محمدعوض نبی زاده

 

آیا حکومت اقای اشرف غنی دوام میکند؟
 

از انجاییکه دموکراسی نیم بندغرب در شوره زار حکومت فرد محور اشرف غنی در افغانستان  زمینه ی رشد پیدا کرده نمیتواند! چون تخویف ، تطمیع، فریب ، تجرید، تهمت و دروغ وغیره ، سلاح هایِ اند که وی انها را درجهت تحقق اهداف خوداستعمال میکند زیرادر ساختار فعلی قدرت برای ریس جمهور صلاحیتهای بی حد و حصرداده شده است ولی بی صلاحیتی و سمبولیک بودن معاونان ریس جمهور , اعضای کابینه  و دیګر مقامات عالی رتبه ی دولتی ، نه تنها چالشِ اساسی فرا راه نهادینه شدن دمکراسی در افغانستان می باشد، که توازن تقسیم قدرت سیاسی میان اقوام را نیز برهم می زند.  در این نوع ساختار، «ریس جمهور» ، تنها برنده  وبقیه همه بازنده اند وریس جمهور مانند پادشاه اعمال قدرت مینماید.

بطور مثال تمامی کارمندان ریاست اداره امور و دیګر شعبات حکومتی مقیم ارګ از حلقه حاکم ارګ و قوم خاص جابجا شده که اقوام تاجک ,هزاره و ازبک از میان پرسونل  حکومتی در ار ګ تصفیه ی قومی  شده اند که درهیچ یک از حکومت های پیشین این ګونه تصفیه ی قومګرایانه و تبعیض امیز سابقه نداشته است. تیم  حاکم ارګ  برای محدود نمودن صلاحیتهای وزرا کمسیونهای نام نهادی را متشکل از مشاورین تیم حاکم  در داخل ارګ  ایجاد نموده است که بدین ترتیب ازکار موثروزرا ی کابینه جلوګیری و وزرا را بی صلاحیت ساخته و انان را به چهره های سمبولیک و نمادین مبدل کرده است ودرضمن تیم ارګ درترویج فساد اداری و مالی نقش کلان دارد که حتی برخی از مسولان درهنګام  تقرراز پرسونل اداری دراداره امور و دیګر شعبات درداخل ارګ رشوه اخذ میکنند .در حالیکه افغانستان به ساختاری نیاز داردکه قانونا از تمرکز و انحصار قدرت در دست یک فرد یا یک نهاد جلوگیری و توازن قدرت میان اقوام را تضمین نماید.

پلانهای تیم حاکم ارگ قدم بقدم به  پیش میروداز جمله  ارګ برای تنش های داخلی و ایجاد فاصله میان مردم ونخبګان هزاره ,توسط شبکه های علنی و پنهان امنیتی تلاش میکند واز سوی دیګر تشدید اختلافات درون حزبی و سلب صلاحیت نمودن وزرا در پارلمان و به تعلیق درآوردن وظایف وزرا و معینان و ادامه روند خلع قدرت مقامات عالی رتبه ی دولتی , بیرون از حلقه ی ارګ  را به پیش میبرد‎. تیم ارګ اقوام افغانستان راازطریق ایجاد نفاق به جان هم انداختن اقوام با هم دیګررا بیشتراز ګذشته  تشدید نموده و میان ازبکها و تاجیکها به طور همزمان دسیسه چینی می کند تا تاجیکها و از بیک ها را به جان هم بیندازند .

تیم اشرف غنی ،سیاست انحصار قدرت فردی وقومی و حذف کامل اقوام دیگر را از ساختار قدرت، دنبال مینماید، در صورت که‌ اکثریت جمعیت افغانستان را غیرپشتون‌ها تشکیل و بیشترین حمایت را از نظام جدید،در هنګام انتخابات ریاست جمهوری با ارایه رای خودها ابرازنمودند. اما بخشی عمده ی ازپشتون‌ها در قالب طالبان، در محور اقای حامد کرزی , حزب اسلامی و حزب افغان ملت در مخالفت با حکومت غنی قرار دارندو اکثریت نخبګا ن پشتون نیز از سیاست های فرد محور اوناراض و دلخورند و اکثریت انان ازوی حمایت ندارند واشرف غنی نفاق میان اقوام پشتون بنام غلزایی , درانی , مشرقی , قند هاری و پکتیا وغیره را نیزدامن میزند واو, در جامعه پشتون,در مناطق جنوب , شرق و غرب کشور ریشه نداشته و از جامعه پشتون رانده شده اند.زیرا جامعه پشتون اشرف غنی را بحیث نماینده ی امریکا و چهره مسافروابسته به غرب میدا نند.

حکومت اشرف غنی افتراق قومی، بحران اجتماعی وبرخوردهای خونین قومی را ، در افغانستان شعله ور ساخته تااهداف راهبردی خود را در تنور داغ نبرد های قومی به پختگی برساند.در آغاز، جنگ را به نمایندگی اقوام تاجک علیه پشتونها وهزاره ها آغاز نمود و اکنون این نبرد علیه قوم ازبک براه افتیده است. اقای اشرف غنی در طی مدت دوسال اخیر حکومتش با استفاده از ابزار نفاق بینداز و حکومت کن بهره ګی ظالمانه  کرد وشبکه های خاص تخریبی بشکل علنی و مخفی راکه عملا شورای امنیت  وریاست  امنیت ملی بخاطر دامن زدن به تنش های داخلی میان جامعه هزاره  و تضعیف موقف اجتماعی اقایون محمد محقق و کریم خلیلی مدیریت  میکنند مورد  استفاده قرار داده وتاهنوز این پروسه ی نفاق افګنانه جهت ایجاد تنش ها در میا ن  هزاره ها جریان دارد .

باو جود آنکه  اقای محمدمحقق در طی مدت تقریبا دوسال اخیر برای بقا و تداوم  حکومت اقای اشرف غنی در مقابل مخالفان او با هزینه های زیادی از او حمایت  ودفاع نمود  ولی ایشان هنوزهم در ساختار تیم حاکم ارګ حیثیت مسافر را دارد و در تصامیم کلان کشوری دخیل نیستند.و هم چنین ارګ به اختلافات قومی میان بنجشیری ها  , بدخشانی ها  و شمالی هاو نفاق میان نخبګان اقوام تاجک را  دامن زده و فضای بی اعتمادی میان انان را تشدید نموده است . این در حالیست که نخبګان تاجک انګیزه ی حمایت از حکومت غنی را ندارند .درین اواخر برای بد نام ساختن جنرال دوستم که مطالبات برحق و عدالت خواهانه داشت از احمد ایشچی  بحیث اله فشاربرعلیه او کار ګرفته تا جنرال را مجبور به صرفنظر نمودن ازمطالباتش  نماید. با وجود پیش برد سیاست تفرقه  افګنانه اشرف غنی  میان اقوام ګوناګون کشوراګر حمایت هزاره ها و ازبکها از حکومت وی قطع شودزمینه ی سقوط حکومت فردی او در کوتاه مدت فراهم خواهد ګردید .

اګر رویش کاری اشرف غنی  بدینګونه  به پیش رود درآن حالت اقای کرزی ,شورای حراست , حزب افغان ملت و دیګرمخالفان حکومت اودرکمین نشسته وطرح  حکومت موقت را مدنظر دارند که با سقوط حکومت اقای غنی , از طرف  انان حکومت موقت  تشکیل خواهند شد. اګر امریکاوغرب رویش کاری اشرف غنی را در حکومت داری تغییر ندهد.و بر اساس شیوه ی کاری اوحرکت نماید  تمامی دستاوردهای شانزده ساله ی خود را از دست خواهند دادو اوضاع افغانستان بحرانی تر ګردید ه وحکومت  اقای غنی به سقوط حتمی مواجه خواهد شد.چون رفتارحکومت داری ودیدګاه فرد محور اقای غنی مانند رفتارو دید ګاه  حفیظالله امین درافغانستان  است که  همواره اعضای کابینه و دیګر مامورین عالی رتبه خود را منحیث بادشاه  و یک دیکتاتور تحقیر  و توهین کرده و به استهزا میګیرند امریکا و غرب باید هر چه زود تر از یکه تازی های دیکتاتور مابانه  اقای غنی جلوګیری تا این حکومت فردمحوراو از سقوط حتمی رها یی یابد.

اگر دولت اشرف غنی  به خواسته های جنرال دوستم  و دیګر توافقات انجام داده عمل نکند شاید سبب ایجاد تنش‌ها بین حکومت و مردم شمال و دیګر مناطق کشورګردد که فشرده ی خواسته‌های جنرال دوستم شامل تعدیل قانون اساسی، برگزاری لویه جرگه، تغییر نظام از ریاستی به صدارتی و تقسیم عادلانه قدرت هستند.اماج گیری جنرال دوستم آن هم پس از شانزده سال، به ایجابات مشخصی در رابطه به سیاست خارجی متحدان جهانی افغانستان به ویژه امریکا بسته گی دارد که برای جامعه جهانی دخیل در قضیه افغانستان و حلقات تحت الحمایه ایشان بهتر است تا کشتی شکسته را بیش ازین نجنبانند که باعث تباهی همه ی سرنشینان آن گردد.

اگر حکومت غنی حامیان ایشان با کوتاه فکری و ناعاقبت اندیشانه دست به زورگوئی کودتا مانند بزنند، چنان طوفانی توسط مردم برخواهد خاست که از عاقبت آن هیچ  یک از طرف ها مصوون نخواهدبود! بهتر است علایم ناکامی های جامعه جهانی را در افغانستان دردولت رئیس جمهور غنی جستجو کردو راه های قانونی برای رفع آن در پیش گرفته شده تا وضعیت بحرانی مهار شود  ورنه اغواگری های زورگویانه و کودتا مانند که باعث عمیقتر شدن بحران در شمال و مناطق مرکزی کشور سبب سقوط حکومت غنی خواهد شد در حالیکه نیروهای امنیتی چند قومی درافغانستان زمانی می تواند سالم باقی بمانند که خدمات آن ها ثباتی را به وجود آورد  که باید بی اتفاقی لاینحل و رقابت و دشمنی رهبران حکومت در کابل، به روحیه رفاقت و هموندی اقوام  مبدل شوددر غیر ان  دامن زدن به اختلافات قومی به نفع هیچ یک از اقوام کشور نمی باشد.

-         هفتم-- ماه – جنوری – سال –-2017 – میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت