محمد الله وطندوست
نظری گذرا به توافقنامه دولت و حزب اسلامی افغانستان
این توافقنامه که بعد از مذاکرات زمان گیر میان نماینده گان حزب اسلامی و شورای عالی صلح ترتیب گردیده دارای سه فصل و بیست و پنج ماده می باشد
فصل اول شامل اصول اساسی مربوط به رعایت و پیروی از دین اسلام، تحقق قانون اساسی و چگونگی خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان است که نه وظیفه و مکلفیتی را مطرح می کند و نه هم حرف جدیدی دارد. چهار ماده شامل این فصل به اصطلاح " شه کوه وبد مه کوه " است و بس
فصل دوم که شامل دو بخش است، بخش اول مکلفیت های دولت افغانستان را در قبال حزب اسلامی و بخش دوم مکلفیت های حزب اسلامی را وضاحت می بخشد
دولت تعهدات فراوانی را در قبال حزب اسلامی در این بخش بعهده گرفته است و امتیازاتی نیز به این حزب در نظر گرفته شده است
طبق مندرجات این بخش، دولت مکلف است تحریم های وضع شده علیه رهبر و اعضای حزب اسلامی را با مراجعه به سازمان ملل متحد و مجامع بین المللی رفع نموده شرایط زنده گی رهبر و اعضای حزب را در هر جاییکه خواسته باشند مساعد نماید
حق فعالیت سیاسی حزب اسلامی در این بخش تسجیل شده دولت به تحقق آن مکلف شده است. در بخش مکلفیت دولت گفته شده که رهبر جهادی افغانستان گلبدین حکمتیار طی فرمانی از سوی رئیس جمهور مورد احترام و اعزاز خاص قرار می گیرد
در ماده یازدهم موافقنامه قید شده است که دولت مصونیت قضایی رهبر و اعضای حزب اسلامی را در رابطه با اقدامات سیاسی و نظامی گذشته این حزب تظمین می کند و همچنین دولت تعهد می سپارد که محبوسین حزب اسلامی را مطابق لست توافق شده به اسرع وقت رها نماید.
دولت مکلف شده است برای تنظیم سیاست های مهم دولتی و کشوری حضور رهبری حزب اسلامی را تامین نماید
جذب نیروهای مسلح حزب اسلامی به ارگان های دفاعی و امنیتی و اعاده حقوق مامورین ملکی و افسران نظامی حزب اسلامی
وحتی دوران انفصال شان از وظیفه به دوره خدمت از مکلفیت های دولت دانسته شده است .
سهمیه زمین برای سرپناه با امکانات لازم در کابل وولایات برای مهاجرین مربوط حزب اسلامی و در قدم اول برای بیست هزار نفر از مهاجرین کمپ نصرت آباد وظیفه دولت گفته شده است
در بخش دوم فصل دوم وظیفه و مکلفیت حزب اسلامی چنین فرمول بندی شده است
اعلام رسمی قطع جنگ و خشونت و تسلیمی اسرا از جانب حزب اسلامی به دولت و فعال نمودن دفاتر حزب از مکلفیت های حزب گفته شده است.همچنان قطع رابطه با سازمان های تروریستی وظیفه و مکلفیت حزب اسلامی است.حزب اسلامی در تامین صلح و ثبات دولت را یاری می رساند
فصل سوم مواد متفرقه مربوط به چگونگی تحقق این موافقتنامه و مکانیزم حل اختلافات را در بر گرفته صلاحیت تغیر این متن را به هر دو طرف محول می سازد.
با نظر گذرابه متن توافقنامه معلوم می گردد که دولت امتیازاتی را که تا امروز هیچ حزب و تنظیم سیاسی از آن برخوردار نبوده به حزب اسلامی گلبدین حکمتیار قایل گردیده است. اصولا معلوم نیست که دولت در برابر یک حرب چنین مکلفیت های مهمی را باید متقبل شود یا خیر؟ و یا امضای چنین توافقنامه ها وظیفه ارگان های غیر دولتی همچون شورای عالی صلح است. در این موارد آرزومندم حقوق دانان و شخصیت های وارد به مساله وضاحت بخشند
بهر حالمصونیت قضایی که قبلا مطابق فیصله پارلمان شامل رهبران تنظیم ها شده بود ،مطابق این توافقنامه شامل حال همه اعضای حزب اسلامی می گردد. هچنان تهیه مسکن و ایجاد شرایط لازم به مهاجرین این حزب امتیازیست که تا امروز مهاجرین و سازمان های دیگر از آن برخوردار نشده مختص به حزب اسلامی است
از همه مهمتر اینکه رهبر حزب اسلامی بحیث رهبر جهادی افغانستان گویا رسما از اعزاز و احترام خاصی بر خوردار می گردد
اینکه جناب حکمتیار از کجا امتیاز رهبری جهاد افغانستان را کمایی نموده است و موقف رهبران تنظیم های دیگر که آنان نیز خود را رهبران جهاد می دانند چگونه خواهد بود،سوال بر انگیز و افتراق انگیز به نظر می رسد. پیش بینی امتیازاتی بمنظور اسکان رهبر حزب اسلامی در سه نقطه افغانستان نیز مساله یی سوال برانگیز و قابل دقت است
در پهلوی امتیازاتیکه جناب گلبدین حکمتیار طبق این توافقنامه بدست آورده است هیچگونه مسولیتی را متقبل نگردیده، تعهدات این حزب در چهار ماده شامل اعلان قطع جنگ و مخاصمت، دوری گزینی از نیروهای مسلح مخالف دولت، همکاری در تامین صلح و تامین امنیت گفته شده است و بس
موافقنامه صلح دولت و حزب اسلامی افغانستان سندیست که حزب اسلامی کدام تعهد مشخص و مکلفیت معینی در قبال آن ندارد .اما دولت باتقبل مکلفیت ها و مسولیت های که حتی از صلاحیت شخص رئیس جمهور فراتر است، امتیازات فراوانی را به حزب اسلامی قایل گردیده است. تا جاییکه این حزب در اصلاح قانون انتخابات خلاف همه پرنسیب های اداری و دولتی می تواند سهیم گردد و در مورد مسایل مبرم سیاسی ابراز نظر نماید. مصونیت قضایی به حزب اسلامی نیز مسله ایست که مردم افغانستان مخصوصا باشنده گان شهر کابل در دهه نود قرن گذشته نمی توانند با آن موافقت داشته باشند زیرا بازمانده گان شهدای شهر کابل جنایات انجام شده از جانب حزب اسلامی و دیگر تنظیم های جهادی را در آن برهه زمانی به هیچ وجه نمی توانند به فراموشی بسپارند و خون های ریخته شده را نادیده انگارند.
اما مسله اساسی اینکه آیا با آمدن گلبدین حکمتیار صلح در کشور تامین و جنگ خاتمه خواهد یافت؟
مسلما جواب منفی است. زیرا حزب اسلامی در سال های اخیر از تحرک و فعالیت لازم در عرصه نظامی و سیاسی محروم گردیده، کادر های این حزب جدا از رهبری حزب با دولت افغانستان ارتباطاتی تامین نموده و در پانزده سال حاکمیت امریکایی _ جهادی در بدنه دولت و رهبری آن جاگرفته و از امتیازاتی برخوردار گردیده اند. حتی در انتخابات ریاست جمهوری اشخاص و افرادی از نام حزب اسلامی خود را کاندید نموده و بخت خود را در این زمینه آزموده اند
از جانبی طالبان هیچگاهی حزب اسلامی را منحیث یک نیروی جدی نظامی در نظر نگرفته در فعالیت های نظامی این حزب راسیال و رقیب خود نمی دانست. امروز نیز موجودیت حزب اسلامی در کنار دولت و یا در مخالفت با دولت در فعالیت های طالبان هیچگونه تاثیری نمی تواند داشته باشد و در فضای عمومی صلح کشور نیز نقش حزب اسلامی نزدیک به صفر است. نیروهای جنگی این حزب نیز نیروهای قابل محاسبه یی نیست که در بیلانس جنگ و صلح در کشور نقش داشته باشد. لهذا از نقش حزب اسلامی در تامین صلح نمی توان بحث کرد. اینکه جناب حکمتیار در سنین پیری و پخته سالی می خواهد در داخل افغانستان فارغ از صدای راکت و هاوان زنده گی خود را سپری نماید، قابل فهم است اما از آنجاییکه خصلت ماجراجویی از سنین جوانی تا امروز در وجود جناب حکمیتار نهادینه شده است، نشود که با ماجراجویی های غیر قابل پیش بینی دوباره کابل را به شهری غیر قابل سکون و مخروبه تبدیل نماید.
امیدوارم چنین کابوسی حتی در خواب باشنده گان کابل نیز بوقوع نپیوندد