مهرالدین مشید

 

بازی بزرگ در راه است و اما جایگاهء چین هنوز در آن روشن نیست

بازی بزرگ در راه است و ابتکار بدست پاکستان

 در ماه های اخیر معادلهء جنگ با تروریزم به شدت در حال تغییر است و صف بندی های قدرت های بزرگ در سطح جهان و در سطح منطقه به گونهء ویژه یی در حال نوسان است. حالا که معادلهء ناکام مبارزه با تروریزم گذشذته در حال از دست دادن توازن پیشین خود است و بازیگزان در حال صف آرایی های جدید اند و این رویکرد تنش های منطقه یی و جهانی را وارد مرحلهء دبگری کرده است. شکست امریکا برای مبارزه با تروریزم در افغانسنان به هر علت و دلیلی که بوده نوعی بی باوری هایی را بوجود آورده که مبارزه با تروریزم را بیشتر به ابهام کشانده است. این بی باوری ساز و برگ های جدیدی را برانگیخته نا صف آرایی در مبارزه با تروریرم نغییر کند و فلسفهء وجودی تروریزم زیر پرسش برود. هرجند شک و تردید ها در مبارزه با تروریزم نازه نیست؛ بلکه در زوایای پنهان و در عقب رخداد یازدهم سپتمبر ریشه دارد که موجودیت یک سلسله پرسش های هنوز هم ناپاسخ یافته در زیر پردهء بازی های پیدا و پنهان ،  هنوز هم به ابهام آن ببشتر افزوده و سر در گمی های عجیبی را به بار آورده است. این سردر گمی ها امروز کمپ واحد مبارزه با تروریزم را دچار چند پارچگی کرده است. جنگ ناخواستهء امریکا برضد طالبان و حمایت طالبان از القاعده و فرمانبری های کاخ سفید از اسلام آباد در مبارزه باتروریزم و سیاست های دست و پای ببنانه و دنباله روانهء کاخ سفید از پاکستان در پیوند به افغانستان نه تنها تروریزم را به هیولای غیرقابل مهار تبدیل کرد؛ بلکه باظهور چهره های رنگارنگ تروریزم چون بوکوحرام و داعش در کنار طالبان و القاعده تروریزم را به فرنگشتاینی بدل کرده است که در ظاهر همه از او می ترسند و این ترس سبب شده تا دوری و نزدیکی و اتخاذ تصمیم در برابر مبارزه با آن به ابهام برود و جبههء مبارره باتروریزم از هم به کلی بپاشد. این شک و تردید ها پس از ظهور داعش در سوریه میان امریکا و روسیه افزایش یافت و داعش پدیدهء امریکایی معرفی شد و بازی های پنهان امریکا در پیوند به قدرت گرفتن داعش و دست یابی این گروه به اسلحه و تجهیزات پیشرفته و موتر های زرهی شگفتی های زیادی را در جهان برانگیخت و این تردید ها پوتین را واداشت که حمله های هوایی را برضد داعش در سوریه آغاز کند و بگوید که این گروه را پیش از رسیدن به مرز هایش سرکوب خواهد کرد. این تردید ها برای پاکستان و ایران فرصت داد تا یکی روسیه و دیگری چین را به بهانهء داعش هراسی به محور سیاست های خود بکشانند. تماس های طالبان با پوتین به کمک ایران و نشست های طالبان در چین به کمک پاکستان همه گویای یک رشته زد و بند ها و ساز و برگ های جدید است که از دو سال بدین سو آغاز شده است. بازی های چند پهلوی امریکا در مبارزه با تروریزم فرصت های خوبی را برای پاکستان و ایران فراهم کرد تا جنگ نیابتی و مداخله گرانهء شان در افغانستان را توجیه کنند و تشدید ببخشند. حالا بازی از پردهء ابهام بیرون شده و روسیه و ایران در کنار پاکستان برای طالبان آموزش میدهند و به تجهیز و نمویل آنان می پردازند. نشست چهارگانه در مسکو در غیاب کابل و درخواست برای بیرون شدن نام رهبران طالبان از فهرست سیاه و موضع گیری های چین در پیوند به دنبال کردن هراس افگنان در مرز های غربی اش در سینکیانگ و ترکستان شرقی حکایت از بازی های جدید بر سر مبارزه با تروریزم دارد  که نشانگر این است که بازی تازه  و بزرگی در راه است که حتا چین گوشه نشین را هم به میدان مبارزه کشانده است تا به گفتۀ فایننشل تایمز به قبرستان امپراطوری ها وارد شود. یا این که این همه مانور  روسیه و ایران با همدستی هم پیمانان شان برای آن انجام شده  تا پای امریکا را بار دیگر در جنگ افغانستان بیشتر دخیل کنند و ضربه بر اقتصاد امریکا وارد کنند؛ زیرا آنان دریافته اند که این ضربه برای امریکا شدیدتر و کارا تر از ضربۀ رویارویی های نظامی است.

روزنامه فایننشل تایمز (1)چاپ بریتانیا در شماره اخیر خود مطلبی دارد تحت عنوان "چین هم به قبرستان امپراطوری‌ها داخل می‌شود"، اما واشنگتن نمی‌تواند بر دخالت دوامدار چین در افغانستان حساب کند. به نوشته روزنامه از چندین سال به این سو امریکا می‌خواهد چین را متقاعد بسازد که در امنیت افغانستان بیشتر دخیل شود. این در حالی است که رهبران چین در باره تاریخ افغانستان آگاهی کامل دارند که سرنوشت امپراطوری‌ها از سکندر کبیر گرفته تا بریتانیا و شوروی سابق در این‌کشور چه بوده‌است؛ اما به نوشته روزنامه، حتی اگر چین تصمیم بگیرد که فراتر از تعقیب فراریان ایغور قدم بگذارد، بدون شک این تلاش‌هایش به ناکامی رو به رو خواهد شد؛ چون چین نه تجربه عملیات نظامی در چنین مناطق را دارد و نه تجربه دولت سازی را. از سوی دیگر این تلاش‌های چین شاید با منافع امریکا در منطقه سازگار نباشد.

از سویی هم روزنامۀ ملیتاری تایمز (2)نوشته است که چین از حضور داعش و دیگر گروه های تروریستی نگران است و  از این رو ممکن است که نیرو های چینی بخاطر حفاظت کشور شان جای نیرو های ناتو را بگیرند. این نشریه از همکاری نیرو های چینی در شمال با نیرو های ناتو نیز یادآوری کرده است.

این که چین وارد این بازی می شود یا خیر،  از این حقیقت مسلم نمی توان چشم پوشاند که بازی تازه یی در راه است و این که بازیگران کی ها اند و شکی وجود ندارد که یکی از این بازیگران چین باشد. پاکستان توانسته است تا چین را به بهانۀ داعش بترساند و طالبان را با چین نزدیک کند. چنان که طالبان تا کنون چندین سفر به چین کرده اند و آخرین سفر طالبان به چین از سوی رسانه ها در 6 مارچ سال روان تایید شد. در  این میان رویکرد داعش هراسی ارتش پاکستان شگفت آور است. از یک طرف این کشور مرکز سربازگیری و پناه گاۀ طالبان و داعش است و از سویی هم جهان را در پیوند به حضور داعش در افغانستان هشدار می دهد؛ در حالی که طالب و داعش دو روی یک سکه اند و از پشتیبانی آی اس آی بهره مند هستند.  چنانکه گزارش هایی به نشر رسیده که حاکی از  ایتلاف طالبان و داعش در افغانستان است و بدون تردید در ایجاد این ایتلاف نقش نظامیان پاکستان حتمی است؛ اما شگفت آور این است  که چگونه ارتش پاکستان به دولت ترامپ هشدار می دهد که اگر آمریکا و انگلیس نتوانند جلو داعش و طالبان را بگیرند، با "اغتشاش کامل" در افغانستان مواجه خواهند شد. به ادامه می افزاید،  اگر داعش و طالبان همچنان قدرت بگیرند، ممکن است روسیه تمایل پیدا کند به بهانه محافظت از "حیاط خلوت" خود در آسیای میانه، مداخله‌ای به سبک سوریه در افغانستان انجام دهد. رخداد های اخیر در موجی از تلاش های زیرکانۀ دستگاه های نظامی و سیاسی اسلام آباد نشان می دهد که اسلام آباد برای پنهان کردن مداخلۀ خود در افغانستان بازی خطرناک سیاسی – نظامی را آغاز کرده است تا با کشاندن پای روسیه و چین در منازعۀ افغانستان به بهانۀ حضور داعش جایگاۀ طالبان را تقویت کند و بازی دیگری را به راه اندازد.

در این تردیدی نیست اصولا روابط انسانی مملو از بازی قدرت است و قدرت پارامترهای گوناگون دارد که تدوین راهبردها و رهیافت‌های سیاسی برای مشارکت در قدرت، از فاکتورهای عمده‌ی آن محسوب می شوند . از این رو، سیاست راه رسیدن به قدرت تلقی شده است؛ اما بانو « هانا آرنت » با این طرز تلقی مخالف است و می گوید: "سیاست استوار است بر واقعیت تکثر انسان‌ها و موضوع سیاست، هم‌زیستی و باهم بودن متفاوت‌ها{انسان های متفاوت} است ." وی به ادامه در قسمتی از كتاب "وضعيت بشري"، ويژگي اين تکثر را اين‌چنين تعریف مي‌كند : "اگر انسان‌ها برابر نباشند، قادر به فهم يكديگر نيستند و اگر با يكديگر متفاوت نباشند، احتياجي به گفتار و كنش براي فهماندن خود به يكديگر ندارند.

اما برعکس از پهلو های پنهان و پیدای بازی های جدید سیاسی در منطقه فهمیده می شود که سیاست در منطقۀ ما معنای جز این دارد و حالا که ابتکار سیاسی در دست پاکستان و قسمی هم در دست ایران است و می خواهند روسیه و چین را در رویارویی با امریکا قرار بدهند تا به قول معروف با گل آلود کردن آب به نفع خود ماهی بگیرند، سیاست  دارد به پرتگاۀ ضد همزیستی می افتد. هر دو کشور در حالی دست به این بازی زده اند که پاکستان در حال منزوی شدن است و کشور های جی هفت و سازمان تجارت جهانی برایش سه ماه فرصت داده است و اگر تروریستان را تا سه ماه در خاک خود نابود نکند، تحت تعزیرات هر دو سازمان قرار می گیرد. از طرفی هم ایران تحت فشار های تعزیرات رو به افزایش امریکا قرار دارد. این دو کشور حامی تروریزم که هر دو میزبان طالبان القاعده اند و صرف با فعالیت های ماجراجویانه و کاذب با کشاندن پای چین و روسیه به میدان جنگ افغانستان می خواهند، سیمای اصلی شان را پنهان کنند؛ اما این را نباید از یاد برد که روسیه آسیب ها و ضربه هایی را که در نتیجهء تجاوز اش به افغانستان متحمل شده، هیچگاه نیرو های نظامی خود را به میدان جنگ افغانستان نخواهد آورد. چین که هنوز با دشواری های زیاد اقتصادی دست و پنجه نرم می کند و هنوز هم چینایی ها در مغاره ها زنده گی می کنند و از این رو زود است که چینایی ها آماده گی برای حضور مستقیم در جنگ افغانستان و صرف هزینه های هنگفت را در آن داشته باشنند. خوب به یاد دارم که سه سال پبش رهبر چین در سخنرانی مهم خود گفت، هنوز هزاران انسان در چین در مغاره ها زنده گی می کنند و چین هنوز آن توانای را ندارد که مانند امریکا میلیارد ها دالر را صرف جنگ در بیرون از مرز هایش کند. این که چین در سال روان بر هزینه های جنگی اش افزوده است، این می تواند برای ترامپ خبر خوشی باشد. این سخن بوش بزرگ را نباید نادیده گرفت که برای ترامپ گفت " گود لک" وی خواست با این گفته او را برای دخالت های بیشتر در جنگ افغانستان ترغیب کند؛ زیرا بیشترین فابریکه های اسلحه سازی در دست جمهوریخواهان است و چرخ های این فابریکه ها را باید خون انسان به دوران آورد و در نتیجه جنگ ها و درگیری ها در جهان در زمان جمهوری خواهان باید شدت اختیار کنند. از این رو سخن بوش برای ترامپ جراغ سبز و برای رقیبان امریکا چراغ سرخ است. ممکن هر دو کشور،پاکستان و ایران، روسیه و چین را با راه اندازی تبلبغات منفی تا مرز های افغانستان بکشانند و با ناگزیر کردن روسیه و چبن برای تجهیزآموزش و تمویل طالبان، اندکی از بار هزینه های شان به طالبان کم کنند و اما هرگز روسیه و چین حاضر نخواهند شد تا نیرو های شان را به گونهء مستقیم درجنگ افغانستان دخیل بسازند؛ اما این به معنای آن نیست که بازی تازه در راه نیست؛ بلکه بازی تازه در راه است و اما هنوز زود است که به نقش کلان روسیه و چین در آن صحبت کرد و در پیوند به حجم سهمگیری آنها سخن گفت. در این میان آنچه مسلم است، این که بازی تازه در راه است و ابتکار عمل هم در دست پاکستان است و با دبپلوماسی فعال و زیرکانه جرخ ها را یکی پی دیگر به نفع خود به دوران می آورد؛ پس بر کابل است که بیش از این نظاره گر باقی نماند و با دست یازی به فعالیت پویا و زندهء سیاسی ابتکار عمل از دست پاکستان را بگیرد و به این گمانه زنی ها پایان بدهد که گویا دستگاهء سیاسی ضعیف در کابل عرصه را برای فعالیت های تهاجمی سیاسی پاکستان برضد مردم افغانستان فراهم کرده است.  یاهو

یادداشت ها:

1 - رادیو آزادی ، 5 مارچ 2017

2 - سپوژمی ، ۱۷ حوت ۱۳۹۵-

 

 

 


بالا
 
بازگشت