محمد الله وطندوست
افراطیت و بنیادگرایی را باید مهار کرد
چند سال قبل در سفری به افغانستان انتباه خود را از تبلیغات افراطی مذهبی و اینکه نهاد های امنیتی خود زمینه چنین تبلیغات را مساعد می نمایند و یا در برابر تبلیغات افراطی بی تفاوت اند، مطلبی تهیه و از طریق سایت های اففانی خدمت خواننده گان تقدیم داشته بودم. در آن یادداشت متذکر شده بودم که افراط گرایان با استفاده از تجارب قبلی این بار ابتدا از نظر ذهنی مردم را به طرف خود می کشانند و بعداً به سلطه سیاسی و اداری آغاز می کنند. اینک بعد از شش، هفت سالی متوجه می شویم که افکار طالبانی و حتی شدیدتر از آن افکار داعشی در گوشه گوشه کشور گسترش می یابد و حتی در موسسات رسمی دولتی نیز جا باز می کند.
در کشوریکه در و دروازه یی نداشته باشد، در کشوریکه تمامیت ارضی و ساحه جغرافیایی آن بنابر پافشاری جاهلانه به ادعاهای ارضی صد سال قبل مشخص نباشد، در کشوریکه سرحدات آن غیر قابل کنترول و منابع آن در معرض غارت بیگانگان قرار داشته باشد، در کشوریکه رهبران سیاسی و مذهبی بیگانگان مرجع تقلید باشد، در کشوریکه اکثریت احزاب و سازمان های سیاسی آن به بیگانگان وابسته باشد، در کشوریکه بخاطر منافع بیگانگان از چهل سال بدین سو خون ریزی و برادر کشی جریان داشته باشد و بلاخره در کشوریکه اصالت فرهنگی آن هرروز به نابودی کشانیده شود و اخلاق اصیل و ذاتی مردمانش و صفات نیکوی انسانی باشنده گانش قصداً به فراموشی سپرده شود، چگونه می توان از سقوط آن جلوگیری کرد و به آینده تابناک آن امید بست.؟ در همسایگی افغانستان در پاکستان مخصوصا در مناطق سرحدی که ادعای ارضی صد ساله داریم و مردمانش را جز مردمان خود می دانیم، در حدود پنجاه هزار مدرسهش افراطیت وجود داشته از جانب سیاه ترین و ارتجاعی ترین قدرت های جهانی تمویل می گردد، این مدارس سالانه صد ها هزار بنیاد گرا بنام روحانی تولید و به کشور ما صادر می نماید. مدارس پاکستانی با اعزام گروپ های تبلیغی مذهبی خود در سراسر کشور بهترین جوانان ما را به دام افراطیت می کشانند و ازاین جوانان به منظور برآورده شدن اهداف بنیادگرایی سود می جویند.
این جوانان فریب خورده خود به تبلیغات گویا مذهبی موظف می گردند و هزاران جوان همسن و سال خود را به این کجراهه سوق می دهند و در تولید نیروی جنگی هراس افگنان مصدر خدمت می شوند.
این پروسه همین حالا در سراسر ولایات شمال کشور جریان دارد، جوانان محصل، متعلم، کسبه کار و دکاندار در این چنبره گرفتار اند و به نیروهای مسلح هراس افگنده زمینه نفوذ و تسلط را بر مناطق خود مساعد می سازند.
اینکه وکیل پارلمان حفیظ منصور از نفوذ افراط گرایان در نهاد های علمی و دوایر دولتی و سربازگیری آنان از این نهاد ها حرف می زند، واهی و ذهنی نیست. بلکه عملا چنین جریانی بوضاحت دیده می شود. اما اینکه نیروهای مسول مخصوصا امنیت دولتی، پولیس و دیگر نهاد های دولتی در برابر این جریان خاموش و یا بی تفاوت اند جدا سوال بر انگیز است.
خوف آن وجود دارد که در ارگان های کشفی و امنیتی و در نهاد های علمی و فرهنگی نماینده گان افراط گرایی خاموشانه و پلانیزه شده جابجا شده باشند و هدفمندانه زمینه رشد افراطیت را مهیا سازند. چنانکه ظهور ناگهانی افراط گرایان و هراس افگنان در یک محل و سقوط غیر منتظره مناطق و ولسوالی ها در سالهای اخیر نشان دهنده چنین امر است و حتی خطر ناکتر از آن واگذاری مناطق به دشمن به بهانه عقب نشینی تکتیکی و یا توافق با مخالفین بر این امر صحه می گذارد. چنانکه چنین امر در دهنه عوری بغلان رخ داد که عواقب آن را نیز همه شاهد بودیم.
مسله مهم دیگر در این مورد فعالیت ها و تحرکات اخیر عربستان سعودی این مظهر افراط در کشور ماست که گاهی طرح مرکز اسلامی را در کابل در تپه مرنجان عنوان می کند و زمانی می خواهند در ننگرهار مرکز ثقافت اسلامی اعمار نماید. اینکه در سالهای اخیر مخصوصا در سال جاری مراکز تجمع هموطنان اهل تشیع مورد حملات بی رحمانه قرار گرفته و تلفات سنگینی را بارآورده است، نمی تواند بی ارتباط با فعالیت های وهابیون سعودی باشد، زیرا حاکمیت وهابی سعودی با شکست در سوریه و عراق و یمن، گروه سیاه اندیش داعش و دیگر افراطیون را می خواهد در افغنستان مستقر نموده فعالیت های رذیلانه خود را علیه حکومت مذهبی ایران که خود را پرچمدار تشیع جهانی می داند از طریق افغانستان راه اندازی نماید. طعبیست در جنگ فیل ها مورچه ها زیر پاشنه سنگین فیل ها خورد و خمیر می شود و فیل ها به اهداف خود نایل می گردند.
با در نظر داشت واقعیت های یاد شده، برای جلوگیری از تسلط افراطیت و بنیادگرایی مذهبی بایست همه نیروهای مترقی، ملی، عدالتخواه و روشنفکر در جبهه واحد به روشنگری آغاز نمایند و با استفاده از همه امکانات به بسیج مردم علیه افراطیت و بنیادگرایی بپردازند. مسولین دولتی نیز از خواب غفلت بیدار شوند و بیشتر از این با سهل انگاری ها و ندانم کاری ها به افراط گرایی مذهبی زمینه رشد و نفوذ را مساعد نسازند. زیرا نیروهای افراطی در قدم اول نظم و حاکمتی حاکمان موجود مدعی تامین آن اند نابود می سازند و به حساب خود این آقایان می رسند.
نباید اجازه داد که ارتجاع چنانکه هشتاد سال قبل یکی از بهترین حاکمیت مترقی و آزادیخواه را و بیست و چهار سال قبل یکی از بهترین حاکمیت عدالتخواه و مساوات طلب را به نابودی کشاند، بار دیگر به سقوط حاکمیتی که حداقل آزادی ها را ولو نیم بند و ناقض تمثیل می کند، با سقوط مواجه سازد و طومار استقلال، حاکمیت، قانونمندی و دموکراسی را ببندد. بایست در نهادیه شدن دموکراسی و مردم سالاری همه نیرو و انرژی مردم را بسیج کرد و تا نابودی کامل افراطیت مذهبی مبارزه قاطع نمود.