محمد الله وطندوست

 

از یادداشت های روزانه

29/8/2016

گفته می شود که ده ولسوالی از جانب طالبان اداره وکنترول می شود و یازده ولسوالی دیگر تحت نهدید شدید هراس افگنان قرار دارد . در حالیکه عده یی از ولسوالی ها در ولایات مختلف دست بدست شده گاهی طالبان و زمانی هم دولت اداره آنرا در اختیار داشته است.

شاهراه های کشور نیز که قبلآ تحت کنترول دولت قرار داشت و رفت و آمد مسافرین بدون ترس و تشویش صورت می گرفت در این اواخر همچون ولسوالی هاتحت اداره و کنترول هراس افگنان قرار گرفته ویا هم بین دولت و مخالفین دست بدست شده است.شاهراه کندز بغلان، تخار  کندز، لشکر گاه  قندهار، قندهار  کابل،غزنی کابل، عمدتآ شاهراه های نا امنی اندکه فجایع خونباری نیز در این شاهراه ها بوقوع پیوسته است.

این حالت نشان می دهد حکومت به اصطلاح وحدت ملی حتی در سطح حاکمیت امریکای جهادی حامد کرزی نیز ظرفیت و صلاحیت کنترول کشور را نداشته  در انجام عادی ترین وظایف خود متاسفانه ناکام است.

علت این وضع نیز نه تنها به آگاهان بلکه به عادی ترین فرد جامعه معلوم است که کشمکش های تیمی دو تیم متشکله حکومت و مسابقه در کسب قدرت و کرسی ها باعث چنین حالت اسفبار گردیده است.

همان طوریکه در ارگان های مرکزی رقابت های تیمی باعث کشمکش های عدیده گردیده بالاخره کادر های بی صلاحیت بر اساس ارتباط و نزدیکی با تیم ها جابجا شدند، در محلات نیز اشخاص فاقد صلاحیت و کفایت ، برحسب تعلقیت های تنظیمی، سمتی، قومی و مذهبی جابجا و بر مردم تحمیل شدند. از جانبی اکثریت پست های دولتی به شکل اجاره به اختیار اشخاصیکه می توانستند بهای اجاره را بیشتر بپردازند، گذاشته شد.

طبعیست که در چنین آشفته بازار سر نوشت قصبات، قریه ها و ولسوالی ها و حتی ولایات به دست تقدیر سپرده می شود و هراس افگنان بسیار به سادگی  تسلط خود را تا مین می کنند.

اگر رهبران به اصطلاح حکومت وحدت ملی از خواب غفلت بیدار نشوند و در اصلاح وضع اقدام نکنند، سقوط ولسوالی ها و ولایات و تسلط بیشتر هراس افگنان را شاهد خواهند بود. آنگاه تاسف و پشیمانی سودی نخواهد داشت.ا

 

30/8/2016

فعالان جامعه مدنی و منسوبین جنبش روشنایی در ولایت بامیان خواستند تقاضا های خود را در برابر رییس جمهور ابراز و از وی بخواهند به خواست ها وتقاضاهای شان توجه نماید. صرف نظر از چگونگی تقاضا ها هر شهر وند مطابق قانون اساسی حق دارد اجتماعات مسالمت آمیز تشکیل دهد و خواست های خود را مطرح نماید. این حق به استثنای اخلال منافع عامه بهیچ صورت محدود نشده و دولت مکلف است امنیت چنین اجتماعات را تامین نماید . وقتیکه دولت بجای تامین امنیت خود بخواهد به قوه قهریه متوسل شود و تظاهر کنندگان را با لت وکوب متفرق و پراگنده سازد و حتی به ضرب و شتم خبر نگاران بپردازند. به چنین دولتی چه نامی می توان گذاشت؟

این حرکت ناشیانه و ناسنجیده مقامات ولایت بامیان که طبعآ با توافق ار گان های مرکزی صورت گرفته نشان دهنده عدم اعتقاد مسوولین دولتی به دموکراسی و ارزش های قانون اساسی است.

همان طوریکه در یاداشتی قبلآمتذکر شده بودم، اصولآ دموکراسی از جانب عناصریکه با استبداد خو گرفته اند و بد تر از آن از جانب کسانیکه عمری را در جنگ وآدم کشی، غارت و قتل، زور گوی و فشار بر دیگران گزرانده اند، بهیچ وجه نمی تواند تحقق یابد. دولت امریکایی جهادی مسلط در افغانستان عمدتآ متشکل از عناصر جنگ طلب و رور گو است نه تنها صلاحیت تحقق دموکراسی را ندارند بلکه ماهیتآضد دموکراسی است اما به دموکراسی تظاهر می کند.

در کشور هاییکه دموکراسی نهادینه شده چنین حکومتی که از گروپ های ناهمگون و متقلب تشکیل شده وبد نام ترین تقلب انتخاباتی را در تاریخ جهان رقم زده است، بهیچ صورت امکان دوام وبقا را نداشته ، سردمداران چنین دولت به پای محاکمه کشانده می شدند و به جرم تقلب به سزای خود می رسیدند. اما در کشور ما نه تنها چنین اتفاقی رخ نمی دهد بلکه این متقلبین به اریکه قدرت تکیه می زنند و به سرکوب آزادی های مدنی می پردازند.

آری! در برابر چنین دولت جز مقاومت مدنی و پر خاش علیه زور گویی راه دیگری وجود ندارد.

هر وقتیکه مردم فارغ از از تعصبات قومی،سمتی، منطقوی و مذهبی متحدانه در صحنه حاضر باشند و خواست های معقول خود را مجدانه مطرح نمایند، مستبدین و زور گویان مجبور اند در برابر آنان تمکین نمایندو به خواست ها و تقاضا ها جواب لازم اراییه نمایند در غیر آن به زور مردم از صحنه بیرون انداخته می شوند.

 تا زمانیکه مردم متحد و یکدست عمل ننمایند همین آش است و همین کاسه!

 

31/8/2016

اختلاف رهبران ادامه دارد!

دو روز قبل کابینه افغانستان قانون انتخابات را بر اساس اتخابات تک کرسی تصویب و عالیجناب رییس اجراییه اولین شخصیت عالی مقامی بود که در تایید این قانون اظهارنظر نمود. سخنگویان قصر سپیدار نیز در تایید فیصله شورای وزیران دادسخن دادند. همچنان بعد از دور دوم مذاکرات عالیجنابان رییس جمهور و رییس اجراییه اعلام شد که مذاکرات در فضای تفاهم برگذار گردیده هر دو جانب به نتایج معینی نایل شدند.

هنوز مفسرین رسانه ها از تفسیر و توضیح موضعگیری دو روز قبل عالیجنابان فارغ نشده اندکه سخنگوی رییس اجراییه می فرماید، عالیجناب رییس اجراییه در مورد قانون انتخابات ملا حظاتی داشته که در آینده وضاحت می بخشد.

این موضعگیری مذبذب نشان می دهد  که بحران عدم اعتماد میان دو رهبر متشکله حکومت به اصطلاح وحدت ملی  هنوز پابرجاست و بیدون تشریف آوری جناب جان کری راه حل پیدا نخواهد کرد. از جانبی این اختلافات در تعمیق اختلافات سمتی، قومی و مذهبیخیلی موثر بوده به هراس افگنان نیز زمینه گسترش فعالیت های تخریبی را بیشتر از پیش مساعد می نماید.

نشود که سناریوی اختلاف نیز همچون سایر سناریو ها در ماورای ابحار طرح و غرض تحقق به عالیجنابان سپرده شده تا غرض ایجاد کریدور به هراس افگنان و صدور هراس افگنی و افراطیت به کشور های آسیای مرکزی مورد تطبیق قرار گیرد.

در چنین حالتی در حالیکه مردم به این به اصطلاح رهبران مزدور لعن نفرین خواهند فرستاد اما حامیانغربی مخصوصآ سردمداران سرمایه داری جهانی ، ایالات متحده امریکا عالیجنابان را مورد تفقد و تقدیر قرار خواهد داد.

آینده حقایق را روشن خواهد کرد!


2/9/2016
ايا ما ملت هستيم؟
ملت از مجموعه انسان هاييكه داراي اهداف،أرمان،تاريخ و احساس مشترك باشند تشكيل مي گردد. ارزش ها ومنافع مشترك باعث بقا ودوام اًن مي گردد. طبعاً جغرافيا ي مشترك و حاكميتي كه بتواند از أرمان ها و منافع مشترك نماينده گي كند لازمه تشكل و بقاي ملت است.
در كشور يكه اقوام با وجود زيست با همي طولاني مدت ،هنًوزهمديگر را بيگانه بدانند،افتخارات تاريخي و ملي به قوم ومنطقه نسبت داده شود،شخصيت هاي تاريخي هنًوز در بند قوم و منطقه محصور باشد ،جنگ أقليت وأكثريت راه حل نيافته باشد,به زبان ونام مشترك اتفاق نظر وجود نداشته باشد، جهالت و بربريت بر علم و عقلانيت تسلط داشته باشد،احساسات بر عقل غلبه داشته باشد، مدعيان ترقي خواه اش از جهل خرافه بخاطر منفعت حقير قومي وقبيلوي دفاع نمايد ،دولتي كه منافع بيگانه را بر منافع ملي ترجيح دهد،دولتمردانش در حصار قوم ومليت سنگر بگيرد، مرده گانش بر زنده گانش حكومت كند،مردان فرزانه و عاقل را ديوانه و ديوانه گان زنجيري را عقل كل بداند،دزدان سر گردنه را پاسبان تعين نمايد،مردمي كه از سر جهالت و خيره سري انتحار وخودكشي را مايه افتخار و كسب رضائي خدا بداند،كتله يي كه أزادي و استقلال را رايگان به پاي دشمن بريزد و به بردگي وغلامي افتخار كند،توده يي را كه با بيل وكلنگ به تخريب وطن شب و روز عرق ريزد و دشمن نور و روشنايي باشد،مي توان ملت خطاب كرد؟
نمي دانم اين توده ييرا كه قبضه بر رجاله هاسپرده اند چه خطاب كرد ؟
ملت؟ اًنهم با تاريخ مشعشع پنج هزار سأله ؟ 
يا كتله مردمي سرگردان در دهليز هاي تاريخ قرون وسطي با رهبراني غارت گر ومعامله گر؟

 

 

 


بالا
 
بازگشت