محمد ضیا ضیا
گلبدین یا اعجوبۀ سیاست!!
از چندی بازار صلح!! میان گلبدین حکمتیار و حکومت وحدت ( افتراق) ملی با پا درمیانی کمیسیون عالی صلح!! در افغانستان گرم شده بود. ولیک این موضوع مهم است که قبل از انجام هر عمل باید این نکته معلوم باشد که چرا به یک کار دست زده می شود؟ فایده اش چیست؟ آیا عملی که باید انجام شود، انجام شدن آن امکان دارد یاخیر؟ و پرسش های دیگر....
مردم افغانستان حق دارند از طرفین قضیه ( حکومت و گلبدین) پرسش های بالا را جواب بگیرند. زیرا هر نتیجه که از همچو معاملات یا توافقات به وجود می آید، در فرجام مستقیماً به مردم افغانستان ارتباط می گیرد.
ظاهر قضیه این است که گلبدین حکمتیار از پیش تا حکومت کرزی و تا حکومت موجود اشرف غنی احمد زی به مثابۀ یکی از مخالفین سرسخت دولت به حساب می رفت. موصوف دلایلی را در مقاطع مختلف ازقبیل جهاد در برابر حاکمیت کمونیستی با رژیم هفت ثور ابراز نموده بود و با این هدف خون انسانهای هر دوطرف جبهه یعنی هم از خلقی و پرچمی و همچنان خون صدها جوان مجاهد به زمین ریخته شد. اما گلبدین با شهنواز تنی و سایر خلقی های مرتد و خاین به حزب دموکراتیک خلق از یک گریبان سر برون آوردند. اگر حکمتیار چنین توجیهی می داشت که گویا شهنواز تنی ی کمونست یا به زعم خودش شهنواز تنی کافر را مسلمان ساخته و او را در راه خدا آورده است، باز هم دیده شد که نه در افکار تنی و نه در بروتهای کشال تنی که بروتهایش را تراش کند و به عوض آن به حکم سنت ، بیشتر از یک قبضه ریش بگذارد، کدام تغیر وارد نشده است.
وقتی گلبدین، این اعجوبۀ سیاست در برابر حکومت های مجددی و برهان الدین ربانی قرار گرفت، کلانترین دلیل مخالفتش را به خاطر شرکت جنرال دوستم، جنرال آصف دلاور، جنرال بابه جان ... در حکومت مجاهدین عنوان کرده بود. اما این موضوع درست به فتوا گرفتن ملا نصرالدین می ماند که ملا نصرالدین از قاضی پرسید: ( گوشت سگ حلال است یا مردار؟ ) قاضی درجواب گفت: ( مردار) دو باره پرسید: گوشت ران سگ حلال است یا مردار؟ ) قاضی گفت: مردار. باز پرسید: گوشت دست سگ حلال است یامردار؟ قاضی بی حوصله شد و باعصبانیت فریاد زد که این چه سوالهای احمقانه است؟ وقتی سگ حلال نباشد، همه جایش حلال نیست .... برو، برای تو هرچیز سگ که لذت دارد، حلال است .
بلی! تعجب مردم افغانستان هم همین است که چرا آقای حکمتیار با خلقی ها سازش میکند و اما با پرچمی ها نی؟ و چنین معنی میدهد که گویا خلقی ها کمونیست های مسلمان میباشند و پرچمی ها، کمونیست های کافر!!
یک وقت دیگر مردم افغانستان مشاهده نمودند که حکمتیار با اکثر احزاب اسلامی (شیعه ) از هزاره تا قزلباش مخالفت های خونین را به نمایش گذاشت. ولیک زمانی فرارسید که با دوستم و مزاری .... در یک صف ایستاده شد. صرف نظر از هر مسالۀ دیگر، قیمت خون صدها انسان که درین بازیها با دوستم و مزاری به زمین ریخت، بهای آن را کی و چطور خواهند پرداخت؟
وقتی پاکستان تاریخ مصرف گلبدین را تاریخ گذشته پنداشت و به جایش طالبان را در صحنه آورد، تلاش های گلبدین و حزب او به معنی واقعی کلمه (مذ بوحانه) عرض اندام کرد. دیده شد که از سویی حزب اسلامی گلبدین( مذبوحانه) به عملیات انتحاری، انفجاری و تخریبی علیه حکومتهای کرزی و اشرف غنی متوسل شد که در نتیجه ده ها و صدها هموطن ما به خاک و خون غلتید، از سوی دیگر تعداد زیادی از اعضای بلند پایۀ حزب اسلامی گلبدین به نحوی خود را شریک قدرت در حکومت کرزی و اشرف غنی ساختند. از جانب دیگر اکثریت قوماندانان و صفوف حزب اسلامی گلبدین در صف طالبان قرار گرفتند و در فرجام گلبدین تمام شعار های خود خواسته اش را زیر پا گذاشت و اینک خواسته است با حکومت وحدت ملی!! آشتی کند!!! از همین جاست، وقتی میگوییم؛ ( گلبدین اعجوبۀ سیاسی) دال بر بی ثباتی ابعاد مختلف زنده گی سیاسی او می باشد که به گونه های متلون ظاهر می گردد. به زبان ساده تر هر کس و حتی خود گلبدین به این اعتراف خواهد کرد که چپ یا راست زنده گی ذلت بار سیاسی او را کسی نشناخته است. فقط یک چیزی که همه گان به او پی برده اند و هیچ جای شک وشبهه نیست و آن حس قدرت خواهی اوست که به قدری مهار ناشدنی و سر کش است که میتواند به قیمت جان همه مردم افغانستان ( از پشتون تا تاجک و هزاره .... و خاک افغانستان و شرف و عزت افغانستان را در برابر خواست قدرت طلبی اش مبادله کند.
کوتاه سخن به این نتیجه می رسیم:
صلح پدیده ایست، انسانی که هر انسان در هر کجای دنیا به آن نیاز دارد. پروردگار عالم نیز صلح را خیر گفته است. در چنین حالتی که مردم رنجدیده و مصیبت کشیدۀ ما از نزدیک به چاردهه است در آتش جنگ می سوزند و همه روزه قربانی میدهند، بیش از هر چیز دیگر به صلح نیاز دارند. ولی این سوال را حکومت وحدت ملی پاسخ بدهد که چگونه صلح؟ صلح با کی؟ صلح با چه قیمت؟
مگر حکومت وحدت ملی ازین پند بزرگ بی خبر است که: ( آزموده را آزمودن خطاست) ؟