغانستان از مواردی قملداد میشود که سد راه برنامه های غرب در این کشور ها خواهد بود.

 

زمانیکه نیروهای آمریکایی به افغانستان آمدند و رژیم طالبان سرنگون شد، روسیه انتظار این را داشتند که در افغانستان وضعیت خوب می شود، اما بتدریج متوجه شدند که اینگونه نبود و معادله برعکس شد. نگرانی روسیه از گسترش گروه داعش در سرحدات میان افغانستان وکشور های آسیای میانه ،انکشور را وا داشت تا با طالبان خود را نزدیک سازد. مسکو درین اواخر ، از یک اجلاس سه‌جانبه با پکن و اسلام‌آباد در مورد آینده‌ی افغانستان میزبانی کرد ونشست مسکو میتواند شکست دوم امریکا و غرب در مسایل جهانی باشد که ، این اقدامات نشانگر یک تغییر در سیاستِ چند دهه‌یی اخیر مسکو در قبال منطقه است. این اتحاد جدید سیاسی ونظامی متشکل از روسیه، چین، پاکستان ایران، ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان هستند زیرا انها تصور دارند که داعش بعد از رانده شدن از سوریه و عراق بسوی افغانستان سرا زیر شده  و تهدیدات بزرګی را در افغانستان و ممالک اسیای میانه ببار خواهند اورد. روسیه و متحدانش, برای افغانستان گروه داعش را خطرناک، سازمان یافته و مجهز با «ایدیولوژی آرمان گرایانه جهانی» توصیف کرده و در عوض، از طالبان به حیث یک «نیروی محلی» وعاری از «ایده های جهاد گرایی درسطح بین المللی» نام برده است . ګفته میشود که داعش در ولایت ننګرهار نیروهایش را تقویت کرده ودر مناطق شمال و شمالشرق افغانستان درجهت تحکیم موقعیت نظامی شان هستند وبرای انتقال و تقویت ګروه داعش در افغانستان  امریکا و غرب  به کمک تیم حاکم ار ګ کابل نقش اساسی دارند.

 

زیرا غرب برای انتقام ګیری از روسیه تلاش دارند تا داعش را در مناطق شمال کشور ما تقویت واز انجا به اسیای میانه صادرکندو روسیه باور دارد که داعش از سوریه به سوی افغانستان روان است تا برای خود پایگاه هایی در عقبۀ روسیه ایجاد کند.  ضمنا اطلاعاتی وجود دارند که درحال حاضر کمپ ها و پناه گاه های امن گروه داعش و مردمان آسیای میانه و قفقاز شمالی درافغانستان برپا شده و تا کنون 700 خانواده های تروریست ها از سوریه به آن جا منتقل شده اندو جنگجویان داعش به وسیله هلیکوپتر ها در شمال افغانستان جا به جا شده اند. پروژه داعش از سوی شماری از کشور های منطقه و جهان برای اهداف مشخص وتداوم  جنگ نیابتی میان کشور های منطقه وقدرت های جهانی در افغانستان باعث خواهد شد که  کشور ما به میدان جنگ سرد و گرم کشور های قدرت قدرتمند مبدل ګردد. ولی یګانه مانع بزرګ برای تحقق اهداف انان درین باره جنرال دوستم  است که باید انها  او را از شمال افغانستان حذف نماید وبدین منظور چندین بار برای حذف فزیکی  و سیاسی جنرال دوستم  کوشش های ناکامی را علیه جنرال بکمک  تیم حاکم ارګ سازماندهی کردندکه هنوز هم این دسایس علیه جنرال دوستم پایان نیافته وشاید در اینده نیز ازین قبیل دسایس  را برضد جنرال و دیګر چهره های با نفوذ مناطق شمال کشور شاهد باشیم.

 

روسیه می داند که افغانستان برای آمریکا زخم خونینی است که روسیه گرفتاری امریکا درافغانستان را از دور با خرسندی نظاره می کند.حالا روسیه نمی گذارد که آمریکا یک ابرقدرت باشد ومی خواهد در قضایای منطقه بخصوص افغانستان دخالت کند. روسیه این را تحمل ندارد که آمریکا نه پایگاه نظامی در افغانستان داشته وسوریه وعراق هم به دست وی باشد. روابط روسیه با پاکستان در حال بهبود است ومسکو ممنوعیت فروش اسلحه به اسلام‌آباد را برداشته و هردو کشور نخستین تمرینات نظامی مشترکِ را در پاکستان انجام دادند. پاکستان در افغانستان بازی با کارت داعش را شروع کرده تا بتواند موقعیت گذشته خویش را به دست آورد.متاسفانه برعلاوه چین، روسیه نیز خریدار چنین تیوری های ساخت پاکستان است و ایران نیز ممکن است با ایتلاف به رهبری روسیه ملحق شود. از انجا که درسال 2006 فرصتی میسر شد تا روسیه طالبان را به مسکو دعوت کنند ودو مطالبه از طالبان داشتند، اول اینکه جنگجویان آسیای میانه ، را مهارکنند ودوم در مناطق تحت کنترل طالبان ازتولید مواد مخدر جلوګیری نمایند. طالبان درین دو مورد وعده دادند.درین اواخیرطالبان با انتشار اسنادی، از روابط خود با روسیه و ایران، پرده برداشت که این روابط نشان دهنده «به رسمیت شناختن مشروعیت» و«موفقیت دیپلماتیک» آن ګروه است.

 

در حالی‌که روس‌ها به طالبان افغانستان مشروعیت داده‌اند، مشمول ساختن روسیه، به‌عنوان یک ابر قدرت ، در تلاش صلحِ به‌رهبری افغان‌ها با حمایت کشورهای منطقه، نشان‌دهنده‌ی احترام به طالبان است. گزارش های وجود دارد که گروه طالبان به جنگ ابزار های پیشرفته ضد هوایی دوش پرتاب روسی دست پیدا کرده اند. موشک های ضد هوایی روسی در دست طالبان نسخه همان «استینگر» های امریکایی  است.امروز روس ها همان راهی را در پیش گرفته اند که «عموسام» بازیگوش از همان مسیر به تفریحگاه «پایان تاریخ» رسیده بود. بدین ترتیب طالبان موفق شدند، که  یک تعادل نظامی با نیروهای خارجی و امنیتی بوجود بیاورند که حالا طالبان به قدری قدرتمند شده اند که دولت افغانستان دیگر نمی تواند آنها را نادیده بگیرد.تفاوت عملکرد دولت قبلی و فعلی در افغانستان دراین است که آقای کرزی با آمریکا درگیر شد، هشت هزار طالب را از زندان آزاد کرد، عملیات های شبانه و بمباران ها را کاملا متوقف کرد که اینها صدمات زیادی به افغانستان رساند. هم چنین حامد کرزی در اوج سرکوب طالبان بدست ناتو، توانست طالبان را از هر گزندی مصون بدارد اما گروه طالبان نیز باید  بدانند که  اگر حمایت های نهان و آشکار اقای کرزی از انها نمی بود طالبان با این قدرت کنونی وجود نمیداشت و ګروه طالبان نمی توانست بعد از پانزده  سال دوباره رشد کند و از یک گروه تروریستی به یک گروه سیاسی تنظیم شود.اما سیاست خارجی آقای اشرف غنی، تخاصم با پاکستان است و این سبب شده که روسیه اعلام کند طالبان را به جنگ با داعش تشویق می کند.

 

از انجاییکه از مدت چهار دهه به این طرف خاک پاکستان برای ګروه های خرابکار تروریستی وابسته به هفت تنظیم جهادی , ګروه طالبان و فعلا داعش  پناهګاه امن جهت تربیه , تجهیز و صدور انان به افغانستان ودر دیګر نقاط جهان بوده است .چنانچه که امریکا و متحدینش در دهه هشتاد میلادی تنظیم های جهادی هفتګانه رادر خاک  پاکستان به منظورسقوط دادن نظام طرفدار شوروی در کابل ایجاد نمودند ولی بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب الله درکابل و تشکیل حکومت مجاهدین  که منجر به  جنګ داخلی میان تنظیم های جهادی ګردید و روسیه و متحدانش با استفاده از ګروه های  مختلف جهادی  جنګهای میان تنظیمی را در افغانستان  دامن زدکه تلفات بزرګی انسانی  و اقتصادی را به بار اورد. با تشکیل حکومت مجاهدین درکابل چون موثریت  و اهمیت تنظیم ها برای غرب  از بین رفته بود وبرای این منظور,غرب ګروه طالبان را درخاک پاکستان بخاطرنابودی تنظیم های جهادی بوجود اورد زیرا میخواست توسط ګروه طالبان پلان بعدی خود ها را در افغانستان عملی کند همزمان  با راندن تنظیم های جهادی از سوی غرب این تنظیم ها ابزارتحقق اهداف  روسیه  و متحدانش قرار ګرفت وروسیه نیز با استفاده از ګروه های جهادی همه ی پلان غرب را در افغانستان خنثی میکرد .

 

حالا نیز چون ګروه طالبان  بیشتر ازین کار امد  و موثریت برای غرب ندارد  جهت  نابودی طالبان امریکا و غرب , ګروه داعش را برای نفوذ غرب در اسیای میانه در خاک پاکستان  ایجاد کرده است بدین ترتیب باردیګر غرب از همان ابزار قدیمی که قبلا طالبان را ایجاد کرده بود مجددا همان ابزار یعنی ګروه طالبان را در اختیار روسیه و متحدانش قرار داده است تا بر ضد داعش بجنګد.با در نظر داشت تقابل سیاسی و نظامی میان امریکا و روسیه دربحران افغانستان , مردم ما دربهار سال اینده شاهد جنګهای خونینی میان ګروه طالبان , داعش ودولت کابل در مناطق ګوناګون کشور خواهد بود. شاید روسیه، در جریان فصل جنگی بعدی، بتوانند به طالبان برای هدف قراردادن سربازان امریکایی استفاده وبه این گروه شورشی در تصرف و در کنترل نگهداشتن ولایت‌های شمالی افغانستان کمک کند. متاسفانه درچنین وضعیت سیاسی و نظامی  اختلافات میان رهبری حکومت فعلی وبی ثباتی در حکومت کابل شدت یافته ولی امریکا و روسیه در حل بحران افغانستان موقعیت و موقف حکومت کابل رامانند همیشه نا دیده میګیرند که این موضوع اینده ی خونین و ترسناکی رابرای مردم کشور نوید میدهد.


                                                       - بیستم -  ماه – جنوری – سال – ۲۰۱۷ میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت